متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1390/5/30
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحث را بينندهها كه پاي تلويزيون هستند، شب بيست و يكم ماه رمضان نود ميبينند. شب بيست و يكم، و شب بيست و سوم، يكي از اين دو شب، شب قدر است. شب قدر يك كار كنيم، سورهي «انا انزلناه» را بخوانيم و به شهيد امشب هديه كنيم. ثوابش را هديه كنيم. همه با هم قرآن بخوانيم و بعد هم من صحبت كنم.
«بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ، إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ، لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ، تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم مِّن كلُِّ أَمْرٍ، سَلَامٌ هِىَ حَتىَ مَطْلَعِ الْفَجْرِ» (قدر/1-5)
يك سلام هم به اميرالمؤمنين بدهيم. «السلام عليك يا ابالحسن، يا اميرالمؤمنين و رحمة الله و بركاته» يك دعا هم بكنم آمين بگوييد. خدايا آنچه شب قدر براي خوبان تاريخ مقدر ميكني، به آبروي شهيد شب قدر، به آبروي اميرالمؤمنين همه آنها را براي همه ما مقدر بفرما.
1- يك شب بهتر از يك عمر
شب قدر شبي است كه قرآن نازل شد. قرآن چيست كه بايد در بهترين شبها، شب قدر كه مساوي است با و بهتر از هشتاد و سه سال. «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ» هزار ماه تقسيم بر دوازده هشتاد و چند سال ميشود. شبي كه از يك عمر بهتر است. «خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ» شب قدر چه شبي است؟ شبي است كه فرشتهها از آسمان وارد زمين ميشوند. رابطه بين زمين و آسمان است. كجا ميروند؟ امام فرمود: زمان پيغمبر فرشتهها بر پيغمبر نازل ميشدند. پس بعد از پيغمبر هم چون سني و شيعه اين را ميگويد كه شب قدر براي يكسال نيست. هر سال يك شب قدر دارد. هر سال كه شب قدر دارد فرشتهها هرسال شب قدر نازل ميشوند. زمان پيغمبر بر پيغمبر نازل ميشدند. پس بايد در طول تاريخ يك كسي باشد شبيه پيغمبر، يك امام معصومي، يك حجت خدا، يك ولي خدايي بايد باشد كه همينطور كه شب قدر زمان پيغمبر اين فرشتهها بر پيغمبر نازل ميشدند بعد از پيغمبر هم فرشتهها بر او نازل شوند و او جز امام معصوم و حضرت مهدي كس ديگري نيست. پس امشب شبي است كه امام زمان ميزبان است. فرشتهها مهمان هستند. قرآن نازل شد.
شب قدر مساوي است بلكه بهتر است از هزار ماه. خوب شب قدر را در سورهي ديگر داريم، «لَيْلَةٍ مُبارَكَة» (دخان/3) كلمهي مبارك هم آمده و خود قرآن مبارك است «كتابا مباركا». خود قرآن مبارك است. در مكه نازل شد، «بِبَكَّةَ مُبارَكا» (آلعمران/96) در شبي «في لَيْلَةٍ مُبارَكَة» (دخان/3) بركت يعني چه؟ بركت يعني خيرش تمام شدني نيست. در قرآن هزارها نكته هست كه هنوز دنياي علم آن را كشف نكرده است.
هر كتابي كهنه ميشود. قرآن هر ده سال، بيست سال، سي سال يك چيزي كشف ميشود ميگويند: اِ… اين را ميخواست بگويد. عجب! ميخواست اين را بگويد. عجب قرآني ما داريم. نميدانستيم اين قرآن چيست؟ ما قرآن را شب قدر نازل كرديم. «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْر» شب قدر بهتر از هزار ماه است. يعني هشتاد و چند سال. «تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ» شب قدر فرشتهها ميآيند. در زمين زمان پيغمبر بر پيغمبر نازل ميشدند. بعد از پيغمبر بايد كسي باشد شبيه پيغمبر كه فرشتهها بر او نازل شوند. «تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ» روح هم فرشتهي بزرگتري است. «سَلَامٌ هِىَ حَتىَ مَطْلَعِ الْفَجْرِ» تا طلوع فجر اين شب اين خصوصيت را دارد.
2- وصيّت حضرت علي عليه السلام به فرزندانش
حضرت امير بعد از آنكه ابن ملجم به او ضربت زد يك وصيتي كرد. بسم الله الرحمن الرحيم. «لَمَّا ضَرَبَهُ ابْنُ مُلْجَم» (نهجالبلاغه/ص378) وقتي ابن ملجم مغز علي را شكافت، فرمود: حسن، حسين بياييد حرفهايي را به شما بزنم. حضرت علي پدر ما است. چون پيغمبر فرمود: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» (بحارالانوار/ج16/ص95) من و علي پدر شما هستيم. در حديثي ديگر داريم مواظب باشيد عاق والدين نشويد. بعد فرمود: عاق والدين نه والديني است كه شما از آنها به دنيا آمديد. يعني عاق عليبن ابيطالب نشويد. كاري نكنيد كه علي شما را، اميرالمؤمنين شما را عاق كند.
حديثي ديگر داريم. حالا فرض كنيد صداي اميرالمؤمنين از درون بستر… يعني آقا خوابيده، پيشانياش را بستند. فرمود: حسن جان! حسين جان! بياييد عصارهي عمرم را به شما بدهم. اميرالمؤمنين عليبن ابي طالب يك مرد عادي نيست. فرمود: هزار در علم روي من باز شد كه از هريكي هزار در ديگر باشد. يعني يك ميليون باب علم. حضرت امير هفتاد كمال دارد كه منحصر به فرد است. يعني در عالم هستي هيچكس ندارد. يكي از كمالاتش اين است. فرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»
(نهجالبلاغه/ص280) هرچي بپرسيد جوابش را دارم. هيچ پروفسور و علامهاي جرأت نميكند بگوييد هرچه بپرسيد جوابش را دارم. «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»
حضرت علي كسي است كه به او گفتند: يك سخنراني بكن كه در كل سخنرانيات نقطه نباشد. حرف نقطهدار نباشد. فوري يك سخنراني كرد كه در كل سخنرانياش نقطه نيست خطبهاش موجود است. يك سخنراني كن كه در كل سخنراني حرف الف نباشد. يك سخنراني كرد كه حرف الف نبود. عليبن ابي طالب كسي است كه يكي از علماي بزرگ اهل سنت خطبهي حضرت علي را كه نقل ميكند ميگويد: دوست دارم همه شعرا و خطبا تمام اهل ادب جمع شوند، من اين خطبه را بخوانم همه به سجده بيافتند. اگر پرسيدند در مقابل اين خطبه چرا سجده ميكنيد؟ من به آنها بگويم: همينطور كه بعضي از آيات قرآن سجده واجب دارد، در برابر اين خطبه هم بايد سجده كني.
چه كسي دارد وصيت ميكند. عصارهي 63 سال عمرش. اميرالمؤمنين 63 سالش بود، پيغمبر هم 63 سالش بود. «يحذوا حذو الرسول» ميخواست حتي در مردن هم از پيغمبر يك روز اضافه زندگي نكند.
3- تقوا، اولين سفارش اميرالمؤمنين عليه السلام
فرمود: بياييد وصيت كنم. «أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ» (نهجالبلاغه/ص421) تقوا يعني حفاظت. كفش تقواي پا است. چون كفش نباشد تيغ در پا ميرود. ميخ در پا ميرود. كفش حفاظت است. حجاب براي خانمها حفاظت است. زبانتان را حفظ كنيد. چشمتان را حفظ كنيد. تقوا، شما را سفارش ميكنم به تقواي خدا. «وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا» سراغ دنيا نرويد. اگر دنيا به سوي شما آمد، با عزت بگيريد. اما شما سراغ دنيا نرويد. از شش ماه قبل چه خبر است ميخواهي كانديداي مجلس شوي. چه خبر است ميخواهي رييس جمهور شوي؟ چه خبر است شوراي شهر شوي؟ اگر مردم آمدند، حضرت امير فرمود: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِر» (نهجالبلاغه/ص49) حالا كه آمدهايد قبول ميكنم. من سراغش نميروم.
مقام معظم رهبري سراغ رييس جمهوري نرفت. رفتند پهلوي امام گفتند: آقا، بني صدر اين چنين شد. رجايي اين چنين شد. شما اجازه بده آقاي خامنهاي باشد، گفت: خوب حالا كه ميگوييد: باشد. ايشان هم گفت اگر امام گفته باشد. من يك قدم به سمت رييس جمهوري نميروم. وقتي كانديداي رهبري شد، ايشان سي، چهل دقيقه در خبرگان صحبت كرد كه مرا رهبر قرار ندهيد. فقهاي كشور گفتند: الا و لابد هيچكس بهتر از تو نيست. بايد تو فعلاً رهبر شوي. سراغ رهبري نرفت. سراغ مرجعيت نرفت. حتي وقتي جامعهي مدرسين گفتند: مراجع چند تاست. هفت تا بود يا هشت بود، ايشان در سخنراني بعد يكي از خودش كم ميكرد ميگفت: اين هفت نفري كه گفتند. مثلاً گفتند: هشت تا ميگفت: اين هفت نفر. يعني خودش را مطرح نميكرد. سراغ پست نرويد، اگر آمدند، گفتند، تقاضا كردند قبول كنيد. ولي خودتان سراغ پست نرويد.
حسن جان، حسين جان، علي هستم. در بستر هستم. دارم از دنيا ميروم. عصارهي عمر من است. سراغ پست نرويد. اگر آمدند التماس كردند، ديديد كس ديگري نيست قبول كنيد. «وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا» سراغ پست نرويد. «وَ إِنْ بَغَتْكُمَا» اگر هم دنيا سراغ شما آمد، باز هم شما سراغش نرويد. «وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَيْءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا» اگر پست از شما رفت، دنيا از شما رفت، مشتري از شما از در دكان شما رفت، شما رأي كم آوردي يا مشتري شما رفت يك جاي ديگر خريد. ميگويد: «وَ لَا تَأْسَفَا» غصه نخوريد. غصه نخوريد.
تاجري نزد يك مرجعي آمد. گفت: من مقداري خمس و سهم امام دارم. اگر اجازه ميدهي كه اين را خودم بدهم به هركس دلم ميخواهد، گفت: نه! بخشياش را من اجازه ميدهم. اما يك سومش را، دو سومش را بايد بدهيد آن جايي كه من مصلحت ميدانم. بلند شدند رفتند. يك نفر به مرجع گفت: آقا، اينها پول را خانهي يك آقاي ديگر ميبرند. گفت: چه بهتر! چه بهتر! من سراغش نميروم.
خدا آيت الله خاتمي را رحمت كند. بعد از شهيد صدوقي امام جمعهي يزد بود. من پاي تلويزيون در خانه نشسته بودم. ايشان در تلويزيون آمد گفت: به من ميگويند: بيا جزء خبرگان كانديدا شو. خدا ميداند من حالش را ندارم. از بس اصرار كردند حالا ديگر من آمدم اسمم را نوشتم. اگر رأي داديد خوب مجبور هستم قبول ميكنم. اگر رأي نداديد، چه بهتر! من از اين چه بهتر او لذت بردم. خبري جاي دنيا نيست. اصلاً دنيا چيزي نيست. براي دو سال، براي ده سال آدم زمين و آسمان را به هم بدوزد. حالا آنهايي جهنمشان داغتر است كه تلاش مي كنند كه اين حتماً رييس جمهور شود يا شوراي شهر شود. چه خبر است؟ بگو آقا، مردم اين كمالات را دارد. چنگ زدن در صورت هم لازم ندارد. آمدند در تلويزيون حرف بزنند، بگو: آقا من اگر مسئول شوم اين كار را خواهم كرد. او هم بگويد: من مسئول شوم اين كار را خواهم كرد. مردم هم به هركس خواستند رأي بدهند. اين چنگ زدن در صورت همديگر يعني چه؟ در نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، اين عكس او را پاره كند. كه چه شود؟
4- حقگويي و ظلم ستيزي، سفارش حضرت علي عليه السلام
اميرالمؤمنين خون از مغزش ميآمد، فرمود: سراغ پست نرويد. اگر دنيا به شما رو نكرد غصه نخوريد. «وَ قُولَا بِالْحَقِّ» (نهجالبلاغه/ص421) حق بگوييد. چاپلوسي نكنيد. تملق نگوييد. بيش از اندازه تجليل نكنيد. «وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ» كاري كه ميكنيد براي قيامت كنيد. دنيا چيزي نيست. «وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْما» دشمن ظالم باشيد. نميگويد ايراني و غير ايراني! هرجا ظالم است دشمن باشيد. ما تا آخر عمرمان بايد دشمن آمريكا و اسرائيل باشيم. تا مادامي كه ظالم هستند. «وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا» كمك مظلوم كنيد. نميگويد: مظلوم ايراني! عين شعار نه غزه، نه لبنان، سوريه بود. سوريه ميگفتند: نه فلسطين، نه ايران. فقط سوريه! من ديدم مثل اينكه مهندس اينها يكي بوده. در دهان ايرانيها گذاشت بگوييد: نه غزه، نه لبنان، در دهان سوريه گذاشت بگوييد: نه ايران، نه فلسطين! فقط سوريه. معلوم ميشود مهندس يكي بوده است. ما تابع اميرالمؤمنين هستيم. ما كه امام اولمان اميرالمؤمنين است. سنيها هم خليفهي چهارمشان كه هست، بايد گوش بدهند. فرمود چه؟ فرمود كه «وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا» هرجا مظلوم است كمكش كنيد. عرب و عجم، شيعه و سني، فارس و ترك و لر و عرب و شرقي و غربي ندارد. «أُوصِيكُمَا» حسن جان، حسين جان، شما را و همه نسلمان، «وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي» كساني كه بعد از 1400 سال، حرفهاي مرا ميشنوند. به آنها بگوييد: «أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّه» اول گفت: «بِتَقْوَى اللَّه» دوباره ميگويد: «تقوي الله».
«وَ نَظْمِ أَمْرِكُم» كارهايتان منظم باشد. حساب و كتاب داشته باشد. «وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُم» با هم قهر هستند، بلند شويد آشتي بدهيد. از جدم پيغمبر شنيدم كه گفت: هركس دو مسلمان را با هم آشتي بدهد، از همهي روزههاي مستحبي و از همهي نمازهاي مستحبي ثوابش بيشتر است. آشتي بدهيم، ماه رمضان بلند شويم يك افطاري كه ميدهيم، مقداري از ماه رمضان مانده بالاخره بگوييم كه در فاميل چه كساني با هم قهر هستند. همانهايي كه قهر هستند افطاري دعوت كنيم و آشتيشان بدهيم. از همه نمازهاي مستحبي و روزههاي مستحبي ثوابش بيشتر است.
5- رسيدگي به محرومان و يتيمان
بعد فرمود، «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَام» شما را به خدا، شما را به خدا، يتيم، يتيم، يتيم. اين هم معنايش اين نيست كه عدس و برنج و روغن بدهيم.
من را به يك مؤسسهاي بردند و گفتند: اين سالن براي كفش است. اين سالن براي لباس است. اين سالن براي لپه و برنج و كشمش و نميدانم فلان است. اين براي قند و شكر و چاي است. اين نميدانم براي كتاب و درس و دفتر و خودكار است. ما اينها را بستهبندي ميكنيم و به فقرا ميدهيم. خوب است؟ گفتم: 50 درصد خوب است. گفتند: اِ… چرا 50 درصد؟ گفتم: قرآن ميگويد: «وَ ارْزُقُوهُم» (نساء/5) لپه و برنج، «وَ اكْسُوهُم» كفش و لباس، اما دنبالهي آيه را عمل نكرديد. «وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفا» (نساء/5) بنشين با بچه يتيم حرف بزن.
شما لپه را در خانهاش ميبريد. يك وانت پشتش نشستهايد، در هر خانه را تق ميزنيد، يك كيلو عدس و لپه ميدهيد و ميرويد. اين «وَ ارْزُقُوهُم» هست، شكمش سير ميشود. «وَ اكْسُوهُم» هست. لباس هم ميپوشد. «وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفا» بنشين براي بچه يتيم قصه بگو. در مملكت چه كسي ضامن مسؤول گفتن به بچهيتيمها است. البته امسال يك كاري كميتهي امداد كرده است، كار خوبي است گرچه دير شده ولي كار خوبي است. كه حدود هزار تا، هفتصد، هشتصد تا طلبهي جوان گرفته بيشترش هم خواهر هستند. به نظرم 500 تا خواهر طلبه و 200 تا هم برادر، كه اينها خانه به خانه بروند، با خانوادههاي يتيم حرف بزنند. چيزهاي اوليه كه بايد ياد بگيرند، ياد بدهند. اگر سؤالي دارند جواب بدهند.
منزل ما از كميتهي امداد آمدند. دو ساعت يا يك ساعت و نيم هم من يك حرفهايي را زدم. كه اينها تكه تكه ضبط شود، بالاخره بايد نشست حرف زد. صرف اينكه ما يك چك بكشيم، فلان مبلغ به كميتهي امداد بدهيم، اين كار خوبي است. اما مثل نردبان دو پلهاي است. كافي نيست. «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَام»!
6- رعايت حقوق همسايه در وصيت امام علي عليه السلام
بعد ميفرمايد: «اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ» همسايهها، همسايهها، همسايهها، همسايهها! به آنها ظلم نشود. البته گاهي وقتها چارهاي نيست. مثلاً اين خانه خرابهها را كه خراب ميكنند، ميسازند. چه ميشود كرد؟ بايد بگوييم اين خانه مثلاً خراب نشود همينطور بماند كه نميشود. بگوييم بسازيم، بنايي نكنيم كه نميشود. بگوييم بدون با خشت بسازيم بالاخره تير آهن است. جرثقيل است. بالاخره ما خودمان هم تهران دور تا دورمان را كه خراب ميكنند چند طبقه ساختمان ميسازند و طبقه ساختمانها تق و توق هم دارد. يك مقدار هم بايد همسايهها صبر كنند، يك مقدار هم بايد سعي كنيم، تلاش كنيم ظلم كمتر شود يا نشود. همسايه، همسايه!
7- توجه به معارف و حقايق قرآني
«اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآن» شما را به خدا، شما را به خدا قرآن. شما فكر نميكنيد قرآن چند صد آيه راجع به مديريت دارد. دانشجوهاي مديريت ما رشتهي مديريت، اساتيدي كه دكتراي مديريت دارند، 50 تا از اين آيهها را حفظ هستند؟يك جزوهاي بنده نوشتم، از همان تفسير است. حدود چند صد آيه راجع به مديريت، مديريت در قرآن. قرآن منزوي است. خدا بشكند آن دستي كه برنامهريزيشان برنامهريزي استعماري است. اينكه ميگويند، حتي بعضي از نظريههايي كه در غرب برگرداندند، تازه ما ترجمه ميكنيم در ذهن دانشجوي خودمان ميكنيم. نظريههاي مردود! نميخواهيم يعني دنيا نميخواهد غربزدهها نميخواهند، بعضي روشنفكرهاي ما نميخواهند بگويند: قرآن داريم.
بنده سوادي ندارم. طلبهي معمولي هستم. نه پروفسور هستم. نه فقيه هستم. نه فيلسوف هستم. نه عارف هستم. هيچي هيچي! يك طلبهاي هستم كه با قرآن مأنوس هستم. در اين شب بيست و يكم اعلام ميكنم هر استاد دانشگاهي در رشتهي علوم انساني سؤالي دارد من حاضر هستم وقت بگذارم از قرآن جوابش را بدهم. تا بگويم سراغ قرآن نرفتيم، چيزهاي ديگر براي ما مزه كرد. ما قرآن را در حد «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» (تكوير/1) و «كوورت» و «هَيْتَ لَكَ» (يوسف/23) و «هيت لك» در حد حفظ و اينها تلاش كرديم. مزهي قرآن را نچشيديم. در هر كلمهي قرآن چند راز است. درك نكرديم. هنوز در كشور ما تفسير جايگاهي ندارد. شب قدر در مساجد ما حتي شب قدر كه «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ» است، شب قدر هم دربارهي قرآن سخني گفته نميشود. سهم دعا خوب است. نميگويم از دعا كم كنيد. من ميگويم اگر بنا است قرآن سر گرفتن چند دقيقه، مداحي چند دقيقه، الغوث چند دقيقه، براي تفسير هم چند دقيقه مايه بگذاريم. ما مزهي قرآن را نچشيديم. نچشيدند، نچشيديم، نه ما مزهي قرآن را به نسل نو چشانديم. يكبار ديگر… نچشيدند، نچشيديم، نه ما مزهي قرآن را به نسل نو چشانديم. آمار قرآن يك رازي دارد. تركيب قرآن يك رازي دارد. قالبها يك رازي دارد. «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآن»…
بعد ميفرمايد كه: «لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُم» نگذاريد ديگران به قرآن عمل كنند و شما عمل نكنيد. «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاة» حسن جان، حسين جان، ابن ملجم شمشير زده، من دارم ميروم. اين عمر من خلاصهاش در اين كلمهها است. نماز، نماز. عمود دين شما نماز است. شما را به خدا، شما را به خدا، حج، حج، نگذاريد حج خالي بماند. شما را به خدا، «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ» شما را به خدا، شما را به خدا، با مالتان، با جانتان، با زبانتان در راه خدا جهاد كنيد. يعني اگر كسي تهاجم فرهنگي كرد، با فيلم و هنر و قلم و بيان پاسخ به سؤالاتش را بدهيد. تهاجم فرهنگي را جواب بدهيد. تهاجم مرزي را به مرز شما هجوم كرد جواب بدهيد.
الآن ممكن است جنگي نباشد، جنگ نيست، اما تهاجم فرهنگي هست. در تهاجم صدامي و بعثي زمين ما را گرفتند، الآن شما در خانه نشستي، فكر بچهات را ماهواره ميبرد. چه كسي جوابگو است؟ تمام شما شماره تلفن يك اسلامشناس را داشته باشيد، اگر يك شبههاي وارد ذهن شما شد، زنگ بزنيد الو! يك چنين اشكالي من برايم پيش آمده است. حالا يا از ماهواره، يا از اينترنت، يا رفيق من در خوابگاه، يك كسي يك چنين شبههاي كرد. لطفاً همه شما شماره تلفن يك اسلامشناس را داشته باشيد. اين جهاد است. كه وقتي من ببينم يك جواني مورد حملهي فرهنگي قرار گرفته من بيايم جواب او را بدهم. بسياري از افراد، جوانها هستند تا پا داشته باشند، فرار ميكنند مثل آهوهاي تيزرو! اما وقتي بيمار ميشوند در بيمارستان ميافتند، من به وزير قبل بهداشت و درمان گفتم، يك جمعي از پزشكهايي كه اطلاعات اسلاميشان بالا است، اينها بروند بالاي سر بيمارهاي جواني كه فعلاً حالا پايش در گچ است، در بيمارستان است. بگويد: عزيز، انشاءالله خوب ميشوي، بنده هم پزشك متخصص هستم. در عين حال كه كار پزشكيام را ميكنم اگر سؤال فكري هم داري بگو من جواب مي دهم. ممكن است بالاي سرش چند دقيقه شبهاتش را بگويد. جواب بدهيم، اين وقتي هم خوب شد ديگر آن شبهات از ذهنش بيرون رفته است.
اين جوان با «قد قامت الصلاة» مسجد نميآمد، فعلاً چون افتاده، گير كرده، پايش در بيمارستان در گچ است. ما بايد شبكهاي داشته باشيم براي گفتگو با بيماران. شبكهاي بايد داشته باشيم براي گفتگو با زندانيها. شبكهاي بايد داشته باشيم براي گفتگو با يتيمها. هركدام از اينها هم يك دورهي ويژه ميخواهد. مثل پارچه، پارچهي پيراهني غير از پارچهي كت و شلواري است. موكت غير از قالي است. بايد هركسي يك دورهي خاصي ببيند، چند نفر در مملكت قصهگو داريم؟ چند نفر داريم كه قصهگو باشد. قصه گوي فني و مهارت قصه گفتن داشته باشد؟ ما در تبليغ بايد اين راهها را برويم. با زبانتان، با قلمتان، با جانتان، با مالتان، جهاد كنيد. مقام معظم رهبري هم كه فرموده: جهاد اقتصادي! اگر كارگرهاي ما جنس خوب توليد كنند، كمر دولتها ميشكند. چون دولتهاي غربي پولشان از جنسهايي است كه در كشور ما فروش ميرود. ما ايرانيها تصميم بگيريم، جنس ايراني مصرف كنيم، كارگرهاي ما هم تصميم بگيرند جنس مرغوب تهيه كنند زير نظر مهندسها و كارشناسها. اگر جنس خوب توليد كنيم و ايرانيها دو سه سال، پنج سال تصميم بگيرند… امام فرمود: شير نفت را ببنديد، كمر شاه شكسته شد. امام فرمود: سربازها از سربازخانه فرار كنند. كمر شاه شكسته شد. ما كمر ابرقدرتها را ميتوانيم بشكنيم. اروپا و آمريكا را ميتوانيم فلج كنيم. اگر يك ميليارد مسلمان بگويند: باسمه تعالي، جنس غربي نميخريم. كمرش شكسته ميشود. «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ»
8- سفارش اكيد به امر به معروف و نهي از منكر
بعد ميفرمايد كه: «وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُل» رفت و آمد داشته باشيد. «وَ التَّبَاذُل» به همديگر بذل كنيد. چيزي داريد به هم ببخشيد. «وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُر» به هم پشت نكنيد. «وَ التَّقَاطُع» قطع رابطه نكنيد. «لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ» معروف را ديدي تشكر كن. منكر را ديدي نهي كن. بيتفاوت نباشيد. كسي كه معروف و منكر را ببيند، بيتفاوت باشد، حديث داريم «فَهُوَ مَيِّتٌ» (بحارالانوار/ج62/ص140) اين مرده است. منتهي مردهي عمودي. مردههايي كه اينجا خوابيدند، زير پاي ما، اينها مردهي افقي هستند. مردهي عمودي كسي است كه راه ميرود اما بيخاصيت است. خوب ديد كه ديد. بد ديد كه ديد. بيخاصيت بيخاصيت است.
ميگويد: حتي اگر هم نميتواني نهي از منكر كني، «بوُجُوه مُكْفَهِرَّة» (بحارالانوار/ج89/ص81) عبوس كن. چون اين خانم با اين وضعي كه در خيابان ميآيد، ميخواهد شما نگاه كني. اگر جوانهاي ما يك هفته، يك هفته، براي هفت روز تصميم بگيرند آدمهاي بدحجاب را كه ديدند سرشان را پايين بياندازند. اين هرچه به خودش ور رفته است و ماتيك زده است و زلفهايش را چنين و چشمش را چنين و هر رقم لباس پوشيده كه بلكه نگاهش كنند، هركس نگاهش ميكند چنين ميكند. «بوُجُوه مُكْفَهِرَّة» حديث هست. يعني سرت را كج كن. سرت را كج كني، اين خودش را زَفت ميكند. من اگر دارم سخنراني ميكنم، ببينم چهار نفر پاي منبر چنين ميكنند، يعني چه؟ يعني بس كن. خودم ميگويم: والسلام عليك و رحمة الله!
امر به معروف و نهي از منكر را ترك نكنيد. اگر ترك كنيد اشرار بر شما حاكم ميشوند، دعا هم كنيد مستجاب نميشود. اي بني عبدالمطلب، آخرش هم پيام براي آمريكا بود. آمريكا آمريكا! اگر دروغ نگويي دوقلوهايت را خودت خراب نكرده باشي، دوقلو به دوقلو، «ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ» (نهجالبلاغه/ص422) اميرالمؤمنين در بستر فرمود: «ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ» يكي زده، شما هم يكي به ابن ملجم بزنيد. حق نداريد بگوييد: «قتل اميرالمؤمنين» چون علي كشته شد ما هم همه را ميكشيم. يكي به يكي. فقط ابن ملجم، اين هم فقط… تكه تكهاشش نكنيد، گوشش و دماغش را… نه! حتي حيوان را نبايد تكه تكه كرد. يكي به يكي! اين است حقوق بشر، اي خاك بر سر بعضي حقوقداناني كه اسم حقوق بشر را ميبرند و بالاترين ظلم را به حقوق بشر ميكنند. ما يك شعار داريم، ميگوييم: عليبن ابيطالب از بدنش خون رفته بود. نفسهاي آخر را ميكشيد. فرمود: يك ضربت، يكي به يكي. آمريكا، بعد از 1400 سال، ميگويد: يك كشور افغانستان را ميگيرم، به خاطر يك دوقلو. او ميگويد: يك كشور به دو تا ساختمان، حضرت علي ميگويد: يكي به يكي! حقوق بشر اين است يا آن؟ دنيا بايد خجالت بكشد كه بگويد من حقوق بشر دارم. علي بن ابي طالب حقوق بشر است.
شب بيست و يكم است، نميدانم چه بگويم. صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)
در دنيا هركس دو تا شاهد داشته باشد حقش را ميگيرد. عليبن ابي طالب در غدير خم حدود صد هزار شاهد داشت و نتوانست حقش را بگيرد. اصلاً مظلومتر از علي در تاريخ هست؟ من نميدانم به اهل بيت چقدر ظلم شد؟ در كل دعوتها، يا فاكس است، يا تلكس است، يا پيام است، يا كارت. براي امام حسين ميگويند: هجده هزار نامه دعوت آمد. آخر كسي را سراغ داريد هجده هزار نامه داشته باشد و بعد به كربلا بيايد و او را بكشند؟ اينها چه خانوادهاي هستند؟ پيغمبر يك دختر داشت. اصلاً در تاريخ بشر هيچ كجا ديدي جنازه را تيرباران كنند؟ جنازهي امام حسن را تيرباران كردند. در غدير خم حدود صد هزار نفر شاهد. آنوقت ميدانيد بين هشتاد و صد بار گفتند، حالا بگو هشتاد.
هشتاد سال قبر عليبن ابي طالب مخفي بود. پيغمبر فرمود: همه درها را ببنديد، فقط در خانهي علي در مسجد باز باشد. اين كد نيست؟ يعني مردم علي. آنوقت در همين مسجد به اميرالمؤمنين لعنت مي كردند. به سفارش چه كسي؟ به بخشنامهي معاويه كه ابن ابي الحديد آورده است. معاويه بخشنامه كرد. حتي يك خطيب يادش رفت لعنت كند، يك نفر گفت: آي خطيب لعنت يادت رفت. الله اكبر! صد هزار تا شاهد آدم داشته باشد، بعد مورد لعنت قرار بگيرد. يعني پست دنيا اينقدر ارزش دارد؟ به خاطر رضاي يزيد آدم سر امام حسين را قطع كند؟ خيلي مظلوم بودند.
اميرالمؤمنين ما جرأت نميكنيم بگوييم: شيعه هستيم اما تو را دوست داريم. چون شيعه بودن يك شرايطي دارد كه بنده جرأت نميكنم بگويم شيعه هستم. ولي ما از علاقمندان تو هستيم. اي امام زمان طبق روايات كه هر هفته كارهاي ما را ميبيني از ما ناراضي هستي. ولي شب بيست و يكم ما براي جد تو ناراحت هستيم. تو نزد خدا آبرو داري. به قدري آبرو داري كه همهي فرشتهها شب قدر بر تو نازل ميشوند. يك سلامي به نجف بدهيم. من بلند ميخوانم شما يواش بخوانيد. همهي مردم پاي تلويزيون هم يك سلام به اميرالمؤمنين بدهيد. سلام يك صفحه است، من يك سطرش را ميخوانم. در يك دقيقه. زيارت امين الله سطر اول. من بلند ميخوانم و شما يواش بخوانيد.
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّه» سلام به نجف است. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي عِبَادِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ ص حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ وَ قَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ» خدايا به آبروي اميرالمؤمنين قسمت ميدهيم به مظلوميتش، به اشكش، به مناجاتش، به حق همسر شهيدش، علي خود شهيد، پدر شهيد، همسر شهيد. تنها فردي كه روي كرهي زمين هم خودش معصوم است و هم زنش، عليابن ابي طالب است. حتي پيغمبر همسرش معصوم نيست. تنها كسي كه هم برادر شهيد است، هم پدر شهيد است، هم همسر شهيد است، خانوادهاش در طول تاريخ شهيد هستند، اميرالمؤمنين است. خدايا به آبروي اميرالمؤمنين هرچه شب قدر براي خوبان تقدير ميكني به آبروي همهي آن خوبان همهي آنها را براي همهي ما مقدر بفرما. اگر گنهكار هستيم كه هستيم ما را ببخش. اگر ظرفيت نداريم، لياقت نداريم كه نداريم، ظرفيت و لياقت دريافت همه بركات را نصيب ما بفرما. نميدانيم شب قدر ديگر هستيم يا نيستيم. چانه نميزنيم باشيم يا نباشيم. چون اين مقداري هم كه بوديم، چنان رو سفيد نيستيم. اگر هستيم ما را در خط صحيح قرار بده. اگر قرار است برويم ما را با ايمان بميران. همه مشكلات فرد و جامعهي ما را حل بفرما. از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضي، ظهورش را نزديك و ما را مشمول دعاي خاصش قرار بده. رهبر عزيز، مسئولين مرز، انقلاب، فرهنگ، اقتصاد، سياست، نسل، ناموس، آبرو، هرچه كه به ما دادهاي در پناه امام زمان حفظ بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»