متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1370/1/26
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث ما در دو جلسه قبل بحث لباس خيلى حرف داشت. و حرف هايش هم قابل طرح است چون مسئله لباس هم نشان دهنده فكر آدم است هم نشان دهنده وضع اقتصادى است هم نشان دهنده وضع سياسى است لباس مسئلهاى است كه انسان از وقت تولد تا مرگ و حتى بعد از مرگ يك كفنى مىخواهد. يعنى يك مسئلهاى كه همه مردم زن و مرد در همه مكانها در همه زمانها با حسب نياز با مسئله لباى سر و كار دارند و اسلام هم انصافش اين است كه مثل همه مسائل ديگه روي مسئله لباس مايه گذاشته است. مطالب زيادى را گفتيم و مقدارى ماند كه اين جلسه صحبت مىكنيم.
موضوع: لباس
حالا موضوع هايى كه هست خدمتتان عرض مىكنم.
اصولاً كرامت انسان لباسش است حيوانها نه تكليفى دارند و نه لباسى دارند اين يك كرامتى براى انسان است.
براى لباس احكامى داريم شايد بلد باشيد چون بلد هستيد ديگر معطلتان نمىكنم. سريع مىخوانم. لباس غصبى نبايد باشد. براى مرد لباس طلا ممنوع است. اسراف در لباس ممنوع است. زن لباس مرد را بپوشد مرد لباس زن را بپوشد مرد لباس بپوشد حرام است. تشبّه به كفار پوشيدن لباسي كه مخصوص كفار است و خود را به قيافه كافر در آوردن ممنوع است. لباس شهرت ممنوع است.
لباس جنگ، لباس كار، لباس عروس، لياس نوزاد مطالبى است كه كم كم انشاءالله صحبت خواهيم كرد.
با لباس مىشود چهره يك مردمى را عوض كرد فكر مردم را عوض كرد اخلاق مردم را عوض كرد. لباس مىتواند جامعه را اصلاح كند. لباس مىتواند جامعه را به فساد بكشد. لباس مىتواند وسيله تبليغات باشد. مثلا عكس يك قهرمانى را بر يك زير پيراهنى يا يك لباسى مىزنند آن وقت اين بچهها كه مىپوشند تبليغ او ميشود. يعنى لباس مىتواند وسيله تبليغات باشد. مىتواند جيب افرادى را پر كند. مىتواند توليد را متوقف كند. مىتواند توليد را بالا برد. اگر روي مسأله لباس فكر كنيم مىبينيم خيلى مسأله مهمي است.
چقدر زمان صرف لباس مىشود. چقدر بودجه صرف لباس مى شود. چقدر بين زن و شوهرها سر لباس دعواست. مسئله لباس خيلى حرف دارد. فخر فروشى هايى كه مىشود.
پس لباس اينطور نيست كه حالا بابا يك چيزى مىپوشيم، بلوزى، كتى، توليد لباس، رنگ لباس، جنس، نظافت لباس و نظم لباس خيلى حرف دارد.
ادامه بحث گذشته:
مردى لباس زنانه پوشيد وارد مسجد شد. «فَقََالَ لَهُ اخْرُجْ مِنْ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله يَا مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله »(عللالشرائع، ج2، ص602) برو بيرون امير المومنين عليه السلام ايشان را بيرون كرد و فرمود خودم از رسول خدا صلي الله عليه وآله شنيدم كه فرمود: خدا لعنت كند مردهايى را كه لباس زن و زن هايى را كه لباس مرد مىپوشند.
امام صادق عليه السلام براى دعا يك لباس مخصوصى داشت «كَانَ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام ثَوْبَانَ خَشِنَانِ يُصَلِّي فِيهِمَا فِي بَيْتِهِ وَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَسْأَلَ اللَّهَ الْحَاجَةَ لَبِسَهُمَا»(مستدركالوسائل، ج3، ص227) امام صادق عليه السلام هروقت مىخواست دعا كند آن لباسي را مىپوشيد كه يك مقدارى خشن بود.
البته در زندگي مشترك بايد طبق تمايلات همسر عمل كرد. يعنى بايد زندگى زن و شوهر فرق كند. گاهى ممكن است مرد زاهد باشد زنش زاهد نباشد. البته خيلى خوب است زن و شوهر هم افق فكرشان باشد. اما در اسلام سفارش شده است، شما اگر خودت هم يك رقم لباس خاصى دارى خانمت را تا آنجايى كه حلال است در بحث لباس محدودش نكن.
در اين زمينه من چندتا حديث دارم كه برايتان مىگويم. شخصى مىگويد وارد منزل امام عليه السلام شدم به فرش و لباس خانه امام نگاه كردم. ديدم كه فرش خوبى است پردههاى خوبى است يكه خوردم. گفتم: اين كه امام نشد كه اينچنين زندگى دارد. ناراحت شدم و بلند شدم بروم. امام گفت كه شما «صِرْ إِلَيَّ فِي غَدٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى»(بحارالأنوار، ج46، ص102) فردا هم تشريف بياوريد فردا كه آمد امام ايشان را در يك اتاق حصيرى با لباس كرباسى برد. گفت: آقا ديروز آن لباسها چه بود و امروز چرا اينطور شده است؟
فرمود كه «يَا أَبَا خَالِدٍ إِنِّي قَرِيبُ الْعَهْدِ بِعَرُوسٍ وَ إِنَّ الَّذِي رَأَيْتَ بِالْأَمْسِ مِنْ رَأْيِ الْمَرْأَةِ وَ لَمْ أُرِدْ مُخَالَفَتَهَا»(بحارالأنوار، ج46، ص102) من تازه داماد شدهام. وآن چيزى كه ديروز ديدى از فرش و رختخواب خواست عروس خانم بوده است. من تصميم ندارم با عروس مخالفت كنم. عروس خواسته اتاق را قشنگ كند. من هم كاريش نداشتهام. جهازيهاش بوده خب چيده است.
يعنى اينكه اسلام همان دينى است كه رهبرش لباس وصله دار مىپوشد مثل اميرالمومنين عليه السلام و امام صادق عليه السلام، وقت دعا، لباس خشن مىپوشد، همان دينى كه سفارش به زهد و سادگى مىكند، همان دين براى عروس و جهازيه عروس حساب خاصى دارد.
مسئله شلوار با دامن:
روز بارانى بود خانمى داشت توى كوچه راه مىرفت. خانم افتاد، تا افتاد. رسول اكرم صلي الله عليه وآله ص فورى رويشان را برگرداندند تا رويشان را برگرداند راوى گفت كه يا رسول الله! رويتان را برگردانيد. او شلوار پوشيده است. آنوقت رسول خدا صلي الله عليه وآله دعا كرد به زن هايى كه وقتى مىخواهند بروند بيرون و شلوار دارند.
زن هايى كه با شلوار بروند بيرون اينها مورد دعاى رسول اكرم صلي الله عليه وآله هستند. حالا اختيار با خودشان است دامن بى شلوار خواستند بروند.
اين مسئله مهمى است براى خواهرها! رسول خدا صلي الله عليه وآله دعايشان كرد. يك جايى رفتيم براى ما و به احترام ما هم كف زدند و هم صلوات فرستادند گفتيم قاتى پاتى شد. گفتيم كف زدن هم حلال است. صلوات هم حلال است. اما اگر صلوات را بفرستيد ضمن اينكه من تشويق مىشوم يك چيزى هم براى قيامتتان مىماند. كف بزنيد من تشويق مىشوم اما چيزى توى قلك قيامت جمع نمىشود. آدم عاقل پولش را يك چيزى مىخرد كه در هر مكانى قابل عرضه باشد. گاهى آدم كه مىرود خانه بخرد مىگويند بابا! اين خانه براى تو خوب است اما اگر خواسته باشي بفروشى فردا كسى از تو نمىخرد. من مىخواهم يك چيزى بخرم كه هم خودم تاهستم در آن زندگى كنم وهم هر لحظه هم خواستم بتوانم آن را مثل سكه بفروشم، صلوات تشويقي است كه سكه رويش است كف تشويقى است كه از مرز دنيا كه رفت هيچ فايدهاى ندارد و چه خوب است كه انسان چيز ماندگار را انتخاب كند.
گاهى افرادى كه خيلى شيك وپيك بودند پيمبر صلي الله عليه وآله اينها را تحويل نمىگرفت يك قصه برايتان بگويم:
عدهاى از مسيحىها آمدند خدمت پيغمبر صلي الله عليه وآله. خيلى اشياء قيمتى داشتند و حضرت اينها را تحويل نگرفت و اينها رفتند به اميرالمومنين عليه السلام گفتند: كه ما رفتيم خدمت پيغمبر صلي الله عليه وآله خيلى ما را تحويل نگرفت، محلى به ما نگذاشت، فرمود: آخر شما وقتي با اين لباس مىرويد خدمت پيغمبر صلي الله عليه وآله معلوم است تحويلتان نمىگيرد. خيلى لباس سلطنتى پوشيدهايد. و به هر حال اينها رفتند لباس هايشان را ساده گرفتند. پيغمبر صلي الله عليه وآله خيلى اينها را تحويل گرفت.
و ما اگر خواستيم مهريه خانمها كم شود بايد همين طور باشيم يعنى وقتى مىآيند مىگويند آقاى قرائتى شما بيا عروسى دختر من. بايد بگويم: آقا! مهريه چقدر گرفتهاى؟ اگر حدود پنجاه، صد، دويست تا سيصد است، بروم اما اگر نه يك ميليون يا دو ميليون است. بگويم: آقا! من معذور هستم.
اصلا من در عقد دخترى كه يك چنين مهريه دارد، شركت نمىكنم. اصلا مردم اگر تصميم بگيرند در عروسىهايي كه مهرهاى سنگين دارند نروند آنوقت اين كار قاچاق مىشود. الان پز مىدهند كه ما يك ميليون مهر گرفتهايم، دو ميليون مهر گرفتيم، اين را بايد تحقير كرد.
با لباسهاى قيمتى وارد شدند. پيغمبر صلي الله عليه وآله اينها را تحقير كرد محلشان نگذاشت رفتند لباس هايشان را ساده كردند پيغمبر صلي الله عليه وآله گفت و خنديد با آنها.
يعنى ما مىتوانيم با ژستمان با قيافه و ابرويمان فرهنگ جامعه را عوض كنيم. اصلا يك كسى كه ماشين را بى جا پارك مىكند الان اگر پليس بيايد جريمهاش كند همه مردم بيايند نگاهش كنند. آخر چون بعضىها خرپول هستند، مىگويد: من پارك مىكنم پانصد تومان هم مىدهم. باكش نيست. آدم هايى هستند خيلى پول مردم را مىچاپند. ول خرجى هم خوب مىكنند خوب گير مىآورند خوب هم خرج مىكنند. اين مىگويد پارك كن فوقش مىآييم صدتومان مىدهيم به پليس، فوقش پليس صدتومان جريمه خواهد كرد. اين شخص بايد تحقير بشود يعنى وقتى نگاهش كردند كار پليس راحت ميشود. چون بعضىها با پول دادن دردشان نمىآيد بايد تحقير بشوند.
درلباس به ما گفتهاند استقلال داشته باشيد روايت داريم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله: «أَبَى اللَّهُ لِي زِيَّ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ طَعَامَهُمْ»(بحارالأنوار، ج72، ص448) پيغمبر صلي الله عليه وآله فرمود كه خدا اجازه نمىدهد كه من ژست مشركين را بگيرم. حالا در جمهورى اسلامى كروات ميزنى كه چي؟ مگر نه اينكه كروات از غرب است؟ لااقل اگر غرب هيچ خطرى نداشته باشند آخر بمباران كردن افراد ايرانى توسط هواپيماهاى غربى را ديديم. همين عراقى هم كه بمب بر سر ما مىريخت بمبهاى غرب بود. بعد هم همان بمبها سر خود عراق ريخت. اصلا غرب چه خدمتى به ايران كرده است كه حالا شما افتخار مىكنى؟ نمىخواهم بگويم حرام است بزن دوتاهم روهم بزن اما مىخواهم ببينم منطقت چى است؟ چه كمالى چه خيرى از غرب ديدهاى؟ غربىها حاضر هستند دانشجوهاى ما را هواپيما ساز كنند؟ دانشجوهاى ما كه پنجاه سال است در غرب هستند. وقتى برمى گردند. اينها هواپيما ساز مىشوند؟ نه! ابدا! اينها هواپيماهاى ساخته به ما مىفروشند. اما دانشجوى ما را هواپيما سازش نمىكنند نمىخواهند ما رشد كنيم. آنها ما را دوستمان ندارند. آنها ما را براى خودمان مىخواهند آنها بخاطر دلارهاى امير كويت حاضرند ده ميليون آدم بكشند. چه خدمتى از غرب ديدهايم چه كمالى ديدهايم؟ اگر قطعنامه اى عليه صدام تصويب شد بايد اجرا شود، اما اگر قطعنامه اى عليه اسرائيل تصويب شد نبايد اجرا شود. در سازمان ملل همه آنها هم دكتراى حقوق هستند. چه خيرى از غرب ديدهاى كه حالا افتخار مىكنى لباس آن رابپوشي؟ رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: خدا اجازه نمىدهد«أَبَى اللَّهُ» اجازه نميدهد به ما كه من زى كفار را بگيرم. گاندى براى نجات هند لنگ بست. گفت: من لنگ ميبندم ولى لباس غربى نمىپوشم. لباس آيت الله شهيد مدرس كرباس بود. در يكى از زمانها سيزده نفر از علما تصميم گرفتند. در يك ورقه امضاء كردند كه مهريه خانمها و سند املاك را اگر از كاغذ خارجى بود امضا نكنند و اگر مردهاى كفنش از پارچه خارجى بود علما اعتصاب كردند بر آن مرده نماز نخوانند.
ما مىتوانيم عرض كنم كه اميرالمومنين عليه السلام فرمود: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ»(نهجالبلاغه، حكمت 207) كسى كه لباس آنها را پوشيد ژست آنها را هم مثل ايستاده غذا خوردن مىگيرد. خب مثلا خيلى كمال است ايستاده غذا خوردن طبى است؟ بهداشتى است؟ آرامش تويش است؟ ايستاده غذا خوردن چه كمالى دارد تا ما كه نشسته بوديم بياييم و ايستاده غذا بخوريم؟ چه كمالى است؟ بله بعضى چيزها خوب است مثلا جاروبرقى خوب است بخاطر اينكه خم شدن براى بعضى از زنها مثل زن حامله ممكن است ضرر داشته باشد. جاروي دستي كه مىكنى گردش از روى زمين بلند مىشود روى گيس و روى زلف، روى ريش و روى لباس گرد از اينجا بلند مىشود و جايى ديگه مىنشيند و ولى جاروبرقى خاك را حوش مىكشد بنابراين گرد از جايى به جاى ديگر منتقل نمىشود ولى با جارو دستى گرد از اينجا مىرود جاى ديگر مىنشيند. جاروبرقى را شما استفاده كن. يك سرى چيزها منطقى است يك سرى چيزها منطقى نيست ما مىگوييم اين غلط است كه چون حالا جاروبرقى از غرب است پس مثلا اين لباس غربي زا هم بايد بپوشيم. بايد از هم تفكيك كرد.
علماى يك منطقه اعتصاب كردند. تصميم گرفتند امضا كردند به مردهاى كه كفنش خارجى باشد نماز نخوانند.
توليد لباس: اسلام توليد لباس را برعهده خانمها گذاشته است. بالاخره نصف مردم دنيا زن هستند.
زن اگر بيكار باشد چند تا خطر دارد: يك: مريض مىشود. آدم بيكار زود مريض مىشود چون ورزش نمىكند. دو: ايام فراغت دارد، فتنه درست مىكند. غيبت مىكند، غيبت مىشنود، عمرش را به بطالت ميگذراند، اتلاف وقت اسراف است گناه است و لذا اسلام پيش بينى كرده است كه زن بايد اهل توليد باشد. منتها شرايط زن چون غير از مرد است گفته شرايط كار زن چهار تا شرط داشته باشد:
1- خانمها كارشان ساده باشد. 2- هنرى باشد. 3- آزاد باشد 4- درمحيط آرام باشد.
هم كار بكند يك پولى توى دستشان باشد. خدمت به جامعه بكنند ولى آزاد باشد تا بچهاش گريه كرد بتواند كار را تعطيل كند. تا يكوقت ويار داشت حاملگى بود عادت ماهانه بود. مسأله داخلى شخصى هرچى است زن بايد كارش يكجور باشد كه هر لحظه بتواند كارش را تعطيل كند. و در محيط آرام باشد و هنرى باشد. به همين خاطر پيغمبر صلي الله عليه وآله فرمود: «نِعْمَ اللَّهْوُ الْمِغْزَلُ لِلْمَرْأَةِ الصَّالِحَةِ»(عللالشرائع، ج2، ص582) چقدر خوب است زنان با شخصيت همه آنها اهل بافندگى باشند. بافندگى يك كار توليدى است. مشكل جامعه حل مىشود ايام فراغت هم هست هنرهم هست بافندگى هم نيازى به خيابان و اينها ندارد. در يك محيط آرام آدم مىتواند بنشيند يعنى در يك اتاق دو مترى هم انسان مىتواند با ميل يك ژاكتى ببافد. يعنى هم آزاد است هم ساده هم هنرى است با خصلتهاى زن مىسازد.
تناسب لباس با سن:
لباس مرد بايد تناسب با وضع مالى داشته باشد بايد تناسب با سن داشته باشد. مثلا بعضى از پير مردها هستند. ديگر از آنها گذشته ريششان، زلفشان سفيد شده است اما يك بلوز هايى مىپوشند كه در شانشان نيست.
حديث داريم كه عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام قَالخَيْرُ شَبَابِكُمْ مَنْ تَشَبَّهَ بِكُهُولِكُمْ وَ شَرُّ كُهُولِكُمْ مَنْ تَشَبَّهَ بِشَبَابِكُمْ وسائلالشيعة ج: 5 ص: 25 جوان خوب است كه لباس سنگين بپوشد. چون جوان خودش يك تازگى دارد. بالاخره لوكساند يك لوكساند سوپر لوكساند آنوقت اين جوان وقتى هم خيلى شيك پوشيد اين وقت تو جامعه را مىرود بالاخره ممكن است. دخترها يكجور ديگر كافى است. ديگر نگاهش كنند و لذا حديث داريم كه تا خودت سوپر دولوكس هستى لباست ديگر قلقلك نكند. حالا شكلت ديگر كافى است. ديگر روي هم قلقلك را تشديدش نكنيد. حديث داريم امام صادق عليه السلام فرمود جوانها لباس سنگين بپوشند.
وضع لباس نسبت به فرد پولدار و فقير فرق مىكند. پيغمبر صلي الله عليه وآله ديد يك آدم پولدارى شتر خيلى دارد گوسفند خيلى دارد اما لباس هايش كهنه است فرمود تو كه دارى چرا اينها را پوشيدهاى حضرت فرمود: إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ وَ يُحِبُّ أَنْ يَرَى أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَى عَبْدِهِ وسائلالشيعة ج: 5 ص: 35 خدا كه به تو نعمت داده است بايد بالاخره به سر و وضعت هم برسى. چندتا لباس داشتن براى تفاخر ممنوع، اما براى جابجا كردن اشكالي ندارد. كسى آمد گفت: آقا من چند تا لباس دارم گاهى اين را مىپوشم گاهى آن را اين اسراف است. فرمود: نه. چون آخر آدم يك لباس داشته باشد هميشه آن را بپوشد زودتر پاره مىشود بنابراين تعدد و تنوع مادامى كه به تجمل و تفاخر نرسد مانعى ندارد.
از نظر سياسى:
يك كسى لباس كهنه پوشيده بود. امام عليه السلام فرمود: «يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ إِنَّكُمْ قَدْ عَادَاكُمُ الْخَلْقُ فَتَزَيَّنُوا لَهُمْ بِمَا قَدَرْتُمْ عَلَيْهِ»(كافي، ج6، ص480) اى مردم شيعه شما مخالف خيلى داريد تا مىتوانيد شيك پوش باشيد. كه دشمنان نگويند طرفدارهاى امام صادق عليه السلام يك مشت گدا هستند. يعنى انسان بايد حواسش را جمع كند ببيند شرايط چه شرايطى است، چون گاهى وقتها به امام عليه السلام گفتند: آقا! اميرالمومنين عليه السلام لباسش هفتاد تا وصله داشته است. شما چرا لباست نو است؟ امام صادقعليه السلام گفت: اگر من لباس هفتاد وصلهاى بپوشم. مردم به من مىخندند. اگر الان مثلا سوار شتر شوم و بروم مكه، به اين دليل كه چون امام حسن مجتبى عليه السلام با شتر مىرفته من هم الان سوار شترشوم و بروم مكه خوب همه به من مىخندند.
البته آدم نمىداند چه بكند؟ روز راهپيمايى بود مىخواستيم برويم راهپيمايى سوار ماشين شديم داشتيم مىرفتيم. ديديم مردم نگاه مىكنند. گفتيم: مردم خواهند گفت: ببين اين آخوندها ما را دعوت به راهپيمايى مىكنند. خودشان از ماشين پياده نمىشوند. ماشين را پارك كرديم. شروع كرديم با مردم رفتن. يك نفر آمد گفت: آقاى قرائتى! غيبت تو راكردند. گفتند: اين قرائتى هم حقه باز است. پياده راه مىرود كه بگويند من آخوند خوبى هستم. گفتم: چه خاكى به سرمان كنيم سوار مىشوى مىگويند خودشان سوار مىشوند به ما مىگويند پياده برويد. پياده مىشويم مىگويند اين رياكار است. بالاخره چه كار كنيم پياده شويم سوار شويم چه كنيم؟ اين حرفها.
در يك شرايطى به امام صادق عليه السلام گفتند: آقا! اميرالمومنين عليه السلام لباسش وصله داشته است شما چرا لباست وصله ندارد؟ گفت: بابا! من اگر آن لباس را در اين زمان بپوشم. مردم به من مىخندند. يعنى بايد مراعات زمان را هم كرد. خوب حديثش اين است «وَ لَوْ فَعَلْنَاهُ لَقَالُوا مَجْنُونٌ وَ لَقَالُوا مُرَاءٍ»(كافي، ج6، ص455) مىگويند فلانى ديوانه شده همچنين لباسى را پوشيده است و يا رياكار است. بنابراين من الان بايد مراعات زمانه را بكنم. حديث داريم گاهى يك كسى يك جوكى طنزى مىگفتك پيغمبر خندهاش نمىگرفت اما براى اينكه طرف خيت نشود يك لبخندى مىزد. يعنى گاهى هم بايد مراعات حال آنها را كرد. داريم اگر يك جايى روضه نشستهاى گريهات نمىآيد لااقل يك قيافه گريه بگير.
لباس شهرت:
افرادى هستند كمالشان بقدرى است كه مردم را جذب مىكند سواد دارند هنر دارند عرض كنم كه آدم خير خواهى هستند، آدم هايى هستند كه سواد ندارد فنى هم نيستند اما در جامعه دست وپا به خير هستند كار راه انداز هستند يك آدمهايى هستند كه به يك نحوى هنرى، كمالى، خدمتى دارند.
در مقابل آدم هايى هستند كه هيچ هنرى ندارند. از آنطرف هم دلشان مىخواهد مردم نگاهشان كنند، كمالى هم ندارند كه مردم نگاهشان كنند. اينها برمى دارند يك رنگ لباسى مىپوشند كه مردم به خاطر لباسشان نگاهشان كنند.
در روايت از اينها انتقاد حسابى شده است نهى عن الشهرتين حضرت فرمود: دوتا چيز را نهى كرده است. يكى رقّت ثياب و غلظتها ولينها و خشونتها بعضى وقتها لباس نازك مىپوشند براى شهرت، گاهى پايين مىنشيند براى اينكه دكان دارى كند، گاهى بالا مىنشيند كه دكان دارى كند، بالاخره دكان دارى دوجور است گاهى سوار بنز ضد گلوله مىشويم كه بگوييم من شخصيت هستم. گاهى هم سوار دوچرخه مىشويم و مىگوييم من را مىبينى من با دوچرخه مىآيم. اينكه هر دويش كلك است. آن بازى است آن هم بازى است. حوشا بحال كسى كه اهل بازى نباشد اگر واقعاً جانش در خطر است سوار ضد گلوله شود. جانش هم در خطر نيست سوار ماشين عادى مىشود. و لذا فرمود حديث داريم نهى عن الشهرتين دوتا شهرت است رقّت ثياب و غلظتها گاهى لباس رقيق مىپوشد تا بگويد ببين ابريشم خالص است گاهى لباس خشن مىپوشد مىگويد مىدانى من دارم خودسازى مىكنم لباسم مثل كيسه حمام است غلظتها ولينها خشونتها. امام عليه السلام فرمود: هم از اين راه ممكن است شيطان كلاه سرت بگذارد و هم از آن راه، گاهى آدم كباب مىخورد، گاهى نان خالى مىخورد مىگويد: ما را مىبينيد ما با نان خالى كار مىكنيم هردويش كلك است. يعنى شيطان هم از راه كباب وارد مىشود از راه نان خالى هم وارد مىشود. زمان قدرت ليبرالها يك استاندارى سوار بر دوچرخه مىشد مىآمد سخنرانى كند البته دو، سه تا بنز اسكورتش مىكردند ولى خودش سوار دوچرخه مىشد. بعد توى سخنرانى مىگفت من نمونه اسلام مجسم هستم. براى اينكه با دوچرخه آمدهام آقا جون اينور و آنور تو بنز بود بازى در نياور. به هر حال امام عليه السلام سفارش كرده است، امام صادق عليه السلام فرمود: «إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الشُّهْرَتَيْنِ شُهْرَةَ اللِّبَاسِ وَ شُهْرَةَ الصَّلَاةِ»(مشكاةالأنوار، ص320) خدا غضب مىكند كسى با عبادت مشهور شود، بگويند: اين را مىدانى شبى چقدر نماز مىخواند؟ اگر كسى با عبادت، خودش را مشهور كند. مثلا تسبيحها همه سى دانه و صد دانه درست، ريش هايش هم سبز كرده بود گفتند: بابا سيد هستى كلاه سبز، پيراهن سبز، عمامه سبز، آخر تو ديگر چرا ريشت را سبز كردهاى؟ گفت: من مىخواهم چهارده معصوم عليهم السلام بشوم. يعنى اين امام صادق عليه السلام فرمود: واى بركسى كه با عبادت تظاهر كند و واى بر كسى كه با لباس تظاهر كند.
يكس از مسائلى كه حضرت امام(رض) حل كرد. مسئلهاى بود كه مىگفتند اگر آخوند لباس ارتشى بپوشد از عدالت مىافتد. امام(رض) فرمود: پس حضرت علىعليه السلام عادل نيست. چون حضرت على عليه السلام گاهى عمامه سرش بود گاهى هم لباس رزمى مىپوشيد. يعنى چه از حرفهاى غلطى كه بعضى از افراد مىزدند اين بود كه هر كس آخوند شد بايد با لباس ديگر كار نكند، نه اينطور نيست الان هم در جامعه ما هست كه مىگويند آخوند نبايد كار بكند آخوند نبايد كاسبى بكند. حضرت عباسى اگر بنده يك دو قدم تجارت كنم. بگويم: آقا! من يك مقدارى از يك جنسى بخرم يا بفروشم. ميگويند: اين كه آخوند نيست اين تاجر است. حالا گناه است آدم يك آخوند باشد و تجارت هم بكند. البته من تاجر نيستم و به حضرت عباسعليه السلام از ترس شما گفتم ولى فرهنگ ما غلط است مىگوييم كسى كه آخوند شد نبايد آرپيجى بزند. بايد اينها حل شود كه آخوند جنگ هم مىكند، تجارت هم مىكند.
يك كسى آمد پهلوى امام صادق عليه السلام گفت: بيا كشتى بگيريم. حضرت عليه السلام عبايش را كنار گذاشت و كشتى گرفت و او را به زمين زد و گفت يكبار ديگر. گفت خوب قرار هم گذاشته بودند كه اگر هر كدام كشتى گرفتند زمين خورد يك گوسفند بگيرد سه بار پيغمبر زدش به زمين سه تا گوسفند گرفت. بعد گوسفندها را به آن بخشيد. گفت: مال خودت. چه مانعى دارد كه ما خيلى جاها مىخواهيم برويم مثلا مىخواهيم برويم استاديوم ورزشى خوب صدهزار نفر هستند فوتبال نگاه مىكنند خوب برويم ببينيم اينها چه كار مىكنند مىگويند آقا! زشت است، خيلى خوب زشت است. آقا! برويم بستنى بخوريم، نه زشت است خيلى خوب. آقا! نماز است بدويم، نه زشت است آقا! اذان بگوييم، نه آقا! زشت است اذان بگوييد، آقا بايد همينطور بنشينيد مىرويم اذان بگوييم زشت است. مىرويم بستنى بخوريم زشت است تجارت زشت است. جنگ كردن زشت است. زشت آن است كه حرامى را مرتكب شويم. يك مقدار هم بايد مراعات عرف را بكنيم يك مقدارى و گرنه ما هم يك رقم بت پرستى يك چيزهايى را درست كنيم «أ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ» صافات/95
حديث داريم اولين لباسى را كه پوشيديد دو ركعت نماز در آن بخوانيد كه افتتاح لباستان با عبادت باشد.
شخصيتها سفارش شده است لباسشان سادهتر باشد.
باز لباس نمازگزار ماند
سؤال: با مانتو مىشود نماز خواند؟ بله ولى امام صادق عليه السلام يك پيام داده است به خانمها اميرالمومنين عليه السلام هم يك پيام داده است «عَنْ عَلِيٍّ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ فِي الْمَرْأَةِ تُصَلِّي فِي الدِّرْعِ وَ الْخِمَارِ إِذَا كَانَا كَثِيفَيْنِ وَ إِنْ كَانَ مَعَهُمَا إِزَارٌ أَوْ مِلْحَفَةٌ فَهُوَ أَفْضَلُ وَ لَا تُجْزِي الْحُرَّةَ أَنْ تُصَلِّيَ بِغَيْرِ خِمَارٍ أَوْ قِنَاعٍ»(دعائمالإسلام، ج1، ص177)، «عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنِ الْمَرْأَةِ تُصَلِّي فِي دِرْعٍ وَ خِمَارٍ فَقَالَ تَكُونُ عَلَيْهَا مِلْحَفَةٌ تَضُمُّهَا عَلَيْهَا»(تهذيبالأحكام، ج2، ص218) خانمها گرچه مىتوانيد با روسرى نماز بخوانيد اما «تَكُونُ عَلَيْهَا مِلْحَفَةٌ تَضُمُّهَا عَلَيْهَا» غير از اينكه با مانتو مىشود نماز خواند اما امام صادق عليه السلام فرمود: خانم شما با مانتو هم نمازت درست است اما بهتر اين است كه يك چادرى بيندازى كه همه بدنت زير يك چادر پوشيده باشد. اميرالمومنين عليه السلام هم مىفرمايد اگر لباس يك جورى تنگ است كه تويش حجم بدنش پيداست. تنگ افتادهاى توش يك پارچه بكش روى خودت كه آن بدنت در آن لباس تنگ معلوم نباشد. پس با مانتو مىشود نماز خواند شرعاً اما هم امام صادق عليه السلام و هم اميرالمومنين عليه السلام فرمودند: كه خواهرها و لو حجابشان صد درصد حفظ كردهاند و يك دانه مو هم پيدا نيست با حفظ حجاب در عين حال بهتر اين است كه «تَكُونُ عَلَيْهَا» بعد هم دارد كه «إِنْ كَانَ مَعَهُمَا إِزَارٌ أَوْ مِلْحَفَةٌ فَهُوَ أَفْضَلُ» فرمود بهتر اينست كه يك پارچهاى روى همه لباسهاى بدن بيندازد. يك پارچهاى هم كشيده شود.
داريم كه روز جمعه لباس مخصوص دارند و مىپوشند.
آخرين لباس هم كفن است كه ديگر حالا من مىترسم بگويم خُلقتان تنگ شود ولى داريم كه كفن از پول حلال باشد، كفن سفيد باشد، كفن ندوخته باشد. فرمود من سه تا چيز را از پول حلالِ حلال تهيه مىكنم. يكى پول مهر خانم، يكى پول حجّ و يكى پول كفنم و چقدر ثواب دارد براى كسى كه دعاى جوشن را به كفنش بنويسد.
در بحث حق الناس داريم كه اگر در پوست شغال مرده را دفن مىكنيد بكنيد اما در مال مردم مرده را دفن نكنيد حتى اگر مردهاى را دفن كرديد و بعد فهميديد كه كفنش حرام است قبرى را كه شكافتنش حرام است، بشكافيد ولى مرده در كفن غصبى نباشد.
حالا بعضىها كه زندگيشان هم غصبى است چه برسد به مردگى آنها ولى اسلام درباره حق الناس مىفرمايد زنده و مرده بايد مراعات حق مردم بشود.
باز ماند حرف هايم نمىدانم چرا؟ ولى بحث لباس خيلى است چند هزار حديث شايد براى لباس باشد و ما در آن غرق شدهايم حالا همين مقدار بس است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»