یکی از بسیجیان لشکر 31 عاشورا تعریف می کند: شب عملیات والفجر 8 شهید «محمد شمسی» در حاشیه اروندرود به مانعی بر می خورد و به شدت مجروح می شود. هرچه برادران اصرار می کنند «بیا تو را به عقب برگر... ادامه مطلب
“شهید مقیمی” یکی از شهدای غواص در نامه ای به دوست هم رزم خود نوشته است: با سلام به ارواح پاک وطیبه و مطهر شهدای سرخ جامه که با ایثار خون و هدیه جان سرودی به قامت کلمه حق سرودند و... ادامه مطلب
جعفری از رزمندگان دوران دفاعمقدس که دورههای ویژهای در زمان جنگ دیده است توضیح داد: من از عملیات خیبر به بعد آموزشهای نظامی خاصی را گذراندم تا همراه رزمندگان دیگر بتوانیم در شرایط مختلف آ... ادامه مطلب
“علیرضا دلبریان” معاون گردان غواصی یاسین و مسئول آموزش غواصان در برنامهای به بیان برخی خاطرات در رابطه با غواصان دفاع مقدس پرداخت و گفت: بیشتر نیروهای گردان غواصی یاسین رزمندهه... ادامه مطلب
عملیات کربلای 4 از جمله عملیات های ناموفق هشت سال جنگ تحمیلی بود که اگر چه رزمندگان اسلام با همه وجود جنگیدند اما اهداف تصرف نشد و شهدای بسیاری را تقدیم اسلام کرد. در این عملیات بیشترین شهدا... ادامه مطلب
شگفتیهای فراوانی در جریان رزم، شهادت و تشییع شهدا وجود داشته و دارد. شگفتیهای منظمی که برای جنگ با همه خشونت و ناملایماتش یک وجه ساختارشکن به نام زیباییهای جنگ میسازد که فقط در نبردهایی... ادامه مطلب
… هیچ وقت فکر نمی کردم دو نفر آدم ، این همه خون داشته باشند . منور را که هوا فرستادند ، چشمم دید . کف قایق پر از خون بود . همین طور گلوله بود که به طرفمان می آمد . هیچ پناهگاهی جز... ادامه مطلب
… داشتم با خودکارم ، کاغذ روی میز را خط خطی می کردم . حوصله ام حسابی سر رفته بود . چشمم که به محمد رضا الهی خورد نگاهمان در هم قفل شد . او هم با نگاهش سوال کرد : موضوع از چه قرار است ؟... ادامه مطلب
… داشتم با خودکارم ، کاغذ روی میز را خط خطی می کردم . حوصله ام حسابی سر رفته بود . چشمم که به محمد رضا الهی خورد نگاهمان در هم قفل شد . او هم با نگاهش سوال کرد : موضوع از چه قرار است ؟... ادامه مطلب
به منطقه که رسیدیم ، کنار اروند ، اولین چیز آشنایی که نظرم را جلب کرد ، کشتی بزرگ و زنگ زده ای بود که داخل اروند ، نزدیک عراق به گل نشسته بود . نوک این کشتی به سمت عراق بود و ته آن به ساحل ا... ادامه مطلب
من و الهی فکر نمی کردیم ، عملیات شناسایی این قدر پیچیده باشد . خیلی عجیب بود . اروند ، وقتی کنار ساحلش هستی ، فکر می کنی رود در حالت جزر است ، ولی وقتی وسط اروند می روی ، می بینی تازه رودخان... ادامه مطلب
دریا آرام بود و من تشنه بودم . پارو زدن حسابی عرقم را در آورده بود . نمی دانم چند ساعت بود که روی آب بودم .الهی هم مثل من بود . صدای نفس نفس زدنش به گوشم می رسید . دلم می خواست آب دریا شیری... ادامه مطلب
همه اسکله به هم ریخت . هنوز صدای تق تق پوتینهای آنها روی کف اسکله توی گوشم است . وقتی مطمئن شدم حسابی کار از کار گذشته است که صدای آژِپر خطر اسکله در دریا پیچید . بین عربده کشیدن عراقیها ، ص... ادامه مطلب
صدای قرچ قرچ قیچی را که شنیدم ، نمی دانستم چه اتفاقی برایم افتاده است . نوک قیچی را روی شکمم احساس می کردم . می برید و با لا می آمد . من کجا بودم ؟ دلم می خواست چشم هایم را باز کنم . هر چه ق... ادامه مطلب
راستش شايد براي همين بود كه اينقدر كشته و مرده غواص شدن بوديم كه تير بخوري و رگههاي خونت با آب شور خليج فارس در هم بياميزد و آب تو را ببرد و كسي جز دريا نداند كه كجايي؟ به گزارش سایت ساجد... ادامه مطلب