متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1369/2/27
بسم الله الرحمن الرحيم
اى استاندار مواظب باش «إِيَّاكَ وَ الدِّمَاء»(نهجالبلاغه، نامه53) از اينكه خونى رخته بشود، مواظب خون مردم باش تو كه حكومت دارى حافظ جان مردمى. مسئله خون مسئله مهمى است كه قرآن روى آن خيلى مايه گذاشته مثلاً داريم «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً» نساء/93 اگر كسى مومنى را عمدى بكشد «فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ» معنايش را فهميديد «خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ» جزاى او جهنم هميشگى است غضب خدا براو باد. كسى كه قاتل است مورد غضب خداست و شما در نماز مىگوئيد «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» فاتحه/7 خدايا مرا جزوء مغضوبين و غضب شدهها قرار نده غضب شدهها چه كسانى هستند، غضب شدهها يكى قاتل است در آيه ديگر دارد «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً» مائده/32 اگر كسى يك نفر را بكشد انگار همه مردم را كشته. اين يعنى چه؟ اين چند بيان دارد 1 – كسى كه يك كارى را كرد كار دومش را هم انجام مىدهد. قاضى مىگفت يك تروريست را گرفتيم كه گفت افراد متعددى را من به نفع منافقين ترور كردهام خود قاضى به من مىگفت كه از او پرسيدم چه احساسى داشتى؟ گفت اولين نفرى را كه من ترور كردم از اين حزب الهىها، اولين نفر يك خورده تكان خوردم اما ترورهاى ديگر مثل شكستن تخمه كدو بود برايم. گناه اولى مه است و وقتى پرده پاره شد ديگر مهم نيست و لذا در دعاى كميل اولين دعا اين است «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ»(مصباحالمتهجد، ص844) خدايا بيامرز گناهى را كه پرده پاره مىشود، پرده اگر پاره شود گناهان چهاردهم و پانزدهم آسان است. در استخر همين كه وارد شدى بدنت يك خورده مور، مور مىشود اما وقتى شيرجه سىام و پنجاهم. . آن قدم اول مهم است. ما طلبهها روز اولى كه امامه مىگذاريم و از خانه بيرون مىآيم همينطور دلمان مىلرزد هركس هم نگاه مىكند خيال مىكند اين يك طورى شده اما بعداً ديگر يادمان مىرود كه امامه داريم يا نه، گناه اول، شيرينى اول، تلخى اول مهم است هميشه كارها اينطورى است عروس و دامادها بايد سعى كنيم رويشان به هم باز نشود اما اگر رويشان به هم باز شد و خداى ناكرده يك كلمه زشتى به هم گ فتند ديگر زشت شانزدهم و دويستم آسان است به همين خاطر قرآن به مردم گفته «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها» نساء/35 يعنى نگذاريد كه اينها آب كه گل شد برويد آشتى دهيد(خِفْتُمْ) يعنى خوف داريد) اگر نگرانيد همينطور كه پيش مىرود اينها در آينده رويشان به هم باز خواهد شد و يك حرفهايى ممكن است به هم بزنند. قرآن دربازه گناه مىفرمايد «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» بقره/168 «خطوات جمع خطوه و خطوه يعنى گام» گام شيطان، چون گام اول مهم است. شيطان گام به گام آدم را هل مىدهد به همين خاطر گفتهاند اگر در يك خانهاى زن اجنبى هست در آن خانه نايست، چون در آن خانهاى كه زن اجنبى هست بايستى بعد لبخند هم مىشود، تعارف هم مىشود، نگاه هم مىشود و دنبالش گناه هم پيش مىآيد. چرا در اسلام گفتهاند تجسس نكن چونكه تجسس گام اول است. من وقتى تيز شدم كه شما كجا رفتى؟ با چه كسى رفتى؟ بعد از تجسس عيب شما را شناسايى مىكنم بعد از آنكه عيب شما را پيدا كردم و سوء ظن بردم غيبت مىكنم پس سه مرحله است 1- تجسس. 2- عيب يابى. 3- عيب گويى. قتل از گناهان كبيره است و در تفسير گناه كبيره گفتهاند گناهى كه خداوند وعده عذاب داده باشد «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً» نساء/93 اگر كسى عمداً انسانى را بكشد خداوند به او لعنت مىكند و او را عذاب مىكند. چرا قرآن مىفرمايد هر كس يك نفر را بكشد انگار همه مردم را كشته؟ يا مىخواهد بگويد فرد و جامعه به هم ارتباط دارد شايد. يا مىخواهد بگويد كسى كه آدم اول را كشت جامعه كشتى براى طورى نيست شايد مىخواهد يگويد بنى آدم اعضاى يكديگرند شايد مثل اينكه شخصى بگويد اگر يك كسى ميخى داخل سرم بكوبد همه بدنم را درد آورده درست است چه عضوى به درد آورد. . . شايد مىخواهد اين را بگويد. يا روح انسان بعد از گناه اول باز مىشود براى گناه دوم و دهم اينها همه احتمال دارد در بيايند اين گفته شود. «إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُكْمِ بَيْنَ الْعِبَادِ فِيمَا تَسَافَكُوا مِنَ الدِّمَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلَا تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكِ دَمٍ حَرَامٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُضْعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ بَلْ يُزِيلُهُ وَ يَنْقُلُهُ وَ لَا عُذْرَ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَا عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْدِ لِأَنَّ فِيهِ قَوَدَ الْبَدَنِ وَ إِنِ ابْتُلِيتَ بِخَطَإٍ وَ أَفْرَطَ عَلَيْكَ سَوْطُكَ أَوْ سَيْفُكَ أَوْ يَدُكَ بِالْعُقُوبَةِ فَإِنَّ فِي الْوَكْزَةِ فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً فَلَا تَطْمَحَنَّ بِكَ نَخْوَةُ سُلْطَانِكَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ»(نهجالبلاغه، نامه 53) دورى كن از خوريزى نگو ما براى تثبيت حكومتمان بايد يك سرى آدمها را بكشيم البته معنايش اين نيست كه ما در اسلام خونريزى نداريم، جهاد داريم، مفسد فى الارض داريم، مجارب داريم ما بايد يك جاهايى بكشيم اما كشتنى كه خدا گفته «فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ» چيزى به قهر خدا نزديكتر نيست، و جيزى بزرگتر از تبعات و عوارض قتل نيست، و چيزى نعمتها را زودتر از بين نمىبرد و چيزى بزرگتر از تبعات و عوارض قتل نيست، و چيزى نعمتها را زودتر از بين نمىبرد و چيزى زودتر حكومت را قيچى نمىكند از خونريزى «أَدْعَى لِنِقْمَةٍ» نقمت و قهر خدا در دنيا و آخرت «أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ» پيامدهاى سياسى و اجتماعى، نعمت زوال مىشود اين مال اينكه حكومت از دستت مىرود «وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ»رژيم برمى گردد. «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً» مائده/32 بله اگر كسى، كسى را كشت بايد كشتش «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» بقره/179 يك آدم هايى بودند اول انقلاب در مقابل شهيد بهشتى مىگفتند قانون قصاص نه انسانى است، نه قابل عمل است خيلى همچين خودشان را در مقابل قوانين شرق و غرب باخته بودند قرآن با تمام قدرت مىفرمايد «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ» اگر مىخواهيد زنده باشيد بايد قاتل را بكشيد. در مورد قاتل يك سرى دايههاى دلسسوزتر از مادر روشنفكرانه! ! برخورد مىكنند، مىگويند وقتى قاتل آدم كشته اين يك هيجان روانى است! به او كارى نداشته باشيد ين مريض است هيچان روانى باعث شده كه او يك نفر را بكشد جوابش اين است حالا كه برادر مرا كشته هيجان روانى است اما اگر مرغ خانهشان را بكشى حاضر نيست بگويد بسيارخوب ايشان هيجان روانى داشته. اين آقايى كه مىگويد قاتل را نكشيد چون هيجان روانى است سوال مىكنيم واقعاً چون مرا كشت شما مىگوئيد او را نكشيد چون هيجان روانى است. حالا اگر تو را مىكشت، اگر دختر و يا پسر تو را مىكشت حاضر بودى بگويى آقا هيجان روانى است او را ببخشيد. اينها مىگويند مرگ خوب است براى همسايه. دوم گاهى تفكرات اقتصادى منشانه مىگويد آقا به جاى اينكه قاتل را بكشيد او را بفرستيد يك كارگاه نجارى، مكانيكى به نفع توليد. اتفاقاً اگر اينطورى باشد خيلىها مىخواهند تجارى كنند سود ندارند مىخواهند در و پنجره بسازند آهن ندارند. اگر اينطور است بهتر اين است كه يك كسى آدم بكشد چون هم او را مىبرند زندان به او كارگاه مىدهند هم چوب تعاونى در و پنجره تعاونى ديگر كوپن و حواله هم لازم ندارد تو را حضرت عباس اين هم شد حرف. كه از قاتل استفاده اقتصادى بكنيم شكمش سير است جايش هم گرم است و خيلى راحت است زندان هم از خانه خودش بزرگتر است هر چه هم مىخواهد تورم برود بالا خانهقيمتش رفت بالا، نخود كيلويى چند شد؟ هر چه هم مىخواهد بشود. اگر بنا باشد از قاتل استفاده اقتصادى بكنيم خيلىها آدم مىكشند مىگويند ما بيرون عوض آنكه دنبال چوب و آهن برويم كسى را مىكشيم آنجا چوب و آهن هست مىرويم نجارى بعضىها كه خيلى ادعاى باسوادى مىكنند خيلى بيسوادند قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ قَالَ أَنَا عَالِمٌ فَهُوَ جَاهِلٌ»(منيةالمريد، ص137)
ترحم بر پلنگ تيز دندان ستم كارى بود بر گوسفندان. قاتل را بايد كشت اما «بِغَيْرِ حَقِّهَا». «وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُكْمِ بَيْنَ الْعِبَادِ فِيمَا تَسَافَكُوا مِنَ الدِّمَاءِ» خداوند در قيامت شروع كار يعنى وقتى مىخواهد حكم كند بين بندگان حكم مىكند در آن خونريزىها يعنى اولين برخورد خداوند در قيامت راجع به قاتل است. «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» تكوير/1 وقتى نور خورشيد در هم پيچيده شود. «وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ» تكوير/2 وقتى ستارهها كدر شوند «وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ» تكوير/4 وقتى سرمايههاى گران قيمت كه آن موقع شترهاى زرد پوست بوده وقتى سرمايهها رها بشود «وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَت» تكوير/6 زمين لرزه مىشود و به محكمى تكان مىخورد گداختگى و مغز زمين بخورد به شكم اقيانوسها، اقيانوسها به جوش بيايد در آن زمان «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ» تكوير/8 از زنده به گورها سوال مىشود «بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» تكوير/9 به چه گناهى كشته شديد « فَلَا تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكِ دَمٍ حَرَامٍ» قوى نكن سلطنت خودت را با ريختن خون حرم اين سيستم حكومت منافقين است براى اينكه حكومت را در دست بگيرند گفتند هر چه امت حزب الله را مىبينيد بكشيد. زنده باد جمهورى اسلامى كه دهها هزار ساواكى را يكجا بخشيد چون دستشان به خون آلوده نبود زنده باد جمهورى اسلامى كه تا منافقينى كه نه امام و امت و اسلام را قبول داشتند ولى تا خونى نريختهاند اسلام با اينها كارى ندارد و هيچ كشور و نظامى اينچنين مخالفينش را تحمل نمىكند. وقتى حضرت امام(ره) از دنيا رفت هر كشورى كه همچين امامى داشت كه از دنيا مىرفت فورى دروازهها و فرودگاهايش را مىبست و تنها كشورى كه هنوز بدن امام دفن نشده بود اعلام شد به همه دنيا كه از همه دنيا بيايد ايران بود با آنك آن روز، روز حساسى بود و معلوم نبود بعد از فوت امام(ره) سرنوشت چه مىشود. گاهى در ادارهها هم همين طور است آقاى مدير كل نيروهاى قبلى را جارو نكن مثل اينكه همه خلافكار بودهاند و تو اين وسط آدم سالمى هستى. به اميرالمومنين(ع) گفتند يك دروغ بگو 25 سال توى خانه مىنشينم يك كلمه دروغ هم نمىگويم. حديث داريم به هر مقدار دروغ گفتى قيمتت آن است. اگر با يك سكه دروغ گفتى ارزش تو يك سكه است. به هرجا سقوط كرديم قيمتمان همان است. اميرالمومنين(ع) فرمود ولله قسم هستى را به على بدهند كه پوست جوى را از دهان مورچهاى بگيرد و به اين مقدار گناه كند على كل حكومت را با يك همچين گناهى عوض نمىكند. يك شخصى در يكى از جلسات نامهاى به من نوشت كه قرار بود در فلان جا هر كس سوال را جواب داد برنده شود من سوال را جواب دادم و جايزه هم گرفتم اما حالا كه سوال را جواب دادم شك كردم من جواب سوال را خودم بلد نبودم از بغل دستيم پرسيدم خلاصه كلك زدم حالا اين جايزه مال من هست يا نه مسئولش حرف قشنگى زد گفت چون كلك زدى جايزه را بايد پس بدهى اما چون راست گفتى و صداقت داشتهاى دوباره جايزه را به تو مىدهيم. مانعى ندارد به خاطر سوال جايزه را پس بدهى اما به خاطر صداقت آنرا بگيرى تو مردى. شخصى آمد منزل ما به او گفتند شام خوردى گفت بله يك كسى به او گفت راست مىگويى يا دروغ گفت خيلى خوب پس بيا بخور. همين كه آدم راستش را بگويد يك قدم رشد است. «فَإِنَّ ذَلِكَ» خيال نكن دشمن را از ميدان بيرون كردهاى. حديث داريم آجر حرام در خانه ضامن خرابى خانه است. «فَإِنَّ ذَلِكَ» اين خونريزى حرام كه تو فكر كردى حكومتت سفت مىشود «مِمَّا يُضْعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ» اين حكومت تو را تضعيف مىكند و سست مىكند. اى كاش ضعيف و سست مىكرد «بَلْ يُزِيلُهُ وَ يَنْقُلُهُ» زايل مىكند حكومت تو را و مردم «يَنْقُلُهُ» نقل مىكنند حكومت تو را رژيم تو را برمى گردانند. «وَ لَا عُذْرَ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ» روز قيامت هم عذرى ندارى. در مورد حرب خدا قصهاى بگويم: شخصى بعد از انقلاب رفته بود خارج اين آيه «الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ» مائده/33 كسانى كه محارب با خدا هستند مىگفت جنگ با خدا يعنى تير هوايى در مىكنند. اين جنگ با خدا را بنده خدا نمىدانست يعنى چه. حضرت امام(ره) در يكى از پيامهايشان فرمودند به مساجد هجوم ببريد اين را ترجمه كرده بودند آن بنده خدا فكر كرده بود يعنى بريزيد و مسجدها را خراب بكنيد. هجوم ببريد يعنى هجوم ببريد نماز جماعت بخوانيد گاهى وقتى كلمات ترجمه مىشود آن معناى اصليش را از دست مىدهد. مثل آن بنده خدايى كه آمده بود ايران برگشته بود و گفته بود در ايرانيها يك فرهنگ و تفكر خاصى است ايرانيها وقتى به هم مىرسند مىخواهند بپرسند حال شما چطور است مىگويند آيا بينى جنابعالى كلفت است ما كى مىگوئيم بينى شما كلفت است. بله بعضىها به همديگر مىگويند دماغت چاق است اما دماغ يعنى مغز و چاق يعنى آمادگى يعنى آيا روحت آمادگى دارد. قليان را چاق كن نه اينكه يعنى قليان را كلفت كن يعنى قليان را آماده كن. مىگويند فلانى كار چاق كن است نه يعنى اينكه كار كلفت كن است يعنى كارها را آماده مىكند. و انسان اگر مىخواهد از معناى قرآن لذت ببرد بايد خودش عربى بخواند. «وَ لَا عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْدِ» من كه اميرالمومنين هستم و رئيس حكومت اسلامى پيش من هم عذرى در قتل عمد ندارى «أَنَّ فِيهِ قَوَدَ الْبَدَنِ» در قتل عمد قصاص بدن است «وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ » مائده/45 دندان شكست، دندان را بشكن «وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ» مائده/45 گوش بريد گوشش را ببر «وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ» مائده/45 دماغ بريد دماغش را ببر اسلام براى امنيت خيلى اهميت قائل است اگر امنيت نباشد عبادتى نيست «وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني» نور/55 بعد مىفرمايد «يَعْبُدُونَني» تا امنيت نباشد عبادتى نيست. در فقه داريم اگر كسى چاقو در آورد و او نزد مفسد فى الارض است و گناهش بيشتر از آن است كه بزند چون اگر بزند مىفهمد چقدر زده و پاره كرده اما وقتى چاقويش را در آورد آدم نمىفهمد كه مىخواهد خراشى بدهد يا مىخواسته گردن بزند و جزاى مفسد فى الارض 4 چيز است «أَنْ يُقَتَّلُوا» مائده/33 اعدام. خيلى راحت بعضى شوهرها به خانمشان مىگويند مىكشمت مگر پشه است تهديد به قتل مفسد فى الارض است. يا بايد دست و پايشان قطع شود و يا تبعيد «وَ إِنِ ابْتُلِيتَ بِخَطَإٍ» اگر مرتكب خطايى شدى ممكن است كسى را بزند بعد معلوم شود بيخود بوده «وَ أَفْرَطَ عَلَيْكَ سَوْطُكَ» اگر يك بار شلاقت تجاوز كرد اگر شمشيرت، دستت بيش از اندازه حركت كرد «فَإِنَّ فِي الْوَكْزَةِ» گاهى مشت يك كسى را مىگشد «فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً» گاهى يك مشت يا بالاتر از يك مشت ممكن كسى را بكشد «فَلَا تَطْمَحَنَّ بِكَ نَخْوَةُ سُلْطَانِكَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ» نگو چون من حاكم هستم و مسئول مملكتى هستم نه مسئول مملكت هم هستى بايد «نَخْوَةُ سُلْطَانِكَ» باد دماغ قدرت باعث نشود كه حق اولياء مقتول را ندهى. يادت نرود وزير على ابن يقطى به چوپان بى اعتنايى كرد امام كاظم(ع) به او راه نداد و فرمود نمىخواهد مكه بروى خدا هم تو را راه نمىدهد گفت آقا من وزيرم گفت: باش مگر وزير مىتواند چوپان را تحقير كند گفت آقا چه خاكى به سرم كنم مىخواهم بروم مكه. فرمود: نرو مكه حج تو قبول نيست مگر اينكه برگردى كوفه و چوپان را راضى كنى. اين وزير برگشت كوفه رفت در خانه چوپان را زد صورتش را گذاشت روى خاك به چوپان گفت پايت را بگذار روى صورت من تا اين غرورم بشكند عذر واهى كنم تا بلكه امام كاظم(ع) مرا ببخشد راه بدهد و خدا هم لبيك و حج مرا بپذيرد اگر وزير هم هستى حق ندارى چوپان را تحقير كنى آن وقت ما مىتوانيم يك كسى را زود از سرجايش بلند كنيم زود ره يك كسى سيلى بزنيم زود به يك كسى تشر بزنيم مگر مىشود كتك زد، مگر مىشود آبروى كسى را ريخت حتى پدر و مادر حق دارند بچه را تربيت كنند حق ندارند آبروى كسى را بريزند بعضى از پدر و مادرها فرصت طلبند همينكه ميهمان مىآيد روبروى ميهمان مىگويد اين بچه صبح تا شب شيطانى مىكند اين بچه جان مرا در آورد. بچه هم رويش نمىشود جلوى ميهمانها چيزى بگويد بچه هى ساكت است پدر و مادر هم او را به رگبار مىبندند و آبروى او را جلوى ميهمان و همسايهها و بچههاى همسايه مىبرند حتى اگر گاهى هم لازم شد بچهات را تنبيه بدنى بكنى بايد توى اتاق خلوت تنبيه كنى، بچه را نبايد روبروى بچههاى همسايه زد چون بچه يك آبرو دارد و يك ضعف به خاطر ضعف نصيحت اگر گوش نمىدهد گوشمالى اما معناى گوشمالى اين نيست كه آبرويش را بريزى بچه خودتان ار روبروى بچه همسايه نزنيد چونكه روبروى بچه همسايه مرا زدى. من يك جايى بودم رئيس هيئت داشت نگاه مىكرد چاى ريز يادش رفته بود به يك كسى چاى بدهد يك دفعه گفت: اُه! گفت: چيه، گفت: آنجا چاى يادت رفت. گفت: خوب يادم رفت كه يادم رفت تو چه حقى دارى وسط جمعيت بگويى: اُه! خوب فراموش كردم چاى نخورد كه نخورد بخاطر اينكه يك چاى يادم برود شما مىتوانيد بعنوان رئيس هيئت مرا جلوى جمعيت خراب كنى. ما حق نداريم نسبت به آبرو و مال مردم كوچكترين جسارتى بكنيم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»