مجله امان شماره 16 .:::. مقالات
آيت الله جوادي آملي
وجود مبارك امام زمانعجل الله تعالي فرجه الشريف انسان كامل عصر ماست و وجود انسان كامل از آن جهت كه مظهر اسم اعظم الهي است، واجد تمام كمالات است و بر همين اساس، امام معصوم مايه تأمين حيات معنوي و سرچشمه آب زندگاني است: (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛1 خداوند زمين را پس از مردنش زنده ميكند و زندگي مرهون آب است: (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ)2 و امام معصوم عليه السلام همان چشمه زلالي است كه سرزمين دلها با آن زنده ميشود.
آب زندگاني، باراني نيست كه از بالا ببارد و آب چشمه يا چاه نيست كه از پايين بجوشد، بلكه حقيقتي است كه به صورت قانوني الهي در عرصه تشريع و در قالب انسان كامل و معصوم در عرصه تكوين ظهور ميكند. كتاب خدا دين الهي را چشمه حيات عرصه تشريع ميشناساند و در بيان حياتبخشي آن ميفرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ)؛3 يعني راهآورد دين، نه تنها افيون و مخدر نيست بلكه نيروي محرك و عامل حيات و پويايي است.
رسول اعظم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نيز در سخني نوراني ـ همان طور كه گذشت ـ شناخت انسان كامل و امام معصوم هر عصر را عامل حيات معقول فرد و جامعه معرفي فرمود: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية؛4 آن كه بميرد و امام معصوم در عصر خويش را نشناخته باشد، چونان جاهلان و به مرگ جاهليت مرده است و چون مرگ عصاره زندگي است، آن كه جاهلانه مرده، زيستني جاهلانه داشته است و فاقد حيات معنوي و والاي انساني بوده است.
مسأله زنده كردن زمين به آب حيات پس از مرگش، در روايات عترت طاهره عليه السلام مورد تأييد و تأكيد است و بر پايه آن روايات خداوند زمين مرده را نيز با انسان كامل زنده ميكند، همانطوري كه زمين مرده را با آب: عن أبي جعفر عليه السلام قال: يحييها الله (عزوجل) بالقائم عليه السلام بعد موتها؛ بموتها يعني كفر أهلها و الكافر ميت.5
گاهي جامعه، زماني دلها و هنگامي زمينة فرهنگي ملّتي ميميرد. آنجا كه محيط جهل و جهالت باشد، فضاي سيطرة مرگ است كه گاه با گفتن و نوشتن و هدايتهاي ظاهري دفع ميشود؛ اما زماني چنان عميق و فراگير است كه بايد دم مسيحايي و نفس قدسي مسيحادم آن عصر امت را زنده كند و آن كه امروز نفسش دم روحالقدسي است و وجودش چشمه زلال زندگاني، جز وجود مقدس ولي الله الاعظم حجت بن الحسن المهدي عليه السلام نيست.
معرفت امام عصر عليه السلام مايه حيات قلوب انسانها و بازيابي بشر به عرصه حيات معقول انساني است و ثمرهاش معنوي و انساني است، كه همانا هجرت از خدر طبيعت به فرا طبيعت و انتقال از سجن دنيا به خلد آخرت است.
اين احياي تام جامعه منحصراً در دست انسان كامل است و سر حياتبخشي امام معصوم هر زمان، آن است كه ديگران گاهي واجد علم و فاقد فضائل عدلاند و گاه عكس چنين قضيهاي صادق است و زماني ميشود كه في الجمله هم عالم باشند و هم عادل؛ اما در هيچ كدام به نصاب مطلوب كمال نرسيدهاند. ايشان انسانهاي شايسته و وارستهاي هستند كه خودشان را نجات ميدهند و شايد درمانگر برخي بيماران باشند؛ اما انسان كامل چون عملش و عدلش كامل و در مقام مظهريت اسم اعظم خداوند است همه بركات را به همراه دارد، پس به تنهايي كار آب زندگاني ميكنند.
ولايت و امامت، حقيقت آب زندگاني است و تمام شئون علمي و عملي وجود مبارك ولي الله الاعظم امام زمان عليه السلام آب زندگي است، از اينرو با ظهورش دلها و زمينهاي مرده را احياء ميكند.
امام عصر عليه السلام به نمايندگي و مظهريت حق سبحانه سبب تام احياء دلها و زمينهاي مرده است و وظيفه بشر عرضه كردن زمين و زمينه دل خويش به حضور مبارك آن حضرت است، به گونهاي كه در پرتو فيض معرفت و هدايتش از سرچشمه زلال چشمه حيات بهرهمند و احيا شود.
زندگي آسوده، ثمرة اطاعت از انسان كامل
راحت زيستن، آرزوي تمامي انسانهاست؛ اما انسان به يقين نميداند كه راحت حقيقي خود را در كجا بجويد. انسان كامل كه متن ظاهر و اسرار باطن عالم را ميشناسد، بهترين راهنماست كه جامعه با اطاعت او به كمال سعادت ميرسد. آنان ميآموزانند كه براي آسوده زيستن نخست بايد ساده زيست بود و از تجمل دست شست؛ سپس بايد چنان افق انديشه را بالا برد كه دانست هرگز جمالي بيرون از جان انسان يافت نميشود.
خداوند به مؤمنان مستضعف صدر اسلام ميفرمايد كه شما در برابر ايمان و عمل صالح از حيات طيب برخورداريد: نعمت آزادي، پيروزي طيب است و آشنا بودن به شيوة صحيح زندگاني و قانعانه و سادهزيستن از مصاديق حيات طيب است، همانگونه كه در روايات معصومان عليهم السلام حيات طيب به قناعت تفسير گرديده است: قال علي عليه السلام: كفي بالقناعة ملكاً و بحُسن الخُلق نعيماً و سئل عليه السلام عن قوله تعالي: (فَلَنُحيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَة)6 فقال: هي القناعة.7
خلاصه آنكه جامعة جاهل چيزي را از دست ميدهد كه مايه آرامش اوست و چيزي را جمع كرده و به آن اعتماد دارد و بر آن پايه خرسند است كه سبب ناآرامي او است. آن ترك ناروا و اين جذب اضطرابآور است و چنين جامعهاي بين دو جدار فشار دهنده و دو بند مهاركننده گرفتار ميشود. آنكه اين بندها را بشناساند و راه برونرفت از آنها را بياموزاند و شيوة علمي آن را اراده كند انسان كامل است: (وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ.)8 حضرت ختمي امامتعجل الله تعالي فرجه الشريف همانند حضرت ختمي نبوت صلي الله عليه و آله و سلم عهدهدار چنين هدايت است.
پي نوشت
*. برگرفته از كتاب امام مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف موعود موجود.
1. سوره حديد، آيه17.
2. سوره انبياء، آيه30.
3. سوره انفال، آيه24.
4. كمال الدين، ج2، ص81؛ مناقب آل ابي طالب، ج3، ص250 ـ 251؛ بحارالانوار، ج32، ص331.
5. كمال الدين، ج2، ص385.
6. سوره نحل، آيه97.
7. نهجالبلاغه، حكمت229.
8. سوره اعراف، آيه157.