يادم هست در لحظات اوليه عمليات فرماندهمان آمد و گفت: «همانطور كه ميدانيد عمليات مهمي در پيش رو داريم و بايد تمام تلاشتان را كنيم تا با موفقيت آن را به اتمام برسانيم.» پس برنامه را براي م... ادامه مطلب
در به خواندن نماز اول وقت خیلی مقید بود. یک روز موقع سحر که هوا هنوز تاریک بود، پدر مشغول خواندن نماز بود و یک فانوس پشت سرش روشن بود. موقعی که پدر به رکوع می رفت، فانوس برگشت و پای پدر را... ادامه مطلب