متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1369/3/3
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
« إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ»(نهجالبلاغه، نامه 53) مواظب باش خون كسى را به ناحق نريزى البته خون ريزى به حق هم داريم. «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ» بقره/179 قاتل را بايد كشت. ترحم بر پلنگ تيز دندان. . . . درمورد قتل مىفرمايد «بِغَيْرِ حِلِّهَا» به ناحق وگرنه به حق هم ما داريم، سلمان رشتى را بايد به حق اعدام كرد ما افرادى را در اسلام داريم تحت عنوان مهدور الدم يعنى كشتنش جايز است از افرادى كه كشتنش جايز است مرتد است. مگر اسلام نمىگويد «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» بقره/256 در دين اجبارى نيست من مىخواهم مسلمان باشم مىخواهم نباشم «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» مال اول كار است كسى خواست مسلمان مىشود نخواست هم نمىشوند اما كسى كه مسلمان شد وسط اسلام خواست خودش را تو بزند اين تضعيف است بارها گفتهام شما نيايد سخنرانى من اين تضعيف نيست اما اگر آمدى و وسط سخنرانى پا شدى و رفتى اين تضعيف است. نيايى ارتش طورى نيست اما لباس را پوشيدى و از ديوار پادگان فرار كردى اين تضعيف است بنابراين مرتد اسلام را تضعيف مىكند به همين خاطر اسلام برخورد مىكند. «ساب النبى و الائمه» در فقه شيعه و سنى هست كه هر كس ناسزا بگويد به ائمه ما يا فاطمه زهرا(س) يا رسول اكرم(ص) يا هر پيغمبر ديگر توهين و جسارت حسابش جداست. كسى ممكن است بگويد من اسلام را قبول ندارم، خيلى خوب اما اينكه بخواهد جسارت كند و مسخره بگيرد مهم است. در فتح مكه پيغمبر(ص) فرمود همه كفار را بخشيدم اما چهار نفر را اعدام كنيد. گفتند فرق اين چهار نفر با بقيه چيست؟ فرمود اين چهار نفر اسلام را مسخره مىكردند. و كسانى كه بدعت يعنى دين تراشى و دين سازى كنند سيد محمد باب، كسروى يعنى افرادى كه دين تازه بودجود مىآورند خلاصه دزد افكارند چون اگر مالى را بدزدى ظالم هستى. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً» انعام/93 ظالمتر اين است كه فكر بدزدد. ريختند در خانه فردى از اقليتهاى مذهبى كه مسلمان نبود خواستند طلا و انگشتر و در و ديوار او را بدزدند خبر به اميرالمومنين(ع) رسيد فرمود انسان از غصه بميرد اشكال ندارد چرا اقليتهاى مذهبى در حكومت اسلامى نبايد در امان باشند. يهودى و مسيحى و مجوسى خونشان محترم است به هر حال عدالت اقتضا مىكند آنكه براى خون ارزش قائل نيست خون خودش هم ارزش نخواهد داشت. انگيزههاى قتل مختلف است گاهى انگيزه قتل حرص است يا حسادت يا حب دنيا است و خودكشى از گناهان بزرگ است و انسان حق ندارد در هيچ شرائطى خودش را بكشد. رفتند خدمت امام(ره) و گفتند ما پيرزن و پيرمردهايى داريم در بيمارستان كه بايستى يك آمپولهاى بسيار، بسيار گرانى بايد به اينها بزنيم كه اينها را زنده نگه داريم و هيچ خاصيتى براى زنده بودن ين ندارد 70 الى 80 سالش است از كار افتاده و ما بايد فقط با پول آنها را زنده نگه داريم و آمپولها هم گران است شما اجازه مىدهيد ما دو وعده آمپولها را به ايشان نزنيم و خلاصشان كنيم و اين پولهايى كه براى ايشان خرج مىكنيم درمانگه بسازيم براى جاهاى ديگر. امام(ره) فرمود آدم زنده را تا وقتى كه نفس مىكشد ما حق نداريم جلوى نفس او را بگيريم و او پير است و هيچ خاصيتى هم ندارد انسان محترم است. فرزند كشى، سقط جنين. اگر كسى با قرص و آمپول نطفه سقط كند بيست مثقال طلا جريمه دارد و اگر خون بسته بود چهل مثقال طلا جريمه دارد و اگر گوشت لختى بود شصت مثقال طلا جريمهاش است و اگر استخوان روئيده بود و سقط كرد هشتاد و اگر روى استخوان پوست روئيده بود صد. سقط جنين حرام است. اينكه مىگويد خونريزى و آدم كشى شامل اين هم مىشود. «لَيْسَ شَيْءٌ» نيست چيزى نزديكتر به قهر خداوند مهمتر نسبت به پيامدها و سريعتر نعمت را زوال كند و از بين ببرد و حكومت را قيچى كند هيچ چيزى مهمتر از اين نيست مگر خونريزى. مملكت اسلامى بايد مملكتى باشد كه اگر يك دخترى خواست از اين طرف ايران خواست برود آنطرف ايران نگران نباشد. به همين خاطر اسلام برخوردهاى شديدى با فحشا مىكند. بعد مىفرمايد: «إِيَّاكَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ»(نهجالبلاغه، نامه 53) بر مردم منت نگذارى. بارها گفتهام الان كه وقت اسم نويسى نهضت سواد آموزى است گفتهام ما بدهكاريم الان يك بيسواد مىتواند بيايد اينجا امامه مرا بردارد و فرار كند و برود. بگويم كجا؟ بگويد امامه تو از پنبه است، پنبه مال كشاورز است كه سواد ندارد. كفش من را هم بردارد و برود بگويد كفش تو از چرم گاو است گاو هم توليد كشاورزى است كه سواد ندارد اصلاً تو حجة السلام از سر تا پا به من روستايى بدهكارى و ما ديپلممان، ليسانسمان، دكترمان همه به اين روستايىها بدهكاريم آنها بر ما منت دارند. «إِيَّاكَ وَ الْمَنَّ» مواظب باش هرگز بر مردم به خاطر احسان هايى كه كردهاى منت نگذار من بودم كه به تو وام دادم خودت از كجا آوردى؟ «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى» ضحى/6 يادت است يتيم بودى و راه به جايى نداشتى «فَآوى» ما به تو مأوى داديم «وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى» ضحى/7 يادت رفت كه خودت هم گيج بودى و ما به تو خط داديم «وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى» ضحى/8 يادت رفت گرسنه بودى و وضعت را خوب كرديم حالا كه سرو سامان پيدا كردى «فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ» ضحى/9. قرآن مىفرمايد «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» بقره/264 صدقات خودتان را با منت از بين نبريد كسى خدمت مىكند بعد مىگويد من براى او كادو بردم اما او براى من نياورد. امام سجاد(ع) در دعا مىفرمايد: «وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ»(صحيفه سجاديه، دعاى 20) خدايا توفيقم بده «وَ أَجْرِ» جريان بده بر دستم خير جارى كن اما مواظبم باش كه اگر براى مردم خدمتى مىكنم خرابش نكنم كارهاى ما يا اولش خراب است با ريا يا وسط كار خراب مىشود با غرور و عجب و يا آخرش خراب مىشود با منت. كمتر كارى است كه كار خوب بشود و تا آخر خوب بماند يا خوب توليد نمىشود و يا خوب حفاظت نمىشود. انفاق آدم از خودش كم مىكند كه به ديگران اضافه كند اما منت به خودش اضافه مىكند و اگر آدم انفاق كرد و از خودش كم كرد و بعد منت گذاشت همان مقدارى كه از خودش كم كرده بر خودش مىافزايد درست مثل آدمى كه ماست مىخورد و بعدش هم مغز گردو مىخورد ماست براى سردى و مغز گردو خورد براى. . . شد كالاول. قرآن مىفرمايد «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ» مدثر/6. ائمه ما كه صورتشان را مىپوشاندن براى اينكه شكم سير شود كسى هم زير بار منت كسى نرود فردا هم نگويد سلام عليكم ايشان بود كه ديشب در خانه ما. . . و ما معمولاً منت مىگذاريم حتى يكى از فضلا كه چند كتاب نوشته بود مىگفت خجالت مىكشم از خودم كه چند سال حوزه درس خواندهام ملا شديم مىگفت رفتم عيادت مريضى ضمناً مقدارى ميوه و شيرينى هم گرفته بوديم ديديم دور تختش شلوغ است. اين شلوغى آن را هم گذاشتيم وقتى آمديم بيرون يك مرتبه توى ذهنم آمد كه پول ما هدر رفت چون هم پول داديم و مريض هم نفهميد كه اين پاكته مال من است. يك وقت مىبينى آخر خط آدم همين است يعنى روحش روح منت گذارى است. آدم هايى هستند كه اگر يك سطل زباله را به شهردارى بدهند پشتش مىنويسند اين سطل زباله را وقف كرد مثلاً محسن قرائتى بر پدر و مادر آنكس كه ته سيگار در آن بندازد يعنى سعى مىكنند كه حتى اسمشان را روى سطل زباله بنويسند. علامت جلوههاى منت اين است 1- اظهار مىكند انفاقش را. 2 – توقع جبران دارد. 3- چيزى كه مىدهد يك نيشى هم مىزند مثلاً مىگويد يك دهان يخوان من پولت را مىدهم. ما يك جايى رفتيم ماه رمضان قديم افطارى به ما دادند و بعد هم جزوه به ما دادند كه قرآن بخوانيم گفتيم ما آمده بوديم افطارى نيامده بوديم براى مردههاى تو قرآن بخوانيم. گاهى وقتها مىخواهند افطارى بدهند مىگويند اول نماز بعد افطارى آقا تو مرا افطارى دعوت كردى من نمىخواهم نماز بخوانم من مىخواهم نمازم را خانه خودم بخوانم چرا شما من را در بن بست قرار مىدهيد. يك كارى كنيد كه خير باشد هسته و پوسته هم نداشته باشد اينها ارزش دارد. اصولاً كارهايى كه بخشنامهاى و آرم ندارد ارزش دارد آنهايى كه آرم دارد كه ارزش ندارد اگر يك خانم سالى 9 ماه برود داخل يك اداره كار بكند خوب مهم نيست بخشنامه دولت است و بايد عمل شود. اما در اين بسيج نهضت سواد آموزى يك خواهرى مىگويد خانم چرا نمىروى با سواد بشوى مىگويد بچه كوچولو دارم نمىتوانم مىگويد خوب تابستان است و من هم كار ندرم بچهات را من يك ساعت مىگيرم برو با سواد بشو اين ارزش است كه يك نفر به با سوادهاى ايران اضافه مىشود جزو بخشنامه و آئين نامه هم نيست. اميرالمومنين(ع) در خطبه 154 مىفرمايد بعضى از مردم به دينشان به خدا منت مىگذارند مىگويند خدايا قدر ما را داشته باش. يك شخصى مىگفت خدايا ما كه قدر تو را ندانستيم تو قدر ما را بدان. مىآمدند پيش پيغمبر(ص) مىگفتند قدر ما را داشته باش ما به تو ايمان آوردهايم قرآن مىفرمايد «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ» حجرات/17 منت مىگذارند كه مسلمانند. تو منت مىگذارى خدا بر تو منت گذاشته. بعضى ايرانيها منت مىگذاشتند بر اسلام مىگفتند ما ايرانيها بوديم كه اسلام را. . . مرحوم مطهرى گفت خدمات متقابل اسلام و ايران يعنى اگر ايرانيها به اسلام خدمت كردند اسلام هم به ايرانيها خدمت كرد. پدر حق ندارد به بچه بگويد من به تو نان دادم، اسمت را مدرسه نوشتم، جهاز برايت خريدم، درست است همه كارها را پدر كرده دستت درد نكند به همين خاطر مىگويند نگاه تو روى پدر و مادر عبادت است به همين خاطر خداوند در قرآن 4 بار مىفرمايد «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» بقره/83 احترام به پدر و مادر خيلى است اما شما به بچهات نگو من اينها را انجام دادهام. اگر تو اين بچهها را نمىداشتى وضعت به اين خوبى نبود يادت است آن روزى كه مىخواستى زن بگيرى گدا بودى بنابراين بچه وضع تو را خوب كرده و تو هم به بچه منت نگذاذ. خود بچه بايد در اخلاقى باشد كه «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» در خانهها معمولاً متأسفانه منت مىگذارند. يك بار پيغمبر(ص) فرمود در هر سبحان الله شما يك درخت د ربهشت است شخصى گفت پس ما خيلى درخت در بهشت داريم چونكه خيلى سبحان الله گفتهايم فرمود: بله اما گاهى يك آتش مىاندازى و همه را مىسوزانى. منت نگذار اما خدماتت را بگو چون اگر نگويى مىگويند آقا پولها را برد. بيا بگو ما اينقدر پول گرفتهايم و اين هم خدمات ما. مىگفت رفت حرم امام رضا(ع) و گفت آقا ماسه تا حاجت داريم شما كه پيش خدا آبرو دراى اين سه حاجت ما را بده 1- مغازه مىخواهم و سرمايه. 2- خانه مىخواهم و زندگى. 3- زن مىخواهم و بچه مىگفت ما از اين طرف به امام رضا(ع) گفتيم و امام رضا(ع) هم از آن طرف گوش داد زن و بچه به ما داده نه خانه و زندگى داريم و نه مغازه و سرمايه. البته اين رمز دارد كه خود آدم رزقش محدود است اما زن و بچه كه مىآيند زندگى آدم را بهتر مىكنند كه آمار در تمام خانوادهها اينطور است تمام اينهايى كه روى كره زمين نفس مىكشند بعد از ازدواج وضعشان بهتر شده اينطور نيست زن كه آدم مىگيرد جايش عوض مىشود اما روزيش قطع نمىشود. حضرت امام(ره) فرمود هر كارى مىكنيد به مردم بگوئيد اما وما هر كارى كه مىخواهيم بكنيم به مردم مىگوئيم و لذا افرادى كه مىخواهند كارى انجام دهند به مردم مىگويند بعد دشمن هم مىفهمد و چوب لاى چرخ مىگذارد امام(ره) يك چيزى فرموده ما يك چيز ديگر معنا مىكنيم. «أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ»(نهجالبلاغه، نامه 53) كارهايت را بزرگ نشما مردم بدنشان براى حفظ نظام سوراخ، سوراخ شده حالا شما هم دو ساعت كار كردهاى، كوتاه بيا. قرآن مىفرمايد نماز خواندى، كارى نكردى سبحان الله گفتى چيزى نيست «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» جمعه/1 سجده كردى، كارى مهمى نكردى «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» نحل/49 آقا ما چهل روز است در دانشگاه مرغ نخورديم خوب ابوعلى سينا چند تا مرغ خورد، ابوعلى سينا، ابوعلى سينا شد و به اندازه ما هم مرغ نخورد. علماى قديم صد برابر ما سواد داشتند يك صدم ما خرج نداشتند. «أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ»(نهجالبلاغه، نامه 53) وعده نده به مردم كه خلف وعده كنى آقا اين خربزه شيرين است خوب يك دقيقه صبر كن الان پار مىكنيم ببينيم شيرين است يا نه. اميرالمومنين(ع) مىفرمايد «عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ»(نهجالبلاغه، حکمت250) خدايا شناختم كه هر كارى بكنم نشد پس پيداست كه تنها اراده و تصميم من نيست يك نقش ديگر هم است. «إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ مِنْهَا»(نهجالبلاغه، نامه 53) مواظب باش اوج تو را نگيرد، حالا كه شما فرماندارى، پزشكى، آيت اللهى غرور تو را نگيرد مواظب باش اطمينان به اين چيزها نداشته باش من چند سال پيش يك چيز توى تلويزيون گفتم خيلى هم معروف شد گفتم كل پستها(مسئوليتها) دو ريال يا شش ريال ارزش ندارد. بعد خودم را قيمت كردم گفتم من در جمهورى اسلامى 6 هزار ارزش دارم 3تا تلفن 2 هزارى(اگر مخابرات گرانش نكند) الو. بله، صدا و سيما از سوم خرداد برنامههاى شما تعطيل. الو، نهضت سواد آموزى منحل شد البته منحل كه نشده. جوانى كه بى سواد است بايد گوشش را مالاند اگر هم داد زد اين داد را تحمل كند بعداً هم دعا مىكند بعضىها مىگويند قرائتى اين طرح اجبارى نهضضت سواد آموزى را توى تلويزيون نگو مردم فحش مىدهند. چرا فحش مىدهند؟ فحش مىدهند كه نمىخواهيم با سواد شويم. نه آقا جوانهاى ما با صدام و خون و تفنگ جنگيدند اين آقا با قلم و كاغذ سر كلاس نمىرود نمىشود توى مملكت دو تا جوان داشته باشيم يك جوان تفنگ دست بگيرد يك جوان قلم هم دست نگيرد. يك جوان تا جبهه برود يك جوان تا سر كلاس نرود. يك جوان خونش را براى اسلام بريزد يك جوان مركب به كاغذ نريزد. مواظب باشيد «وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ»(نهجالبلاغه، نامه 53) چهار مرتبه حضرت در عهدنامه مىفرمايد مواظب باش بادمجان دور قاب چينها بله قربان نگويند(اطراء يعنى بيايند تعريفت بكنند. «حُبَّ الْإِطْرَاءِ» يعنى خوشت نيايد كه تو را باد(ستايش) بكنند. «فَإِنَّ ذَلِكَ» اگر خوشت آمد كه از تو تعريق كنند «مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ» بهترين فرصتى است كه شيطان بر تو حكومت كند «لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ» براى اينكه احسان محسنين محو بشود يك مشت آدمها با القاب كاذب رو مىآيند. لقب كاذب به كسى ندهيد. «إِيَّاكَ وَ الْعَجَلَةَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا»(نهجالبلاغه، نامه 53) در كارها عجله نكن. دفتر طلاق وقتى مىروى و مىپرسى چرا آمار طلاق اينطور شد مىگويند دخترها و پسرها با عجله همديگر را شناختند. با يك برخورد و با يك لبخند و با يك بستنى با دو تا تخمه كدو كنار خيابان همديگر را پسنديدهاند اين رقم ازدواج كه با يك سير تخمه كدو همديگر را مىپسندند با يك سير تخمه هندوانه همديگر را طلاق مىدهند. بعضىها مىخواهند زود خانهشان را بسازند از همه بانكها وام مىگيرند البته غير از بانك خون. به خاطر اينكه زودتر خانهاش را بسازد حاضر است زير بار همه كس و ناكس برود. مىدانيد درختها كى سرما مىخورد، درختهايى كه زود گلش مىآيد بيرون زود سرما مىخورد شخصى يك مقاله نوشته خانهاش بيرون شهر بود يك سگى داشت، اين سگ حفاظت خانه را برعهده داشت اين آقا زنبيل دست گرفت رفت خريد كند برگشت سگ با پوزه خونى آمد جلوى در سر و صدا كرد. اين آقا ديد اِ ه! اين سگه پوزهاش خونى است لابد بچه قنداقى كه توى خانه بوده خورده و پاره كرد فورى كلت را كشيد و سگ را كشت. دويد رفت توى اتاق ديد عجب گرگى آمده توى خانه مىخواسته به بچه حمله كند با سگ در گير شده اين سگ به گرگ حمله كرد و بچه قنداقى را پريده بالاى تاقچه گذاشته. اين سگ آمده در خانه كه بگويد آقا اگر دو استخوان چرب به من دادى من امروز از بچهات محافظت كردهام. مىگفت من نشستم به چشمهاى سگ نگاه كردم و سگ هم مرده بود اما از چشمان سگ فهميدم كه چرا زود عجله كردى؟ ! صد دفعه آدم دعوا مىكند نبايد اسم طلاق بياورد حديث داريم بدترين حلالها طلاق است يك مورد بياوريد كه پيغمبر(ص) يا يكى امامها زنش را طلاق داده باشد. مسلمان كه زنش را طلاق نمىكند. «إِيَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ»(نهجالبلاغه، نامه 53) مواظب باش انحصار طلب نباشى اگر يك چيزى هست مال همه هست ليلى ندارد كه مال تو باشد چيزى كه مال همه مردم است مخصوص خودت قرار نده گاهى سه خيابان را مىبندند چرا؟ چونكه رئيس كارخانه سكنج مىخواهد رد شود. حفاظت يك جاهايى كه واقعاً خطر است واجب است اما حفاظت دكورى بازى است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»