متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1366/1/20
بسم الله الرّحمن الرّحيم
در كارخانه چيت بافي و در حضور عزيزاني هستيم كه در كارخانه خدمت ميكنند. ايام اول سال است. نيمهي شعبان است. درباره نيمه شعبان در سالهاي قبل گفتهام. اين هفته ميخواهم راجع به دعاي ندبه صحبت كنيم. اصل دعاي ندبه دعايي با سند محكم است كه مربوط به يك قرن و دو قرن قبل نيست. در طول تاريخ ميخواندهاند و محققين علامه شوشتري، آيت الله صافي، تحقيقات مهمي درباره سند دعاي ندبه كردند. سند آن محكم است. دعاي ندبه يك سوز است. يك شور است. يك عشق است. شما اگر يكي از بچه هايت منحرف باشد چقدر مينشيني؟ اگر بچهاي را از دست بدهي، ميسوزي و زمزمه ميكني. دعاي انقلابي و سياسي است. همهاش زنده باد و مرده باد است. ما اين دعا را بررسي ميكنيم. در اين دعا اول اينكه گزينش خدا مطرح است. خدا چه كساني را پيغمبر ميكند؟ چه كساني اولياء خدا ميشوند؟ بعد مسئله خط انبياء مطرح ميشود. بعد مقام پيامبر اكرم را مطرح ميكند. بعد مزد رسالت را مطرح ميكند. بعد مسئله امامت را مطرح ميكند. بعد ميايد ميگويد: مهدي كجاست. در ضمن اينها اشارهاي به جنايات تاريخ دارد. اين تابلوي دعاي ندبه است. ندبه به معني گريه است. يعني جمع شويم و بسوزيم كه چرا خط رهبري كج شد؟ مهدي كجاست؟ بخاطر نداشتن امام در طول تاريخ چقدر كلاه سر مردم رفته است؟ چرا بايد طاغوتها حاكم باشند اين سوز دلي است كه در دعاي ندبه مطرح ميشود. حديث داريم حضرت مهدي(عج) در سجده هايش به ما دعا ميكند. «اللهم لك الحمد علي ما جري به قضائك في اوليائك» خدايا پيغمبر فرستادن يك مسئله نيست. سنت خداست. جرقه نيست. جريان است. بعضي كارها جرقه است. يعني يكبار ميشود و يكبار نميشود. در بهار سبز شدن درختها جريان است. فرستان انبياء هم جريان است. منتهي چه كسي پيامبر ميشود؟ بعد «ان شرطت عليهم الزهد في درجات هذه الدنيا الدنيه» خدايا هركس را ميخواهي به او مقام بدهي زهد را شرط آن ميكني. امام حسين زير سم اسب، قبول است؟ بله قبول است. مهدي جان، دربه دري قبول است؟ بله قبول است. شرط ميكني كه بايد مقاومت كني. تو هم علم داري كه اينها به شرطشان وفا ميكنند. پس بيخود كسي امام نميشود. خداوند وقتي ميخواهد به حضرت ابراهيم درجه بدهد بعد از هر امتحاني يك درجه به او ميدهد. از بچه بگذر! قبول شدي. هر مقام معنوي بعد از يك آزمايش الهي است. «فبعض اسكنته جنتك الي ان اخرجته منها» اشاره به تاريخ حضرت آدم است كه به بهشت رفت و بخاطر گندم خوردن از بهشت خارج شد. «و بعض حملته في فلك» اشاره به حضرت نوح است كه عدهاي را كه ايمان آورده بودند به كشتي آمدند و نجات پيدا كردند و عدهاي هم از كفار در آب غرق شدند. «و بعض اتخذته لنفسك خليلاً» بعضي هم مثل ابرهيم امتحانهاي الهي را خوب جواب دادند. مقام خليل الهي را گرفتند. «و بعض كلمته من شجره تكليما» بعضي هم مثل حضرت موسي كه خداوند با او حرف زد و كليم الله شد يعني همدم و هم كلام با خدا «و بعضي اولدته من غير اب» يعني بعضي هم بدون پدر كه حضرت عيسي از مريم به دنيا آمد. چرا انبياء آمدند؟ هر پيغمبري يك مدتي دارد چرا؟ «اقامه لدينك» ميخواستند قوانين خدا را بياورند و نگذارند قانون ديگري مطرح شود. «و حجه علي عباد» آمدند تا حجت بر مردم باشند. يعني مردم بدانند كه خودشان را مثل چه كسي درست كنند. «و لعلي يزول الحق عن مقره» انبياء آمدند تا حق از مدار بيرون نرود. يعني هميشه چراغ حق روشن باشد. «و يغلب الباطل» انبياء آمدند تا باطل مغلوب بشود. «و يغلب الباطل علي اهله و لا يقول احد لولا ارسلت الينا رسولا منذرا» خداوند انبياء را فرستاد تا روز قيامت مردم نگويند: ما راه حق را تشخيص نميداديم. بايد يك كسي را بفرستي تا راه را به ما نشان بدهد. تا ما راه را گم نكنيم. اين قسمت از دعاي ندبه پاسخ نياز بشر به هدايت انبياء است. «الي ان انتهيت بالامر الي حبيبك و نجيبك» قصه را به پايان برديم تا رسيدم به حضرت محمد(ص) «سيد من خلقته» اشرف مخلوقات «و صفوه من اصطفيته» بهترين برگزيده الهي «و افضل من اجتبيته» با فضيلت ترين منتخبين «و اكرم من اعتمدته» آبرومند ترين انبياء «قدمته انبياء» از همه انبياء مقدم است. «و بعثته الي الثقلين من عبادك» پيغمبر اسلام بر جن و انس مبعوث است. «و اوطائه مشارقك و مغاربك» تاريخ انبياء را براي پيغمبر ما آوردي و پيغمبر ما را به معراج بردي. مشرق و مغرب عالم هستي را زير پايش گذاشتي. به امام سجاد(ع) گفتند: چرا پيغمبر را به آسمانها بردند؟ فرمود: براي اينكه آسمانها به گرد خاك كفش پيغمبر متبرك بشود. خداوند پيغمبر را به معراج برد. «و سخرت له البراق» براق وسيلهاي است كه پيغمبر را به معراج برد. «و عرجت بروحه الي سمائك» پيغمبر را به آسمانها بردي. البته بعضيها ميگويند: اينجا «بروحه» يكي روح پيغمبر به معراج رفت. ما ميگوييم: بشر با علم محدودش توانسته است هواپيما را به هوا بفرستد. پس خداي بشر هم انسان را بالا ميبرد. چيزي نيست. معراج جسماني است. مثل اينكه ميگوييم: «سلام علي الحسن و علي ارواح» يعني سلام بر حسين(ع) و اجسادي كه پيش او بودهاند. گاهي ميگوييم: روح اما مراد ما از روح جسم است. «روحي له الفداء» يعني همين جسم فداي تو بشود. عوامل پيروزي پيغمبر «ثم نصرته بالرعب» يعني دشمنان از آنها ميترسيدند. شاه همه چيزي داشت امام چيزي نداشت. امام از امام ميترسيد. آدم وقتي به قلّه كوه ميرود، كوه زير پايش است اما باز هم ميترسد. «و حففته بجبرئيل و ميكائيل» يعني پيغمبر را به فرشتهها امداد كردي. «ثم جعلت اجر محمد صواتك عليه و اله مودتهم في كتابك» خدايا در قرآن گفتي: پيغمبر زحمتها را كشيد. گفت: مزد من اين است. دارم از دنيا ميروم. مزد من اين است. قانوني كه آوردهام بعد از من اهل بيت را دوست داشته باشيد. در خط اهل بيت باشيد. پيغمبر ما مزد نميخواست. اين مزد پيغمبر هست. اما فايدهاش جيب خودمان ميرود. اگر پليس گفت: مزد من اين است كه شما رانندگان از خطي كه كشيدهام عبور كنيد. مزد به جيب راننده ميرود. اگر معلم گفت: مزد من اين است كه خوب درس بخواني. خوب درس خواندن به نفع شاگرد است. «فلما انقضت ايامه» عمر پيغمبر تمام شد. «اقام وليه علي بن ابيطالب» قبل از پايان عمرش علي بن ابيطالب(ع) را مطرح كرد. «صواتك عليهما و آلهما هاديا» قرآن ميفرمايد: هر امتي بايد يك رهبر داشته باشند. حالا رهبرش يا پيغمبر يا امام «فقال والملاء امامه» در غدير خم فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه» فرمود: هركس رهبري من را پذيرفته است قائم مقام من علي بن ابيطالب است. آنوقت يك صفحه در مورد حضرت علي(ع) شروع به صحبت كردن ميكند. «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» يعني خدايا هركس علي را دوست دارد او را دوست بدار و هركس با علي بد است او را دشمن بدار. «وانصر من نصره» هركس علي را نصرت ميكند او را ياري كن. «واخذل من خذله» هركس علي را خوار ميكند او را خوار كن. ميگويد: يا علي! من و تو از يك درخت هستيم. يا علي تو جانشين من هستي. همچنان كه هارون جانشين حضرت موسي بود. يا علي علم و حكمتي كه خدا به من داده پيش تو وديعه هست. يا علي من شهر علم هستم. تو درگاه اين شهر هستي. يا علي تو وصي من هستي. يا علي «لحمك من لحمي» گوشت تو گوشت من است. «و دمك من دمي» خون تو و خون من يكي است. «و سلمك سلمي» هركس تو را بپذيرد من را پذيرفته است. «و حربك حربي» هركس روي تو شمشير بكشد روي من شمشير كشيده است. من و تو يكي هستيم. «و الايمان مخالط لحمك و دمك» ايمان با گوشت و خون من ادغام شده است. همچنان كه ايمان با گوشت و خون تو ادغام شده است. «لا يسبق بقرابه في رحم» هيچ كس از من به تو نزديكتر نيست. «و لا بسابقه في دين» در دين هيچ كس سابقهاش از تو بيشتر نيست. «و لا يلحق في منقبه مناقبه» در هيچ فضيلتي هيچ كس به پاي تو نميرسد. «يحذو حذ الرسول» پايت را جاي پاي رسول ميگذاري. مو به مو دستورات من را عمل ميكني. حالا اين همه پيغمبر مردم را جمع كرد. فرمود: من مزد نميخواهم. جز پيروي از اهل بيت! «لم يمتثل امر رسول الله» امر پيغمبر اطاعت نشد. امتثال نكردند. يعني خطي را كه پيغمبر ترسيم كرده بودند آن خط را كور كردند. امامها همه هادي هستند. خط هدايت را كور كردند. «والامه مصره علي مقته مجتمعه» امت مصر بود كه خط اهل بيت را كور كند. اجتماع كردند و تار و مار كردند. در خانه را آتش زدند. چند نفر قليلي وفادار بودند. «فقتل من قتل» همه را كشتند. «و سبي من سبي» بالاي منبر به اميرالمومنين جسارتها كردند. «و اقصي من اقصي» بچههاي اهل بيت را تبعيد كردند. اينها كه در امامزادههاي روستاها هستند، اينها انقلابيوني بودند كه زمان خلفا از ترس جانشان بعنوان ناشناس فرار ميكردند. «و جري القضاء لهم» اين همه سفارش كرده بود، اينچنين شد. هزار و چهارصد سال است كه انسان دستش از دست پدرش بيرون آمده است. انسانيت را از رهبر معصوم گرفتند. به رهبر طاغوت دادند. طاغوت هزار و چهارصد سال حاكم بود. بعد از اين همه سال جمهوري اسلامي نماينده امام است. يك چيزهايي خدا به ما داد. امام زمان عادل است. نمونهاش را ديديم كه رهبر انقلاب عادل است. مستضعفين ميآيند حاكم ميشوند. بچه بسيجيها را ديدم كه چه طور حاكم شدند. طاغوتيها فرار كردند. ترسوها شجاع شدند و شجاعها ترسو شدند. يعني آن خورشيدي كه ما منتظر او هستيم شمعاش را در جمهوري اسلامي ديديم. «فليبك الباكون و اياهم فليندب النادبون» بياييد گريه كنيد. بياييد ناله كنيد. شما كه براي تصادف ماشين و حلقه طلا و بچه و كفش و كلاه گريه ميكنيد، بياييد دور هم بنشنيم كه خط معصوم و خط رهبري سالهاست كه از دست انسانيت خارج شده است. دعاي ندبه يعني جمع شويم و بگوييم: مرگ بر حكومتهاي طاغوت! دعاي ندبه يعني دعاي اعتراض بر طاغوتهاي جهان و دعاي انتظار و اميد. منتظر حكومت حق! منتهي آدمي كه منتظر مصلح است، بايد خودش هم صالح باشد. كسي كه منتظر تابستان است، زمستان نميلرزد كه چرا تابستان نيامد. بله! ما منتظر تابستان هستيم. اما زمستان بايد بخاري را روشن كنيم. ما در شب منتظر روز هستيم. اما بايد شب يك لامپي را هم روشن بكنيم. انتظار خشك و خالي نميشود. جمع شويم ندبه كنيم. در فكر حكومت حق باشيم. اما در فكر تلاش هم باشيم. زمينه ساز آن حكومت هم باشيم. چون حضرت مهدي كه بيايد ميگويد: يك مقدار پولت را به آن فقير بده. شما كه الآن يك پنجم نميدهي، آن موقع يك سوم را هم نميدهي. «اين الحسن اين الحسين» حسن كجاست كه حاكم باشد؟ حسين كجاست كه حاكم باشد؟ «اين ابناء الحسين» چرا بچههاي امام حسين حاكم نيستند. «صالح بعد صالح» با اينكه همه يكي پس از ديگري صالح بودند، چرا صالحها رفتند؟ «و صادق بعد صادق» چرا رهبران راستي نيستند و رهبران دروغي آمدند؟ «اين السبيل بعد سبيل» راه خدا چرا كور شد و راه باطل وصل شد؟ «اين الخيره بعد الخيره» خوبهاي جامعه چرا مطرح نيستند؟ بعد ميگويد: مهدي جان چرا تو نيستي؟ بعد كارنامه امام زمان را ميگويد كه بيايد چه ميكند؟ «اين بقيه الله التي لا تخلوا من العتره الهاديه» اي بقيه الله چرا نيستي؟ «اين المعد لقطع دابر الظلمه» كمر ظلم را قطع ميكند. «اين المنتظر الامه و الامت والعوج» كجيها را صاف ميكند. «اين المرتجي لازاله الجور و العدوان» جور و عدوان را از روي كره زمين از بين ميبرد. «اين المدخر لتجديد الفرائض» واجبات و مستحباتي كه از بين رفته است را دوباره زنده ميكند. «اين المتخير لاعاده المله و شريعه» ديني كه فراموش شده است را مطرح ميكند. در كشورهاي اسلام كجايش به اسلام ميخورد؟ از اسلام چيزي جز اسم باقي مانده است؟ مثل ماشيني كه تصادف كرده است و هيچ چيز از آن باقي نمانده است. اما هركس بيايد ميگويد: اين ماشين است.
اي امام زمان كجا هستي تا بيايي اسلام واقعي را مطرح كني؟ آنوقت ميگويد: «اين معز الاولياء» اي امام زمان بيا اوليائت را عزيز كن. چطور علماي ما زمان شاه در زندان بودند. بچهها آمدند اينها را عزيز كردند. تو هم بيا همه انقلابيوني كه در كشورها هستند، در زندان هستند، در دنيا بچهها دلشان بنام حق ميتپد. ولي طاغوتها اينها را ميگيرند و ذليل ميكنند. «و مذل الاعداء» بيا دشمنانت را ذليل كن. «اين طالب بدم المقتول بكربلا» بيا انتقام خون حسين را بگير. «بنفسي انت» قربانت بروم. تو نيستي اما در جامعه هستي. امام زمان(ع) فرمود: من در جامعه شما هستم و به شما دعا ميكنم. اگر نبود امدادهايي كه ما به شما ميكنيم دولتهاي ظالم شما را قورت ميدادند. همينطور كه چند تا شيعه هستيد و همه دنيا دشمن شما هستند كاري نميتوانند بكنند. اين بركات است. ميشود حضرت مهدي(ع) را ديد؟ بله! فقط بايد چشم گناه نكند. حضرت مهدي كه متكبر نيست. عارش نميشود پيش ما بيايد. مگر گل عارش ميشود كه پهلوي خار باشد؟ ما بايد خودمان را آماده كنيم. اگر ما شيشه باشيم نور از شيشه عبور ميكند.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»