سوره مباركه صافات آیات ۴۰، ۱۲۸، ۱۶۰
فَكَذَّبوهُ فَإِنَّهُم لَمُحضَرونَ ﴿۱۲۷﴾ إِلّا عِبادَ اللَّهِ المُخلَصینَ ﴿۱۲۸﴾
امّا آنها او را تكذیب كردند؛ ولی به یقین همگی (در دادگاه عدل الهی) احضار میشوند! مگر بندگان مخلص خدا!
وَما تُجزَونَ إِلّا ما كُنتُم تَعمَلونَ (۳۹) إِلّا عِبادَ اللَّهِ المُخلَصینَ﴿۴۰﴾
و جز به آنچه انجام میدادید كیفر داده نمیشوید، جز بندگان مخلص خدا (كه از این كیفرها بركنارند)!
سُبحانَ اللَّهِ عَمّا یَصِفونَ ﴿۱۵۹﴾ إِلّا عِبادَ اللَّهِ المُخلَصینَ ﴿۱۶۰﴾
منزّه است خداوند از آنچه توصیف میكنند، مگر بندگان مخلص خدا!
حقیقت اخلاص
از پیغمبر اكرم صلواتاللَّهوسلامهعلیه نقل شده است كه فرمود: «ان لكل حق حقیقتاً.» هر چیزى داراى حقیقتى است و یك روح و یك معنا و یك حقیقت دارد. «و ما بلغ عبد حقیقة الاخلاص.» بنده به حقیقت اخلاص و به آن معناى حقیقى اخلاص نمىرسد «حتى لایحب ان یحمد على شىء من عمل للَّه.»(۱) (این خیلى سخت است؛ این، مرتبهاش از آن مراتب بسیار بالاست) مگر اینكه دوست نداشته باشد كه مردم او را براى هیچ یك از كارهایى كه براى خدا انجام مىدهد، ستایش كنند. مثلاً فردى است كه كار را براى دیگران انجام نمىدهد: براى خاطر خدا نماز مىخواند، ختم قرآن مىگیرد، كار خیرى انجام مىدهد، احسان و كمك و صدقهاى مىدهد و مجاهدتى براى خدا مىكند. اما دوست مىدارد كه مردم بگویند: «ایشان چقدر آدم خوبى است.» كارش رابراى مردم نكرده است. كار را براى خدا انجام داده و تمام شده؛ اما از مدح مردم و از اینكه مردم از او تعریف كنند، خوشش مىآید. مىفرماید این، آن مرتبهى عالى اخلاص نیست. مرتبهى عالى اخلاص این است كه این را هم دوست نداشته باشد. اصلاً كارى به كار مردم نداشته باشد! مىخواهند بدانند، مىخواهد ندانند. مىخواهد خوششان بیاید، مىخواهد خوششان نیاید. نگاه كند ببیند خدا از او چه خواسته است و دقیقاً آن را انجام دهد.
من، این صفت و این روحیه را در امام رضواناللَّهتعالىعلیه، در بسیارى از موارد مشاهده كردم. در موارد متعددى، بنده این خصوصیت را در ایشان دیده بودم. كارى نداشت كه كسى خوشش مىآید یا خوشش نمىآید. تكلیفش را انجام مىداد. وقتىكه بار سنگین است؛ وقتىكه كار بزرگ است؛ وقتىكه كار خطرناك است، اخلاص بیشتر به كار مىآید. مثل امروز كه وضع جمهورى اسلامى این چنین است.
سه امتیاز بزرگ برای بندگان مخلَص خداوند
اگر ما اخلاص ورزیدیم، بندهى مخلص مىشویم؛ اخلاص ورزنده براى خدا، در عمل و نیت. اما فراتر از بندهى مخلص، بندگان مخلصاند. سید بحرالعلوم رضواناللَّهتعالىعلیه، در رسالهاى كه در سیر و سلوك به ایشان منسوب است، بین مخلِص و مخلَص فرق مىگذارد. مىگوید مخلِص كسى است كه عملى را فقط براى خدا انجام مىدهد و كارى به كار دیگران ندارد. اما مخلَص آن است كه همهى وجود خود را خالصاً و مخلصاً براى خدا قرار مىدهد. همهى هستى او فقط براى خداست. این، مرتبهى بسیار والایى است كه واقعاً دور از دسترس است. اما بهنظر بنده، در این دوران، بخصوص جوانان و كسانى كه در میدانهاى عمل و مبارزه و جهاد واردند، مىتوانند به این مرتبه هم برسند. البته براى امثال ما مشكل و خیلى دشوار است. ما خیلى دوریم! اما جوانان و بخصوص جوانان مؤمن و پاك و خالص، با آن دلهاى روشن و پاكى كه دارند، مىتوانند به اینجا برسند. البته رسالهى مذكور، منسوب به مرحوم بحرالعلوم است و قطعى نیست كه مال ایشان باشد. بعد مىفرماید: خداى متعال به این مخلصین سه وعده داده است؛ سه امتیاز بزرگ.
الف) معافیت از حساب روز قیامت
یكى این است كه فرموده است: «فانهم لمحضرون الّا عباداللَّه المخلصین.» (۲) یعنى در قیامت، همهى مردم در محشر حاضر مىشوند و مورد محاسبهى الهى قرار مىگیرند، مگر بندگان مخلص كه آنها معافند. آنها چون ذرّه ذرّهى اعمال و انفاس و حركاتشان براى خدا بوده است، لذا از اینكه در این عرصه از عرصهى حشر آفاقى وارد شوند و مورد سؤال قرار گیرند، معافند.
ب) پاداش بینهایت
امتیاز دوم این است كه مىفرماید: «و ما تجزون الا ما كنتم تعملون الا عباداللَّه المخلصین.» (۳) همهى مردم، پاداش متناسب با عمل كارى را كه انجام دادهاند مىگیرند، مگر بندگان مخلص خدا. اینها عملشان و پاداششان متناسب نیست. عملشان هرچه كه باشد، پاداش آنها بىنهایت است؛ زیرا این وجود متعلق به خدا، براى خدا و سرتا پا در خدمت اهداف الهى است. او، همهى وجودش براى خدا خالص شده است.
روایتى را دیدم – البته سند این روایات را فرصت نمىكنم نگاه كنم و نمىدانم سندش چگونه است – كه مضمونش این بود كه خداى متعال مىگوید: «اگر به بندهى مخلص یا مخلص، همهى دنیا را هم بدهم، حق او ادا نشده است.» (۴) بنابراین، جزاى او متناسب با عملى كه انجام مىدهد، نیست. یك نماز او برابر هزاران نمازى است كه بندگان خوب خدا بخوانند.
ج) ادای حق خداوند در توصیف
امتیاز سوم كه از همهى اینها بالاتر است، این است كه «سبحان اللَّه عما یصفون الا عباد اللَّه المخلصین.» (۵) یعنى خداى متعال از آنچه كه بندگان او توصیف كنند، منزه است؛ مگر از آنچه كه بندگان مخلص توصیف كنند. یعنى آنها مىتوانند حقِ توصیف الهى را ادا كنند. بندگان دیگر، كمتر و كوچكتر از این هستند؛ و هرچه در باب پروردگار عالم بگویند «ماعرفناك حق معرفتك».(۶) اوصاف خدا از زبان انسانها، ناقص و نارساست؛ مگر از ناحیهى بندگان مخلص. آنها مىتوانند خداى متعال را كماهوحقه توصیف كنند.
و لذاست كه انسان اگر خود را به دعاهایى كه از ائمه علیهمالسّلام، مأثور است، انس بدهد و مرتبط كند، امید این هست كه توانسته باشد با خداى متعال، درست مناجات كند و چنان كه شایستهى الهى است، با او حرف بزند. ضمناً ماه رمضان ماه دعاست. دعاها را فراموش نكنید. دعاهاى وارد شده در ماه رمضان، یكى از آن نعم و فرصتهایى است كه باید مغتنم بشمرید. این دعاى ابىحمزه، این دعاى افتتاح، این دعاى جوشن وبقیهى ادعیهاى كه در روزها و شبها و سحرها و بقیهى ساعات و اوقات مخصوص در ماه رمضان وارد شده است، واقعاً از نعمتهاى بزرگ الهى است. فرصت را مغتنم بشمارید.(۷)
پینوشت:
۱) روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، محمد بن حسن فتّال نیشابورى، ج ۲، ص ۴۱۴. «و قال ع إنَّ لِكُلِّ حَقٍّ حَقیقةً، وما بَلغَ عَبدٌ حقیقةَ الإخْلاصِ حتّى لا یُحِبَّ أنْ یُحْمَدَ على شیءٍ مِن عَمَلٍ للّه» پیامبر خدا(صلىاللّهعلیهوآله) فرمودند: هر حقّى، حقیقتى دارد و بنده به حقیقتِ اخلاص نمىرسد، مگر آن گاهكه دوست نداشته باشد در برابرِ كارى كه براى خدا مىكند، تمجید [و ستایش] شود.
۲) صافات: ۱۲۷-۱۲۸
۳) صافات: ۳۹-۴۰
۴) عدة الداعی و نجاح الساعی، ابن فهد حلی، ص ۲۳۴. «لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْیَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً لَقَّمْتُهَا مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ مُخْلِصاً [خَالِصاً] لَرَأَیْتُ أَنِّی مُقَصِّرٌ فِی حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى یَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَیْتُ أَنِّی قَدْ أَسْرَفْتُ» از امام حسن عسگرى (علیهالسلام) آمده است كه: اگر دنیا را به صورت لقمهای قرار دهم و آن را در دهان بندهاى گذارم كه خداى تعالى را به اخلاص عبادت مىكند باز مىبینم كه من در حق او كم كارى كردهام و اگر كافر را از آن لقمه منع كنم تا آنكه از گرسنگى و تشنگى بمیرد، آنگاه مقدارى آب به او دهم به تحقیق میدانم كه اسراف كردهام.
۵) صافات: ۱۵۹-۱۶۰
۶) عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور احسائی، ج ۴، ص ۱۳۲. «سُبحانَكَ ما عَرَفناكَ حَقَّ مَعرِفَتِكَ». پیامبر خدا(صلّیاللهعلیهوآله) فرمودند: منزّهى تو! ما آن گونه كه باید، تو را نشناختهایم.
۷) بیانات در اوّلین روز ماه مبارك رمضان ۱۳۷۱/۱۲/۰۴
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) – مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی