شور و نشاط در مردم
همين جا من از حضور امروز مردم در خيابانها، هم تشكر ميكنم – كه همين نشاط و سرزندگى و حضور و آمادگى، در حركت مردم در اين يك ساعت و نيم دو ساعتى كه ما در خيابان بوديم، محسوس بود؛ اين را از ديرباز در اين مردم شناختهايم – هم عذرخواهى ميكنم. جوانهاى عزيز در خيابان آنچنان تراكمى را ايجاد كرده بودند كه حقيقتاً من كه داخل خودرو نشسته بودم، نگران ميشدم از فشارى كه بر اين مردم عزيز وارد مىآمد. بالاخره، هم متشكريم، هم عذرخواه.
اين نشاط و سرزندگى در همهى عرصههاى زندگى اين مردم ديده ميشود. در بيست و هشتم صفر كه از سرتاسر استان مردم راه مىافتند به طرف مرقد علىبنموسىالرضا (عليهالسّلام)، از همهى شهرستانها بيشتر، مسافران و خودروهاى بجنوردند. اين را مشهدىها ميدانند؛ خود بنده هم كه مشهدى هستم، اين را ميدانم. در زيارت، اين نشاط و حضور و آمادگى محسوس است.
در عرصهى دفاع مقدس هم كه پيش آمد، عين همين را انسان مشاهده كرد. 50 سردار برجستهى لشكرهاى مربوط به خراسان و تيپ جوادالائمه (عليهالسّلام) مال خطهى خراسان شمالىاند. 2772 شهيد از اين منطقه در راه خدا جان خودشان را دادهاند. اين استان بيش از 6000 جانباز دارد؛ همچنين آزادگان و رزمندگان و ايثارگران فراوان. اين همان روحيهى حضور، آمادگى، سرزندگى و نشاط است.
حرکت به سوی قله
خب، از همين جا من وارد مطلب اصلىِ مورد نظر خودم بشوم. عزيزان من! برادران! خواهران! اين امتيازات را شنيديد. اين نشاط و سرزندگى و آمادهبهكارى از بعد از انقلاب تا امروز در سرتاسر كشور وجود دارد؛ و اين يك موهبت بزرگ است براى ملتى كه درصدد حركت به جلو است، درصدد ترقى و تعالى است، دنبال حيات طيبه است. اين حالت آمادهبهكارى، نشاط، سرزندگى و پاى كار بودن، نعمت بزرگى است؛ ولى اين كافى نيست. براى رفتن به قلهها، شرطهاى ديگرى هم وجود دارد. اولاً بايد يك نقشهى راه وجود داشته باشد؛ يعنى هدف حركت معلوم باشد، چشمانداز حركت معلوم باشد، خط سير اين حركت ترسيم شده باشد، بعد هم فهم دائمى و درست و رصد كردن دائم از اين حركت. اين براى يك ملت لازم است. امروز اينها جزو مسائل اصلى ماست.
من اصرار دارم كه بالخصوص جوانهاى عزيز ما و نخبگان كشور به مسائل اصلىِ امروز توجه داشته باشند؛ ما امروز اينها را لازم داريم. هدفهاى اين حركت، از اول انقلاب ترسيم شد؛ هم در شعارهاى مردم، هم در بيانات امام (رضوان اللّه تعالى عليه) نقشهى راه به طور اجمالى معلوم شد؛ بعد هم در طول زمان، در اين سى سال، نقشهى راه تدوين شد، پخته شد، تكميل شد؛ امروز ملت ايران ميداند كه چه ميخواهد و دنبال چيست.
پیشرفت
اگر بخواهيم هدفهاى ملت ايران را در يك مفهوم خلاصه كنيم كه بتواند تا حدود زيادى خواستههاى عمومى كشور و ملت را بيان كند و آن را در بر بگيرد، آن مفهوم كليدى عبارت است از پيشرفت؛ منتها با تعريفى كه اسلام براى پيشرفت ميكند. پيشرفت در منطق اسلام، متفاوت است با پيشرفت در منطق تمدن مادى غرب. آنها يك بُعدى مىبينند، آنها با يك جهت – جهت مادى – به پيشرفت نگاه ميكنند. پيشرفت در نظر آنها، در درجهى اول و به عنوان مهمترين، عبارت است از پيشرفت در ثروت و پيشرفت در علم و پيشرفت نظامى و پيشرفت فناورى. پيشرفت در منطق غربى اينهاست؛ اما در منطق اسلامى، پيشرفت ابعاد بيشترى دارد: پيشرفت در علم، پيشرفت در اخلاق، پيشرفت در عدالت، پيشرفت در رفاه عمومى، پيشرفت در اقتصاد، پيشرفت در عزت و اعتبار بينالمللى، پيشرفت در استقلال سياسى – اينها همه در مفهوم پيشرفت، در اسلام گنجانده شده است – پيشرفت در عبوديت و تقرب به خداى متعال؛ يعنى جنبهى معنوى، جنبهى الهى؛ اين هم جزو پيشرفتى است كه در اسلام هست و در انقلاب ما هدف نهائى ماست: تقرب به خدا. هم «دنيا» در اين پيشرفتى كه مورد نظر است، ملحوظ شده است، هم «آخرت».
وظیفه نخبگان
هدف، پيشرفت است؛ منتها رصد كردن مرحله به مرحله هم لازم است، كه اين كارِ نخبگان است. امروز شرائط ما چگونه است، موانع ما چيست، نقاط قوّت ما كدام است، نقاط ضعف ما كدام است، فرصتهامان كدام است، تهديدها چيست، چه كار بايد بكنيم، براى بهرهمندى از فرصتها و جلوگيرى از خطر تهديدها چگونه برنامهريزى كنيم؛ اينها كارهائى است كه بايد نخبگان در هر مرحلهاى انجام دهند؛ هم در برنامهريزىها آن را به كار ببرند، و هم مردم را آگاه كنند؛ چون مردم ميخواهند با چشم باز و با بصيرت حركت كنند، بدانند چه ميكنند، بدانند كجا ميروند. وقتى اينجور شد، مردم با همهى وجود وارد ميدانهاى دشوار خواهند شد.
خب، حالا من اگر بخواهم يك قضاوتى بكنم نسبت به اين هدفى كه گفته شد، قضاوت من قضاوت مثبت است. در طول دوران سى سالهى انقلاب، ما به طور مرتب پيشرفت كردهايم. البته فراز و فرود بوده است، تندى و كندى بوده است، ضعف و قوّت بوده است، اما هرگز پيشرفت كشور و ملت به سوى آن قلهى مورد نظر متوقف نشده است. ضعفهائى وجود داشته است؛ بايد ملت، مسئولان و نخبگان – نخبگان سياسى، نخبگان علمى، نخبگان روحانى – تصميم بگيرند اين ضعفها را برطرف كنند.
عزم راسخ
پيشرفت كشور را تسريع كنيم. امروز چه چيزهائى ميتواند ما را موفق كند و چه چيزهائى ميتواند براى ما مشكلات به وجود بياورد؟ من يك مثالى بزنم: يك گروه كوهنورد را در نظر بگيريد كه ميخواهند خودشان را برسانند به قلهى برجستهى اين كوه كه داراى منافع است، داراى افتخار است. همّ آنها در درجهى اول، پيش رفتن و كار كردن و تلاش كردن است. البته در راه ممكن است مشكلاتى پيش بيايد، خطرهائى وجود دارد. آنچه براى آنها در درجهى اول ضرورى است، عبارت است از اينكه تلاش كنند، كار كنند، تحرك داشته باشند، عزم راسخ داشته باشند، اميد خود را از دست ندهند، نسبت به رسيدن به اهداف نااميد نشوند، صبر داشته باشند، برنامهريزى داشته باشند، هشيارى و آمادگى براى مواجههى با مشكلات داشته باشند. ممكن است در هر راهى مشكلات و خطرهائى پيش بيايد، كه من اشاره خواهم كرد به آنچه كه در سى سالهى انقلاب در مقابل مردم عزيز ما پيش آمده و مردم از اين مشكلات عبور كردهاند. پس سازوبرگ اصلى اين حركت عظيم و بزرگ عبارت است از همين عزم راسخ، همين اميد، همين كار و تلاش پيگير، همين برنامهريزى، همين آمادگى و هشيارى. اگر اين سازوبرگ اصلى وجود داشت، اگر اين اركان اصلى را دارا بود، اين مجموعهاى كه دارد حركت ميكند – در مثال ما، كوهنوردان؛ و در واقعيت، ملت ايران – بر تمام مشكلات فائق مىآيد و ميتواند همهى دشمنان خود را به زانو در بياورد. اساس، اين است. اگر اين سازوبرگ وجود داشته باشد، هيچ مشكلى به معناى واقعىِ كامل، مشكل نيست؛ هيچ خطرى خطر نيست. خطر واقعى چيست؟ خطر واقعى اين است كه ملت اين سازوبرگ اصلى را از دست بدهد؛ يعنى روحيهى كار و تلاش را از دست بدهد، دچار تنبلى شود؛ روحيهى اميد را از دست بدهد، دچار يأس شود؛ صبر و مقاومت را از دست بدهد، دچار شتابزدگى شود؛ برنامهريزى را فراموش كند، دچار بىبرنامگى و سردرگمى شود؛ اينها خطر است. اگر يك ملتى توانست اين روحيهى برجستهى خود را كه آميختهاى از اميد و عزم و ايمان و تلاش و حركت است، حفظ كند، هيچ مشكلى در مقابل او مشكل نيست.
سیر صعودی
حركتمان از اول انقلاب تا امروز سير صعودى داشته است. نتيجهى اين حركتِ سير صعودى هم پيشرفتى است كه تا امروز حاصل شده است. آن مقدارى كه به تناسب سالها ما به دست آوردهايم، با توجه به دشمنىهائى كه با ما شده است، برجسته است و پيشرفتها جلوى چشم همه است. در امور زيربنائى، كشور پيشرفت كرده است؛ در خدمات مردمى، كشور پيشرفت كرده است؛ در معنويات، كشور پيشرفت كرده است؛ در دانش و فناورى هم همين جور.
ثبات سیاسی
زيربناهائى كه ما در آنها برجسته و ممتاز هستيم، در درجهى اول عبارت است از ثبات سياسى كشور. دولتهاى گوناگونى سر كار آمدند، با وجود اختلاف نظرها و سلائق سياسى، ليكن ثبات كشور از اول انقلاب تا امروز استمرار داشته است و كشور به سمت هدفها حركت كرده است. منازعات و درگيرىهاى خطى و جناحى و سياسى نتوانسته است ثبات سياسى كشور را از بين ببرد؛ اين مهمترين زيربناست.البته زيربناهاى اقتصادى بسيار مهمى، هم از لحاظ قانونى، هم از لحاظ واقعى و عملى وجود دارد. همين سياستهاى اصل 44 جزو زيربناهاى قانونى است. زيربناهاى مواصلاتى، ارتباطى، حمل و نقل، جادهها، بزرگراهها، خطوط ريلى و هوائى، فيبر نورى، نيروگاهها، سدها؛ اينها كارهائى است كه از اول انقلاب تا امروز انجام گرفته؛ آن هم اغلبِ نزديك به همه، به دست جوانان و زبدگان و برجستگان علمى كشور خودمان. اينها چيزهاى كمى نيست، اينها را ما به دست آوردهايم.
نسل جوان
يكى از مهمترين موجودىهاى باارزش ما، همين نسل جوانِ تحصيلكرده است. نسل جوان تحصيلكرده، هم شجاعت دارد، هم اميد دارد، هم نشاط و تحرك دارد. من همين جا در داخل پرانتز عرض بكنم؛ يكى از خطاهائى كه خود ما كرديم – بنده خودم هم در اين خطا سهيمم – اين مسئلهى تحديد نسل از اواسط دههى 70 به اين طرف بايد متوقف ميشد. البته اوّلى كه سياست تحديد نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، ليكن از اواسط دههى 70 بايد متوقف ميشد. اين را متوقف نكرديم؛ اين اشتباه بود. عرض كردم؛ مسئولين كشور در اين اشتباه سهيمند، خود بندهى حقير هم در اين اشتباه سهيمم. اين را خداى متعال و تاريخ بايد بر ما ببخشد. نسل جوان را بايد حفظ كرد. با اين روند كنونى اگر ما پيش برويم – من چندى پيش هم در ماه رمضان در سخنرانى گفتم – كشور پير خواهد شد. خانوادهها، جوانها بايد توليد مثل را زياد كنند؛ نسل را افزايش دهند. اين محدود كردن فرزندان در خانهها، به اين شكلى كه امروز هست، خطاست. اين نسل جوانى كه امروز ما داريم، اگر در ده سال آينده، بيست سال آينده و در دورهها و مرحلههاى آيندهى اين كشور بتوانيم آن را حفظ كنيم، همهى مشكلات كشور را اينها حل ميكنند؛ با آن آمادگى، با آن نشاط، با آن شوقى كه در نسل جوان هست، و با استعدادى كه در ايرانى وجود دارد. پس ما مشكل اساسى براى پيشرفت نداريم.
قابل حل بودن مشکلات
البته مشكلاتى وجود دارد – كه من به آنها اشاره خواهم كرد – مشكلاتى است در سطح كشور، منطقهى شما هم از همين مشكلات دارد؛ كه در درجهى اول، مسئلهى بالا رفتن قيمتهاست، مسئلهى اشتغال است؛ اينها جزو گرفتارىهاى مردم است؛ مخصوص اينجا هم نيست، در سرتاسر كشور است. دوستان ما، قبل از سفر من نظرخواهى كردند، از مردم پرسيدند؛ ديديم اينجا هم عين همان چيزى است كه در جاهاى ديگر وجود دارد. مسئلهى بالا رفتن قيمتها و مسئلهى اشتغال و بيكارى، جزو دغدغههاى اصلى است. اين مشكلات وجود دارد؛ ليكن مشكلات اساسى و عوارضى كه كشور، ملت و مسئولين نتوانند آنها را حل كنند، وجود ندارد.
گذشتن از خطرات
در طول سى و سه سال انقلاب، خطرهائى از اين بزرگتر پيش آمده است. كشور اين خطرها را برطرف كرده، از اينها عبور كرده است. آتشهائى خواستند روشن كنند، ولى به مقصود خود نرسيدند. در درجهى اول، در همان اولين ماههاى پيروزى انقلاب، مسئلهى تحريك قوميتها در سرتاسر كشور بود. خب، كشور ما كشور قوميتهاى متنوع است. سعى كردند اين قوميتها را به جان هم بيندازند. در همين منطقهى شما، يك عده كمونيستِ بىاعتقاد به دين و به وطن سعى كردند اقوام مؤمن و نجيب تركمن را با مجموعهى انقلاب مخالف كنند. چه كسى در مقابل اينها ايستاد؟ در درجهى اول، خود عناصر مؤمنِ تركمن در مقابل اينها ايستادند. علماى بانفوذ تركمن – كه بعضى از دنيا رفتهاند، بعضى هم بحمداللّه زنده هستند – خودشان در مقابل اينها ايستادند. جوانهاى ساير مناطق كشور هم، هم در اينجا، هم در مناطق گوناگون ديگر، رفتند ايستادگى كردند. تحريك ميكردند، آتش را روشن ميكردند، روى آتش نفت ميريختند، از طرق مختلف سعى ميكردند آتش را گسترده كنند؛ اما به دست ملت ايران و عمدتاً به دست خود آحاد آن كسانى كه ميخواستند آنها را در مقابل انقلاب اسلامى قرار بدهند، آتش خاموش شد. در منطقهى كردستان هم خود كُردها، پيشمرگان مسلمان كُرد و علماى مؤمن كُرد، پيشگام و پيشقدم بودند. مناطق ديگر هم همين جور. اين مشكل اوّلى بود كه پيش آوردند. بعد جنگ تحميلى را راه انداختند. هشت سال جنگ، شوخى است؟ خواستند انقلاب را از پا در بياورند، به زانو در بياورند؛ نتوانستند. ملت از اين مرحله عبور كرد.
تحریم
بعد مسئلهى تحريم را مطرح كردند. امروز دشمنان ما، راديوها، بعضىها هم با اينها همزبان ميشوند، هى مسئلهى تحريم را بزرگ ميكنند، بزرگ ميكنند. تحريم مال امروز و ديروز نيست؛ از اوائل، تحريم وجود داشته است. البته تشديد كردند، اثر نكرده؛ باز تدبير ديگرى انديشيدند، اثر نكرده است. تحريم از اول بوده است. امروز دشمنان ما – چه دولت آمريكا، چه بعضى از دولتهاى اروپائى – تحريم را مرتبط كردهاند به مسئلهى انرژى هستهاى. دروغ ميگويند. آن روزى كه اينها تحريمها را برقرار كردند، انرژى هستهاى در كشور نبود؛ صحبتش هم نبود. آنچه كه اينها را از ملت ايران عصبانى ميكند و به اينجور تصميمها وادار ميكند، سرافرازى ملت ايران است، گردنكشى ملت ايران است. اين روحيهى استقلال، اين روحيهى قدر خود شناختن، اين روحيهى عدم تسليم كه به بركت اسلام و قرآن در ملت ايران به وجود آمده، اين است كه آنها را عصبانى ميكند؛ براى همين هم است كه با اسلام بدند، براى همين هم است كه به پيغمبر اسلام اهانت ميكنند؛ ميدانند كه اسلام وقتى در يك كشورى رسوخ كرد، روحيهى استقلال در آن كشور آنچنان خواهد بود كه ديگر زير بار آنها نميرود. آنها افراد ضعيف و زبون را در رأس كشورها يا به دست مىآورند يا منصوب ميكنند، براى اينكه از آنها اطاعت كنند. وقتى جائى مثل كشور ما، مسئولين را مردم معين ميكنند، حضور مردم در همهى صحنهها حضور برجستهاى است، آنها چه كار ميتوانند بكنند؟ مردم مؤمن، مردم معتقد به مبانى اسلامى، مردم روحيهگرفتهى به بركت اسلام، در مقابل اينها كوتاه نمىآيند؛ لذا اينها هم عصبانىاند؛ حالا امروز اسمش را ميگذارند انرژى هستهاى! وانمود ميكنند كه اگر ملت ايران از انرژى هستهاى صرفنظر كند، تحريمها برداشته ميشود. دروغ ميگويند. از روى بغض و كينهاى كه دارند، تحريمهاى غير منطقى ميكنند؛ تحريمهائى كه همهى عقلا و انسانهاى باانصاف عالم وقتى نگاه ميكنند، مىبينند اينها كارهاى غير منطقى و در واقع وحشيانه است؛ اين يك جنگِ با يك ملت است. البته در اين جنگ هم به توفيق الهى مغلوب ملت ايران خواهند شد.
اظهار خوشحالی دشمنان
البته مشكلاتى به وجود مىآورند، بعضى از بىتدبيرىها هم اين مشكلات را افزايش ميدهد – اينها هست – ولى اينها چيزى نيست كه جمهورى اسلامى نتواند اينها را حل كند. به توفيق الهى، ملت ايران از همهى اين مشكلات عبور خواهد كرد. ملت ايران و مسئولين كشور از اين بزرگترها و دشوارترهايش را حل كردهاند؛ اينها كه چيزى نيست. اندك مشكلى پيش مىآيد، ابراز خوشحالى ميكنند. در همين چند روزى كه نوسان قيمت ارز و ريال، خبر اصلىِ اولِ خبرگزارىهاى آنها را تشكيل ميداد، صريحاً ابراز خوشحالى كردند. متانت و وقار ديپلماسى را هم رعايت نميكنند؛ بچگانه و كودكانه ابراز خوشحالى ميكنند كه براى ملت ايران مشكل درست كرديم، براى جمهورى اسلامى مشكل درست كرديم؛ اين را صريح ميگويند! دو سه ساعت يك عده در دو تا خيابان تهران مىآيند چند تا سطل زباله را آتش ميزنند، آنها آن طرف دنيا اظهار خوشحالى ميكنند كه آره، شلوغ شد، شلوغ شد! وضع ما بدتر است يا وضع شما؟ الان نزديك يك سال است كه خيابانهاى كشورهاى عمدهى اروپائى شب و روز تظاهرات است؛ در فرانسه تظاهرات است، در ايتاليا تظاهرات است، در اسپانيا تظاهرات است، در انگليس تظاهرات است، در يونان تظاهرات است. مشكل شما بمراتب پيچيدهتر از مشكل ماست. شما اقتصادتان قفل است؛ خوشحالى ميكنيد كه اقتصاد ايران ضعيف شده؟ شما بدبختيد، شما رو به ركود و انهدام و اضمحلاليد. جمهورى اسلامى با اين مشكلات از پا در نمىآيد.
مشكلات اصلى، امروز گريبان خود غربىها را گرفته. الان يكى از مسائلى كه در انتخابات رياست جمهورى آمريكا در درجهى اول مطرح است، مشكلات اقتصادى است؛ مردم بيچارهاند، گرفتارند، طبقات ضعيف در آنجا دارند پامال ميشوند. اين جنبش 99 درصدى كه گفته شد، يك واقعيت است؛ البته سركوب ميكنند. گرفتار اقتصادى، كشورهاى آنهايند؛ آن وقت اينجا به كمتر از آن، به كوچكتر از آن، آنها ابراز خوشحالى ميكنند!
حل شدن مشکلات با عمل کردن به وظایف
بدانند جمهورى اسلامى به فضل الهى، به حول و قوهى الهى، بر اين مشكلات فائق خواهد آمد و آنها را باز هم در حسرت شكست دادن ملت ايران خواهد گذاشت. به حول و قوهى الهى و با هشيارى مردم و تدبير مسئولان، مشكلات برطرف خواهد شد. هم مردم وظيفه دارند، هم ما مسئولان وظيفه داريم؛ همه بايد به وظائفمان عمل كنيم. وقتى به وظيفه عمل كرديم، كارها پيش خواهد رفت. هشيارى مردم نقش دارد. ببينيد در تهران يك عدهاى به نام بازارى آمدند در خيابانها اغتشاش كنند، فوراً بازارىهاى محترم با موقعشناسى اعلاميه دادند، اعلان كردند كه اينها دروغ ميگويند، اينها از ما نيستند. اين كارِ درستى است. اگر هشيارى قشرهاى مختلف مردم و موقعشناسى آنها بوقت به سراغشان بيايد، اين باارزش است. اين كار، كار باارزشى بود كه انجام دادند. حرف من در فتنهى 88 هم همين بود. در فتنهى 88، چند روز بعد از انتخابات به آن عظمت، يك عدهاى آمدند اظهار مخالفت كردند، يك عده هم از اين فرصت استفاده كردند؛ سلاح گرفتند، كار را به آشوب و تشنج كشاندند، پايگاه بسيج را گلولهباران كردند. حرف ما اين بود: آن كسانى كه به نام آنها اين كارها انجام ميگرفت، بايد همان وقت اعلاميه ميدادند، اعلام بيزارى ميكردند، ميگفتند اينها از ما نيستند؛ اما نكردند. اگر اين كار را ميكردند، فتنه زودتر ريشهكن ميشد؛ مسائل بعدى هم پيش نمىآمد. اين هشيارى، موقعسنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمى است كه بايد ملت ما در همهى موارد متوجه باشند؛ آنجائى كه دشمنى و توطئهى دشمن حس ميشود، به صورت لحظهاى بايد همه حساسيت نشان بدهند. اين از ناحيهى مردم.
همدلی
از ناحيهى مسئولين كشور هم، آنها اتحاد لازم را با هم داشته باشند؛ همدلى داشته باشند، برنامهريزى داشته باشند، مسئوليتشناسى و مسئوليتپذيرى داشته باشند، تقصيرها را گردن هم نيندازند، حدود قانون اساسى را نسبت به خودشان حفظ كنند. قانون اساسى ما نقص ندارد، كمبود ندارد. نقش مجلس معلوم است، نقش دولت معلوم است، نقش رئيس جمهور معلوم است، نقش قوهى قضائيه معلوم است؛ هركدام وظائفى دارند، بايد به وظائفشان عمل كنند؛ با هم همدلى كنند، با هم همراهى كنند، با هم همزبانى كنند. «پس زبان همدلى خود ديگر است / همدلى از همزبانى بهتر است».
ما بحمداللّه در اين زمينه هم مشكلى نداريم. مسئولين كشور دلسوزند. ما همهمان بشريم، همهمان انسانيم، خطاهائى ميكنيم، اشتباهاتى از ما سر ميزند؛ ليكن اشتباهات همهاش قابل جبران است. خوشبختانه مسئولين، مسئولين دلسوزى هستند؛ در رؤساى قوا، در بدنههاى قوا، دلسوزى كم نيست، علاقهمندى به سرنوشت نظام كم نيست؛ همهشان دلسوزند، همهشان علاقهمندند؛ كار را انشاءاللّه پيش ميبرند، الان هم مشغول تلاشند.
مسیری برای تحول تاریخ
توصيهى من هم اين است: فراموش نكنيم كه كار، تلاش، اميد، صبر و برنامهريزى، لازمهى حركت از اين مسيرهاى مهم است. مسيرى كه ما داريم حركت ميكنيم، مسير مهمى است؛ يك مسيرى است كه ميتواند تاريخ جهان را متحول كند؛ كمااينكه دارد تاريخ منطقه را متحول ميكند؛ مىبينيد. كى خيال ميكرد كه در منطقهى مهمِ حساسِ شمال آفريقا و غرب آسيا – همين منطقهاى كه اروپائىها دوست دارند به آن «خاورميانه» بگويند – اين حوادث مهم اتفاق بيفتد؟ اتفاق افتاده است، تمام هم نشده است. حوادثى هم كه اتفاق مىافتد، به زيان غرب و بخصوص به زيان آمريكا و تهديد رژيم صهيونيستى است. حالا ياوهگوئىهاى مسئولان رژيم صهيونيستى كه اينقدر اهميت ندارد كه انسان بخواهد به اينها پاسخ دهد. يك مقدار آنها ميگويند، يك مقدار بعضى از غربىها ميگويند. عمده، آمريكائىها و دنبالهروهاى آنهايند؛ اروپائىها خيلى انگيزهاى ندارند. همراهى اروپائىها با آمريكا در اين قضيه، يك همراهى عاقلانه و خردمندانهاى نيست؛ دارند خودشان را مثل پيشمرگ آمريكا، قربان آمريكا ميكنند؛ حماقت ميكنند. مردم ما از خيلى از كشورهاى اروپائى خاطرهى بدى ندارند. ما از فرانسه، از ايتاليا، از اسپانيا خاطرهى بدى نداريم. بله، از انگليس خيلى خاطرهى بد داريم؛ انگليس را ميگوئيم «انگليس خبيث»؛ ليكن كشورهاى ديگر اروپائى نه. با اين كارى كه اينها دارند ميكنند – همراهى با آمريكا – كه به نظر ما كاملاً غيرخردمندانه است، دشمنى ملت ايران را به خود جلب ميكنند؛ خودشان را در چشم ملت ايران منفور ميكنند.
عبور از گردنه ها
ما از اين گردنهها عبور خواهيم كرد. ملت ما چابكتر و شجاعتر و تواناتر از اين است كه در بين اين راهها بماند. سى و سه سال است كه ما داريم در اين مشكلات طى طريق ميكنيم؛ روزبهروز هم عضلات ما قوىتر، آمادگى ما بيشتر، تجربهى ما گرانبهاتر شده. ما كه گير نميكنيم، شما گير ميكنيد. شما با جلب نفرت ملت ايران، براى خودتان مشكل درست ميكنيد. اينها اشتباه ميكنند. ملت ايران از اينها عبور خواهد كرد. البته شرطش همين است: ملت، آحاد گوناگون مردم، ايستادگىشان، پاى كار بودنشان، ثباتشان، هشيارىشان، موقعشناسىشان، به جاى خود، مثل همهى دورانهاى بعد از انقلاب تا امروز باشد؛ مسئولين هم به وظائفشان عمل كنند؛ مطمئناً آنچنان كه آرزوى مردم است، قضايا پيش خواهد رفت؛ اين مشكلات اقتصادى هم برطرف خواهد شد.
تولید ملی
البته اساس قضيه، امروز عبارت است از توليد ملى. علاج اصلى و بنيانى، عبارت است از توليد ملى؛ همانى كه ما در شعار سال عرض كرديم: توليد ملى، كار و سرمايهى ايرانى. گرانى را اين از بين ميبرد، توليد را اين افزايش ميدهد، اشتغال را اين به وجود مىآورد، بيكارى را اين از بين ميبرد، سرمايههاى ملى را به كار مىاندازد، روحيهى استغناء ملت ايران را تقويت ميكند. مسئولين كشور در سطوح مختلف بايد هرچه ميتوانند، به مسئلهى توليد ملى توجه كنند. البته خطاب ما در درجهى اول به مسئولين درجهى يك است در سطوح بالاى كشورى؛ چه در مجلس، چه در دولت؛ ليكن سطوح بعدى، سطوح پائينى، سطوح استانى، همه بايد توجه كنند.
یک دیدگاه
ناشناس
لطفا از امام زمان علیه السلام بنویسید یا اسم سایتتون رو عوض کنید.
با تشکر