سردار جانباز حاج عباس قهرودی، از جمله افرادی است که بدون هیاهو در حال دست و پنجه نرم کردن با جراحتهای دوران دفاع مقدس است. پزشکان به او توصیه کردهاند که پیرامون حوادث جنگ تحمیلی نباید حرفی به میان بیاورد، زیرا باعث تحریک اعصاب وی میشود و بیماری او شدت میگیرد. با این حال لطف خدا شامل حال ما شد و در زمان کوتاهی پای خاطرات این سردار بزرگ در مورد عملیات خیبر نشستیم:
سردار عباس قهرودی از فرماندهان لشکر10 سیدالشهدا(ع) در این باره گفت: بنده فرمانده گردان عاشورا لشگر 10 سیدالشهدا(ع) بودم. عملیات خیبر فاقد عقبه لازم بود و از نظر پشتیبانی بسیار ضعیف بود. ما در این عملیات از جهت آتش نزدیک و سلاح های سبک با مشکلات زیادی روبرو بودیم. مجروحان زیادی به دلیل نبود بالگرد یا قایق در منطقه ساعتها بر روی زمین باقی می ماند و منطقه از طریق آب هم برای ما ناامن بود.
برتری آتش هم با دشمن بود و تانکهای آنها به شدت منطقه را زیر نظر داشتند و با شلیک گلولههای خود منطقه را در شب کاملا روشن میکردند.طبق استاندارد جهانی یک گردان که در عملیات شرکت میکند باید پس از پایان عملیات سه ماه استراحت کرده و سازماندهی مجدد شود. اما این استاندارد در عملیات خیبر شکسته شده بود و هر گردان 4 تا 5 بار به خط میزد.ما در شب دوم عملیات با یک شنوک وارد جزیره شمالی شدیم که در آنجا با 200 تا 300 شهید و مجروح روبرو شدیم اما شرایط آنجا برای عملیات مساعد نبود آنها حتی از کشتن یک نفر هم از طریق هوایی نمیگذشتند.گردان حضرت قاسم 5 مرحله به خط زد که در هر مرحله تعدادی از نیروهای آن مجروح و به شهادت میرسیدند و در مرحله پنجم تنها 30 نفر به خط مقدم زدند. در واقع عملیات خیبر مجموعهای از عملکرد چند فرمانده زبده جنگ مانند شهیدان حاج محمد ابراهیم همت، حاج کاظم رستگار و مهندس مهدی باکری بود که در آن وسعت زمین برای ما بسیار کم بود.
یکی از فرماندهان عملیات خیبر شهید کاظم رستگار است که شخصیت استثنائی داشت. او درکنار صلابت و اقتدار، روحیه بسیار لطیف و مهربانی داشت.ما در این عملیات با آزمون و خطا روبرو بودیم و هیچ چیز حساب شده و از قبل طراحی شده نبود و تجربیات در حین عملیات کسب میشد اما شاهد مدیریت قوی او بودیم.شهید کاظم رستگار در آن زمان نیز کتابهای مربوط به دوره فرماندهی و ستاد (دافوس) را مطالعه میکرد و چه خوب بود از توانایی و مدیریت شهید کاظم رستگار بیشتر استفاده میشد.حاج کاظم معتقد بود که اعتقاد به ائمه و امام (ره) خوب است و در جای خود ارزشمند است اما مدیریت و دور اندیشی نقش اساسی در جنگ دارد که عدهای با نظرات شهید رستگار مخالفت میکردند.
او میگفت اگر به جای مرز 300 کیلومتری جنوب به غرب کشور و فاصله 100 کیلومتری با عراق برویم نتیجه مطلوبتری میگرفتیم. اختلافات او با فرماندهان جنگ نوعی اختلاف سلیقه بود که اگر نظرات دو طرف یعنی حاج کاظم رستگار و محسن رضایی یکی میشد به نظر میرسید نتیجه مثبتتری میگرفتیم.
منبع : خبرگزاری فارس