متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1365/6/13
بسم اللّه الّرحمن الّرحيم
چون در آستانهي محرم هستيم، بحث اين هفته دربارهي دليل عزاداري است. مساجد و تكايا سياه پوش است. چرا عزاداري ميكنيم؟ البته بزرگان ميدانند، منتها يك مقداري براي بچه مدرسه ايها و برادران و خواهران دانشجو و بعضي ديگر كه در حاشيهي عزاداري هستند، در مورد فلسفهي عزاداري ميخواهم صحبت كنم.
اما اصل عزاداري:
اين حرفهايي كه ميخواهم بزنم، عصارهي يك كتابي است كه بررسي شده و نظرات علماي درجه يك شيعه، كساني كه از دنيا رفتهاند يا الآن هستند، در آن گردآمده است. اين كلمات كوچكي در مورد عزاداري است. حق اين مطالب اين است كه روي يك تابلو بسيار زيبا نوشته شود و در تمام تكايا و مساجد كاشي كاري شود.
عزاداري:
درباره فلسفه و دليل عزاداري، از امام امت نقل كنيم. عزاداري يعني قانون پيروزي خون بر شمشير را زنده نگه داريد. خون بر شمشير پيروز است. از وقتي كه ما بر اين نكته توجه كرديم گفتيم: «توپ، تانك، مسلسل ديگر اثر ندارد. » اين روح قيام كربلا است. عزاداري يعني محاصره نظامي و اقتصادي بي اثر است. در كربلا محاصرهي نظامي بودند، سي هزار نفر، هفتاد و دو نفر را محاصره كردند. آب را حتي بر روي علي اصغر بستند(محاصره اقتصادي). در كربلا هم محاصرهي نظامي بود و هم محاصرهي اقتصادي. عزاداري كنيد يعني، محاصرهي اقتصادي و نظامي نبايد ياران حسين و حسين گونهها را از پا در بياورد. روزهايي كه در ايران بمباران ميشود، آنهايي فرارمي كنند كه كمتر سرو كارشان با مسجد و دعا و حسينيه بوده است. آنهايي كه اهل دعا و نماز و مسجد بودند، ميماندند. عزاداري يعني ترساندن ستمگر و فهماندن اين كه مظلوم كشي كار سادهاي نيست. اگر مردم در خيابان نميريختند و ياحسين يا حسين نميگفتند، چه بسا شاه هم امام را ميكشت. وقتي يك مظلوم هزار و سي صد و چند سال پيش كشته شده، هنوز مردم در خيابان ميريزند و سلام بر او ميگويند، اين يعني دنيا مواظب باش.
عزاداري كنيد، يعني براي مكتب هياهو كنيد و رهبر كبير انقلاب فرمود: «هر مكتبي هياهو ميخواهد كه بايد پاي آن مكتب سينه زد و ما كه پاي مكتب حسين سينه ميزنيم، يعني حسين جان ما ايستادهايم. »
بعضيها همين كه ديپلم گرفتند، پيراهن سياه نميپوشند. فوق ديپلم گرفتند عارشان ميشود سينه بزنند. آيت اللهي چيست؟ درس چيست؟ استاد امام شيخ عبدالكريم حائري روز عاشورا كه ميشد پا برهنه ميشد و سينه ميزد. ما بايد افتخار كنيم، قرآن ميگويد: «فَادْخُلي في عِبادي»(فجر/29) من نميدانم شما چقدر با صاحب كتاب جواهر آشنا هستيد. يك جمله ميگويم، صاحب جواهر يكي از فقهاي بزرگواري است كه تمام فقهاي ما بدون استثنا از كتابهاي علمي او استفاده ميكنند. ايشان زماني ديده بود كه يك مداح چند بيت شعر خوب و باارزش گفته است، آن مداح را پيدا كرده بود و به او گفته بود: «بيابا هم قرار داد ببنديم، من ثواب كتاب جواهرم را به تو ميدهم و تو هم ثواب چند تا شعر خودت را به من ببخش»
در عزاي حسين بايد ديوانه شد. حسين، حسين گفتن كار بزرگان است، از حسين جدا نشويد. سيد بحرالعلوم كسي است كه گاهي اوقات خدمت حضرت مهدي(عج) ميرسد، ميگويد: «من در يك عزاداري شخص امام زمان را ديدم كه پابرهنه حسين، حسين ميكرد. »
در عزاي امام حسين عاشقانه شركت كنيد. عزاداري يعني قرار گرفتن در مسير تبليغ. اصلاً لانهي اسلام روضه خواني است. الآن دهها هزار طلبه درسطح ايران به اسم يا حسين ميروند و تبليغ ميكنند. يعني لولهاي كه قال الصادق و قال الباقر و اسلام و حديث از آن صادر ميشود، لولهي عزاداري براي امام حسين(ع) است. عزاداري كانال تبليغ است. رضا شاه لعنتي وقتي ميخواست جلوي اسلام رابگيرد، جلوي روضه خواني را گرفت.
عزاداري يعني تعظيم شعائر«وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ»(حج/32) عزاداري يعني تشويق آزادي. حسين(ع) سر داد كه تن به ذلت ندهد. عزاداري يعني يك خط شهادت تا آن كه ظالم را رسوا كند. نگوييد: «آقا! چرا پابرهنه شويم؟ همين پابرهنگيها خيلي كارها ميكند. زينب كبري در شام در خرابه نشست، اما اين خرابه بود كه ساختمانهاي يزيد را خراب كرد. اگر بخواهيم روي سفيد بني اميه سياه شود، بايد موي سياه زينب سفيد شود. تا روي خاك ننشينيم، كاخ را به لرزه در نميآوريم. بله ما افتخار ميكنيم كه پابرهنه هستيم. گِل به پيشاني ميماليم و افتخار ميكنيم با اين گِل ماليدن به پيشاني گُل را از سرطاغوتها بر ميداريم. عزاداري حركتي بي تبصره و بي بخش نامه است. عزاداري موجي بي خرج است، يعني نه بودجهاي از دولتها ميگيرد و نه آيين نامه ميخواهد.
شما حساب كنيد كه در كنفرانس غير متعهدها صد نفر را ميخواهند در زيمبابوه جمع كنند، چقدر دنگ و فنگ دارد تا صد نفر جمع شوند؟ همه فداي حسين شويم كه يك پرچم سياه ميزنيم، صدها نفر بدون آيين نامه و بخش نامه، خودشان جمع ميشوند. عزاداري خيلي مهم است. عزاداري يعني عالي ترين نوع تنفر از ظلم. چه كنيم كه به دنيا بگوييم ما با ظلم بد هستيم؟ عزاداري مظهر تنفر از ظلم است. عزاداري يعني انفجار قساوتهاي دروني. آدم سنگ دل ميشود. در عزاي حسين ميرود، مظلوميت شهداي كربلا را ميشنود، گريه ميكند و با گريهي خود مثل اسيد سنگ دلي و قساوت را ازبين ميبرد. عزاداري يعني قساوت زدايي. عزادري يعني مبارزه با سنگ دلي. عزاداري بهترين زمينه وحدت و همدلي براي تمام اقشار است. عزاداري بهترين زمينهي وحدت است. حسينه را كوچك نگيريد، عزاداري خيلي مهم است. عزاداري يعني هماهنگي با تمام هستي. چون رواياتي داريم كه زمين و آسمان و هستي براي حسين گريه كردند و زماني كه ما گريه ميكنيم، با فرشتهها هماهنگ ميشويم. عزاداري يعني هماهنگي با رسول خدا. عزاداري يعني هماهنگي با فاطمه زهرا، هماهنگي با اميرالمؤمنين و امام حسن مجتبي. عزاداري يعني هماهنگي با امام كاظم(عليهم السلام) چون امام كاظم از اول محرم ديگر نميخنديد.
در جايي روايتي ديدم كه مرثيه خوان مرثيه ميخواند و امام صادق بلند نعره ميكشيد و گريه ميكرد كه صداي گريهي امام صادق را در كوچه مردم ميشنيدند و شما كه گريه كنيد، اين پيوند با امام صادق است. عزاداري يعني پيوند با حضرت مهدي(عج). اگر بدانيم عزاداري چيست، ساده نميگيريم. يك خورده از اين طبلها و. . . كم كنيم و به روح عزاداري بپردازيم. عزاداري يعني محكم كردن رابطهي قلبي و عاطفي با اهل بيت(ع). عزاداري يعني هماهنگي با اولياي خدا و فرشتگان. حديث داريم كه رسول خدا، فاطمه زهرا و علي همه براي حسين گريه كردند.
عزاداري رمز موفقيت است، چه بسا آدمهايي بودند، كه در عزاي حسين، يا حسين گفتهاند و بعد هم كم كم كارهايشان حسيني شده است و از حسين به خدا رسيدهاند. از كربلا به مكه رسيدهاند. كسي كه حسيني شد به كربلا ميرود. و بالاخره حسين، خيليها را عوض ميكند. افرادي هستند موقع ديگر حال ندارند لباس بپوشند، زناني هستند بد حجاب، اما به عظمت حسين، ايام محرم حجاب بهتري دارند. زمان شاه عرق فروشها، ايام محرم عرق نميفروختند. سينماهايي كه فيل بد ميگذاشتند، محرم ديگر فيلم بد نداشتند. يعني ياد حسين، مقام حسين، شور و عظمت امام حسين، خيليها را عوض ميكرد. شور عزاداري بود كه حتي شاه طاغوتي را هم وادار ميكرد كه كراوات سياه بزند و در جلسه امام حسين ولو به نفاق و حقه شركت كند. عزاداري حسين خيلي مهم است. خدايا! ما را به فكر و روح حسين بيشتر آشنا كن.
– اما جلسات عزاداري بايد چگونه باشد؟
اگر ماجراي كربلا نبود، صداي اذان به گوش كسي نميرسيد. كربلا جغرافي نيست، تاريخ است. كربلا اسم زمين است. اما تا ميگويند: «كربلا» آدم ياد زمين نميافتد و حادثه يادش ميآيد. كربلا زمين است اما آسمانها در مقابل آن كرنش ميكنند. «ارض ولكن دانت اعلاها لا بناها» شاعر ميگويد: كربلا زمين است، اما زميني كه حتي آسمانهاي هفت گانه پهلوي اين زمين كرنش ميكنند. ما بايد ياد كربلا را زنده نگه داريم. خود خدا در قرآن روضه خوانده و تاريخ انبياي پيشين را نقل كرده است. «وَ اذْكُر»، «وَ اذْكُر»، «وَ اذْكُر» ياد بياور فلان تاريخ را، ياد بياور فلان تاريخ را، زنده نگه داشتن تاريخ ايثارگران، روضه است.
مگر حج غير از اين است؟ به حاجيها كه ميگويند به مكه برو، براي چه چيز است؟ براي اين كه حاجي برود و ببيند ابراهيم چه كار كرد؟ چطور حاضر شد از اسماعيل بگذرد. برود و ببيند چطور هاجر بين كوه صفا و مروه هفت مرتبه دويد. آنجا آزمايشگاه است. اين كه ميگويند شهيد زنده است، معاني درستي دارد. شهيد از دنيا رفته، ولي از دنيا رفتهاي است كه وقتي هزارها مرده دورش جمع ميشوند، زنده ميشوند.
به متوكل عباسي ميگويند: «مسجد ساختنت براي چيست؟ قبر امام حسين را خراب كردنت، براي چيست؟ گفت: در مسجدمردم سبحان الله ميگويند و چرت ميزنند. كاري با سياست ما ندارند. مردم زيارت امام حسين را كه ميروند، تكان ميخورند و انقلابي ميشوند. بنابراين آنچه براي حكومت ما خطر دارد، توجه به حسين است.
نتيجهي يك عمر روضه چه شد؟ اين شد كه بچههايي كه در روضه تربيت شدند و يا مادراني كه در روضه تربيت شدند، همه چيزشان را ميدهند. پدري آمد پهلوي من و گفت: دو تا جوان دادم، شهيد شدهاند، يكي از آنها اسمش «علي اكبر» بود، رفتم ديدم فرقش شكافته شده بود، پسر ديگرم نامش «علي اصغر» بود، رفتم ديدم گلويش شكسته شده است. گفتم: يا علي اكبر! علي اكبرم فداي تو، يا علي اصغر! علي اصغرم فداي تو. روضه اين كارها را ميكند.
تربيت شدگان روضه بودند كه در برابر ابرقدرتها ايستادند. آنهايي كه كنار خيابان ميايستند و نگاه ميكنند، اينها را ببنيد، مؤسس حوزهي علميهي قم حاج شيخ علي حائري را يادتان نرود.
كربلا يك جنگ نمونه است، چون از هر جهت نمونه بود:
1 – هدف 2- تركيب 3- سرباز 4 – فرمانده 5- جامعيت
هدف چه بود؟ امام حسين فرمود: من فقط هدفم اين است كه دين جدم زنده شود. مسئله براي رسيدن به حكومت و رياست نبود و اگر هم امامان ما حكومت را ميخواهند براي زنده شدن حق است، نه براي پست و مقام.
افراد چه تركيبي هستند؟ كوچك، بزرگ، بچه، زن و مرد. خود امام حسين ميخواست در كربلا بماند. امام حسين براي اين كه در كربلا زنده بماند، تمام كارهايي را كه لازم بود را انجام داد. الآن اگر بخواهند يك چيزي بماند، فتوكپي ميكنند، عكس برداري ميكنند، شاهد ميآورند، ضبط ميكنند. امام حسين وقتي كربلا رفت همهي كارها را انجام داد. اول رفت در مكه، مدت زيادي در مكه ماند. همهي حاجيها كه جمع شدند مكه، بعد حركت كرد، كه به مردم بگويد: آهاي مردم! شما به مكه آمدهايد، نميدانيد رهبرتان يزيد است؟ نميدانيد يزيد چگونه است؟ من حسين هستم. به كربلا ميروم، شماها به مردم منطقه بگوييد كه يزيد چه كرده است؟ امام حسين از مكه حركت كرد تا مردمي كه از همهي دنيا جمع ميشوند، از مسائل با خبر شوند. امام حسين(ع) روز عرفه حركت كرد. يعني روزي كه همه جمع هستند. امام حسين وقتي ميخواست حركت كند، سوار شد تا همه او را ببينند. اگر پياده ميرفت او را نميديدند. از وسط جمعيت هم رفت، تا همه بفهمند.
دو تا خبرنگار با خودش ميبرد، يك خبرنگار زن به نام حضرت زينب و يك خبرنگار مرد، به نام امام سجاد(ع). بچهها با گوش هايشان صداها را ضبط كردند، با چشم هايشان فيلم برداري كردند. تا ميگفتند: «آقازاده شما بودي؟ » انگار دگمهاش را ميزدند.
امام حسين براي اين كه اين سند بماند، مهر كوچك خودش را با خود برد و آن مهر كوچك علي اصغر بود. نامهي بزرگ تا يك مهر كوچك پايين آن نباشد، فايده ندارد. علي اصغر مهر كربلا بود. علي اصغر كوچك به كربلا ارزش داد. اي كاش تكيهها و مداحها و مساجد ما اسم اين هفتاد و دو تن را بر روي كاشي كاريها مينوشتند. عزاداري خيلي مهم است. اما يك مقدار از اين عزاداريها كم استفاده ميشود. اي كاش آن هيئتي كه براي عاشورا اينچنين جمعيت جمع ميكند، گاه و بي گاه، جوانان هيئتي راجمع كند، يك ميني بوس و اتوبوس بگيرند و همه به سوي نماز جمعه بروند.
عزاداري را بايد به دست جوانها بدهيم. انقلاب ايران صدقه سر حسين(ع) است. 15 خرداد فرداي عاشورا بود و رهبركبير انقلاب از اربعينها و عاشوراها و تاسوعاها استفاده كرد. عزاداري يعني سالي چند راهپيمايي بدون تشكيلات. عزاداري يعني پرجمعيت ترين راهپيمايي. عزاداري يعني ميتينگ بي خرج، بي تشكيلات، سالم و بدون هيچ دغدغه.
ولي به مداحها بايد بگويم، شعرهايي كه ميخوانيد، نيازي نيست كه چيزهايي بخوانيد كه گريه در بياورد. در شعرها اخيراً مطالبي هست كه درست نيست و بايد مواظب باشيد. ارشاد و تبليغات ما به كسي كه شعرهايش پرمحتواتر است، جايزه بدهد، بي تفاوت نباشيم. رؤساي هيئت بايد براي نماز عيد و نماز جمعه بسيجي بكنند.
عزاداري جنبهي رقابت نداشته باشد. يك كسي يك حيواني را كشت، آب گوشت پخت و يك ظرف هم آورد لب خانهي رئيس قبيله و به او گفت: فلان رئيس قبيله آب گوشت پخته است و يك ظرف غذا هم براي شما فرستاده است. به اين رئيس قبيله برخورد. گفت: من يك رئيس، آن هم يك رئيس، من را پست شمرده؟ لگد زد به آب گوشت و آنرا ريخت. به زيردست هايش گفت: شما هم يك حيوان بكشيد و يك آب گوشت بپزيد. اينها يك چيزهاي خرافي است. حديث داريم كه پيغمبر(ص) ما وقتي مهمان داشت، ته مانده مهمانها را در ظرف ميريخت و به خانه ميبرد و با خانوادهاش ميخورد.
علي بن ابيطالب آمد و پهلوي پيغمبر نشست، پيغمبر ديد حضرت علي عرق كرده است، دست مباركش را به صورت علي كشيد و عرق را پاك كرد و بعد به صورت خودش كشيد. يعني پيغمبر اسلام از عرق بدن علي تبرك ميجويد واميرالمؤمنين هم همچين كاري نسبت به پيغمبر كرد. عزاداري سنتي، همان اشكها، همان مرثيهها را داشته باشيم. منتها سنتي معنايش اين نيست كه همان آقايي كه تا چند سال پيش، زمان شاه، آهنگهاي رقاصهها را ميزد، با همان آهنگ در عزاداري بيايد و روضه خواني كند. واقعاً بعضي هيئتها جوري ميزنند كه آدم نميداند برقصد يا گريه كند. اصلاً غافل شدهاند. آخر اين كسي كه ميخواهد بخواند و مردم گريه كنند، بايد به او ايمان داشته باشيم. اين آقايي كه تا ديروز اهل عرق و ورق و ترياك بوده، حالا آمده و ميخواهد من را با امام حسين آشنا كند. يكي نيست به او بگويد: «برو پاي منقلت» آدمهايي خوش سابقه بايد باشند. رقابت نبايد باشد. ديگي كه با رقابت پخته شود، به خاطر امام حسين نيست.
خطهاي سنتي غلط را بشكنيد. امام فرمود كه عزاداري سنتي باشد، اما معنايش اين نيست كه اگر پدران ما رفتند علامت صد هزار توماني خريدند، ما هم يك علامت يك ميليون توماني بخريم. اگر پدران ما كبوتر روي علامت گذاشتند علامت ما هم حتماً كبوتر داشته باشد. بابا كبوتر سازي و مجسمه سازي حرام است.
تبليغات، تبليغات خوبي باشد. روحانيون هم بايد برنامه ريزي داشته باشند. ريش سفيدها ازروحانيون بخواهند كه با مردم خودماني باشند و در سخنرانيشان تنوع داشته باشند.
هفتهي ديگر در مورد اصحاب امام حسين صحبت ميكنم.
«السلام عليك يا اباعبدالله»
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»