متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1369/1/17
بسم الله الرّحمن الرّحيم
(أَنْصِفِ اللَّهَ) انصاف بده به خدا با خدا منصفانه برخورد كن با مردم منصفانه برخورد كن، از خودت قضاوت منصفانه داشته باش، به نفع خودت همه چيز را زير پا نگذار.
(وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِكَ) خويشاوندان نور چشمىها دخترها، پسرها، برادرها، عموها، يعنى كارى كن كه بستگانت هم برخورد منصفانهاي با مردم داشته باشند اينطور نباشد كه بگويند چون پسر كدخداست زور بگويد. كارى كن در مملكت كه هم از طرف خودت با انصاف با مردم برخورد كنى هم كس و كارهاى تو زور نگويند و مدير هايت هم زور نگويند(وَ مَنْ لَكَ فِيهِ هَوًى مِنْ رَعِيَّتِكَ) چونكه سه گروه ممكن است زور بگويند گاهى خود طرف ممكن است زور بگويد مىگويد چون رئيسم زور مىگويد. گاهى خود طرف آدم خوبى است خانمش زور مىگويد مىگويند خانم فلانى است و به زنها زور مىگويد گاهى خود طرف و فاميل هايش آدمهاى خوبى هستند اما يك كسانى زير عبايش قايم مىشوند يا زير چترش پنهان مىشوند او را سپر مىكنند با اسم او با مهر او و امضاى و با ماشين او با تلفن و آرم او با اعتبار او به ديگران زور مىگويند.
(فَإِنَّكَ إِنْ لَا تَفْعَلْ تَظْلِمْ) اگر با انصاف عمل نكنى ظالم هستى. انصاف تقريباً همان عدالت است يك مسألهاى است براى همه گرچه اميرالمومنين براى حكومت دارى گفته است. با خدا انصاف داشته باش «انصف الله» كسى كه نماز نمىخواند اين بى انصاف است. سگ را نان مىدهى دمى تكان مىدهد. دو، سه استخوان چرب به او بدهى اگر دزد بيايد توى خانه به او حمله مىكند.
همه از بهر تو سر گشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
»سَخَّرَ لَكُمْ« »خَلَقَ لَكُمْ« »مَتاعاً لَكُمْ« اين همه قرآن مىفرمايد ابر و باد و خورشيد و فلك مال تو است «وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً« النباء(13) »أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً« النباء(6) ما زمين را مهد تو قرار داديم »وَ الْجِبالَ أَوْتاداً« النباء(7) كوهها را ميخ قرار داديم كه ريشه كوهها در زمين پنجه انداخته و نوك آن هم در هوا پنجه انداخته ريشه آن در زمين پنجه انداخته كه گازهاى درون زمين شما را تكان ندهد، نوك كوه در فضا پنجه انداخته كه در حركت آرامش حفظ شود. «وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً« النباء(10) شب مثل لباس است «وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً« النباء(9) خواب وسيله را حتى اين همه نعمت آنوقت ما دو ركعت نماز نخوانيم مگر يك ركعت نماز چقدر طول مىكشد؟ سالى يازده ماه هر وقت مىخواهى بخور سالى يكبار خوردنت با اجازه خدا باشد افطار غذا بخور.
اگر اين همه نعمتى كه خدا به تو داده ديگران يك هزارم آن را به تو مىدادند تا آخر عمر بله قربان مىگفتى، خدا سايهات را از سر ما كم نكند مثل فنر در مقابل ديگران خم مىشويم اما حاضر نيستيم مثل فنر در برابر خدا خم شويم. با هر كس حرف مىزنيم حواسمان جمع است تا مىرويم سر نماز با خدا حرف بزنيم حواسمان پرت مىشود. اين همه خدا به تو داده بعد مىگويد بيست در صد آن را بده، نمىدهم.
كسى ما را دوست ندارد ديگران ما را براى خودشان مىخواهند در ميان هزاران قانون بى انصافى است آدم قانونهاى خدا را رها كند و برود سراغ قانونهاى شرقى و غربى. ما در گذشته يك اسپرم و يك تك سلولى بوديم در رحم مادر يك انسان شديم.
گذشته ما دست اوست، در رحم مادر در آن تاريكىهاى سه گانه خداوند از يك تك سلول و نطفه و منى و از يك اسپرم يك انسان ساخت و بعد از اينكه به دنيا آمديم همه چيزى كه مىخواستيم به ما داد اكسيژن مىگيريم كربن مىدهيم در عوضش درختان كربن مىگيرند و اكسيژن مىدهند كه هواى ما را تصفيه كنند شما كه اينجا نفس مىكشى به خاطر نهنگهاى دريا است در اقيانوسها روزى چقدر ماهى مىميرد اين نهنگها ماهىها را مىخورند اگر نهنگها ماهى مردهها را نخورند اين ماهى مردهها در درياها بدبو مىشوند و آب دريا بد بو مىشود و آب دريا بد بو باشد تنفس براى ما مشكل مىشود براى اينكه ما هواى سالم مصرف كنيم نهنگها ماهى مردههاى دريا را مىخورند.
در يك نفسى كه ما مىكشيم برگها، درياها، نهنگها و همه هستى نقش دارند اما آيا شرط نيست كه ما بنده خدا نباشيم. (وَ أَنْصِفِ النَّاسَ) با مردم انصاف داشته باشيد آيا اين انصاف است كه پدر و مادرى كه چند ساله براى ما زحمت كشيدهاند حالا يك توقعى از ما داشته باشند و ما انجام ندهيم؟ آيا اين انصاف است كه آدم وقتى داماد شد به كلى مادرش را فراموش كند. آيا اين انصاف است كه وقتى پدر آدم از دنيا رفت گاهى سر قبرش هم آدم نرود. آيا انصاف است كه آدم با خانواده شهدا اينقدر حجاب داشته باشد ما كار به اسلام نداريم فرض كن كه اصلاً مسلمان هم نيستيم بالاخره دهها هزار شهيد، شهيد شدند تا سيماى مملكت اسلامى بشود. قانون و معيارهايش اسلامى باشد اين فرم لباس انصاف است؟ ما منكر نيستيم كه در مملكت اسلامى خرابكارهايى شده است ما نصف تخته سياه را دسته گلهاى به آب رفته مىنويسم و نصف ديگر را خدمات، مثلاً در جمهورى اسلامى مدرسه بيشتر ساخته شد يا در كلا زمان شاه؟ در جمهورى اسلامى بيشتر به روستاها در اين ده سال جنگ برق دادند يا در كل زمان شاه؟ در جمهورى اسلامى بيشتر تلفن دادند يا در كل زمان شاه؟ و. . . خدمات دولتى را بنويسد، فلانى دسته گل به آب داد آن را هم بنويسيد.
مىشود آدم به زنش بگويد بايد، بايد زن بتواند به شوهر بگويد تو بايد فلان وسيله را براى من تهيه كنى تو نمىدانى در آمد شوهرت چقدر است؟ يك مقدار انصاف داشته باشيم يك مشت مشكلاتى كه خودمان مىتوانيم حل كنيم بگوئيم دولت حل كند. اگر خدمات و خرابكارها را جمع و تفريق كنى آنوقت متوجه مىشوى كه ضد انقلاب واقعاً بى انصاف است. آيا اين انصاف است كه از سربازى فراركنى. هشتاد سال مىخورى و مىخوابى و مرز مملكت را ديگران بايد حفظ كنند تو دين ندارى، دين ندارى كه هيچى انصاف هم ندارى، وجدان هم ندارى اگر مملكت قرار است مرز داشته باشد خوب دو سال هم نوبت تو هست هواى مسجد براى همه مسلمانهاست تو انصاف دارى كه با دود سيگار هوا را آلوده مىكنى؟ اينها مسلمانند آمدند در مسجد تو به چه حقى سيگار مىكشى. بى انصافى است افطارى دادن به شرطى كه همسر اذيت شود، بى انصافى است سيگار كشيدن، بى انصافى است زنى كه به شوهرش با اين درآمد فشار مىآورد و ديگران را مىكوبد سر شوهرش.
يك جوانى كه خورش مىتواند هنرى داشته باشد به باباش بگويد پول بده، خوب اين هم بى انصافى است تو زورت از بابات بيشتر است سوادت از بابات هم بيشتر است خيلى از جوانها توان بدنى و مغزشان از پدرشان بيشتر است جوان 82 كيلو ديپلمه مشت به ديوار بزند تو مىرود به باباش مىگويد پول، از هيكلت خجالت بكش. (وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِكَ) نگذاريد فاميل هايتان زور بگويند كسى بيايد تحت عنوان من فلانى را دارم من فلانى را در اداره دارم كه بيايد و امضاء كند.
از اميرالمومنين(عليه السلام) ياد بگيريم كه وقتى دخترش خواست گردنبند عاريهاى بر گردنش كند خزينه دار را خواست و گفت چرا گردنبند را دادى به دخترم؟ گفت: آقا دختر على ابن ابى طالب است و سه روز عاريه گرفته براى هميشه به او ندادم و خودم را هم ضمانت كردهام كه اگر گم شد خودم ضامن هستم. حضرت فرمود: هيچ كدام از اينها دليل نيست نبايد چونكه دختر على است گردنبند عمومى كه مال بيت المال است برگردن كند. ما الان گاهى وقتها با اذن اينكه اين آقا مال يك نهاد انقلابى است اعتنا به پليس نكند و بيايد از چهار راه رد كند پليس بيچاره هم مىگويد خوب اينها را نمىشود كارى كرد چون ماشين دولتى بود. چون ماشين امام جمعه است نمىشود كاريش كرد حالا اگر ماشين امام جمعه يا پاسدار امام جمعه است بايد از چهار راه رد شود؟ اتفاقاً پاسدار امام جمعه را دو تا سيلى به او زد بخاطر اينكه اين به اسم اسلام دارد زور مىگويد.
اگر واقعاً احتكار گناه است، اگر يك نهادى هم چيزى را احتكار كرد گناه است، چطور شد كه اگر ماست فروش احتكار كرد بايد جريمه شود. اگر نهضت سوادآموزى برداشت بيست هزار پنكه را در انبارش قايم كرد چونكه مسئول آن قرائتى است نبايد با آن برخورد كرد؟ خوب آقاى قرائتى باشد، بايد دو تا سيلى بخورد.
(وَ مَنْ لَكَ فِيهِ هَوًى) گاهى مريدها هم زور مىگويند هر يك از اينها كافيست كه مردم را ناراضى كند. به همه يك شهر برسيم به يك شهر نرسيم همه يك مدرسه امكانات داشته باشد يك مدرسه امكانات نداشته باشد انصاف داشته باشيم. به مردم بگوئيم بسم الله الرحمن الرحيم تا ده سال ديگر يخچال نيست اگر بداند در هيچ جايى نيست مردم هم صبر كنند اما اگر به يك نفر داديم مىگويند پس چرا فلانى دارد در همه چيزهاى كه مساوى است مردم همه با هم گريه مىكنند و همه با هم مىخندند. نگذار به خاطر اينكه خودت مىخواهى پول جمع كنى بچهات را از تحصيل باز دارى چونكه بچه مىخواهد در آينده رشد كند بعضىها اين كار را مىكنند و اين بى انصافى است.
(وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ) هر كس ظلم كند به بندگان خدا(كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ) دشمن خداست خيال نكن به مردم ظلم كردهاى فقط با خدا در افتادهاى(وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ) اگر خدا باكسى در افتد(أَدْحَضَ حُجَّتَهُ) نقشه هايش را نقش بر آب مىكند(فَكَانَ لِلَّهِ حَرْباً) با خدا اعلان جنگ مىكند.
خدا نعمتش را از او مىگيرد مردم جمع مىشوند قدرت را از او مىگيرند(أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ) قهر خدا فورى بر سرش مىآيد، نعمت خدا تغيير پيدا مىكند، قهر خدا فورى بر او نازل مىشود. (فَإِنَّ اللَّهَ سَميعٌ) خدا مىشنود دعاى كسى كه مضطر است آه مظلوم اثر دارد و خداوند براى ظالمين در كمين گاه است «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ« الفجر(14) »كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ« النساء(135) »شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ» اگر چه به ضرر خودتان است انصاف داشته باشيد. بگو تابستان من نشستم توى سايه حالا تو بشين، من پهلوى بخارى بودهام حالا جابجا بشويم ديروز تو زحمت نان گرفتن كشيدى امروز من. دليلى ندارد كارهاى خانه همه روى دوش يك نفر باشد. حديث داريم ملعون ملعون ملعون كسى كه وقتى سفره پهن مىشود مىآيد و مىخورد اما وقت كار در مىرود.
در يك ماجرايى كه همه مىخواستند آبگوشت بخورند هر كسى گفت من كارى مىكنم يك كسى گفت من گوشت را تهيه مىكنم يكى گفت ظرف مىشورم يكى گفت مىپزم، پيغمبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: من هم هيزم جمع مىكنم گفتند آقا اجازه بده، خواهش مىكنم، فرمود: نه اگر بنا باشد من كار نكنم بى انصافى است من هم نمىخورم.
امام صادق(عليه السلام) داشت مىرفت بند كفشش پاره شد پا برهنه مىرفت گفتند آقا كفش يكى از ما را پا كن فرمود: بى انصافى است بند كفش من پاره شود من هم كفش شما را بپوشم. خيلى هم آدمهاى مقدس داريم كه بى انصافند و بنده تا آخر عمر به اينها نمىگويم التماس دعا. اشك مىريزد اما بعد آمد جنايتكار است. مىآيد حرم امام رضا(عليه السلام) تكان نمىخورد صبح مىنشيند تا ظهر و ظهر تا شب بابا اينجا كه ارث پدرت نيست زوار از آنطرف دنيا آمده مىخواهد دو ركعت نماز بخواند بى انصافى است كه تو يك جايى را گرفتهاى و بلند نمىشوى. امام زمان(عليه السلام) كه تشريف بياورند نمىگذارد خيلىها چند دفعه بروند مكه، مىفرمايد مكه نوبت كسانى است كه تا حالا نرفتهاند امام زمان جلوى طواف مستحبي را مىگيرد بخاطر اينكه همه محل طواف دوازده متر است و همه مردم دنيا در دوازده متر جايشان نمىشود و تمام اينهايى كه يك بار طواف كردهاند مىفرمايد دوباره ممنوع.
بى انصافى است كه ما صبر كنيم، لذا مىگويند اگر بدهكار خواست خانهاش را بفروشد نگذاريد، اين بى انصافى است براى كسى كه مىخواهد به پولش برسد وادار كند كه بدهكار خانه خودش را بفروشد. به حيوان نمىشود بى انصافى كرد حيوان كه خواب است بى انصافى است كه صيدش كنى. شير دوشى بى انصافى است همه را بدوشى يك خورده شير در پستان گاو را براى گوساله بگذار. به درخت نمىشود آب نداد كسى كه درخت را بخشكاند گناه كرده است و اگر كسى درخت تشنه ايى را آب بدهد مثل اين است كه مومنى را آب داده. به پرنده نمىشود ظلم كرد آب دريا را نمىشود آلوده كرد. داريم كه اگر كسى در استخر آب يا نهر آب ادرار كند در آب حيواناتى هستند كه به خاطر ادرار اذيت مىشوند و گناه مىكند كسى كه در آبهاى عمومى ادرار كند. در كوچهها بن بستها و شاه راهها نشستن و ادرار كردن گناه است هر كسى از ما يك رقم بى انصافى مىكنيم.
منِ آخوند صداى بلندگوى مسجدم اذيت مىكند اين آقا پارك ماشينش آن آقا بوق ماشينش و. . . بى انصافى است زحمات دولت را ناديده بگيرد بخاطر اينكه فلانى رشوه گرفته يا فلان كار را كرده. كسى كه ظلم به بنده گان خدا ظلم كند به خدا ظلم كرده است و كسى كه به خدا ظلم كند زبانش قطع مىشود استدلالش محو مىشود مگر اينكه توبه كند و توبهاش هم اين است كه عذرخواهى كند و اگر كسى اقامه بر ظلم كند خداوند نعمتش را از او مىگيرد و قهرش را بر او فرو مىريزد چونكه خداوند ناله مظلوم را مىشنود و خداوند در كمين ظالم است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»