یا سلام زمستان ۶۲ بود ما پشت هور تو اتوبوس نشته و اماده بودیم با هلی کوپتر هلی پرد شویم پشت جاده بصره بغداد نزدیک اذان صبح بود که برگشتیم اردوگاه خیلی دمق بودم من ۱۷ ساله بودم و جز کادر گردان و برای ادامه عملیات هلی برد شدیم تو جزایر ولی ادامه عملیات انجام نشد اولین بار بود که عراق شیمیایی میزد و ما نمیدانستیم در حالی که ماسک هم داشتیم و دو راکد دشمن ۳۰ متری ما زمین خورده بود و منفجر نشده بود و ارام میسوخت ۲۰ روز با همین اوضاع تو جزایر بودیم امام راحل فرموده بودن جزایر باید حفظ شود همین برایمان مهم بود حرف امام زمین نماند و ده روز تو جزایر شمالی هم تو خط که با دشمن سیصد متر فاصله داشتیم بودیم ودر اخر مابقی گردان برای معالجه شیمیایی به نقاهتگاهی چند کیلومتری اهواز بردن سه روز درمان و انواع ازمایشات ازمان گرفتن وقتی رسیدیم خانه میگفتن چرا اینقدر سیاه شدید گفتیم شیمیایی زدن یکی مهمانمان بود رفت گفت مصری نباشد گفتیم جانمان فدای امام بلند شد رفت الان جز نور چشمی هاست ؟ یاد شعدا و امام شهیدان بخیر کریمی گردان امام سجاد لشکر ۴۱ ثارالله
یک دیدگاه
امین الله کریمی
یا سلام زمستان ۶۲ بود ما پشت هور تو اتوبوس نشته و اماده بودیم با هلی کوپتر هلی پرد شویم پشت جاده بصره بغداد نزدیک اذان صبح بود که برگشتیم اردوگاه خیلی دمق بودم من ۱۷ ساله بودم و جز کادر گردان و برای ادامه عملیات هلی برد شدیم تو جزایر ولی ادامه عملیات انجام نشد اولین بار بود که عراق شیمیایی میزد و ما نمیدانستیم در حالی که ماسک هم داشتیم و دو راکد دشمن ۳۰ متری ما زمین خورده بود و منفجر نشده بود و ارام میسوخت ۲۰ روز با همین اوضاع تو جزایر بودیم امام راحل فرموده بودن جزایر باید حفظ شود همین برایمان مهم بود حرف امام زمین نماند و ده روز تو جزایر شمالی هم تو خط که با دشمن سیصد متر فاصله داشتیم بودیم ودر اخر مابقی گردان برای معالجه شیمیایی به نقاهتگاهی چند کیلومتری اهواز بردن سه روز درمان و انواع ازمایشات ازمان گرفتن وقتی رسیدیم خانه میگفتن چرا اینقدر سیاه شدید گفتیم شیمیایی زدن یکی مهمانمان بود رفت گفت مصری نباشد گفتیم جانمان فدای امام بلند شد رفت الان جز نور چشمی هاست ؟ یاد شعدا و امام شهیدان بخیر کریمی گردان امام سجاد لشکر ۴۱ ثارالله