مناطق عملیاتی و یادمانهای هشت سال دفاع مقدس، یکی از مکانهایی است که دلهای انسان را خواهوناخواه بهسوی خوبیها سوق میدهد. علتش هم معلوم است! خون شهید جز پاکی و طهارت مگر چیز دیگری با خود به همراه میآورد!؟
پس بیراه نیست که گفتهاند، اگر خواهان پاک شدن دل و قلبت از کژی و سیاهیهای زمانه هستی! به شلمچه، علقمه یا طلائیه بیا تا ببینی چگونه عمق وجودت لمس میکند زیباییهای دستنیافتنی شهرهای دود و غبار را…
حجتالاسلام علیاصغر قربانی، جانباز 70 درصد جبهه نبرد حق علیه کفر، که در یادمان علقمه یعنی مقتل شهدای عملیات کربلای 4 مستقر بود، به بیان جلوههایی از عاشقی و دلدادگی مردم در بازدید از مناطق عملیاتی پرداخت.
وی در ابتدا به بیان بخشی از فعالیتهای خود و دیگر روحانیون و مبلغین حاضر در منطقه پرداخت و اظهار داشت: اینجا کار ما بهاتفاق دیگر عزیزان مبلغ و روحانیت در 2 بخش «روایت گری حوادث رخداده در دوران جنگ» و «روایتگری سیره شهدا» است، بهگونهای که آن افرادی که در سالهای دفاع حضور داشتند، غالباً فضای نبرد را برای مخاطبان ترسیم میکردند و دیگر روحانیون به بیان سبک زندگی و راه و سیره شهدا میپرداختند.
حجتالاسلام قربانی، ادامه داد و افزود: اینجایی که ما هستیم منطقه عملیاتی کربلای 4 است. یعنی جایی که چندین شهید غواص در عملیات سال 1365 به شهادت رسیدند و چندی پیش، پس از گذشت 29 سال به آغوش گرم مردم بازگشتند.
این مبلغ عرصه دینی، با اشاره به حال و هوای حاکم بر منطقه، اذعان داشت: اینجا هیچکس حالت طبیعی ندارد! همه در فضایی دیگر سیر میکنند و گویی روحشان میان آبهای همیشه جاری، به دنبال گمگشتهای میگردد! گمگشتهای که شاید با آمدنش حال و هوایشان را حسینی کند.
حجتالاسلام قربانی، از استقبال مردم سخن گفت و افزود: مگر میشود جایی محل نزول فرشتگان و ملائکه الله باشد و مردم از آن غفلت کنند! اینجا همیشه مملو از عاشقانی است که آرامآرام پا در خاکهای نرم آن میگذارند و خود را به لب رود میرسانند تا با قطرههای اشک خود، نظاره کنند غروب همیشه زیبای علقمه را… و حاجت طلب کنند از غواصانی که هنوز آثار آنها در این آبهای آرام وجود دارد.
وی به بیان خاطرهای از تحول یک زوج در این منطقه پرداخت و گفت: یکی از همین روزها، یک زوج جوانی که بنا به گفته خودشان برای تفریح به حوالی منطقه آمده بودند، بهطور ناخودآگاه وارد علقمه شدند. ازآنجاییکه وضع ظاهری آنها بسیار نامناسب بود، یکی از مبلغین حاضر در منطقه، بهمحض مشاهده این ناهنجاری، به سراغ این زوج جوان رفته و حدود چند دقیقهای را با آنها همسخن شد.
حجتالاسلام قربانی، ادامه داد و افزود: پس از گذشت حدود 30 دقیقه، این مبلغ رزمنده سالهای دفاع مقدس، از آنها خداحافظی کرد و به سراغ کار خودش رفت. من هم به حالتی کنجکاوانه به سراغ این روحانی رفتم و به او گفتم چه خبر!؟ که این مبلغ در پاسخ گفت: «فلانی همینقدر بگویم که وقتی از نحوه شهادت و قطعهقطعه شدن بچهها در این آبها برایشان گفتم، اشک از چشمان آن خانم سرازیر شد و اصرار کرد که مقداری برایش حرف بزنم! من هم برایش از فاطمه و حجاب فاطمی گفتم تا اینکه او میان حرفهایم با چشمانی پر از اشک گفت: به خدا قسم تا حالا هیچ کدوم از چیزایی که بهم گفتین رو نمی دونستم».
وی در ادامه بیان داشت: شهدا اگر بخواهند همه کار میکنند! که البته عنایت شهدا بود که با زبان یک مبلغ آن زوج جوان متنبه شوند و با راه شهید و خط فاطمه آشنا شوند.
این مبلغ عرصه دینی، تصریح کرد: جالبترین نکته من پس از مشاهده این ماجرا، این بود که وقتی شیخ موحدی میخواست از آنها خداحافظی کند، آن زن و مرد جوان، دل از او نمیکنند و این صحنه بسیار برای من جالب و شیرین بود که یک مبلغ تا چه اندازه میتواند اثرگذار باشد.
حجتالاسلام قربانی، در پایان سخنان خود، با بیان اینکه کلیه خادمین و مبلغین حاضر در یادمان، برای خدا و پاسداشت خون شهدا، فعالیت و تلاش میکنند، اظهار داشت: خدا را شاکرم که چنین توفیق بزرگی را نصیب من و دیگر دوستانم نمود و امیدواریم در آخرت مورد شفاعت شهدا و اهلبیت(ع) قرار گیریم.