سوره مباركه یوسف آیه ۱۰۸
قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِكینَ ﴿۱۰۸﴾
بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت كامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت میكنیم! منزّه است خدا! و من از مشركان نیستم!»
هركس از روی بصیرت كار نكند جزو عوام است
خداى متعال به پیغمبرش در آن دوران دشوار مكه میفرماید: اى پیغمبر! من با بصیرت حركت میكنم؛ «قل هذه سبیلى ادعوا الى اللَّه على بصیرة انا و من اتّبعنى»؛ (۱) خودِ پیغمبر با بصیرت حركت میكند، تابعان و پیروان و مدافعان فكر پیغمبر هم با بصیرت. این مال دوران مكه است؛ آن وقتى كه هنوز حكومتى وجود نداشت، جامعهاى وجود نداشت، مدیریت دشوارى وجود نداشت، بصیرت لازم بود؛ در دوران مدینه، به طریق اولى. (۲)
شما خودتان را در صحنهای كه از صدر اسلام تبیین میكنم، پیدا كنید. یك عدّه جزو عوامند و قدرت تصمیمگیری ندارند. عوام، بسته به خوش طالعی خود، اگر تصادفاً در مقطعی از زمان قرار گرفتند كه پیشوایانی مثل امام امیرالمؤمنین علیهالسّلام و امام راحل ما رضواناللَّه تعالی علیه، بر سرِ كار بودند و جامعه را به سمت بهشت میبردند، به ضربِ دستِ خوبان، به سمت بهشت رانده خواهند شد. اما اگر بخت با آنها یار نبود و در مقطعی قرار گرفتند كه «وجعلنا هم ائمة یدعون الیالنارِ» (۳) و یا «المتر الیالذین بدلوا نعمةالله كفرا و احلوا قومهم دارالبوارِ. جهنم یصلونها و بئس القرارِ» (۴) به سمت دوزخ خواهند رفت. پس، باید مواظب باشید جزو عوام قرار نگیرید.
جزو «عوام» قرار نگرفتن، بدین معنا نیست كه حتماً در پى كسب تحصیلات عالیه باشید؛ نه! گفتم كه معناى «عوام» این نیست. اى بسا كسانى كه تحصیلات عالیه هم كردهاند؛ اما جزو عوامند. اى بسا كسانى كه تحصیلات دینى هم كردهاند؛ اما جزو عوامند. اى بسا كسانى كه فقیر یا غنىاند؛ اما جزو عوامند. عوام بودن، دستِ خودِ من و شماست. باید مواظب باشیم كه به این جَرگه نپیوندیم. یعنى هر كارى مىكنیم از روى بصیرت باشد. هر كس كه از روى بصیرت كار نمىكند، عوام است. لذا، مىبینید قرآن دربارهى پیغمبر مىفرماید: «اَدْعُوا اِلَىاللَّهِ عَلى بَصِیرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى.» یعنى من و پیروانم با بصیرت عمل مىكنیم، به دعوت مىپردازیم و پیش مىرویم. پس، اوّل ببینید جزو گروه عوامید یا نه. اگر جزو گروه عوامید، به سرعت خودتان را از آن گروه خارج كنید. بكوشید قدرت تحلیل پیدا كنید؛ تشخیص دهید و به معرفت دست یابید.(۵)
بصیرت یعنی اینكه بدانید چه میخواهید!
اینى كه من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأكید كردهام، به خاطر این است كه یك ملتى كه بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یك كشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حركت میكنند و قدم برمیدارند، همهى تیغهاى دشمن در مقابل آنها كند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه كند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد. شما در جبههى جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشهخوانى بلد نباشید، اگر قطبنما در اختیار نداشته باشید، یك وقت نگاه میكنید مىبینید در محاصرهى دشمن قرار گرفتهاید؛ راه را عوضى آمدهاید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطبنما همان بصیرت است.
در زندگىِ پیچیدهى اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حركت كرد. جوانها باید فكر كنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعهى ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، باید به مسئلهى بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است. وقتى بصیرت بود، آنوقت شما میدانید با كِى طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید. یك روز شما میخواهید تو خیابان قدم بزنید، خوب، با لباس معمولى، با یك دمپائى هم میشود رفت تو خیابان قدم زد؛ اما یك روز میخواهید بروید قلهى دماوند را فتح كنید، او دیگر تجهیزات خودش را میخواهد. بصیرت یعنى اینكه بدانید چه میخواهید، تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید.(۶)
امروز شرایط بدر و خیبر است!
یك روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسید كه با شِعب ابىطالب و محاصرهى اقتصادى مسلمانها، آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاههاى بدمحاسبهگر خیال میكنند ما امروز در شرائط شِعب ابىطالبیم. اینجور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابىطالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم. ما در شرائطى هستیم كه ملت ما نشانههاى پیروزى را به چشم دیده است؛ به آنها نزدیك شده است؛ به بسیارى از مراحل پیروزى، با سرافرازى دست پیدا كرده است. امروز مردم ما را از محاصرهى اقتصادى میترسانند؟ با این حرفها، با این ترفندها میخواهند مردم را از صحنه بیرون كنند؟ مگر چنین چیزى ممكن است؟ امروز میخواهند در ارادهى مسئولین اختلال ایجاد كنند؟ «قل هذه سبیلى ادعوا الى الله على بصیرة انا و من اتّبعنى»؛ این راهى است كه با بصیرت انتخاب شده است، این راهى است كه با مجاهدت باز شده است، این راهى است كه با خون عزیزترینها هموار شده است. ما از این راه رفتیم، به قلههائى هم دست پیدا كردیم. ما متوقف نمیشویم، انشاءالله پیش میرویم؛ ولى تا امروز هم به قلههاى بسیارى دست پیدا كردهایم. جمهورى اسلامى، امروز كجا، بیست سال و سى سال قبل كجا؟ دشمنان جمهورى اسلامى، هیمنه و باد و بروتِ آن روزشان كجا، ضعف و انكسار امروزشان كجا؟ اینها نشانههائى است كه ملت ایران را تشویق میكند. نخیر، در ادامهى راه اسلام – كه راه خداست، راه دین است، راه سعادت دنیا و آخرت است – ارادهى مسئولین همچنان مستحكم خواهد ماند؛ مردم هم امروز و در آینده، پاى ثابت این حركت عظیم خواهند بود.(۷)
پینوشت:
۱) یوسف: ۱۰۸
۲) بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر ۱۳۸۸/۰۷/۱۵
۳) قصص: ۴۱
۴) ابراهیم: ۲۸ و ۲۹
۵) بیانات در دیدار فرماندهان لشكر ۲۷ محمد رسولالله (ص) ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
۶) بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر ۱۳۸۸/۰۷/۱۵
۷) بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) – مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی