متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1361/1/10
بسم اللّه الّرحمن الّرحيم
«الحمد للّه رب العالمين و صلي اللّه علي سيّدنا و نبيّنا محمّد و علي اهل بيته و لعنة اللّه علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الّدين»
قرآن 114 سوره دارد و از همه سورهها بزرگتر سورهي بقره است و ما ميخواهيم دربارهي بزرگ ترين آيهي قرآن كه دربارهي حقوق است صحبت كنيم. يعني دربارهي وام و دين و قرض ميخواهيم صحبت كنيم. آيا وام گرفتن واجب است يا حرام يا. . .
حال ببينيم چگونه وام بگيريم، از چه كسي وام بگيريم و چقدر وام بگيريم؟ در معاملاتي كه نقدي نيست و نسيه است، بدهكار بايد چه كند؟ اين افتخار ماست كه بزرگ ترين نامههاي نهج البلاغه در مورد سياست مملكت است و در قرآن بزرگ ترين آيهها در مورد مسائل حقوقي است. اصولاً قرض كردن و نسيه گرفتن كار خوبي نيست، مگر اين كه اضطرار و اجباري باشد. آدم اگر روي زيلو و مقوا بنشيند و يك اتاق كاه گلي درست كند بهتر از قرض گرفتن است. پس سعي كنيد قرض نكنيد. در اين زمينه چندين حديثي داريم:
قال علي(ع): «إِيَّاكُمْ وَ الدَّيْنَ فَإِنَّهُ هَمٌّ بِاللَّيْلِ وَ ذُلٌّ بِالنَّهَارِ»(من لايحضرهالفقيه، ج3، ص182) از مقروض بودن و قرض گرفتن دوري كنيد، چون دين هم و غم شما در شب و ذلت و خواري شما در روز است. (وقتي طلبكار را ميبيند)
در حديث ديگر پيغمبر فرمود: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْكُفْرِ وَ الدَّيْن»(عللالشرائع، ج2، ص527) پناه ميبرم به خدا از كفر و اين كه بدهكار باشم. شنونده فرمود: يعني بدهكاري واقعاً مثل كفر اين قدر بد است؟ پيامبر فرمود: «نَعَمْ»
در جايي ديگر حضرت علي(ع) ديد قصابي گوشت خوبي دارد، گفت: پس چند سيري براي خانه بخرم. وقتي رفت بخرد، ديد پول در جيبش نيست. و از خريد منصرف شد! قصاب گفت: چرا نخريديد؟ امام فرمود: پول در جيبم نيست. قصاب گفت: مغازه براي خودتان است، اختيار داريد. امام فرمود: عوض اين كه گوشت بخرم و بگويم فردا پول ميدهم، به شكم خود ميگويم فردا گوشت ميخورم. براي چه خودم را بدون دليل بدهكار كنم.
هزارها نفر گوشت نميخورند، چيزي هم نميشود. ما در 22 بهمن به كشورهاي آفريقايي كه عدهي زيادي از آنها بت پرست بودند، رفتيم كه احوال بت هايشان را بپرسيم. ما را به حياط راه دادند، ولي در خود مكان و اتاق را بستند. گفتيم ميخواهيم بت بزرگ را ببينيم، گفتند: خدا تا 6 بعد از ظهر خواب است. بعد گفتند خداي كوچك را ميشود ديد. ما را نزد خداي كوچك بردند و گفتند كه: خداي كوچك از عرق خداي بزرگ درست شده، بعد در حين حرف هايشان گفتند: خداي كوچك فقط شير و سبزي قبول ميكند و گوشت نميخورد و هوادارانش هم گفتند ما هم گوشت نميخوريم. . . بگذريم.
علياي حال، خوب است كه آدم به جاي اين كه به قصاب بگويد فردا به تو پول ميدهم، به خودش بگويد: فردا گوشت ميخوريم. كار نشد ندارد. بدهكاري مسئلهي مهمي است. شهيد در جبههي جنگ اگر شهيد شود، همهي گناهانش بخشيده ميشود، ولي اگر بدهكار باشد يك قران آن هم بخشيده نميشود. قرآن ميگويد: اگر كسي مرد خواستيد اموالش را تقسيم كنيد «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ»(نساء/11) تا بدهياش را نداديد، حق تقسيم اموال را نداريد.
اما اگر لازم شد و نياز بود قرض كنيد. چقدر وام دادن ثواب دارد! ! ! چون سرمايههاي خوابيده مشكلات مردم را برطرف ميكند و در يك حركت جامعه ماشينهاي سالم بايد ماشينهاي خراب و مانده را بكسل كنند. معناي انفاق اين است. پس افراد پولها را نگه ندارند و وام بدهند، چه خودشان و چه به صندوقهاي قرض الحسنه، با اين كار چقدر نيروها در جامعه به حركت ميافتد.
قال الصادق(ع): «لَأَنْ أُقْرِضَ قَرْضاً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِمِثْلِهِ»(وسائلالشيعة، ج18، ص329) وام دادن و قرض دادن براي من بهتر است، از اين كه صدقه بدهم. چون اگر پول بدهي و قرض بگيري، اين پول به حركت در ميآيد. و اين پول ميرود و برمي گردد و دوباره به يك نفر ديگر ميدهم و او هم راه ميافتد، صدقه مثل آب راكت است و وام مثل آب رودخانه است.
«من أقرض مؤمنا قرضا ينتظر به ميسوره كان ماله في زكاة و كان هو في صلاة الملائكة حتى يؤديه إليه»(أعلامالدين، ص390) كسي كه وام بدهد به كسي، ملائكه به او درود ميفرستند تا بدهكار پول او را برگرداند.
وام دادن و قرض دادن ثواب دارد «مَنْ أَقْرَضَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ كَانَ لَهُ بِكُلِّ دِرْهَمٍ أَقْرَضَهُ وَزْنَ جَبَلِ أُحُدٍ مِنْ جِبَالِ رَضْوَى وَ طُورِ سَيْنَاءَ حَسَنَاتٌ وَ إِنْ رَفَقَ بِهِ فِي طَلَبِهِ تَعَدَّى بِهِ عَلَى الصِّرَاطِ كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ اللَّامِعِ بِغَيْرِ حِسَابٍ وَ لَا عَذَابٍ»(ثوابالأعمال، ص288)
حال اگر وام دهنده به دوست مسلماني وام بدهد و مماشات كند، يعني با طرف كنار بيايد بدون اين كه به طرف فشار بيايد، روز قيامت بدون حساب به بهشت ميرود و از صراط مثل برق عبور ميكند و مشكلات قيامت از او برداشته ميشود.
قال رسول الله(ص): «مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ صَدَقَةٌ بِمِثْلِ مَالِهِ حَتَّى يَسْتَوْفِيَه»(كافى، ج4، ص35) كسي اگر وام و قرضي گرفته و ندارد بدهد، به او در پس دادن فشار نياوري، در هر روزي كه مهلت ميدهد، به مقداري كه وام داده خدا به او صدقه ميدهد.
پس اولاً سعي كنيد وام نگيريد. و اگر گرفتيد، پول دارها وام بدهند. و اگر وام گيرنده تحت فشار بود، سعي كنند وام دهندهها مماشات كنند تا ثواب اخروي را نصيب خودشان بكنند و نيروها هم در جامعه به حركت در بيايند. وام گيرنده هم لوس نباشد.
جواني آمده بود ميگفت: به اين بازاريها بگوييد كه وقتي سراغ دخترشان ميرويم اين قدر سخت نگيرند و مهريه را سنگين نگيرند. من گفتم باشد. ولي اگر من يك خواستگار براي خواهرت بفرستم تو هم همين كار را ميكني؟ خدا گفته وام بدهيد و براي اين كه افراد بخيل را سخي كند، از راههاي دروني وارد شده و گفته: آنهايي كه بايد انفاق كنند و نميكنند «فخسفنا به و بداره» قارون وار ايشان را درون گور ميكنيم و از مالش خير نميبيند.
اگر كسي وام گرفت بايد در اداي دينش سرعت داشته باشد، يعني اگر سر نماز بود و طلبكار گفت: بايد پول من را بدهي! اگر نتوانست دست توي جيبش كند و قرضش را بدهد، بايد نماز را بشكند و پول را به طلبكار بدهد. اين خيلي مهم است. اسلام ميگويد: نمازت را بشكن ولي پول مردم را بي خود نگه ندار. ولي ميگويد: اگر كسي وام گرفته و پول دارد و ندهد، هر شب كه ميخوابد، گناه دزد سر گردنه را دارد. دود از اين حديثها بلند ميشود.
مي گفت: قرض الحسنه، قرض الپس نده شده است. بعضيها ميگويند: اگر ما بخواهيم قرض مردم را بدهيم، دكان هايمان خالي ميشود. چه كسي گفته دكان شما پر باشد؟ در ثاني كسي كه از ترس اين كه دكانش خالي نشود، قرض مردم را نميدهد، دكانش از راه ديگر خالي ميشود.
(درود بر شهدايي كه اين قال الصادق و قال الباقر را درتلويزيون آوردند)
امام باقر(ع) فرمودند: كسي كه وامش را پس ندهد، از ترس اين كه دستش خالي شود و دلش نميآيد پول مردم را بدهد، «كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَقْدَرَ عَلَى أَنْ يُفْقِرَهُ مِنْهُ»(كافى، ج5، ص101) خدا از راه ديگر قدرت دارد كه او را فقير كند. اينهايي كه خمس نميدهند هم همينطور هستند. يعني اگر كسي خمس نميدهد، ميگويد: سرمايهام كم ميشود. خدا ميگويد: خدا قادر است از راه ديگر تو را فقير كند. پس در راه خدا خساست نكنيد. خدا قادرتر است كه از يك طريقي او را ضربهي فني كند.
برخي مرتب طفره ميروند و مال مردم را نميدهند، چك مينويسد ولي تاريخ چك را از روي خوش جنسي جمعه مينويسد و ميگويد: يك روز هم يك روز است. چكها را طوري مينويسد كه وقتي طرف رفت بانك به مشكل بخورد و برگردد و دو سه روز عقب مياندازد.
بعضي مردم خيلي خسيس هستند. يك نفر موهايش را بعد از حمام ميتراشيد، ميگفت: اگر قبل از حمام بتراشم موهايم بلند ميشود. كسي خانه ا ش را اجاره داده بود. مستأجر ميگفت: پول برق را در ازاي برق از ما بگير، ولي صاحب خانه ميگفت: خوب سيمها كهنه ميشود چه؟ من نميدانم اين خساستها به كجاي آدم ميرسد؟ ما يك هيأت روايت داريم كه بعضي آدمها كه زيادي زرنگ هستند، خدا آن چنان پس گردنشان ميزند و بعضي آدمها كه هيچ زرنگي ندارند، آن چنان زندگي مرفهي در اختيارشان ميگذارد تا بفهماند به اينها كه همه چيز هم به اين زرنگيها نيست. كسي ميگفت: من 11 رقم شغل بلد هستم. 4 شغل كه اولش شين است، 7 شغل اولش نون است. ميگفت: شاعر هستم، شاطري بلدم، شوفري هم بلدم، ولي الآن به گدايي نشستهام. آدمهايي زرنگ بازي ميكردند. هم با ساواك همكاري ميكرند، هم سخنراني انقلابي ميكردند.
حديث داريم: «مَنْ مَطَلَ عَلَى ذِي حَقٍّ حَقَّهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى أَدَاءِ حَقِّهِ فَعَلَيْهِ كُلَّ يَوْمٍ خَطِيئَةُ عَشَّارٍ»(مجموعةورام، ج2، ص263)
حالا از كي پول قرض كنيم؟ حديث داريم از كساني پول قرض كنيد كه روحشان بزرگ است. نه از كساني كه تازه به پول رسيدهاند. امام صادق(ع)؟ ميفرمايد: حاضرم دستم را در دهان افعي بكنم، ولي پيش اين رقم آدمها دراز نكنم. اينها كه تازه به پول يا هر چيزي رسيدند، دست از آن نميكشند. مال يك مستي خاصي دارد. «سُكْرُ الْمَالِ»
حضرت علي(ع) در نهج البلاغه يك جمله دارد: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ»(نهجالبلاغه، نامه 47) بترسيد از خدا، بترسيد از خدا، توجه كنيد به قرآن، نكند ديگران به قرآن عمل كنند ولي شما از عمل به قرآن باز بمانيد. چنين كشوري غير اسلامي است. تانزانيا رفته بوديم، ديديم چين حدود 2000 كيلومتر خط آهن براي تانزانيا با وام بدون بهره كشيده است. جالب اين است كه وام بي بهره سفارش امام صادق است ولي چينيها عمل ميكنند، اما بازاري حج رفتهي ما چنين نميكند. سيد جمال الدين اسدآبادي شرق و غرب رفت و برگشت و گفت: در غرب اسلام ديدم، مسلمان نديدم و در شرق مسلمان ديدم ولي اسلام نديدم. چرا بايد چين وام بي بهره براي «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ»(توبه/60) بدهد ولي ما چنين نكنيم؟ «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» براي ما مسلمانها است. به ما گفتند وام بدهيد تا دلها را به سوي خودتان جلب كنيد، پس چرا بايد چين عمل كند ولي ما عمل نكنيم؟
الحمدلله با انقلاب اسلامي مقدار زيادي بساط ربا برچيده شد. بدانيد رباگير از دزد بدتر است. چون دزد ميرود خانهي پول دار را ميزند و رحمت به گور پدر دزد كه از دارا دزديد، ولي ربا گير از فقير ميدزدد. و لذا حديث داريم يك درهم ربا در حكم زناي با مادر در مكه است. در حديث ديگر داريم در حكم 35 بار زنا با مادر و در جاي ديگر در حكم 70 بار زناي با مادر و هر سه حديث هم درست است. فقها هم اينطور معني كردند كه اگر آدم لاابالي بود، يك بار است، اگر آدم مذهبي بود 35 بار، و اگر حزب اللهي و حج رفته بود، 70 بار است. هر چي مذهبي بودن فرد بيشتر باشد، گناهش هم به دليل آيات قرآن بيشتر است. ميگويد: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ»(احزاب/32)اي زنان پيامبر! شما با باقي زنها فرق داريد. «يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ»(احزاب/30) زن رسول الله كه زن مكتبي است، اگر گناه كند گناهش دو برابر است. اگر كارمند جمهوري اسلامي دير برود، آبروي جمهوري اسلامي ميرود. كسي كه نمرهاش زمان شاه 14 بوده، الان بايد 16 بگيرد و بايد متوجه باشيد كه در جمهوري اسلامي همهي كارها به حساب اسلام كشيده ميشود. هر كار كوچك و بزرگ را بلندگوهاي خارج در بوق ميكنند.
در سفر 22 بهمن به آفريقا با بعضي از علماي اسلام تماس داشتيم. علما ميگفتند: راديو بي بي سي و آمريكا خيلي تبليغ ميكنند. ميگويند در ايران خيلي كشت و كشتار است. گفتم: شما عالم دين هستيد؟ گفتند: بله. گفتم: قرآن را كه عمل ميكنيد؟ قرآن ميگويد: «وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها»(شورى/40) پاداش بدي بدي است. اگر اعلام جنگ مسلحانه كردند، آيت الله مدني و دستغيب و هاشمي نژاد و مطهري و بهشتيها را تكه تكه كردند، شما اگر باشيد چه ميكنيد؟ همانطور كه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/103)، و«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»(حجرات/13) را حفظ كرديد، اين آيه را هم حفظ كنيد. «وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها» پاداش بدي بدي است. مگر نه اين است كه امام دستور داد همه را آزاد كنيد جز آني كه خدا اجازه نداده و مچ او را گرفته است. اين روح بزرگ امام است و در كدام انقلاب همهي ساواكيها را آزاد ميكنند؟ (جز آن كه قاتل بوده است) بيش ترين فايدهي اين سفر ما به آفريقا پاسخ به سؤالات بود و خبرهايي را كه ميگفتند ما برايشان تحليل ميكرديم كه قصد اين است. و انقلابي بهتر از انقلاب ايران نشده است. ما 15، 16 فرودگاه سوار و پياده شديم و در همهي فرودگاهها، در هر كشوري انواع مشروبات صادر ميشود. تنها فرودگاهي كه از آن كتابهاي مطهري بيرون ميرود، فرودگاه مهرآباد است. در پايتخت يكي از اين كشورهاي انقلابي رفتيم. يك كتابخانه داشت و چند نفر بيشتر در بيشتر است آن مطالعه نميكردند. ولي ما در هر مسجدمان يك كمد كتاب است. كاملاً اسلامي كه شاه ميخواست يعني اسلام منهاي سياست، در آن كشورهاست. محيط طوري بود كه ما در يك مسجد خواستيم صحبت كنيم، گفتند مسجد جاي سخنراني نيست، جاي نماز خواندن است. بعد گفتند ما طرفدار فلان آقا هستيم كه وارد سياست نميشود. گفتم من كاري به كسي ندارم. مگر رسول اكرم(ص) حق نبود و وارد سياست نميشد؟ اميرالمؤمنين(ع) هم همينطور بود. 6 بار در قرآن به ما گفتند: «سيروا في الارض» بلند شويد راه بيفتيد. البته نه آن جهانگردي كه مثل زمان شاه ميرفتند و بودجهي مملكت را در كابارهها خرج ميكردند. يكي از اين هيأتها، هيأت ما بود كه هزار دلار برديم، 11 هزار دلار برگردانديم. يك كتري خريده بوديم و با آن چاي و تخم مرغ درست ميكرديم. با همان هم آب ميخورديم و وضو ميگرفتيم. روزنامه فرشمان بود و عبا لحافمان بود و يك گوشت نخورديم و اين مايهي افتخار ماست و ميگفتيم زماني ايران با آمريكا بود، حالا ايران با آفريقاست. ايران با مستكبر بود، حالا با مستضعف است. اسم يكي از بزرگ ترين خيابانهاي تهران را آفريقا گذاشتيم.
زماني كه لانهي جاسوسي را كه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام گرفتند، رهبر انقلاب گفت: سياه پوستها را گر چه مجرم هستند، آزاد كنيد. چون در طول تاريخ به سياه پوستها بسيار ظلم شده است. ما با سياه پوستها و مستضعفها هستيم. روابط ما بر اساس مظلوميت و استضعاف و محروميت و اسلام و مكتب است. در دولتهاي ديگر اگر يك هيأتشان ميخواست با اين مدت به سفر برود چقدر خرجشان ميشد؟ چه ميگفتند؟ با چه كساني تماس داشتند؟ با مردم كه تماس نداشتند. از كاخ به كاخ ميرفتند. به بازار و كوچه و متن مردم نميرفتند. ما فعاليت سپاه و جهاد سازندگي را ميگفتيم. نماز جمعههاي آنها بيش از 5 هزار نفر جمع نميشوند و هيچ كس از نماز جمعه آنها نميترسد. نماز جمعهي يك ميليوني فقط مخصوص ايران است. آن هم با خطبههايي كه همه روي آن حساب ميكنند. از نماز جمعههاي ديگر يك پشه فرار نميكند. يعني خطبه نماز جمعههاي همهي كشورهاي اسلامي را روي هم بريزيد يك مگس بلند نميشود برود. خطبهاي كه نسبت به مؤمنين «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»(فتح/29) و نسبت به كفار «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ»(فتح/29) باشد وجود ندارد. خطبهاي كه خوبها را جذب ميكند و بدها را ميترساند و طرد ميكند، خطبههاي ايران است. ايران خيلي ترقي كرده است. زيمبابوه 27 سال انقلاب كرد. يعني 20 سال مبارزه سياسي و 7 سال مبارزهي مسلحانه داشته است و بعد از سالها مبارزه هنوز به يك صدم آن چه ما رسيديم نرسيدند. و اينها همه در سايهي مكتب و رهبر است و خون شهدا است. از بحث وام به كجا رسيديم؟ گفتند: يك منبري روضه ميخواند. گفت: اباالفضل العباس وارد فرات شد. از آن جا مشك را آب كرد، آمد در نخلستانها و از بازار كفاشها سر درآورد. حالا ما هم پرت و پلا شديم. ان شاءالله هفتهي بعدي صحبتها را گوش دهيد، چون در مورد عيد و ديد و بازديد است و به دردتان ميخورد.
اما بزرگ ترين آيه قرآن را برايتان بخوانم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفيهاً أَوْ ضَعيفاً أَوْ لا يَسْتَطيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغيراً أَوْ كَبيراً إِلى أَجَلِهِ»(بقره/282)(«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» بيشتر در مدينه است، «يا أَيُّهَا النَّاسُ» بيشتر در مكه است.) اگر به هم وام داديد و بدهكار شديد «فَاكْتُبُوهُ» يعني حتماً سند بنويسيد. ولي الان به كسي ميگويي 10 تومان گرفتي، بنويس ميگويد: مگر به من اطمينان نداري؟ خوب اگر اطمينان نداشتم نميگفتم بنويس. يكي آمد گفت: سركهي 7 ساله داري؟ گفت: بله! گفت: يك ليوان براي من بريز. گفت: اگر براي امثال تو ميريختم كه 7 ساله نميشد. «وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ» براي اين كه دو طرف به نفع خودشان ننويسند، يك نفر سومي با عدالت بنويسد. «وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ» يعني او هم ناز نكند. حالا كه خدا به تو سواد داده است، ناز نكن. حالا چه كسي بگويد؟ ميگويد: بدهكار بگويد و او بنويسد. «فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفيهاً أَوْ ضَعيفاً» و بدهكار تقواپيشه كند. يعني بدهكار وقتي ميگويد، چيزي كم نگذارد. «فَإِنْ كانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ» اگر بدهكاري كه قرار است بگويد خيلي مغزش كار نميكرد. «أَوْ ضَعيفاً» يعني نميتوانست بگويد، يا پير بود و كمبودي داشت «فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ» ولي اين سفيه و ضعيف املا كند و كاتب بنويسد و حق را هم با عدالت بنويسد.
الآن بعضي از وكيلها(نمايندگان مجلس شوراي اسلامي) خيلي خوب هستند، زمان شاه اينطور بود كه وكيل براي هر شهري كه بود، بايد براي آن شهر كاري ميكرد. ولي الآن وكيلهاي ما حق بين هستند. با اين كه شهرشان راه ندارد ميگويند: اين پول براي جنگ برود. آيا اسن درست كه مردم بيايند بگويند: پس تو چه وكيلي هستي؟ وكيل طاغوتي از كسي كه او را وكيل كرده بود، حمايت ميكرد. . . ! وكيل جمهوري اسلامي بايد حق بين باشد نه شهر بين. به وكيل پول ميدادند ميگفتند: برو دعوا را به نفع ما تمام كن. وكيل بايد حق بين باشد. بعد ميفرمايد: «وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ» دو تا شاهد هم ورقه را امضا نمايد «فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ» اگر دو مرد نبود، يك مرد و دو زن امضاء كند. اينكه اسلام گفته است كه يك مرد، ولي دو زن، به خاطر اين است كه زن عطوفت دارد، ولي حقوق احتياج به قاطعيت دارد. اسلام هر جا مسئلهي قاطعيت را ميخواسته است، به دوش مردان گذاشته است و هر جا مهر ميخواسته است بر دوش زنان گذاشته است. زيرا زن بافت روحياش عاطفي است و براي همين تربيت را بيشتر بر دوش مادر گذاشته است.
براي پول كم هم نامه بنويسيد «وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغيراً أَوْ كَبيراً» خسته نشويد از نوشته كه كم باشد يا زياد و فرقي نميكند كه طلب و دين چقدر است.
اشاره ميكنند كه وقت تمام شده است. چند جمله بحث را به طور خلاصه برايتان بگويم. در قرآن بزرگ ترين آيه مربوط به مسائل حقوقي است. بزرگ ترين نامهها هم در نهج البلاغه در مورد مسائل سياسي است. و اين بزرگ ترين سند است براي اين كه دين ما در متن مسائل اجتماعي و سياسي است.
تا شب جمعهي بعد همهي شما را به خدا ميسپارم. خدا نگهدارتان باشد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»