متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1358/5/4
بسم الله الرّحمن الرّحيم
مي خواهيم انشاءالله يك دوره اصول عقائد را خيلي ساده بگوئيم به طوري كه يك پسر دوازده سيزده ساله بفهمد قبل از اينكه وارد بحث بشويم بايد ببينيم آيا نيازي هست به اين آگاهيها و شناختها يا نه، ما بعنوان يك انسان فعاليتهايي داريم يك انسان وقتي وارد منزلي ميشود اولين كاري كه ميكند اينست كه توي اين خانه كسي هست يا نه، صاحب دارد يا ندارد و اگر صاحب دارد صاحبش خواب است يا بيدار است، وضع خانه جوري است كه آيا ميشود چيزهايي را برداشت و از خانه بيرون برد٬ حالا يا خدايي ناخواسته بعنوان دزدي يا بعنوان غير دزدي، اين خانه صاحب و حساب دارد يا صاحب و حساب ندارد هر كسي وارد منزل بشود آگاهانه يا ناآگانه اين كار را ميكند٬ چرا؟ چون اگر خانه صاحب و حساب داشت فرم كار فرق ميكند اگر صاحب و حساب نداشت فرم كارش جور ديگر ميشود اگر خانه صاحب و حساب دارد پس بايد رفتار و گفتار و كردار من يك جور باشد اما اگر خانه نه صاحبي دارد و نه حسابي هر چي نچاپيم از جيب مان رفته.
1- جهانبيني مادي و جهانبيني الهي
اين خانهاي را كه من گفتم چهارگوش شما آنرا گرد كنيد بگوئيد كره زمين آيا اين دستگاه آفرينش صاحب دارد؟ يعني شعور و تدبيري بالاي سر او هست يا نه، آيا اين دستگاه آفرينش آينده و حساب و معادي دارد يا نه، آيا رفتار و كردار ما زير نظر هست يا نه، به آن ديد ميگويند جهان بيني، جهان بيني يعني چه ديدي راجع به هستي و آفرينش و خودمان داريم اگر اين هستي صاحب و حساب داشت يك ديد است ميگويند ديد الهي، اما اگر اين دستگاه آفرينش بي صاحب و حساب و معاد بود به اين ديد ميگويند جهان بيني مادي.
هواپيما قبل از آنكه روي زمين بنشيند مهماندار آن اعلام ميكند كه چند دقيقه ديگر به فرودگاه مينشينيم دماي هواي آنجا چقدر است٬ قبلاً به ما ميگويد كه دماي هواي آنجا چقدر است تا ما بفهميم چه لباسي بپوشيم اگر هوا سرد است توي هواپيما بلوز و چيزي داريم بپوشيم.
كسي به ما ميگويد بلند شو برويم جلسه، بايد ببينيم چه جلسه اي٬ اگر جلسه عروسي است بايد ببينيم چه لباسي بپوشيم و اگر عزا است چه لباسي بپوشيم پس بايد ديد ما نسبت به جلسه و ديد ما نسبت به هستي و ديد ما نسبت به فرودگاه اول روشن بشود تا ديد روشن نشود دادن ايدئولوژي و مكتب كار حساب شدهاي نيست.
2- نيازهاي شخصي و مادي انسان
انسان چند تا نياز دارد اول نياز شخصي و مادي اينكه ميگوئيم شخصي به فرض اينكه روي كره زمين فقط شما باشي و هيچ كسي ديگري نباشد يك نفر هم باشي خواستههايي داري يعني شما تنها هم باشي خوراك و پوشاك و مسكن ميخواهي در يك سنيني مسئله همسر مطرح است و در يك سن و شرايطي مسئله مركب مطرح است يكسري از اين نيازها را ما داريم حيوانها هم دارند.
3- نيازهاي اجتماعي انسان
يك نيازي هم داريم نياز اجتماعي٬ يعني اگر يك نفر بوديم نياز نبود اما اگر با هم بوديم نياز داريم شما اگر خواسته باشي تنها مطالعه كني آزاد هستي اما اگر پانصد نفر خواستند توي يك مدرسه زندگي كنند مقررات ميخواهد در زندگي جمعي نيازهاي نوي هست مثلاً نياز به رهبر، قانون و مقررات، و يكسري نيازهاي ديگر.
آيا ما غير از نيازهاي اجتماعي و شخصي نياز ديگري هم داريم يا نه؟ بله، ما ميتوانيم به همين نياز شخصي و اجتماعي قانع باشيم يا بايستي يك نياز ديگر هم داشته باشيم؟ اگر حساب كنيم كه فقط نياز شخصي ميخواهيم خيلي باخته ايم، يكسري حيوانات از ما جلوتر هستند اگر هدف انسان اين باشد كه به نيازهاي شخصي برسد مثلا بگويد امروز روز خوشي بود بگوئيم چرا؟ بگويد امروز غذاي خوبي خورديم هر روزي كه به خوراكش رسيدگي بشود اسم آنرا روز خوش ميگذارد بعد ميگويد امروز روز خوبي نبود نه صبحانه درستي خورديم و نه ناهار خوبي، اگر ديد انسان اين باشد كه خوراكش خوب باشد حيوان خيلي خوراكش از ما بهتر است شما خوراك گاو را حساب كنيد بيشتر ميخورد راحتتر ميخورد سرخ كردن و پوست كندن و ظرف شويي ندارد پوشاكش شستشو نميخواهد مسكن او دردسرهايي را كه ما داريم نميخواهد.
شرافت انسان به نياز اجتماعي هم نيست چون زنبور و مورچه هم كه دستجمعي زندگي ميكنند ملكه و رهبري دارند پس انسانيت ما نه با وجود نيازهاي شخصي است و نه با وجود نيازهاي اجتماعي انسان بودن ما بخاطر امتيازي هست كه در ما ميباشد. من يك مثل بزنم كسي را ميبرند كه خانه را به او نشان بدهند كه بخرد وقتي وارد شد ميبيند كه توي اين اتاق چراغ و يخچال هست ميفهمد كه آشپزخانه است اگر ديد كه كتاب و ميز بود ميگويد اينجا كتابخانه اگر هم مبلمان و پشتي بود ميگويد اينجا اتاق پذيرايي است هر چي توي اتاق بود ميفهمد كه اين اتاق مال چيه، همينطور كه شما هر چي توي اتاق بود ميفهميد كه اين اتاق مال چيه هر چي در وجود ما بود ميفهميم كه ما براي چي هستيم ما غير از چيزهايي كه در جامعه داريم يكسري چيزهاي ديگر هم داريم ما فقط شكم نداريم كه بگوئيم اصول دين سه تا است خوراك، پوشاك، مسكن، هدف ما فقط رفاه نيست آنهايي كه خوراك و پوشاك را در پله آخر قرار دادهاند اسلام اينها را در پله اول قرار داده است در انسان استعدادهايي هست كه از اين استعدادها ميفهميم كه انسان فقط براي زندگي مادي نيست پس يك نياز ديگري داريم و بهتر اين است كه اسمش را نياز عالي بگذاريم.
4- نيازهاي عالي انسان
نياز عالي عبارتست از شناخت و آگاهي، هر انساني دلش ميخواهد آگاه بشود و شناختي پيدا كند نسبت به سرچشمه هستي، هر انساني دلش ميخواهد شناخت پيدا كند نسبت به آخر كار بالاخره آخر چي ميشود؟ ما يك عمري كار ميكنيم براي چي؟ براي خوردن، بخور براي اينكه جان داشته باشي و كار كني هفتاد سال همينطوري بعد چي؟ هيچي، شناخت هدف، من آمدم براي چي، شما آمدي براي چي، شناخت مكتب، راه ما چيه، چه بايد كرد؟ شناخت حق و باطل، انسان بخاطر وجود استعدادها غير از نياز شخصي كه همه حيوانات دارند و غير از نياز اجتماعي كه يكسري حيوانات دارند انسان يك شناخت عالي هم دارد حالا اين شناخت لازم است؟ بله، اگر فهميديم كه اين خانه صاحب و حسابي دارد يك جور زندگي ميكنيم اما اگر بدانيم كه اين خانه صاحب و حساب ندارد يك جور ديگري زندگي ميكنيم بايد بدانيم كه اين ساختمان هستي و آفرينش بند به يك سرچشمه باشعوري است يا بند نيست؟ آخر كار حسابي توي كار است يا رو به نابودي ميرويم؟ هدفي هست يا نيست؟ مكتبي هست يا نيست؟ حقي هست يا نيست و اگر حق هست نشانه حق كدام است اگر اين شناختها بود فرم خوراك و پوشاك ما هم فرق ميكند ديگر حواسمان هست كه چي ميخوريم آيا ما كه ميخوريم ديگران هم دارند بخورند يا خير؟ پس اين شناختها در زندگي ما اثر ميكند.
5- معني دين
دين چيست؟ دين يعني آگاهيهايي كه نسبت به اين سري شناختها و آگاهيهايي كه نسبت به سرچشمه و حساب و كتابي كه وجود دارد. دين يعني شناخت صاحب حساب و دين يعني شناخت رفتاري كه بايد در اين خانه انجام داد انسان در زندگي چند تا راه را ميتواند برود بالاخره چون انسان هستيم يك فرم لباسي بايد بپوشيم، قهري داريم، عشقي داريم، هوسي داريم، بالاخره خواستههايي داريم ما چند تا راه را ميتوانيم برويم يكي اينكه بگوئيم آقا در اختيار غرائز باش هر راهي را كه غرائز و ميل ما گفت دنبالش برو دنبال همان را برويم، يا اينكه در اختيار گفته اين و آن باشيم اگر بگوئيم در اختيار غرائز باشيم هر وقت غضب كرديم همچون گرگ، اگر انسان در اختيار غرائز باشد آنوقت با حيوان فرقي ندارد بعلاوه آنكه غرائز سركش ما را با مشكلاتي گرفتار ميكند. در اختيار غرائز به طور مطلق درست نيست.
به گفته اين و آن توجه كنيم؟ به چه دليل من بايد در اختيار شما باشم چرا شما در اختيار من باشيد امام علي (ع) ميفرمايد بشر تو وقتي كه آفريده شدي آزاد متولد شدي چرا بله قربان گوي اين و آن شده اي؟ در اختيار اين و آن هم دليلي ندارد اين دو راه را هم نميتوانيم كه قبول كنيم.
راهي را كه انبياء نشان دادهاند ميگويند در اختيار خالق، راه خدا، نواب صفوي ميفرمود شما يك كالايي را كه ميخري يك دفترچه هم توي آن هست اين دفترچه اول شكل اين كالا را كشيده بعد هم گفته كه چه جوري از اين كالا استفاده كنيم اين دفترچه را هر صنفي بنويسد غلط است جز كارخانهاي كه سازنده اين است مهندسي كه سازنده اين است سازنده كالا حق دارد كه دفترچه راهنما بنويسد سازنده بيشتر از ساخته شده خبر دارد بعد هم ميفرمود ما ساخته خدا هستيم دفترچه و راهنماي ما را بايد سازنده ما كه همان خدا باشد بدهد.
دين يعني راهي كه انبياء از طرف خدا آوردهاند دين يعني از خاك به خدا، ممكن است بحثي را كه ما درباره دين ميكنيم بگوئيد خيلي خوب ما قبول داريم ولي اين كي در تاريخ پياده شده؟ گفتيم كه كم پياده شده ميگويند كم پياده شده كي قابل تبليغ است؟ ميگوئيم آقا شما محمد علي كلي بوكسور جهان را قبول داريد؟ بله، توي سينه كدامهايتان زده است هيچكس نميگويد من، ميگويي به من نزده اما بوكسور خوبي است علت اينكه به ما نزده چون ما راست او نايستاده ايم او سحر نميآيد در خانه من را بزند و دو سه مشت بزند و بگويد برو بخواب ميگويند محمد علي كلي بوكسور خوبي است يعني اگر رفتي راست او ايستادي او به تو ميزند، اگر گفتند فلاني معمار خوبي است اين نيست كه به زور خانه من را معماري كند اگر از او خواستيد…
اگر تا حالا اسلام براي ما پياده نشده ما تا حالا سراغ اسلام نرفته ايم، كجاي اسلام و كدام برنامه اش قابل پياده شدن نيست؟ اسلام جلوي كدام مسئله فطري را گرفته است؟ راه خدا فقط نماز و روزه نيست شما نياز به ورزش داري، بسم الله آرم ورزشي كه انبياء گفتهاند اين است كه امروز لذت، فردا خدمت، مثال هم زده، شنا، امروز ورزش است فردا هم ميشود از همين راه به جامعه خدمت كرد اسب سواري يك لذت است فردا هم از راه همين لذت ميتوان به جامعه خدمت كرد، تيراندازي و انواع تمرينات نظامي امروز يك لذت است فردا هم ميشود از اين راه به جامعه خدمت كرد آنوقت بازيهاي غربيها را نگاه كنيد يكسري بازيها هم به ضرر امروزمان است و هم به ضرر آينده مان بله يكسري بازيها يك لذت آني دارد اما اين بازي در آينده براي نجات جامعه نخواهد بود.
6- برنامههاي دين اسلام براي انسان
اسلام براي هر چيزي برنامهاي را مطرح كرده است. براي استفاده از معدن چند تا راه هست اول كشف معدن هست بعد معدن را استخراج ميكنند بعد قطعات را ميسازند بعد اين قطعات را به هم پيوند ميدهند بعد به اين قطعات پيوند زده شده را جهت ميدهند بعد هم يك ناظر و متخصص براي آن درست ميكنند، دين چه ميكند؟ دين هم كشف انسان، استخراج انسان از ظلمات «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (بقره/257) و قطعات فرد سازي كردن تزكيه كردن هيچ مكتبي به اندازه مكتب انبياء انسان را معرفي نكرده بعد پيوند دادن جامعه سازي بعد هم جهت دادن «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» (فاتحه/6) بعد تعيين رهبري كه يا معصوم باشد و يا در كنار معصوم.
7- معناي ايدئولوژي
دين يعني در اختيار راه انبياء بودن اين خلاصه بحث ما بود. كوتاه سخن آنكه قبل از هر چيز بايد ديد ما نسبت به اين خانه روشن باشد ديد ما را نسبت به هستي و انسان را جهان بيني ميگويند. كاري كه در اين خانه ميكنيم مكتب و برنامه به آن ايدئولوژي ميگويند انسان داري سه نياز است شخصي و اجتماعي و عالي انسان بودن ما بند به نياز عالي است. اگر نياز عالي را كنار بگذاريم در نياز شخصي همه حيوانات از ما جلوتر هستند و در نياز اجتماعي هم زنبور عسل و مورچه از ما جلوتر است انسان بودن ما بند به نياز عالي است و اين نياز عالي در سايه دين تامين ميشود.
چرا تا حالا اين دين پياده نشد؟ ما تا حالا خودمان را به دين عرضه نكرده ايم چند نفر از ما شماره تلفن دانشمندان اسلام شناس را داشته باشيم، كتابهايي داشته باشيم، همه رفيقي داريم خياباني و بازاري يك رفيق دانشمند هم داشته باشيم.
ارتباط ما كم بوده چون ارتباط ما كم بوده آگاهي ما كم خواهد بود و ما در همين امسال ديديم كه يك مقدار مردم به گرايشهاي ديني گرايش پيدا كردند طاغوت را كوبيدند و استخوان بندي جمهوري اسلامي را درست كردند هر چي بسوي برنامههاي معنوي برويم آينده بهتري خواهيم داشت بنابراين خود عمل سازنده نيست برنامه را بايد ما عمل كنيم تا سازنده بشويم من هستم كه بايد تلاش كنم دنباله بحث هم در جلسه بعد كه حالا ما فهميدم نياز عالي داريم درباره اين نيازها صحبت ميكنيم.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»