متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1368/2/14
بسم اللّه الّرحمن الّرحيم
اين بحث را شب جمعهي آخر ماه رمضان ميبينيد. آخر ماه رمضان امام سجاد(ع) در صحيفه دعاي وداعي دارد كه از ماه رمضان خداحافظي ميكند و بسيار سوزناك است. مثل مادري كه ميخواهد از فرزندش جدا شود و ديگر هم او را نميبيند و خداحافظياش طول ميكشد.
خداحافظ، اي ماهي كه چشمها در تو خيس شد و چقدر خدا در تو افراد را بخشيد و مورد لطف قرار داد و خدا حافظاي شب قدر. خداحافظاي ماهي كه دعاها در تو مستجاب شد و سيد سجاد نيامده منتظر تو بود. خداحافظاي ماهي كه نرفته دلتنگ تو شدم واي ماهي كه براي اولياي خدا عيد بودي و كساني كه نميفهميدند ميگفتند: چه خوب شد كه تمام شدي! خداحافظي بسيار عجيبي است و توصيه ميكنم كه آن را بخوانيد. جمعهي آخر ماه رمضان چون روز قدس و راهپيمايي است، ديدم بهتر است پيرامون دشمن شناسي بحث کنيم و به اين مناسبت لازم است مسلمانان همياري داشته باشند، چون روز قدس، روز اسلام است و براي همهي مسلمين است. مسلمين نه تنها سالي يك بار، بلكه روزي يک بار با نماز اعلام همياري ميكنند و نميگوييم <السلام علينا و علي الايرانيون يا سفيدپوست ها> بلكه ميگوييم «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ» يعني هر مسلماني، از هر سمت زمين بايد با هم فكر خودش ارتباط برقرار كند و حمايت از مظلوم و فلسطين افتخار ماست.
– چهرهي دشمن:
اصولاً اسلام دشمنان فراوان، متحد و پر مدعايي دارد. قرآن در مورد دشمنان پر مدعا ميگويد كه: هرگاه از آنها ميپرسيم چرا اين كار را ميكنيد؟ ميگويند: «قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ»(بقره/11) يعني ما اصلاح ميكنيم. جنايت كارترين كشور آمريكاست، ولي در عين حال خودش را بيشتر از همه حامي آزادي و حقوق افراد نشان ميدهد و تعصب عجيبي دارد. قرآن در مورد تعصب ميفرمايد: «في قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ»(فتح/26) البته تعصب بجا، خوب است، ولي نه تعصب جاهلي و حتي اگر تعصب عربي هم داشتند خوب بود. چون فلسطينيها و لبنانيها عرب هستند. اينها متعصب، پرمدعا و مانع هستند. «يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ»(اعراف/45) اگر در دنيا واقعاً آزادي است، هر كسي بايد بتواند با حجاب يا بي حجاب به دانشگاه برود. لازم به ذکر است که ما اين آزادي را هم قبول نداريم، كه هر كسي، هر كاري ميخواهد بتواند بكند و بد حجابي هم مسئلهاي است كه فساد و تحريكات و هيجانات را در جامعه زياد ميكند. مثل اين كه سيگاريها بگويند: ما آزاديم، ميخواهيم در مسجد سيگار بكشيم. و همان طور كه دود سيگار هواي ديگران را آلوده ميكند، بي حجابي هم باعث ميشود آرامش معنوي محيط بر هم بخورد. به هر حال اگر هم آزادي هست، بايد همه آزاد باشند! چطور براي بي حجابي آزادي باشد، ولي براي با حجاب خير!
خدا رژيم سابق را لعنت كند، من شنيدم كه در رژيم قبل از مدارسي كه نماز جماعت و. . . را انجام ميدادند تو ضيح ميخواست. آنها هم گفته بودند كه چطور يهوديان و مسيحيان در انجام اعمال مذهبي خود آزاد هستند ولي ما آزاد نيستيم؟ آنها هم گفته بودند که اگر در حد يهوديان و مسيحيان است اشكالي ندارد.
دشمنان هماهنگ هستند. قرآن ميفرمايد: «وَ كَذلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمينَ بَعْضاً»(انعام/129) يعني ستمگران مدافع يكديگر هستند، يعني آمريكا به اسرائيل كمك ميرساند ولي مسلمانان به فلسطين چطور؟
البته ممكن است سعودي دارو يا پول بفرستد، اما قرآن ميفرمايد: «أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ»(نمل/36) وقتي حضرت سليمان گفت: بيا هم فكر و ياور ما باش، او قالي ابريشمي فرستاد و ايشان فرمود: من كه قالي تو را نميخواهم. مثل نامهاي كه رهبر انقلاب فرستاد و جوابي كه گرفت. به هر حال مسلمانان بايد هواي يكديگر را داشته باشند. قرآن ميفرمايد: «يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ»(آل عمران/21) يعني اگر كسي امر به معروف بكند او را ميكشند و صداي حق و عدالت را خفه ميكنند. ياد ميگيرند اما علمي که فايدهاي ندارد، «وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُم»(بقره/102) يعني درس ميخوانند ولي درسهايي كه ضرر دارد. الآن در دنيا علم و تخصص هست، ولي آيا در اختيار محرومين و موجب سعادت است يا در اختيار مستكبرين؟
مسلمانان بايد خودشان به پا خيزند، «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ» يعني بايد فقط به حول و قوهي خدا تكيه كنند. الان رهبران فلسطين، 20 سال است پاي منبر مذاكره نشستهاند و هيچ قدم اساسي برنداشتهاند. سلمان رشدي به رهبر اسلام جسارت ميكند و تمام كشورهاي غربي سفيرهايشان را احضار ميكنند، يعني ميخواهند به ما سيلي بزنند و صداي ما هم در نيايد و اينها اسلام آمريكايي را كه همان اسلام سعودي است ميخواهند. الآن اگر بگويند 20 ميليون حاجي سعودي امسال داريم، آمريكا ميگويد: خوب، 40 ميليون بروند ولي نوبت حجاج ايراني كه ميرسد چانه ميزنند، چون حاجي ايراني همچون استخوان در گلو براي كفر است. همان طور كه پيامبرش براي كفار چنين بود و امام صادق هم چنين بود.
روزي منصور دوانيقي به زمين لگد زد و گفت: امام صادق مثل استخوان در گلو است و نه ميتوانم آن را بخورم و نه ميتوانم آن را برگردانم. هر وقت ديديم آمريكا از ما راضي است، بدانيد اسلام ما آمريكايي است و وقتي امام در سخنرانيها از اسلام آمريكايي و اسلام ناب محمدي صحبت ميكند منظور همين است.
چرا مسلمانان ايراني حق ندارند به مكه بروند؟ مگر قرآن نميفرمايد: «سَواءً الْعاكِفُ فيهِ وَ الْبادِ»(حج/25) يعني مردم دور و نزديك، براي مكه باشند يا نباشند، براي مسجد الحرام برابر هستند. آخوندهاي درباري بايد هدايت شوند كه حتي اين آيه را در نمازشان در مسجد الحرام ميخوانند، ولي نميفهمند. يعني حق ايراني با حق سعودي برابر است. البته اين غير از مسئلهي خاك است، چون مسجد الحرام خاك يك كشور نيست. قرآن ميفرمايد: «وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ»(انفال/34) فقط افرادي متقي كه گروه متقين باشند، حق سرپرستي مسجد الحرام را دارند و بايد سرپرست باشند.
ما دشمن داريم که به پيامبر جسارت كرد، ولي بايد آزاد باشد و از فتواي امام هم ناراحت هستند و هواي يكديگر را هم دارند «وَ كَذلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمينَ بَعْضاً»(انعام/129) و به ادعا ميگويند <انما نحن مصلحون> يعني ما اصلاح طلب هستيم، ولي ما هر روز شاهد كشته شدن مسلمانان در فلسطين و لبنان هستيم. «وَ يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْط»(آل عمران/21) به هر حال دشمن هست و دشمن داريم و از دشمن غصه نميخوريم، چون پيامبر فرمود: من از كفار نميترسم و از مسلمانان خوب هم نميترسم، بلكه از مسلمانان منافق ميترسم كه نيمي مسلمانند و نيمي كافر. يعني كساني كه نميدانم مسلمانند يا كافر و دوست هستند يادشمن.
داريم که: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر»(عنكبوت/45) ولي چرا اين همه(شبي، 300 ركعت نماز) نماز در مسجد الحرام ميخوانند ولي باعث نميشود، جلوي منكر و فحشا را بگيرند و يكي از موارد منكر و فحشاء كشتن بچههاي فلسطيني است. ولي سعودي كه نماز ميخواند هيچ كاري نميكند؟ خدا را شكر كه ما مسلمان ناب هستيم. از آن مسلمانهايي كه دشمن از ما ميترسد. كفار از اسلام پيامبر ميترسيد، ولي الآن كفار از اسلام برخي كشورهاي مسلمان نميترسد. وظيفهي ما در اين زمينه همياري است. حال پيرامون همياري صحبت كنيم.
بايد فريب نرمشهاي دشمن را نخوريم. مسلمانان حلال زادههايي هستند كه بايد حرام زادهها را بشناسند. قرآن ميفرمايد: «يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ»(توبه/8) يعني با حرفهاي خود شما را راضي ميكنند، ولي در عمل به گفته هايشان عمل نميكنند. پس راههاي دشمن را بايد بشناسيم. دشمن از راه فساد، تبليغات، اعتياد، مصرف گرايي، شايعه سازي، تخريب شخصيتها و تهمت زدن وارد ميشود. و بايد بدانيم دشمن چه چيزي از ما ميخواهد. نفت! جوانها! يا غيره.
رضا شاه به مدرس گفت: از جان من چه ميخواهي؟ و او گفت: خودت را ميخواهم. ميخواهم تو نباشي. الان هم ميبينيد يك وقت ميخواهند اصولاً جمهوري اسلامي نباشد و خودمان را ميخواهند«لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً»(بقره/109) قرآن ميگويد: دشمن دلش ميخواهد شما مسلمان نباشيد و يا اگر مسلمان هستيد به كسي كاري نداشته باشيد، مثل اناري كه در دست است و تا آب دارد، آب آن را ميمكند و ميمالند ولي همين كه آب آن تمام ميشودآن را دور مياندازند، كشورهاي اسلامي را هم تا وقتي نفت دارند همين طور ميخواهند.
از همه دشمنتر، كسي است كه قدرت و حيلهي بيشتري دارد و بيشتر از بقيه از ما سيلي خورده است كه همان آمريكاست كه كينهي بيشتري هم دارد.
يكي دشمن اقتصاد است يا دشمن فرهنگ و يا دشمن جوانهاي ما. چرا هروئين در ايران زياد شد؟ چه تحليلي ميتواند داشته باشد؟ مسلمانها بايد بيشتر هواي يكديگر را داشته باشند. قرآن ميفرمايد: «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْض»(مائده/51) يعني مسلمانان بايد سرپرست يكديگر باشند. يعني هر مسلماني نسبت به بقيه ولايت دارد و كسي نبايد بگويد: به تو چه ربطي دارد؟ دختر 9 ساله نسبت به رئيس جمهور حق نهي از منكر دارد، چون بالغ شده است. و نهي از منكر اين نيست كه انسان در خانهاش بنشيند و بگويد قمار نكن! يا مشروب نخور! بلكه نهي از منكر بزرگ و مهم همان راه پيماييهايي است كه ما زمان شاه داشتيم. چون منكر بزرگ شاه و سيستم شاهنشاهي بود. و شما هم وقتي فردا در اهپيمايي روز قدس مرگ بر اسرائيل ميگوييد، خود نوعي نهي از منكر است چون اسرائيل منكر است.
نهي از منكر گاهي فرد به فرد است. گاهي فرد به جامعه است، (مثل نامهي امام به مردم شوروي نوشت) يا جامعه به جامعه و يا جامعه به فرد است.
و اين راهپيمايي از نظر قرآن عمل صالح است، چون قرآن ميفرمايد: «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ»(توبه/120) هر حركت دسته جمعي مسلمانان كه باعث غيض و خشم دشمن شود «إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ» اين نيست مگر اين كه برايشان عمل صالح نوشته ميشود. ما اين همه ميخوانيم «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»(عصر/3-1) عمل صالح چيزهاي بسياري است ولي آن عمل صالحي كه خدا روي آن دست گذاشته است همين آيه است.
دنيا به ما نگاه ميكند كه راهپيمايي بهمن چگونه است. اگر ديد راهپيمايي ميليوني است ميفهمند كه مردم درصحنه هستند و اگر چه نسبت به افراد در بين خودشان اشكالاتي دارند، ولي كسي با امام و انقلاب مشكلي ندارد. روز قدس هم همچون تابلويي است كه همهي مردم دنيا روحيهي انقلابي ما را در آن ميبينند و روز قدس آمپر مردم ايران است و روز عيد هم همين طور، چون حديث داريم خداوند در روز عيد به روزه داران جايزه ميدهد و حديث داريم نماز را در صحرا و روي خاك بخوانيد. راهپيمايي در متن حديث است و در جمهوري اسلامي بوجود نيامده است. اسلام ميگويد براي خواندن نماز عيد امام مسلمين از خانه پا برهنه بيرون بيايد و مسلمانان با او باشند و 10 قدم كه برداشتند بايستند و بگويند: «اللَّهُ أَكْبَرُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا هَدَانَا» و مرتب اين كار را بكنند و امام و امت همين طور تا صحرا بروند و بعد كه نماز را خواندند از يك مسير ديگر برگردند تا در تمام شهر ولوله بيفتد. و در شهر موج بوجود بيايد. در همين حديث داريم: بعد از نماز از همان كوچهاي كه آمدهايد برنگرديد. بعد در حديث ميفرمايد: <فانه ارزق لكم> يعني اين براي رزقتان هم بهتر است. يعني براي كاسبي خودتان بهتر است.
ما نماز عيد ميخوانيم، كشورهاي اسلامي ديگر هم نماز ميخوانند و آمريكا فقط از نماز عيد ايران وحشت دارد و خيالش از نماز عيد عربستان و سوريه و. . . مطمئن و راحت است و خدا را شكر كه ما در ايران هستيم و اسلام واقعي و ناب محمدي را شناختيم.
قرآن ميفرمايد: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ»(انفال/60) يعني مسلمان كسي است كه دشمن خدا را بترساند. پس اگر آمريكارا ترسانديم، اسلام ما واقعي است ولي اگر از آمريكا ترسيديم اسلام ما آمريكايي است و به جاي مرد، نامرد هستيم. مسلمان بايد كفار را بترساند نه زن و بچهي خودش را چون قرآن ميفرمايد: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»(فتح/29) «مَنْ لَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»(كافى، ج2، ص164) يعني كسي كه به فكر مسلمانان نبايشد مسلمان نيست.
واضح بگويم، اگر كشورهاي اسلامي اگر حيا نكنند، حاضر هستند ماه رمضان را 27 روز بكنند تا جمعه روز عيد بشود و راهپيمايي روز قدس انجام نشود، ولي خجالت ميكشند. مثل معاويه كه گفت: چهارشنبه بياييد نماز جمعه بخوانيد و هيچ كس هم حرف نزد كه امروز چهارشنبه است. چون ايران پيشنهاد روز قدس را داد و مثلاً آمريكا حساب ميكند كه چرا نيمي از مردم كشور همسايهي ايران يعني پاكستان در مسئله سلمان رشدي از نظر سياسي مقلد نظر حضرت امام هستند و آمريكا حاضر است به اينها بگويد هر كاري بكنند تا روز قدس از بين برود.
بد نيست لطيفهاي تاريخي بگويم؛ ما با يهوديان و مسيحيان نزديكتر هستيم نسبت به بت پرستان كه اصولاً خدا را نميپرستند و يهوديان و مسيحيان خدا را قبول دارند، ولي بغض دارند. آن وقت همين يهوديها و مسيحيها برخيشان آمدند و به بت پرستان گفتند: شما «هؤُلاءِ أَهْدى»(نساء/51) يعني كار شما از مسلمانان درستتر است. قرآن ميفرمايد: «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً»(نساء/141) يعني كفار نبايد بر مسلمانان نفوذ داشته باشند. كشورهاي ديگر مثل سوزن بدون نخ هستند و مذاكرهي بدون زور مانند سوزن بدون نخ است كه فرو كردن آن در پارچه فايدهاي ندارد.
ما معتقديم غير از ايران جايي مسلمان قرآني نيستند. چون قرآن ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ»(آل عمران/118) <بطانة> كسي است كه در بطن جامعه ميرود تا امور را كشف كند، مثل مستشار فني يا اقتصادي و يا نظامي و. . . كه براي دريافتن اسرار و بطن امور هر جايي ميرود. قرآن ميفرمايد: بيگانه نبايد از مسلمين خبر داشته باشد.
حال آيا مثلاً مصر يا عربستان به اين آيه عمل ميكنند؟ وقتي وارد جده ميشويد، آمريكاييها بي سيم به دست ايستادهاند. و از ابتدا تا انتها همهي كارهايشان بايد توسط آمريكاييها كنترل شود و به همين خاطر مسلمانان ايران نبايد طواف كنند، چون براي آمريكا صلاح نيست. «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ»(نهجالبلاغه، نامه 53) نامبارك باد امتي كه حق مظلوم در آن پايمال ميشود و از ظالم گرفته نميشود.
قرآن ميفرمايد: مسلمانان بايد «فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ»(فتح/29) يعني روي پاي خودشان بايستند. تمام كشورهاي كفر در حجاز بازار دارند و اجناس خود را عرضه ميكنند ولي شما نميتوانيد قالي دستباف ايراني را آنجا پيدا كنيد. از آنها آب و نمك و آجر و سنگ ميخرند ولي از نفس ايراني ناراحت هستند. و قرآن ميفرمايد: نا مقدس باد جمعيتي كه مظلوم را حمايت نميكنند و شكر كه ما ايماني هستيم و اسلام ما قرآني است.
پس قدر راه پيماييها و نماز عيد را بدانيد و بهترين لباس عيدتان را بپوشيد و نمازها را در مساجد نخوانيد و بگذاريد يك جمعيت باشد. مثلاً اگر ما برق داريم به خاطر آب پشت سد است كه از اجتماع قطرات و رودخانهها پديد آمده و اگر هر كسي يك حوض يا استخر داشته باشد، برق بوجود نخواهد آمد و اين نماز جماعت و نماز روز جمعه بايد تعطيل بشود و مشكل فقهي هم ندارد.
اگر چند ميليون آدم يک جا راهپيمايي بكنند، فلسطيني، موقع سنگ زدن ميبيند که كلي حامي دارد و در دنيا تنها نيست و من اگر بدانم تنها هستم جرأت حرف زدن نخواهم داشت ولي اگر بدانم شما با من هستي، جرأت حرف زدن خواهم داشت. مثل سربازي كه جلوي در شهرباني يا پادگان با سرنيزه ايستاده است و اگر چه يك نفر است ولي چون يك ارتش پشتيبان او است با جسارت و جرأت ايستاده است. كسي غير از ما از فلسطين حمايت نميكند. البته برخي به صورت تشريفاتي و بريده بريده حمايت ميكنند. ان شاءالله دعاي خداحافظي امام سجاد(ع) را در اين روزهاي باقي ماندهي ماه رمضان بخوانيم و به مسئلهي راهپيمايي روز قدس و نماز عيد هم عنايت داشته باشيم. هر نماز عيدي كه اسلامي خوانده بشود، فشار دارد.
مأمون از امام رضا خواهش كرد كه نماز عيد را بخوانند و بعد از اصرار امام فرمود: من اگر بخوانم همان نماز عيدي را خواهم خواند كه پيامبر خواند و درباري نماز نخواهم خواند و مأمون پذيرفت. مأمون تشكيلاتش را دنبال امام فرستاد و امام از ايشان پرسيد براي چه آمدهايد؟ من همان نمازي را ميخوانم كه پيامبر ميخواند و آنها رارد كرد. سپس ديدند امام لباس سفيدي پوشيده است با عمامهي سفيد، پا برهنه شدهاند و همه نيز به تبعيت از امام پابرهنه شدند. امام قدم برداشت و گفت: <الله اكبر> و مردم هم گفتند و وضعيت تغيير كرد و مردم حالي به حالي شدند و به گريه افتادند. ما حتي داريم كه در عاشورا وقتي آخوند عمامهاش را بالاي منبر بر ميداشته، گريهي مردم براي امام بيشتر ميشده است. اين جا هم امام رضا پابرهنه شد و <الله اكبر> گويان به سوي نماز ميرفت و سيل جمعيت به دنبال امام راه افتاده بودند. به مأمون خبر رسيد كه اين نماز سقوط حكومت تو است. و مأمون دستور داد امام را از وسط راه برگردانند و اين است نماز عيد و براي همين ما بايد ببينيم آيا نماز عيد ما هم در ابرقدرتها وحشت مياندازد يا خير؟
كسي به من گفت: من غيبت شما را كردهام و من او را حلال كردم، ولي خود او خواست تا بگويد چه گفته است. گفت: من گفتهام كه كلاسهاي قرائتي بخار نداشت وگر نه شاه او را ميگرفت، ولي ساواك با تو كار نداشت. من هم گفتم چندبار آمدند من را بگيرند ولي من خانه نبودم. البته من انقلابي و كتك خورده و زجر كشيده نيستم و اينها «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ»(نساء/95) حساب آنها از ما جداست، ولي اين طور هم نبود كه شاه از ما راضي باشد و ما را گرفتند و بردند و در خانهمان ريختند.
خلاصه او ميگفت: من به هر آخوندي كه ساواك با او كاري نداشته باشد، شك ميكنم ولي من گفتم با ما كار داشتهاند، ولي تيرشان به ما نخورده است. شايد ديدهاند ما كاشي هستيم و ترسو و ظرفيت نداريم و خدا به ما رحم كرده است. پس هر نماز عيدي كه مأمون الرشيد را ترساند، نماز عيد امام رضايي است ولي هر نماز عيدي كه خواندند و برگشتند وهيچ اتفاقي نيفتاد، مرگ بر خودشان و كارهايشان!
پشت مسجد الحرام نشستهاند، شطرنج بازي ميكنند و من با چشمان خودم ديدم كه قمار ميكردند و من گفتم: «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ»(مائده/90) خدا ميگويد: قمار حرام است. آن وقت شما قمار بازي ميكنيد؟ خجالت نميكشيد. بعد ورق هايشان را گرفتم و پاره كردم. البته خيلي هم ترسيدم كه اگر بريزند سر من، من به تنهايي چه كار كنم، ولي خوب بالاخره اين كار را كرديم.
مسجدي كه قمارخانهي پشتش را از بين نبرد يا نمازي كه رهبر سعودي مثل گربه جلوي ملكهي انگلستان خم ميشود، من عكس دارم كه فهد جلوي تاچر خم شده و تاچر صليب مسيحيان را بر گردن او انداخته است. اگر گردن گربه بخواهيد چيزي بيندازيد «ميو» ميكند ولي او حتي «ميو» هم نكرد و اين جا اسلام آمريكايي روشن ميشود.
اسلا ما اسلام واقعي است، كه اگر يك انگليسي يا آمريكايي روي زمين ما آب دهان بيندازد. بچههاي بسيجي او را تكه پاره ميكنند ولي اگر خانم تاچر روي صورت او آب دهان بيندازد، شهامت پاك كردن آن را هم ندارد و خدا را شكر كه ايراني هستيم و مسلمان ناب! و بايد با همين اسلام ناب، مسلمين ضعيف را حمايت كنيم و اين حمايت را با راهپيمايي انجام خواهيم داد و نماز عيد روز قدس با عظمتي خواهيم داشت و بچهها را هم وادار كنيم كه اين كار را بكنند.
يكي از همسايههاي ما حركت قشنگي كرده بود و بچههاي … ساله را دعوت كرده بود و در منزل همسايهها به آن هاافطاري داده بود و ما لذت برديم كه دخترهاي … ساله همه روزه گرفته بودند و به همديگر افطاري ميدادند و قدر نعمتها را بايد تا وقتي از ما نگرفتهاند بدانيم.
ديشب جايي افطاري بود كه جوانان همه هردو چشم خود را در جبهه داده بودند. يكي از آنها گفت: من فقط از خدا ميخواهم كه يك لحظه بينا بشوم تا بتوانم بچهاي را كه خدا به من داده است ببينم و آدمهايي هستند كه حسرت ميكشند در يك نماز عيد ايران شركت كنند يا در ايران زندگي كنند و يا نماز جمعهشان نماز جمعهي ايران باشد. پس ما كه اين نعمتها را داريم نبايد از دست ندهيم.
خدايا، به حق محمد و آل محمد نعمت هايت را بر ما تمام كن و توفيق شناخت و شكر عنايت بفرما! و به مسلمين بي غيرت، غيرت عطا كن و همه را متحد و حامي يكديگر قرار بده و لطف خودت و امام زمان و رهبري امام را كه باعث انقلاب اسلامي شد براي ما پايدار بفرما! خدايا روزهاي آخر ماه رمضان است و حديث داريم اگر ماه رمضان بگذرد و كسي بخشيده نشود خيلي بد بخت است كه كنار دريا بود و صورتش را نشست. خدايا اگر تا به حال ما را نيامرزيدي، ما را ببخش و از الطافي كه به خوب هايت دادهاي به ما هم مرحمت بفرما!
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»