متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1369/2/13
بسم الله الرحمن الرحيم
پريشب مسافرت بوديم يك شخصى آمد و گفت با تو كار دارم آمد نشست بغل صندليم و گفت شما چرا وقتى درتلويزيون مىآيد به مردم سلام نمىكنيد. گفتم يادم مىرود ولى الان يادم آمد سلام عليكم پيشنهاد خوبى بود. «وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِكَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ وَ أَمْناً لِبِلَادِك»(نهجالبلاغه، نامه 53) دفع نكن صلحى را كه «دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ» اگر دشمن گفت بيا صلح كنيم رد نكن از اين جمله چه مىفهميم. فارسىاش اين است: پيشنهاد صلح دشمن را دفع نكن از اين مىفهميم كه هميشه بگذار پيشنهاد صلح از طرف دشمن باشد. اميرالمومنين(ع) نمىفرمايد اى مسلمانها شما پيشنهاد صلح بدهيد. چون اگر شما گفتيد بيايد صلح كنيم اين نشانه ضعف است «دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ» دشمن دعوت به صلح مىكند البته اين در بين غريبه هاست اما در بين پسر خاله و پسر عمه و زن و شوهر نگو او بيايد دست مرا ببوسد تو برو دست او را ببوس. در خودىها تو تك بزن و هجوم ببر حتى داريم «صِلْ مَنْ قَطَعَكَ»(منلايحضرهالفقيه، ج4، ص177) اگر بستگان قطع رابطه كردند تو برو در خانه را بزن بگو بيا آشتى كنيم. رد پيشنهاد صلح دشمن سوژره براى تبليغات دشمن است. وقتى ما قطعنامه 598 را نپذيرفته بوديم همه مىگفتند ايران جنگ طلب است. «و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا» به شرطى صلح را بپذير كه رضاى خدا در آن باشد. انگيزه قبول ترس نباشد. مثل حضرت امام(ره) كه فرمود جام زهر است ولى براى خدا مىنوشتم در بيانيهاى كه امام(ره) در مورد پذيرش قطعنامه صادر كرد مفصل است اما مضمون آن فرموده بود من در عمرم هيچ وقت از دشمن نترسيدهام شما هم مىشناسيد ولى رضاى خدا در اين است كه قبول كنم فلذا اگر آبرويى هم دارم با خدا معامله كردم. «فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً» اگر شما صلح را قبول كنيد. «دَعَةً» يعنى آرامش در صلح آرامشى است. حالا ممكن است صلح توطئه باشد در قرآن آيهاى داريم مىگويد اگر وقتى پيشنهاد صلح مىكنند مىدانى توطئه است حسابش جدا است. اگر احساس توطئه كردى نپذير «وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ» انفال/58، (« تَخافَنَّ» يعنى اگر خوف دارى) يعنى اگر ترسيدى كه توطئهاست تعهدت را بيانداز طرف خودشان يعنى تعهد را بشكن ما وفاى به پيمان داريم به شرطى كه از قوائد و شرائط احساس توطئه و خيانت نكنيم. حالا اگر پيشنهاد صلح است و علامت توطئه هم نيست مىفرمايد «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ» انفال/61 «وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»، «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ» اگر بالشان را باز كردن و گفتند بيايد آشتى كنيم اگر نمىدانى توطئه است قبول كن منتهى توكل كن بر خدا از پيامدها نترس «فَاجْنَحْ لَها» در قرآن آمده كه اگر دشمن آمد و گفت بيا تا صلح كنيم «فَاجْنَحْ» بالت را باز كن پيشنهاد را قبول كن منتهى «وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ». در مورد صلح قرآن مىفرمايد كشورهاى صلح بايد بر پا كننده صلح باشند «فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتي تَبْغي حَتَّى تَفيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ» حجرات/9 اگر ديديد امتى بر امتى زور مىگويد اين روحيه تجاوز را شما بايد قيام كنيد و بكوبيد«فَقاتِلُوا الَّتي تَبْغي حَتَّى تَفيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ» هر كشور اسلامى موظف است چيزهايى كه در منطقه امنيت را به خطر مىاندازد را بگيرد. يك وقت سران چند كشور اسلامى آمدند خدمت امام(ره) كه آقا شما جنگ را. . . امام(ره) فرمود اگر شما نماينده كشورهاى اسلامى هستيد قرآن مىفرمايد اگر دو كشور اسلامى با هم جنگ دارند ببينيد زورگو و متجاوز و شروع كنند چه كسى بوده است. با متجاوز بجنگيد و او را سر جايش بنشانيد «حَتَّى تَفيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ» شما چرا به ما مىگويد ساكت. صلح نه باج است نه سكوت. بعضى كه صلح مىكنند باج مىدهند بعضى كه صلح مىكنند نشانه سكوت و ضعفشان است اما صلح بايد براى خدا باشد نه باج مىدهم و نه ساكتم. دو تا صلح هست يكى صلح امام حسن(ع) و يكى صلح حديبيه در صلح حديبيه كه پيغمبر(ص) صلح كرد يك چيزى هم گرفت فرمود من با كفار مكه صلح مىكنم به شرطى كه مسلمانان آزاد باشند. امام حسن(ع) فرمود اى معاويه من با تو صلح مىكنم به شرطى كه شيعيان پدرم آزاد باشند يعنى پيغمبر(ص) در صلح آزادى مسلمانان را خواست و امام حسن(ع) در صلح آزادى شيعيان را خواست يعنى اگر يك موقع خواستيد صلح كنيد در مقابل صلح كردن و كوتاه آمدن يك چيزى هم بگيريد من صلح مىكنم نه اينكه از همه حرفهايم بر مىگردم از شعور و شعارم برمىگردم از اهداف و آرمانهايم برمىگردم نه يك قدم عقب مىآيم عوض آن يك چيزى مىگيريم. درست مثل فروشندهاى كه اگر بگويد يك جنس 110 تومان مشترى رد مىشود مىگويد 100 تومان 10 تومان از سودش كم مىكند كه مشترى را جلب كند. اين صلح براى جلب مشترى است كوتاه بيا براى اينكه چيزى بگيرى نه براى اينكه از مشترى ترسيدم. قرار داد صلح بايستى بوسيله امام مسلمين و مقام رهبرى باشد. در صلح بايد شرط فاسد نباشد. آمدند پيش پيغمبر(ص) گفتند يكى بشويم ما كوتاه مىآيم شما هم كوتاه بيا فقط نمازها را نخوانيم. از چه بگذريم. صلح مىكنيم به شرط اينكه شما در مورد حجاب حرفى نزنيد نمىشود. چه كسانى مىتوانند آتش بس را قبول كنند؟ داريم كه آتش بس انگيزه هايى دارد. گاهى قول يك مومن است. گاهى يك كافر به مومن مىگويد آقا با من كارى نداشته باش تا بگويم، تا بيايم طرف شما حتى اگر يك فرد مومن عادى به يك كافر گفت به تو امان مىدهم اسلام مىگويد امان دادن يك نفر به يك نفر ارزش دارد. اينها موقعى است كه اسير نباشد اما اگر اسير شد و آمد اينطرف ديگر ارزش ندارد. در دادگاه هم همينطور است شخصى مالى را دزديد صاحب مال رفت شكايت كرد و دزد را گرفتند قاضى خواست انگشتهايش را قطع كند(البته انگشت هر دزدى را قطع نمىكنند بيست و چند تا شرط دارد اگر بنا باشد هر كس دزدى كرد دستش را قطع كنند خيلى مردم بى دست هستند) صاحب مال دلش سوخت و گفت آقا ما از خير مالمان گذشتيم فرمود ديگر نمىشود وقتى به دادگاه رسيد خود صاحب مال هم نمىتواند بگذرد اما قبل از دادگاه مىشد. درست مثل لباس سربازى اگر لباس سربازى را پوشيدى ديگر نمىشود از پادگان فرار كرد از اول مىتوانستى نياى پادگان، آدم تا آخوند نشده باشد كت و شلوارى مقام است اما اگر آخوند شد و امامهاش را برداشتند خلع لباس يك كتك است، نباشد توهين نيست اما بدهند و بگيرند توهين است. شما مسجد نيايد طورى نيست اما بيايى و وسط سخنرانى بلند شوى و بروى توهين است كسانى كه از جبهه فرار كنند جريمه آنها بيش از كسانى است كه جبهه نيامدهاند. 1- يك مرتبه يك نفر پناهند شود امانش بدهد قولش اعتبار دارد. 2 – اسلام آوردن در جبهه اگر كسى گفت «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» فورى بايد شمشير را غلاف كرد نگو كلك است تو چه مىدانى شايد يك وقت كلك نباشد. در يك ماجرا شخصى گفت «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» طرف گفت تو حقه باز هستى زد و او را كشت آيه نازل شد تو چه مىدانى حقه بازى است شايد واقعاً مسلمان شده باشد. منتهى اينكه قول داد داريم «لوا من الجاسوس لم ينفص»؟ ؟ ؟ ؟ ؟ اگر كسى به جاسوس قول داد اين قول فايدهاى ندارد هميشه حساب جاسوس فرق مىكند. جاسوس غير از دشمن است فلذا در اسلام حساب براى جاسوس باز است. گاهى قبل از اينكه مىخواست جنگ بشود جاسوسها مىآمدند مسلمانها را شناسايى كنند پيغمبر(ص) دستور اعدامشان را مىداد در يك ماجرايى پيغمبر(ص) دو جاسوس گرفت هر چه گفت جمعيت شما چقدر است نگفتند بعد از مدتى كه گذشت گفتند شما چند غذا بار مىكنيد آنوقت آنها از راه اينكه چند شتر نهر مىكنيم از تعداد شترهايى كه نهر مىشد و ديگهايى كه بار مىشود آمارشان را بدست آوردند «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» انفال/60 آماده كنيد براى دشمن هر چه كه قوت داريد پس ما بايد دشمن را بشناسيم تا بتوانيم آماده شويم. 3 – اگر جزيه داد باز هم شمشير غلاف اين صلح دشمن اما صلح بين خودمان، حديث داريم كه اگر دو تا مسلمان با هم قهر كنند پيغمبر(ص) روز چهارم يا آشتى كنيد يا از مدار امت من خارج شويد. امام صادق(ع) پولى در اختيار مفضل و فرمود «إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي»(كافي، ج2، ص209) اگر ديدى بين دو مسلمان اختلاف است و مسأله، مسأله پولى است اين پول را بگير و خرج كن از جيب امام صادق(ع) اينها را با هم آشتى بده. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «الصُّلْحُ جَائِزٌ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا صُلْحاً أَحَلَّ حَرَاماً أَوْ حَرَّمَ حَلَالًا»(منلايحضرهالفقيه، ج3، ص32) صلح جايز است تا زمانى كه حلال و حرام تغيير پيدا نكند. مثلاً زن و شوهر با هم قهرند شخصى مىگويد شما اگر مىخواهيد با هم زندگى كنيد بايد نماز نخوانيد. اگر خواستيم با هم زندگى كنيم تو بايد تقليد نكنى، يا تو بايد حجابت اينطور باشد اين آشتىهايى كه مقدارى از دين سائيده مىشود قابل قبول نيست. افرادى هستند نه با ما مىجنگند عليه دشمن و نه با دشمن عليه ما مىجنگند به اصطلاح بى طرف ما با بى طرفها چكار كنيم. قرآن مىفرمايد «حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقاتِلُوكُمْ أَوْ يُقاتِلُوا قَوْمَهُمْ» نساء/90 «حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ» يعنى سينهشان تنگ است يعنى مرد جنگ نيستند، اصول دينشان خوراك، پوشاك، مسكن است مىگويند آقا مىدانى ما خرمان از كرگى دم نداشت ما بى طرفيم «أَنْ يُقاتِلُوكُمْ» نه حاضرند عليه شما بجنگند و نه حاضرند «يُقاتِلُوا» با «قَوْمَهُمْ» مىگويند آقا ما نه حال داريم با شما بجنگيم و نه حال داريم با فاميل هايمان بجنگيمم. اگر آدم هايى هستند نه «يُقاتِلُوكُمْ» و نه «يُقاتِلُوا قَوْمَهُمْ» اين رقم آدمها را قرآن مىفرمايد چونكه بى طرفند شما با آنها كارى نداشته باشيد. فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً» نساء/90 «فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ» اگر دشمن رفت كنار و ديگر جنگ نكرد «فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً» شما حق نداريد با آنها بجنگيد. در پيمانهاى كه بستهايد تا مادامى كه آنها «فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقيمُوا لَهُمْ» توبه/7 به پيمان باقى هستند شما هم پايدار باشيد؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ! ! ! ! ! ! . «وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ وَ إِنْ عَقَدْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ وَ ارْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ»(نهجالبلاغه، نامه 53) تازه يك وقت صلح كردى خوابت نبرد ممكن است صلح اشد ولى شما بايد آماده باشيد(حذر يعنى توجه داشته باشيد «مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ» «فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ» گاهى دشمن پيش مىآيد كه تو را غافلگير كند «فَخُذْ بِالْحَزْمِ» وقتى مىخواهى قول بگيرى با قاطعيت صلح نامه را امضا كن. «وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ» يك وقت به دشمن حسن ظن نداشته باشيد. قرآن مىفرمايد «وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ» نساء/102 گاهى دشمن دوست دارد شما غافلگير شويد و بعد حمله كند «وَ إِنْ عَقَدْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً» اگر قرار دادى بين تو و دشمن بسته شد يا تعهدى را امضا كردى «فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ» سعى كن به عهدت پايبند باشى به دشمن هم قول دادى عمل كن. ما هم حقوق مسلمانى داريم و هم حقوق انسانى اما حقوق انسانى: اگر به دشمن قول دادى عمل كن چك و سفتهات اگر دست دشمن بود بپرداز. سوالى براى من مطرح بود كه نمىفهميدم سوال اين بود كه گاهى حضرت امير(ع) از يهودىها قرض مىكرد من رفتم پيش يكى از علماى مشهد گفتم آقا الان در زمان ما اگر يك مسلمان از يك يهودى قرض كند فورى مىگويند چرا؟ حالا چرا حضرت امير(ع) گاهى از يهودىها قرض مىكرد؟ آن عالم حرف قشنگ يزد گفت آن موردى كه حضرت قرض مىكرد چند نكته دارد 1 – به مسلمانها مىگويد كه داد و ستدد با اقليتهاى مذهبى داد و ستدد اشكال ندارد. 2- به اقليتهاى مذهبى درس مىداد كه خيال نكنيد رهبران حكومت اسلامى نانشان توى روغن است بلكه ما هم گاهى كم پول مىشويم. 3 – چنان سر وعده حضرت پول را برمى گرداند كه يهودىها را تحت تأثير قرار مىداد. يك وقت يك دختر بچه كوچولو توى مدينه راه مىرفت گفت يا رسول الله(ص) دستت را به من بده فرمود: بفرما، پيغمبر(ص) دستش را داد و فرمود برويم دختر دو، سه ساله پيغمبر(ص) را برد و برد توى بيابانها و گفت حالا برو خانهتان فرمود: باشد. از نظر ما پيغمبر(ص) عمرش را تلف كرد وقتى به پيغمبر(ص) اعتراض كردند كه چرا عمرت را تلف مىكنى فرمود: به دست آوردن دل يك كودك ارزش است. گاهى بايد به بعغضى از مسائل از اين ديد نگاه كرد. ما در اين طرح نهضت سواد آموزى و بسيج گاهى اعتراض مىكنند كه آقا مدرسههاى دو الى سه شيفتى آب ندارد، دستشويى ندارد، ميز و نيمكت ندارد فضاى آموزشى ندارد، ندارد، ندارد در اين همه ندارد شما حالا آمدهايد سواد آموزى بزرگسالان. جوابش اين است كه ما در سواد آموزى بزرگسالان باز به نفع بچهها است چون صدها ميليون تومان پول آموزش و پرورش هدر مىرود چرا؟ چون بچه درس مىخواند و مردود مىشود چونكه بررسى كردهاند چند در صد مردودى بچهها به خاطر بى سوادى پدر و مادر است. مثل عطرى كه آدم به سرش مىزند به لباسش هم مىرسد فضاى خانه اگر آموزشى شد بچه هم رشد مىكند. اينكه مىگويند «ولدالعالم نصف العالم»؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ بچه آخوند نيمه آخوند است اينقدر پدرش گفته و حديث خوانده كه اگر بچه كت و شلوارى هم بشود نصف آخوند است. دوم اينكه اينقدر هم شما پير، پير نكنيد 90 درصد اينهايى كه در شهرستانها مىآيند نهضت زير 35 سال هستند زن سى ساله اگر مىآيد مىدانيد زنها تا نود سال عمر مىكنند ما صدها هزار زن بيوهداريم اما مرد بيوه خيلى نداريم بعضىها مىگويند نهضت سواد آموزى چقدر ياد مىدهد؟ نهضت 750 كلمه ياد مىدهد درست است علم نيست كه آدم بورسنهاى محرمانه را بخواند گونى فرش نيست ولى براى اينكه آدم خاكى نشود خوبه. آمدن سواد، سواد توى خانه نشاطش بيشتر از آمدن ماشين توى خانه است و چرا بايد خانوادهها بگويند خبر دارى فاطمه خانم گردنبند خريده حالا نمىگويند فاطمه خانم بلد نبود شماره تلفن بگيرد اماحالا خودش شماره مىگيرد، انگشت مىزده و حالا امضا مىكند زشت است كه به ما بگويند اسرائيل بى سواد ندارد اما كشور رسول خدا 14 ميليون بى سواد دارد «فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ» مردم هر كسى هر عقيدهاى داشته باشد روى قولش پايبند است در واجبات الهى نيست كه مردم با همه اختلاف سليقهها روى آن واجب همه اختلاف سليقه روى آن راجب همه يكدست باشند و آن واجب وفاى به عهد است. وفاى به عهد شرعى نيست فطرى است اگر كودك گفت اين سيب را نگه دار تا من بروم صورتم را بشورم اما همينكه برگشت ديد تو سيبش را خوردى نمىتواند حرف بزند اما با بغضش مىگويد تو به امانت خيانت كردى، اين خيانت فطرى است نيازى نيست سازمان ملل بگويد. امير المومنين(ع) مىفرمايد «النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ» با اينكه هوى و هوس مردم متفاوت است «وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ» و آرائشان متشتت است اما در يك كلمه(وفاى به عهد) اشبراك دارند. اصولاً اسم كتابهاى آسمانى عهد است عهد عتيق يعنى تورات، عهد جديد يعنى انجيل، عهد اخير يعنى قرآن. و در قرآن آخرين سورهاى كه نازل شد سوره مائده و اولين آيه از آن «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» مائده/1 و سوره مائده را هم گفتهاند سوره پيمان. اين همه براى امام حسين(ع) گريه مىكنيم، خوب همه امامها را شهيد كردند اما اين شهادت امام حسين(ع) گفتند: حسين(ع) جان بيا ما كمكت مىكنيم اما اينكه براى امام حسين(ع) دامان مىسوزد چون مهمان كشى بود، مظلوم كشى بود، نامرد كشى بود. قطع آب بود، كودك كشى بود(على اصغر) و گرنه جنگ، جنگ است. در جنگ يكى پيروز مىشود و ديگرى شكست مىخورد اين سوز دل ما براى امام حسين(ع) اين است كه تمام مسائل انسانى زير پا گذاشته شد. بعد مىفرمايد مواظب باش از عواقب غدر به كسى حيله نزن اول با خدا و نبى خدا حيله نزنيم با مردم حيله نزنيم «فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِك»(نهجالبلاغه، نامه 53) به قولت عمل كن و كلاه سرش نگذار. اگر يك كسى كلاه بگذارد قرآن مىفرمايد«وَ لا يَحيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ» فاطر/43 كلكى كه مىزنى بازتابش به خودت است. كفش را مىتوانستيم 800 تومان بفروشيم مشترى ناشى بود فروختيم 1100 تومان مشترى هم يك كيلو كاهوى 10 تومانى را 20 تومان عرضه مىكند اما اين آقا خيال مىكند 300 تومان گران فروخته اما آنرا بين كاهو و گوشت و سيب زمينى تقسيم مىكند يعنى اين 30 تومان را ذره، ذره از جگرش در مىآورند. اگر من امروز سيگار كشيدم و فضا را دودى كردم و دودش توى حلق شما مىرود فردا هم بچه من سر كلاس نشسته و معلم سيگار مىكشد اگر در يك ديگ شن بياندازى ممكن است اين شن زير دندانت نرود اما دير يا زود زير دندانت گير مىكند. برعكس اگر كسى به كسى خدمت كند دير يا زود يا خودش يا ديگران خير مىبيند. قرآن به موسى و خضر عليه السلام مىفرمايد آى دو تا پيغمبر بزرگوار يا الله در اين روستا كارگرى مفت بكنيد مىگويند آقا گرسنهايم كارگرى مفت چرا؟ مىگويد براى اينكه زير اين ديوار گنجى است مال يك پدر خوب است چونكه پدر خوب است گنج به پسرها مىرسد فلذا اگر شما ديوار نسازيد خاك روى آنها به مرور زمان كنار مىرود و گنجها لو مىرود ديگران پول را مىبرند. پيغمبر بايد كارگرى مفت بكند براى اينكه خير پدر خوب به بچهها برسد. آقا امروز وقتم تلف شد شخصى توى خيابان افتاده بود تا اينكه او را رساندم بيمارستان دو ساعت وقتم تلف شد، نه آق وقتت تلف نشده به مظلوم خدمت كردهاى با اينكه مربوط به تو نبود بچهها يا خودت خير خواهى ديد. مواظب كلك باشيد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»