به نام خدا
سخن از امام صادق عليه السلام و نشر و شکوفايي دانش و فرهنگ در آن روزگار، نياز به نوشتن کتاب جداگانه اي دارد چه بسا که اگرکسي بخواهد همه ابعاد شخصيت آن حضرت و وضعيت کامل عصر او را از نظر سياسي و علمي و شرايط ويژه اي که در آن زمان به هم آميخته بود، همه را ترسيم نمايد، نياز به نوشتن دائرة المعارف بزرگي خواهد داشت که ما در اينجا به گونه اي فشرده بدان شرايط اشاره مي کنيم.
يک فرصت طلايي
درست اواسط حيات امام صادق عليه السلام بود که حکومت بيداد اموي به سرعت رويه اضمحلال و نابودي مي رفت و رژيم عباسي در حال تأسيس و تشکيل بود. پيش از آن که عباسيان پايه هاي رژيم فريبکارانه خويش را در شهرها، بويژه مدينه منوره استحکام بخشند، آن حضرت مجال و ميدان بسيار مساعد و گسترده اي براي نشر علوم آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم يافت و توانست بر فراز منبرجدّ بزرگش پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم برود. بر فراز منبري که ميمونها و بوزينه هاي اموي بر روي آن جست وخيز مي کردند،همان گونه که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پيش از آن روزگار، آن فاجعه را در خواب ديده و قرآن از آن سخن گفته بود.
«و ما جعلنا الرؤيا التي اريناک الا فتنة للناس و الشجرة الملعونة في القرآن.» [1] .
دانشگاه جعفري
اين شجره ي ملعونه با انهدام رژيم پليد بني اميه از هم پاشيد و شجره ي طيبه خاندان وحي و رسالت فرصتي يافت تا ميوه و بهره خويش را به بشريت ارزاني دارد.
امام صادق عليه السلام اندکي آزادي بيان و قلم بدست آورد و شرايط جاري او را ياري کرد تا بر فراز منبر پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم اوج گيرد و در همان مسجد و همان پايگاه توحيد و تقوا، فقه، تفسير، عقايد و ديگر رشته هاي علمي و فکري را به انبوه دانش دوستان، تدريس نمايد، بگونه اي که رفته رفته هر روز، مجلس درس آن حضرت با حضور چهار هزار نفر فقيه، محدث، مفسر و… تشکيل مي گرديد.
از کساني که به افتخار کسب فيض شاگردي آن حضرت نايل آمده و خود نيز بارها بدان اعتراف و افتخار نموده، «ابوحنفيه، نعمان بن ثابت» است.
او در اشاره به آن دو سال پرافتخار و پربرکت محضر امام صادق عليه السلام و بهره وري از درياي ژرف و گسترده دانش، بينش ومعارف آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم از ششمين امام نور مي گفت: «لو لا السنتان لهلک نعمان.» [2] .
يعني: اگر آن دو سال شاگردي امام صادق عليه السلام و فراگرفتن علوم ومعارف از آن بزرگوار نبود، نعمان هلاک و گمراه شده بود.
و سرانجام از اين دانشگاه پربرکت جعفري شخصيت هاي بزرگ و شايسته کردار و درست انديشي فارغ التحصيل شدند که جهان بشريت بوسيله آنان به شکوه و اقتدار رسيد. شخصيت هايي چون: «جابربن حيان» نخستين شيميدان جهان عرب و اسلام، «هشام بن حکم» و ديگر کساني که با برشمردن نام و نشان آنان بحث طولاني مي شود.
و کار شکوه و عظمت علمي و فرهنگي دانشگاه جعفري به جايي رسيد که تنها در مسجد جامع کوفه نهصد نفر انديشمند و صاحب نظر درعقايد و مذاهب بحث و تدريس و سخنراني مي کردند و هرکدام هم گفتارشان به سر چشمه هميشه جوشان دانش حضرت امام صادق عليه السلام پيوند داشت. [3] .
بدينسان امام صادق عليه السلام با اين آمادگي انديشه ها و فراهم بودن امکانات و زمينه مساعد، فرصت مناسبي يافت تا انگشتروي آن نقطه حساس نهد و نقطه مورد نظرش را بفشارد و از امام مهدي عليه السلام سخن گويد و از وجود گرانمايه او براي همه معتقدان و شيفتگانش، نويدها و بشارتها دهد و بصورت هاي گوناگون از ابعاد مختلف شخصيت و قيام نقش عظيم او… بحث کند.
به همين دليل هم هست که آن حضرت، گاه از نام مهدي عليه السلام سخن مي گويد و گاه از نسب بلند و پرافتخارش. گاه از نشانه هاي ظهور او پيام دارد و گاه از دوران حکومت سراسر عدل و مهرش و گاه در مورد مسايل و مطالبي که در اين جهت دور مي زند.
و اگر بگوييم که روايات رسيده از امام صادق عليه السلام در مورد حضرت مهدي عليه السلام از روايات ساير امامان معصوم عليه السلام بيشتر است، سخن درست و سنجيده اي گفته ايم.
بعبارت ديگر: از هيچ يک از امامان اهل بيت عليهم السلام پيرامون امام عصر عليه السلام به مقدار روايات رسيده از امام صادق عليه السلام روايت ديده نشده است و دليل آن، همان شرايط مساعد و جو آماده اي بود که براي آن حضرت فراهم شد.
پینوشتها:
[1] سوره اسراء، آيه 60. در مورد نزول اين آيه شريفه به الدر المنثور و تفسير طبري، ذيل آيه ي
شريفه رجوع شود.
[2] التحفة الاثناعشريه، ص 8.
[3] المجالس السنيه، ج 5، ص 309 و 90.
منبع: www.shamim.valiasr-aj.net
برگرفته از سايت :راسخون