به نام خدا
مسئله انتظار و موعود ، در طول تاریخ بشریت و تاریخ ادیان الهی ، از روزگاران بس قدیم مطرح بوده است. در این میان اقوام و ادیان الهی طرح مسئله « موعود » را به فراخور ادراک ، بینش اجتماعی ، معلومات و خصوصاً از زاویه دیدی که این بشارتها و انتظار موعودها تعبیرهای متناسب با فرهنگ و مقتضیات زمان خود باشد وعده مي داده اند.
مسئله انتظار و موعود ، در طول تاریخ بشریت و تاریخ ادیان الهی ، از روزگاران بس قدیم مطرح بوده است. در این میان اقوام و ادیان الهی طرح مسئله « موعود » را به فراخور ادراک ، بینش اجتماعی ، معلومات و خصوصاً از زاویه دیدی که این بشارتها و انتظار موعودها تعبیرهای متناسب با فرهنگ و مقتضیات زمان خود باشد وعده مي داده اند.
این بشارتها و اشارت ها در میان پیامبران بزرگ الهی از عمق و وسعت فرهنگی بیشتری برخوردار بوده است. و از رهگذر فرهنگ وعده ها و بشارت ها در ذهنیت تاریخی و عینیت اجتماعی هر یک از امتها موعودی مورد انتظار با فلسفه ای رو به آینده شکل می یافته است.
بشارت ها و اشارتها که درباره موعود و ظهور منجی و عدل گستر جهانی ، در منابع ادیان آسمانی و دیگر آثار حکمای قدیم ، رسیده است پیوسته بدنبال تبیین افق انتظار بعنوان فلسفه ای رو به آینده جهت تحقق آرمان های انسانی و الهی بوده است.
« اصولاً فتوریسم یعنی اعتقاد به دروة آخر الزمان ، انتظار ظهور منجی ، عقیده ای است که در كيش های آسمانی یهودیت ( جودایسم ) ، و زردشتی ( زواستریانیسم ) و مسیحیت ( در سه مذهب عمدة آن : کاتولیک ، پروتستان و ارتدوکس ) ، و مدعیان نبوت عموماً ، و دین مقدس اسلام خصوصاً ، به مثابه یک اصل مسلم قبول شده است. و درباره آن در مباحث تئوریک مذاهب آسمانی ، رشته تئولوژی بیبلیکال ، کاملاً شرح و بسط داده شده است. » (1)
در برخی آیات قرآن کریم تصریح شده است که بشارت در کتب انبیاءگذشته نیز آمده است از جمله در آیه شریفه می فرمایند :
« و لقد کتبا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون » (2)
ما به حقیقت در کتاب زبور ( داود ) این بشارت عظیم را ثبت نموده ایم که در آینده ، وراثت و حکومت تمامی عالم انسانی ویژه بندگان برگزیده و درستکار خواهد بود.
در آیه فوق چنانکه مبرهن است ،بشارت از آینده ای می دهد که نظام سلطه استکبار جهانی و هرگونه شر و فسادی بکلی از جامعه بشریت رخت بر بسته و تار و پود جهل ، ظلم ، فساد و تبعیض از هم گسسته و محو گشته است. و وراثت زمین به دست انسان های شایسته و صالح انتقال خواهد یافت.
« مضمون آیه فوق در مرموز (37) زبور داود مکرراً ذکر شده و این بشارت عظیم را بالحان گوناگون بیان کرده و پس از تسلی و دلداری به حضرت داود که از شریران رنجیده مشو زیرا همچون علف زود بریده می شوند بر خداوند توكل نمای و از او متلذذ باش به او آرام گیر و در انتظارش بسر بر و …. (3)
و نیز در بشارت سی و سوم آمده است :
« زیرا که شریران منقطع می شوند ، اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد. و حال اندكست که شریر نیست می شود که هر چند مکان شر را جستجو نمایی نا پیدا خواهد بود اما متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی متلذذ خواهند شد.
شریر به خلاف صادق افار مذمومه می نماید و دندان های خویش را بر او فشارد . خداوند تبسم است چونکه می بیند که روز او می آید شریران شمشیر را کشیدند و کمانرا چله کردند. تا آنکه مظلوم و مسکین را بیندازند و کمان های ایشان شکسته خواهد شد.
به خداوند پناه برده راهش را نگاهدار که تو را به وراثت زمین بلند خواهد کرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهی دید اما عاصیان عاقبت مستاصل وعاقبت شریران منقطع خواهند شد. » (4)
و در کتاب زند که کتاب مذهبی زردشتیان است نیز اشاره به انقراض ظلم و ستم و وراثت صلحاء گردیده است:
« لشگر اهریمنان با ایزدان دائم در روی خاکدان محاربه و کشمکش دارند ، و غالباً پیروزی با اهریمنان باشد اما نه بطوریکه بتوانند ایزدان را محو و منقرض سازند ، چه : در هنگام تنگی از جانب اورمزد که خدای آسمانست به ایزدان که فرزندان اویند یاری می رسد و محاربه ایشان نه هزار سال طول می کشد، آنگاه فیروزی بزرگ از طرف ایزدان می شود و اهریمنان را منقرض می سازند ، تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند ، و بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان عالم کیهان بسعادت اصلی خود رسیده ، بنی آدم بر تخت نیک بختی خواهد نشست. » (5)
در آیین هندی :
در آیینهای هندوان و کتابهای آنان نیز ، سخن از نجات دهنده و موعد آمده است ، از جمله در کتاب « مهابهاراتا » و کتاب « پورانه ها » در این باره گفته اند :
« همه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره ای از تاریخ ، بشر از لحاظ معنوی و اخلاقی رو به انحطاط می رود ، و چون طبعاً و فطرتاً ، در حال هبوط و دوری از مبداء است ، و مانند احجار به سوی پایین حرکت می کند ، نمی تواند به خودی خود به این سیر نزولی و انحطاط معنوی و اخلاقی خاتمه دهد. پس ناچار روزی یک شخصیت معنوی بلند پایه ، ک از مبداء وحی و الهام سرچشمه می گیرد، ظهور خواهد کرد ، و جهان را از تاریکی جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد. در این مورد ، در تعالیم هر دینی ، به صورت رمز ، به حقایقی اشاره شده است ، که با معتقدات آیینهای دیگر توافق و هماهنگی کامل دارد … مثلاً در کیش هندو ، در کتاب پورانا ، شرح مفصلی ، درباره دوران آخر عصر کالی ، یعنی : آخرین دورة قبل از ظهور دهمین آوا تارای و یشنو درج گردیده است . » (6)
در آیین یهودیان که خود را پیروان حضرت موسای کلیم (ع) می دانند نیز منتظر موعودند. در آثار دینی یهود ، و اسفار تورات ، و دیگر کتابهای انبیای آنان ، همواره ، به موعود اشاره شده است ، جهت مطالعه و بررسی می توانيد به کتاب « بشارات عهدین » مراجعه نمایيد.
در آیین مسیحیت ، و کتابهای مقدس این آیین مانند انجیل متّی ، انجیل لوقا ، انجیل مرقس ، انجیل برنابا و مکاشفات یوحنا نیز بشارت ها و اشارت ها دربارة موعود آخر الزمان ، رسیده است.
جهت مطالعه و بررسی می توانید به کتاب « بشارات عهدین » مراجعه نمائید.
اعتقاد به مسئله موعود در فرهنگی اسلامی :
با مراجعه به منابع روایی و تاریخی اسلامی ، روشن می گردد که مسئله « موعود » یکی از مهمترین مسائل سده های نخست هجری بوده است.
این نوشته ها که به اصول مدونه شهرت یافتند ، اساس کتاب های قرن چهارم و پنجم درباره غیبت مهدی موعود را تشکیل می دهند و عناوین این کتاب ها نیز مانند اصول مدونه ، « کتاب الغیبه » است.
مسئله موعود و اعتقاد به دوره آخر زمان ، انتظار ظهور منجی هنگامی که به حوزه های فکری و عقیدتی اسلام می رسد ، جلوه و تبلور خاصی پیدا می کند.
در حوزه اندیشه اسلامی مسئله موعود و ظهور مصلح جهانی با ویژگیها و مشخصه های معینی معرفی شده است.
زیرا که پیامبر گرامی اسلام خاتم پیامبران و دین مبین اسلام آخرین دین الهی است.
و آن وجود شریف و عدل گستر جهانی ، از اسلام است ، از این رو یکی از مهم ترین و عمیق ترین مطالب در حوزه فکری عقیدتی اسلامی مساله موعود و بیان خصوصیات و ماهیت و فلسفه ظهور آن حضرت است.
از این جهت در اسلام مسئله موعود و اعتقاد به دوره آخر زمان صرفاً به اشارات پیشینیان اکتفا نشده است ، بلکه در اسلام خصوصیات مهدی (ع) تبیین شده است :
پدر ، مادر سلسله نسب تا پیامبر (ص) – اوصاف و شمائل – نشانه های آن حضرت – علائم تشریفی و تکریمی قائیت – کیفیت تشکیل حکومت الهی – عدالت اجتماعی در عصر آن حضرت و تعالی و تکامل انسان ، وظایف و تکالیف منتظران در ایام غیبت و ظهور همه و همه در مآخذ اسلامی ، اعم از سنی و شیعه آمده است.
پدر ، مادر سلسله نسب تا پیامبر (ص)
اسم : محمد و این نامی است که پیغمبر گرامی اسلام برای او گذارده و فرمودند اسم او اسم من است و کنیه او کنیه من است.
کنیه : ابوالقاسم و ابوصالح نیز معروف است.
لقب : از جمله القاب آن حضرت مهدی ، منظور ، قائم بامرالله ، حجت الله ، ولی الله ، صاحب الامر ،
بقیه الله .
پدر و سلسله آباء : الحسن العسگری (ع) بن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین الشهید بن علی بن ابی طالب امیرالمومنین (ع) .
مادر : نرجس .
ساعت و روز تولد : در سحر شب نیمه شعبان شب جمعه.
دعبل خزاعی ، در قصیده تائیه معروف گفته است :
« خروج امام لا محاله خارج
یقوم علی اسم الله و البرکات
یمیز فینا کل حق و باطل
و یجزی علی النعما و النقمات
امامی از آل محمد (ص) به یقین ، خروج خواهد کرد ،
او به تایید اسم اعظم الاهی و برکات نصر آسمانی به پا می خیزد
او حق و باطل را از هم جدا می کند ،
و همه را ، بر شاد خواریها و کین توزیها ، کیفر می دهد.
دعبل می گوید :
چون این ابیات را نزد امام رضا (ع) خواندم ، آن امام بشدت گریست. آنگاه فرمود : « ای دعبل! روح القدس به زبان تو سخن گفته است . آیا می دانی این امام چه کسی خواهد بود؟ »
گفتم : نه ( شخص او را نمی شناسم ) ، لیکن شنیده ام که امامی از شما آل محمد (ص) خروج می کند و زمین را از عدل و داد می اکند . امام رضا (ع) فرمود : « پس از من ، فرزندم محمد امام است. پس از محمد فرزندش علی امام است . پس از علی ( هادی ) فرزندش حسن امام است . و پس از حسن
( عسگری ) فرزندش حجت قائم خواهد بود. اوست که در زمان غیبت چشم به راه اویند ، و در زمان ظهور همه مطیع او گردند. او زمین را پر از قسط و عدل می کند ، پس از آنکه پر از جور و ستم شده باشد …. » (7)
از اوصاف آن حضرت :
« 1- متولد می شود پاک و پاکیزه ؛
2- محدّث باشد تا هنگامی که از دنیا برود ، یعنی ملائكه باوی حدیث گویند ؛
3- مستجاب الدعوه باشد حتی اینکه اگر بر سنگی دعا کند دو نیم گردد ؛
4- سلاح و شمشیر پیغمبر نزد او باشد ؛
5- مصحف فاطمه (س) نزد او باشد ؛
6- جامعه نزد او باشد و آن صحیفه ای است که طولش هفتاد ذراع است و دروی آنچه بنی آدم محتاج است مضبوط است ؛
7- از همه مردم عالمتر ، حلیم تر ، عابدتر ، پرهیزگارتر ، شجاع تر ، سخی تر ، باشد ؛
8- از همه تواضعش برای خدا بیشتر باشد ؛
9- از همه حاکم تر یعنی حکمش از همه بهتر باشد ؛
و …. » (8)
علائم تشریفی و تکریمی قائمیت :
نوع اول آثار و مواریث انبیاء
تابوت آدم – عصای موسی – حجر موسی – تورات و انجیل و سائر کتب آسمانی – الواح موسی – پیراهن یوسف و خاتم سلیمان.
نشانه هایی که از پیامبر گرامی اسلام دارد :
بیرقی که جبرئیل در روز بدر آورد – پیراهنی که در روز احد پوشیده بود و علامت خون هنوز در وی هست، عمامه سحاب ، زره پیغمبر ، انگشتر پیغمبر ، عصای پیغمبر و …
نوع دوم علائم تشریفی :
ماه و خورشید در فرمان او باشد باد و ابرهای شدید در تسخیر او باشد – بنام او از آسمان ندا شود – شمشیرها برای جنگ نازل شود – ملائکه و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل او را مدد کنند – نزول عیسی بن مریم – اصحاب کهف و رجعت عده ای از گذشتگان بدنیا – طی الارض – همه جای دنیا را ببیند – هر مشکل برای او آسان باشد – نور او از خورشید بی نیاز کند – دوست و دشمن را می شناسد – کور مادرزاد و مریضی را شفا بخشد.
« خداوند به دو دست وی شرق و غرب جهان را خواهد گرفت تا آن که در زمین ، جایی نماند مگر آنکه در آن فریاد اذان برآورند و همه دین از آن خدا گردد. او همان مهدی است که پیامبر (ص) خبر داده است که هرگاه خروج کند عیسی بن مریم فرود می آید و پشت سرش نماز می گزارد و آن که بر وی اقتدا کند، مانند کسی است که پشت سر پیامبر خدا نمازگزارده است؛ چرا که او خلیفه خداست.» (9)
بررسی ابعاد وجودی منجی عالم بشریت و انتظار با فلسفه ای رو به آینده جهت تحقق آرمانهای متعالی اسلامی تنها محدود به یک مذهب از مذاهب اسلامی نیست ، بلکه در همه مذاهب اسلامی اعم از شیع و اهل تسنن منابع فراوان و گسترده سرشار از روایات و احادیث نبوی است که پیرامون مهدی موعود و ظهور آن حضرت مطرح گردیده است.
بنابراین مستندات و روایات نبوی پیرامون ابعاد وجودی مهدی موعود و فلسفه ظهور آن حضرت محدود به مآخذ و پژوهشهای یک مذهب از مذاهب اسلامی نیست ، بلکه روایات نبوی و مستندات اسلامی، درباره وجود شریف آن حضرت ، در میان همه مسلمانان اعم از شیعه و اهل سنت وجود دارد.
نکته قابل تامل دیگر این است که نه تنها محدثان مذاهب شیعه و اهل سنت به نقل و ضبط احادیث پیرامون مهدی موعود پرداخته اند بلکه دیگر اندیشمندان و فرهیختگان شیعه و سنی اعم از مفسران ، مورخان و … پیرامون ابعاد وجودی مهدی موعود پرداخته اند.
موعود اسلام :
« موعود اهل بیت با موعود اهل سنت وجوه اشتراك و وجوه افتراق دارند. ولادت و غیبت مهدی از مهمترین نقاط اختلاف میان کلام شیعی و سنی است . با وجود این می توان بر اساس روایات مورد وفاق شیعه و اهل سنت به عناصر مشترک بسیاری درباره موعود اسلام دست یافت از قبیل : لقب او مهدي ( راه یافته ) است ؛ نامش همنام پیامبر محمدبن عبدالله است ؛ از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه(س) دخت پیامبر (ص) است ؛ در آخر زمان حتی اگر از عمر جهان یک روز بیش نمانده باشد ، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا او قیام کند و به خلافت برسد ؛ مردم در پرتو ولایتش به نعمتی بی سابقه دست خواهند یافت و مال را بی حساب و فراوان خواهند بخشید. » (10)
هنگامی که کتابها و منابع و مآخذ اهل تسنن به دقت مورد مطالعه قرار گیرد ملاحظه می شود که پیرامون مسئله موعود احادیث نبوی مستفیضه بلکه متواتره وارد شده است.
تحقیقاً می توان ادعا کرد که یکی از مسائل بسیار حائز اهمیت که می تواند در انسجام جوامع اسلامی مؤثر باشد طرح مسئله موعود آخرالزمان است.
احادیث پیرامون مهدی (عج) را عده ای از صحابه گرامی امهات مؤمنین ( یعنی همسران پیامبر گرامی (ص) اسلام ) .
با اندک اختلافی در اجمال و تفصیل از پیغمبر گرامی اسلام نقل کرده اند :
از جمله پیشوایان اهل سنت که احادیث مهدی منتظر را بطور اجمال و تفصیل نقل کرده اند : بخاری ، مسلم ، ترمذی ، نسائی ، ابوداود و ابن ماجد است.
از جمله بزرگان اهل تسنن که حافظ و ناقل احادیث پیرامون مهدی موعود (عج) بوده اند :
امام احمد حنبل ، ابوالقاسم طبرانی ، ابونعیم اصفهانی ، حمادبن یعقوب روجنی و حاکم صاحب مستدرک است.
از جمله علماء اهل سنت که احادیث مهدی (عج) را نقل کرده اند :
کنجی ، بسط بن جوزی ، خوازمی ، ابن حجر ، ملاعلی متقی صاحب کنزالعمال ، قندوزی
برخی از عما اهل تسنن کتاب مستقل درباره مهدی موعود (عج) تالیف کرده اند از قبیل :
جلال الدین سیوطی در کتاب علامات مهدی (عج) – ملاعلی متقی صاحب کنزالعمال در کتاب برهان دربارة صاحب الزمان.
نگاهی اجمالی به آیات قرآن کریم پیرامون مهدی موعود (عج)
در ذیل آیه شریفه :
« و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین » (11)
می خواهیم که منت بگذاریم بر آنان که در زمین ضعیف داشته شدند و آنانرا پیشوا و وارث قرار دهیم.
« ابن ابی الحدید می گوید : علماء ما اهل تسنن می گویند : این آیه اشاره ای است به آن امامی که مالک زمین و مسلط بر ممالک خواهد شد. » (12)
این آیه نیز ، طبق پاره ای از سخنان امام علی بن ابیطالب (ع) در « نهج البلاغه » و روایاتی از دیگر امامان ، به گونه ای ، ناظر به مستضعفان محروم و پیروان راه حق است ، که سرانجام ، جهان از آن شایستگان ایشان خواهد شد. و این امر ، در زمان ظهور حجت بالغه است ؛ چنانکه شیخ بزرگوار ابوجعفر صدوق ، در « امالی » روایت کرده است که علی (ع) فرمودند :
« این آیه مربوط به ماست » . (13)
« ولقد کتبنا فی الزبور ، من بعد الذكر ، ان الارض یرثها عبادی الصالحون » (14)
ما در زبور داود ، از پس ذکر ( تورات ) ، نوشته ایم که سرانجام ، زمین را بندگان شایسته ما میراث برند و صاحب شوند.
« امام باقر (ع) فرموده :
این بندگان شایسته که وارثان زمین شدند ، اصحاب مهدی هستند ، در آخرالزمان شیخ طبرسی ، پس از نقل این حدیث ، می گوید :
حدیثی که شیعه و سنی ، از پیامبر (ص) روایت کرده اند ، برگفتة امام باقر دلالت دارد. حدیث این است: « اگر از عمر دنیاباقي نماند مگر یک روز ، خداوند همان یک روز را آن قدر دراز کند ، تا مردی صالح ، از اهل بیت من ، برانگیزد ، و او جهان را ، همانگونه که از جور و ستم لبریز شده باشد ، از داد و دادگری لبریز سازد . » و امام ابوبکر احمدبن حسینی بیهقی ، در کتاب « البعث و النشور » ، اخبار بسیاری در این باره آورده است . و آن اخبار را ، نواسة او ، ابوالحسن عبیدالله بن محمد بن احمد ، در سال 518 ، برای ما روایت کرد. » (15)
« وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات ، لیستحلفنهم فی الارض ، کما استخلف الذین من قبلهم، ولیمکنن لهم دینهم ، الذی ارتضی لهم ، و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا …. » (16)
خداوند ، آنان را که گرویدند از شما و نیکیها کردند ، وعده داد که به یقین ایشان را خلیفه کند در زمین – چنانکه آنان که از پیش بودند خلیفه ساخت – و دینشان را با بگستراند ، آن دین که بپسندید برای آنان ، و هم آنان را از پس بیمی که دارند ، بی بیمی دهد و ایمنی ….
« شیخ طبرسی می گوید :
از امامان اهل بیت روایت شده است که این آیه ، درباره مهدی آل محمد (ص) است. شیخ ابوالنضر عیاشي، با اسناد خود ، از حضرت امام زین العابدین (ع) روایت کرده است که این آیه را خواند و فرمود :
« اینان به خدا سوگند شیعه ما هستند ، خدا این کار را در حق آنان به دست مردی از ما خواهد کرد. و این مرد مهدی این امت است. و همان کسی است که پیامبر (ص) فرموده است : اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند ، خدا همان یک روز را چنان دراز کند تا مردی از خاندان من حاکم جهان گردد. اسم آن مرد اسم من ( محمد ) است . او زمین را از عدل و قسط لبریز سازد ، همانگونه که از ظلم و جور لبریز شده باشد و همچنین مطلبی درباره این آیه ، از امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق(ع) نیز روایت شده است. » (17)
در میان محدثان ، فيلسوفان ، عرفا ، فقها و اندیشمندان و … شیعه در طول تاریخ اسلام از صدر تا عصر معاصر پیرامون مسئله موعود و فلسفه انتظار و غیبت ، زمینه ظهور و تشکیل حکومت عدل گستر جهانی آن حضرت و وظایف و مسئولیت های منتظران در عصر غیبت و … در ابعاد و موضوعات و علوم مختلف از فقه الحدیث تا ادعیه و زیارت و کتاب های فلسفه انتظار بر پایه تحقیقات علمی و عقلی و اجتماعی و جامعه شناسی آینده و …. همت گماشته اند.
از میان منابع حدیثی ، کلامی و تاریخی شیعه می توان به کتابهای : اصول کافی از کلینی ، کمال الدین و تمام النعمه از شیخ صدوق ؛ الارشاد از شیخ مفید ، الشافی فی الامامه از سید مرتضی و تلخیص الشافی از شیخ طوسی و در میان آثار متاخر به کتاب های : المناقب ابن شهر آشوب ، کشف الغمه از اردبیلی ، غایه المرام از سید هاشم بحرینی ؛اثبات الهداه از شیخ حر عاملی ، بحارالانوار از علامه محمدباقر مجلسي ، منتخب الاثر از لطف الله صافی ، معجم احادیث المهدی زیر نظر علی كورانی
اشاره کرد.
رسالت و مسئولیت پذیری منتظران در ایام غیبت :
در روایتی امام رضا (ع) از پیامبر گرامی اسلام نقل فرمودند : « قسم به آن کسی که مرا به پیغمبری مبعوث کرده است . برای بشارت که هر آینه قائم (عج) از اولاد من غیبت خواهد کرد به عهدی که از من برای او معهود است و آن قدر طولانی شود که بسیاری از مردم بگویند خدا را حاجتی به آل محمد (ص) نیست وعدة دیگر در ولادت او شک کنند. آگاه باشید هر کس زمان او را درک کند باید متمسک شود به دین خود و برای شیطان در خود راهی ندهد که او را تشکیک کند و او را از ملت من زائل و از دین بیرون کند ، شیطان چنان است که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد. خداوند شیاطين را اولیاء کسانی قرار داده که ایمان نیاورند و تصدیق نکنند. » (18)
و نیز حضرت جواد (ع) از علی (ع) نقل فرمودند : « قائم ما را غیبتی خواهد بود تا اینکه فرمود: پس هر کس ثابت بماند بر دین خود و قساوت پیدا نکند سبب طول مدت غیبت امامش پس او با من خواهد بود در درجه من روز قیامت . » (19)
و حضرت سید الشهداء (ع) فرمودند : « او را غیبتی است که عده ای در مدت غیبت او از دین برگردند و مرتد شوند و عدة دیگر ثابت بمانند. » (20)
و نیز حضرت زین العابدین (ع) فرمود : « کسی که در زمان غیبت قائم ما بر ولایت ما ثابت بماند خداوند او را اجر هزار شهید عطا کند مانند شهدای بدر و احد. » (21)
نیابت خاصه و عامه در دوران غیبت امام عصر (عج) :
نیابت خاصه ( در دوران غیبت صغری ) یعنی امام ، اشخاص خاصی را ، نایب خود قرار داده ، و به طور حقیقی و با مشخصات معرفی نماید ، و هر کدام را ، به وسیله نایب پیش از او ، به مردم بشناساند.
نایبان خاص را ، « نواب خاص » ، و « نواب اربعه » نیز می گویند : نواب اربعه – چنانکه از همین تعبیر پیداست – چهارتن بوده اند ، همه از علما و زهاد و بزرگان شیعه عبارتند از :
نائب اول : ابو عمرو عثمان بن سعید العمری الاسدی برای سه امام نیابت کرده ، حضرت امام علی النقی (ع) و حضرت امام حسن عسگری (ع) و حضرت حجت (عج) نیابت او برای حضرت حجت (عج) از سال 260 تا سال 280 بود.
نائب دوم : پسر او محمدبن عثمان العمری بعد از وفات پدرش به نیابت حضرت انتخاب شد از سال 280 تا سال 305 و او نیز از حضرت عسگری (ع) نیابت کرده.
نائب سوم : ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی پس از وفات محمدبن عثمان بنیابت منصوب شد از سال 305 تا 326 .
نائب چهارم : ابوالحسن علی بن محمد سمری از سال 326 بعد از وفات حسین بن روح بنیابت تعیین شد تا سال 329 که در نیمه شعبان وفات کرد.
نیابت عامه :
در نیابت عامه ( در دوران غیبت کبری ) امام ، معیارها و ضوابط و مشخصات حقوقی ولایت و نیابت را تبیین نموده تا در هر عصر ، فرد شاخص که برخوردار از جامعیت در ابعاد فهم دینی ( اجتهاد ) عدالت و رهبری جامعه مسلمین است بعنوان نائب امام شناخته شود ، و به نیابت از امام ، ولی امر مسلمین باشد.
امام عصر (عج) در پاسخ به نامه یکی از یاران خود ، دربارة وظیفه شیعیان در رویدادها و حوادثی که پیش می آید ، می فرمایند :
« واما الحوادث الوقعه فارجعوا فیها الی رواه شیعتنا فانهم حجتی علیکم و انا حجت الله » (22)
اما حادثه ها و اموری که بر شما رخ می دهد در آنها مراجعه کنید به روایات احادیث ما زیرا که ایشان حجت منند بر شما و من حجت خدایم.
منظور از حوادثی که به وقوع می پیوندد و مردم باید در آن حوادث به عالمان دینی مراجعه کنند، صرفاً بیان احکام و مسائل شرعی و جزئی نیست ؛ بلکه امور اجتماعی وسياسي و رهبری جامعه مسلمین است؛ زیرا امام مردم را در اصل حوادث به عالمان دینی ارجاع داده ، نه در حکم حوادث .
حضرت امام خمینی قدس سره « حوادث واقعه » را چنین توضیح می دهند.
« منظور از حوادث واقعه ، که در این روایت آمده مسائل و احکام شرعیه نیست. نویسندة [نامه] نمی خواهد بپرسد درباره مسائل تازه ای که برای ما رخ می دهد ، چه کنیم. چون این موضوع جزء واضحات مذهب شیعه بوده است و روایات متواتر دارد که در مسائل باید به فقها رجوع کنند. در زمان ائمه (ع) هم به فقها رجوع می کردند و از آنان می پرسیدند. کسی که در زمان حضرت صاحب (عج) باشد و با نواب اربعه روابط داشته باشد و به حضرت نامه بنویسد و جواب دریافت کند ، به این موضوع توجه دارد که در فرا گرفتن مسائل به چه اشخاص باید رجوع کند. منظور از حوادث واقعه ، پیشامدهای اجتماعی و گرفتاری هایی بوده که برای مردم و مسلمین روی می داده است و به طور کلی سربسته سئوال کرده : اکنون که دست ما به شما نمی رسد ، در پیشامدهای اجتماعی باید چه کنیم و وظیفه چیست ؟» (23)
در دورة غیبت کبری و نیابت عامه ، در هر عصری عالم بزرگی که واجد همه شرایط لازم فقاهت و رهبری باشد در راس جامعه قرار می گیرد ، و رهبری از آن او است ، و رجوع مردم به اوست، او صاحب « ولایت شرعیه » است به نیابت از امام.
پي نوشت:
1- محمدرضا حکیمی ، خورشید مغرب ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
2- سوره انبیاء ، آیه 105 .
3- محمد صادقی ، بشارات عهدین ، دارالکتب الاسلامیه.
4- همان.
5- همان.
6- معارف اسلامی در جهان معاصر.
7- علامه امینی ، الغدیر ، ج 2 .
8- اثبات الهداه ، ج 7 .
9- شیخ مفید ، الاعتقادات .
10- علی کورانی ، معجم احادیث الامام المهدی ، ج 1 .
11- سوره قصص ، آیه 5 .
12- ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج 4 .
13- محمدرضا حکیمی ، خورشید مغرب ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
14- سوره انبیاء ، آیه 105 .
15- محمدرضا حکیمی ، خورشید مغرب ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
16- سوره نور ، آیه 56 .
17- محمدرضا حکیمی ، خورشید مغرب ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
18- محمدجواد خراسانی ، مهدی منتظر.
19- همان.
20- همان.
21- همان.
22- شیخ صدوق ، کمال الدین و اتمام النعمه ، ج 2 .
23- امام خمینی ، ولایت فقیه .
برگرفته از سايت :المهدويه