متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1388/6/19
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
بينندگان عزيز بحث را رمضان 88، شب بيست و يكم ميبينند. در همهي سال ماهها يكسان است. نه تا ماه داريم مثل هم است. اين نه تا ماه مثل هم است. سه تا ماه برجستگي دارد. رجب، شعبان، در اينها رمضان از همه برجستهتر است. در رمضان شب قدرش مهم است. يعني امشب در قلّه قرار گرفته است. آيهاي است كه تقريباً همهي شما حفظ هستيد. «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/3) يعني شب قدر از هزار ماه بهتر است. هزار ماه تقسيم بر دوازده يعني بيش از هشتاد و سه سال ارزش دارد. چه كنيم شب قدر؟ و در شب قدر شب نوزدهم، بيست و يكم، بيست و سوم، بيست و يكم از نوزدهم مهمتر است. بيست و سوم از بيست و يكم هم مهمتر است. منتهي شب بيست و يكم چون شب شهادت هست، و امسال هم شب جمعه و شب بيست و يكم تطبيق شده است، خيلي شب مهمي است.
1- مردان خدا، عامل دفع بلا و قهر الهی
دو عامل هست براي اينكه خدا مردم را ببخشد. يكي شخص پيغمبر، تا پيغمبر در بين مردم هست، خدا به خاطر پيغمبر به مردم رحم ميكند. يكي هم عذرخواهي مردم است. مردم از خدا عذرخواهي كنند. بگويند: خدايا ببخش ما فكر بد كرديم. حرف بد زديم. نگاه بد كرديم. غذاي بد خورديم. نيّت بد داشتيم. استغفار! در سورهي انفال آيهاي داريم، آيهي 33 بشنويد. قاري: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (انفال/33) خدا عذاب نميكند تا مادامي كه تو در آن هستي. يا رسول الله تا تو در ميان مردم هستي، من به آبروي تو كار به مردم ندارم. خداوند عذاب نميكند در حالي كه «وَ أَنْتَ»، «أَنْتَ» يعني تو، تا تو در بين مردم هستي، خدا كاري ندارد. بعد حالا پيغمبر از دنيا رفت چه؟ ميگويد: اگر «وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» اگر مردم استغفار كنند، توبه كنند باز خدا اينها را عذاب نميكند. يعني دو عامل، دو امان داريم. شخص پيغمبر، استغفار! حديث داريم پيغمبر كه از دنيا رفت، پس لااقل به اين طناب استغفار تمسّك پيدا كنيد. خوب مردان خدا يكجايي كه هستند، مقدّس هستند. خداوند به فرشتهها گفت: برويد، شهر لوط را كه گناه لواط ميكردند، زير و رو كنيد. فرشتهها وارد منطقه شدند، گفتند: حضرت لوط آنجاست. خوب قوم لوط آدمهاي بدي بودند، ولي پيغمبرشان، حضرت لوط پيغمبر بود. گفتند: خدايا «َإِنَّ فيها لُوطا» همين جمله را بگوييد. قاري: «إِنَّ فيها لُوطا» (عنكبوت/32) حضرت لوط آنجاست. چطور ما يك شهر را زير و رو كنيم كه ولي خدا آنجاست. خدا فرمود: ما ميدانيم حضرت لوط آنجاست. به او ميگوييم: برود، «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فيها» (عنكبوت/32) ما ميدانيم. قاري: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فيها» من ميدانم ولي خدا آنجا است. به او ميگويم: برود. وقتي شهر از ولي خدا خالي شد، من زير و رو ميكنم.
شب شهادت اميرالمؤمنين است. يك مرد خدا در اهواز قبر عليبن مهزيار است. امام به عليبن مهزيار و زكريابن آدم فرمود: در قم بمان. تا مادامي كه تو در آنجا هستي، خدا به آبروي تو بلا را از جان آنها دور ميكند. آقايان مردان خدا را پاس بنهيد. گاهي در يك فاميل، گاهي در يك منطقه، يك مرد خدا هست. خدا به خاطر آن مرد خدا قهر خودش را از منطقه برطرف ميكند. حضرت در حديثي داريم كه زماني هم كه من نيستم كارهاي شما به من عرضه ميشود. رواياتي ما داريم«فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون» (توبه/105)
خداوند در قرآن ميفرمايد كه: عمل شما را خدا ميداند. رسول هم ميداند. امام هم ميداند. هر هفته كارهاي ما به حضرت مهدي عرضه ميشود. حالا بشنويد. قاري: «فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون» اين متن قرآن است. خداوند تمام كارهاي ما را ميداند. به رسول هم عرضه ميشود. به امام زمان هم عرضه ميشود. شب قدر حضرت مهدي ميزبان فرشتهها است. نصفش را من ميخوانم. نصفش را همه با هم بخوانيد. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَة» (قدر/4) همهي ملائكه نازل ميشوند. «وَ الرُّوحُ» روح هم فرشتهي بزرگي است. ملائكه و روح «تَنَزَّل» نازل ميشود. پايين ميآيند. بر چه كسي نازل ميشوند؟ تا پيغمبر بود، فرشتهها بر پيغمبر نازل ميشدند، بعد از پيغمبر بايد بر كسي نازل شوند كه تمام سيماي پيغمبر در او باشد. يعني الآن فرشتهها كه شب قدر نازل ميشوند خدمت حضرت مهدي ميرسند.
خيلي شب عجيبي است. اصلاً يك بده و بستاني بين زمين و آسمان هست. فرشتهها نازل ميشوند. ما به فرشتهها ايمان ميآوريم. مقدّرات ما شب قدر تا يكسال تقدير ميشود. حالا، شب شهادت حضرت امير است. مطالبي زيادي را در اين سي سال گذشته به مناسبت شب قدر گفتيم. گفتم: امسال يك چيزي بگويم كه نگفته باشم.
2- نمونههای سکوت اولیای خدا در طول تاریخ
از اميرالمؤمنين پرسيدند: چطور شما با طلحه و زبير در جنگ جمل جنگيدي؟ بعد از پيغمبر با هركس مخالف شما بود ميجنگيدي. چرا حقّت را نگرفتي؟ دست به شمشير ميكردي همان روز اول حقّت را ميگرفتي. حضرت امير 5 تا آيه خواند. گفت: من تنها نيستم كه حقّم را نگرفتم. شما حساب كنيد حضرت ابراهيم هم گفت: «وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه» (مريم/48) قاري: «وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه» «اَعتَزِلُ» از عزل است. ميگويند: فلاني را عزل كردند. يعني كنار… «اَعتَزِلُ» يعني خودم را كنار كشيدم. حضرت ابراهيم هم گفت: شرايط يك شرايطي بود كه صلاح نبود دست به شمشير بكشم. پس جد من ابراهيم، ابراهيم قبل از موسي و عيسي بوده، يعني در طول تاريخ انبيا هم گاهي در يك شرايطي بودند كه پايشان را كنار ميكشيدند. «اَعتَزِلُكُم» اين آيهي قرآن است. خودم را عزل كردم. يعني ديدم روز اول دست به شمشير بكشم، دشمنان خارجي به ما ميخندند. ميگويند: اينها خودشان به جان هم افتادند. «اَعتَزِلُكُم» اين يك.
مسئلهي ديگر راجع به حضرت هارون كه فرمود: «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني» بخوانيد. قاري: «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني وَ كادُوا يَقْتُلُونَني» (اعراف/150) موسي از كوه طور برگشت، ديد خدا پرستها دنبالهي مجسمهي گوساله را گرفتند، دور مجسمهي گوساله را گرفتند، گوساله پرست شدند. حضرت موسي تورات را زمين زد، ريش برادرش هارون را گرفت و كشيد، گفت: مگر تو نبودي؟ چرا دست به شمشير نكشيدي حقت را بگيري؟ گفت: «إِنَّ الْقَوْمَ» يعني اين قومي كه سراغ گوساله رفتند، «اسْتَضْعَفُوني» مرا ضعيف كردند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَني» روز اول اگر ميگفتم: نكنيد، مرا ميكشتند. پس اين براي ابراهيم است، «اَعتَزِلُكُم» يعني خودم را عزل كردم. پايم را كنار كشيدم. اين هم ميگويد كه: من ديدم جلويشان را بگيرم نميشود. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَني» اين هم براي حضرت هارون، برادر موسي، به موسي گفت: نتوانستم.
سوم: يوسف در خانه بود. ديگر فيلمش را ديدهايد. زليخا عاشق شد. برنامهريزي كرد، همهي درها را بست كه اتاق خلوت شود. خانه خلوت شود. از يوسف كام بگيرد. يوسف گفت: خدايا ميخواهم زندان بروم. زندان بروم بهتر از اين است كه آزاد باشم، و به گناه مبتلا شوم. قاري: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَي» (يوسف/33) «السِّجن» يعني زندان. «ربِّ» يعني اي پروردگارا! زندان براي من محبوبتر است. من زندان بروم كه پاك باشم بهتر از اين است كه بيرون زندان باشم و به گناه آلوده بشوم. پس ببينيد به اميرالمؤمنين اشكال كردند. چرا از روز اول دست به شمشير نكشيدي؟ گفت: همهجا صلاح نيست دست به شمشير بكشم. ابراهيم خودش را كنار كشيد. هارون خودش را كنار كشيد. يوسف خودش را كنار كشيد. مسئلهي مهمي است.
زمان لوط گناه لواط زياد بود، دو فرشته در قيافهي دو تا جوان خانهي لوط آمدند. هرزهها و لاتها، آدمهاي هرزه و گناهكار، در خانهي لوط ريختند، در زدند كه ياالله دو تا مهمان داري. به ما بده. ما با اينها عمل بد انجام بدهيم. لوط گفت كه: دختر دارم. عقد ميكنم به شما ميدهم، ازدواج حلال كنيد. كار به مهمانهاي من نداشته باشيد. آبروي من را پهلوي مهمانها نريزيد. آخر ديد اينها نميروند. گفت: خدايا! «لَوْ أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً» كاش قدرت داشتم شما را تار و مار ميكردم. «أَوْ آوي إِلى رُكْنٍ شَديدٍ» (هود/80) «آوي» يعني مآوي ميگرفتم. «إِلى رُكْنٍ شَديدٍ» يعني كاش «أَوْ آوي إِلى رُكْنٍ شَديدٍ» يعني كاش به يك جايگاه محكم و امني پناه مي بردم. «رُكْنٍ شَديدٍ» يعني كاش يكجايي ميرفتم كه دسترسي شما به من نداشتي، من قيافهي شما را نميديدم.
3- سکوت، به خاطر جلوگیری از تفرقه در جامعه
سؤال: به عليبن ابيطالب گفتند: چرا حقت را نگرفتي؟ گفت: من تنها نيستم. در طول تاريخ گاهي انبياء در يك شرايطي قرار ميگرفتند كه اگر دست به شمشير ميكشيدند، فتنهي اكبر پيدا ميشد. يك جملهي ديگر هم برادر موسي به موسي گفت. گفت: ترسيدم به من بگويي كه: «فَرَّقْتَ بَيْنَ بَني إِسْرائيل» (طه/94) «فَرَّقتَ» تو تفرقه انداختي، «بَيْنَ بَني إِسْرائيل» بين بني اسرائيل. اگر من برخورد انقلابي ميكردم، امت دو تا ميشد. و تو ميآمدي ميگفتي: چرا امّت واحد را دو نيم كردي؟ يعني گاهي وقتها همين نماز تراويح، نماز واجب را بايد به جماعت خواند. نماز مستحبي غير از نماز عيد، نبايد به جماعت خوانده شود. افرادي آمدند نمازهاي تراويح را شبهاي ماه رمضان چند ساعت نماز تراويح به جماعت، هرچه اميرالمؤمنين فرمود: بابا اين كار گناه است. اين كار خلاف است. زمان پيغمبر نبوده است. اين بدعت است. عزا عزا است امروز روز عزا است امروز! يك بساطي راه انداختند، حضرت فرمود: بخوانيد تا خسته شويد. يعني حضرت امير نتوانست جلوي يك بدعت را بگيرد. خيلي وقتها به ما ميگويند: آقا مگر حكومت اسلامي نيست؟ خوب ربا را از بانكها بردارد. روز اول اگر ربا را برداريم، ميگويد: مگر همهي كارها روز اول برداشته شد؟ ميداني شراب چطور برداشته شد؟ اول فرمود: از انگور دو تا چيز ميگيرند. «سَكَراً» شراب، «وَ رِزْقاً حَسَناً» (نحل/67) و يك چيز خوبي، شراب، از انگور شراب درست ميكنند، يك چيز خوبي هم درست ميكنند. اينكه ميگويد: يك چيز خوبي، يعني شراب خوب نيست. مثل اينكه ميگويم: من دو تا اولاد دارم. ايشان هست و يك پسر خوب! يعني چه؟ يعني اين خوب نيست. از انگور دو تا چيز درست ميكنند، يك شراب و يك رزق حَسَن! اول فقط گوشه زد. بعد فرمود كه:درست است از شراب يك عده به نان و آب ميرسند. آن كشاورزي كه انگور توليد ميكند. كارخانهي شراب سازي، بطري سازي، كارتنسازي، كاميون حمل و نقل، شراب فروشي، دلاّل، نميدانم دارايي، ماليات، از شراب يك عده به نان ميرسند. اما ضررش بيشتر است. اول فرمود: شراب و يك چيز خوبي. فقط كمرنگ گوشه زد. بعد فرمود: ضرر شراب بيش از منفعتش است. بعد فرمود: سر نماز مست نباشيد. يعني چاشتي نخوريد براي نماز ظهر، ظهر نخوريد براي نماز عصر، عصر نخوانيد براي مغرب. مغرب نخوريد براي نماز عشا. پس چه وقت ديگر ميشود شراب خورد؟ فقط بعد از عشا تا سحر. آن هم كه آدم خواب است. فرمود: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى» (نسا/43) وقتي نماز ميخوانيد شراب نخوريد. بعد فرمود: اصلاً شراب نخوريد. يعني شراب هم گام به گام حرام شد. روز اول خيلي از كارها را نميشود كرد. گاهي وقتها مثل يك پسر سيگاري كه پدرش در گوشش بزند، ميرود ترياكي ميشود. اصلاً ديگر خانه نميآيد. خانه كه نيايد، ديگر هزار و يك آفت دنبالش است.
سؤال: ياعلي! شب شهادت حضرت علي بحث را ميشنويد. چرا حقت را از روز اول نگرفتي؟ فرمود: ابراهيم هم نتوانست حقش را بگيرد. خودش را كنار كشيد. «اَعتَزِلُكُم» هارون نتوانست مردم را از گوسالهپرستي باز دارد. نزديك بود او را بكشند. يوسف گفت: زندان بروم بهتر از اين است كه بيرون زندان باشم گرفتار زليخا شوم. لوط گفت: اي كاش به يك پناهگاهي ميرفتم، كه شما مردم را نميديدم. اينها مظلوميّت علي است. علي بن ابي طالب اول مظلوم تاريخ بود. خيلي مهم است.
4- استمرار مظلومیت حضرت علی(علیه السلام)
شخصي نزد پيغمبر آمد، گفت: من در اُحُد عموي تو را كشتم. وحشي! من را ببخش! فرمود: تو را ميبخشم اما جلوي چشم من نباش. من نميتوانم به قاتل عمويم نگاه كنم. عليبن ابي طالب قاتل همسرش را ميديد. خيلي سخت است. شما قاتل پدرت را، قاتل همسرت را،قاتل پسرت را ببيني، مقابل تو باشد. ما گاهي وقتها در نماز جمعه شركت ميكنيم. در مكه، مثلاً به ايرانيها جسارت ميشود. تحمّل نميكنند. تحمّل نميكنند. خوب اين مهم است.
امام حسن مجتبي مينشست. امام جمعهي مكه و مدينه به اميرالمؤمنين لعنت ميكرد. و امام حسن گوش ميداد. خيلي سخت است. شما يك جايي بنشيني به پدرت لعنت كنند. اين هم امام جمعه، كار به جايي برسد كه اگر امام جمعه لعنت را يادش برود مردم بگويند، پيشنماز امام جمعه، لعنت فراموش شد. حضرت امير فرمود: صبر كردم مثل آدمي كه تيغ در چشم من است. استخوان در گلويش است. كسي در بيست و پنج سال استخوان در گلو و تيغ در چشم! ميخواهيد يك سلام به نجف بدهيد. يك جمله من ميگويم، شما هم بگوييد. «السلام عليك يا ابالحسن، يا اميرالمؤمنين، السلام عليك و رحمة الله و بركاته»
5- دوری از تعصب و حمیّت نابجا
خوب، شب بيست و يكم كه مسجد ميآييم بايد مواظب باشيم، اول از همه قلبمان را پاك كنيم. قلبهاي ما آلودگيهايي دارد. قرآن راجع به قلب ميگويد: قلب شش تا مرض دارد. يكي گاهي وقتها قلب تعصّب دارد. قاري: «في قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ» (فتح/26) با ترتيل بخوانيد چون دو تا كلمه، «في قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ» يعني بعضيها تعصّب دارند. محلّه بالا، محلّه پايين، هيئت ابالفضل، هيئت حسيني، ترك، فارس، عرب، عجم، تعصّب مرض است. انسان نبايد تعصّب داشته باشد. داريم هركس درقلبش ذرّهاي تعصب داشته باشد از مدار توحيد بيرون ميرود. ما بندهي خدا هستيم ببينيم خدا چه ميگويد. حالا يا حق با من، يا حق با تو، يا زن، يا مرد، تعصّب نابجا نبايد داشته باشيم. اين يك مورد. قلبها بعضي تعصب دارد. اين يك بيماري است. بيماري دوم، انحراف «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم» قاري: «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم» (توبه/127) يعني گاهي وقتها قلب چپه ميشود. الله اكبر! «َحَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ» (حجرات/7) گاهي وقتها آدم ايمان را دوست دارد. گاهي از ايمان بدش ميآيد. گاهي از مسجد لذت ميبرد. گاهي از مسجد متنّفر است. اينها كه به جاي صوت قرآن، به جاي كلمات دانشمندان، به جاي كلمات حكيمانه، صداي آهنگهاي ديگر را گوش ميدهند، بيمار شدند. با هركس و ناكسي دو ساعت، دو ساعت حرف ميزند. 5 دقيقه ميخواهد با خدا حرف بزند حالش را ندارد. قلب بنده هم بيمار است. من هروقت با مردم حرف مي زنم حواسم جمع است. سر نماز حواسم پرت ميشود. «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم» اين را بخوانيد. تكرار كنيد. قاري: «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم» يعني خدا قلب اينها را «صَرَفَ» يعني چه؟ منصرف كرده است. يك سؤال… شب بيست و يكم است. بگوييد: خدايا چرا، چرا هروقت سر نماز ميروم نشاط ندارم؟ امام سجاد در دعاي ابوحمزه يازده دليل ميآورد. ميگويد: يازده دليل دارد كه هروقت ميروم عبادت كنم كسل و خوابآلود ميشوم. «لَعَلَّكَ أَوْ لَعَلَّك» يعني شايد به خاطر اين است. شايد به خاطر اين است كه از بس حرف بيهوده شنيدم، قلب من سنگ شده است. شايد به خاطر اين است كه ديد من با دانشمندان متقّي نيستم. شايد نميخواهي صداي مرا بشنوي. شايد، شايد، شايد، شب بيست و يكم برگرديم، در دلمان چيست؟ مهر چه كسي است؟ همين امشب قبل از آنكه من اينجا بيايم، افطار يكجايي بوديم، پدر و مادري آمدند گفتند: گرفتار يك پسري شديم كه علاقهمند به يك خانمي است، خانم وضع حجابش خوب نيست. بعضي مراسم عبادتش هم مثلاً ضعيف است. پسرم عاشق شده، به پدر و مادرش گفته: آقاجان! شما مرا رها كنيد. پدر و مادر بي پدر و مادر!من عاشق اين شدم ميخواهم با اين ازدواج كنم. اين آقازاده، يك لحظه شهوت، يك لحظه عشق براي چه؟ آخر وقتي خانم بدحجاب است. يا اهل نماز نيست، خوب نسلش هم ديگر حجاب و نماز ندارد. شما در تاريخ اثر ميگذاري. آخر مگر يك شهوت چقدر ميارزد؟ چند دقيقه كاميابي به اين ميارزد كه نسلت را در تاريخ معامله كني؟ بعد آنوقت پدر و مادري كه بيست و چند سال پاي تو زحمت كشيدند، پدر و مادر بيست و چند ساله را به يك عروس بيست و چند دقيقه ميفروشي؟ اگر از دنيا بروي عروس گريه نخواهد كرد به اندازهاي كه پدر و مادر گريه ميكنند. چرا ما اينطور هستيم؟ دلها از پدر و مادر منصرف شده. دلها از حق گفتن، دو ساعت جُك ميگويد خسته نميشود. ده دقيقه ميخواهد مطالعه كند ميگويد: حوصلهام، حالا حالش را ندارم. «صَرَف الله» قاري: «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم» يك بيماري است از سرطان بدتر است. چرا قلب ما به سمت حق نميرود؟ حالا، آيهي ديگري داريم ميفرمايد كه: «في قُلُوبِهِمْ مَرَض» (بقره/10) حالا من ديگر آيهاش را اشاره ميكنم چون ميترسم وقت ما كم بيايد. كوردلي، «طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِم» (نساء/155) بيماري، « في قُلُوبِهِمْ مَرَض» كم ظرفيتي، «يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً» (انعام/125) شب بيست و يكم شب توبه است.
6- شب قدر شب توبه به درگاه الهی
دربارهي توبه چند تا نكته هست. يكي توبه واجب است. «تُوبُوا إِلَى اللَّه» (تحريم/8) بشنويد. قاري: «تُوبُوا إِلَى اللَّه» آيهي قرآن است. «تُوبُوا» يعني واجب است توبه كنيد. توبه مستحب نيست. كسي خلاف كرد، واجب است توبه كند. واجبش هم واجب فوري است. توبهي واقعي اين است كه انسان وقتي كاري كرد، نه فقط در مسجد بيايد يك عذرخواهي كند، بعد همان كار را بكند. «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً» بشنويد. قاري: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّة» (مريم/60) «إِلاَّ مَنْ تابَ» توبه كردي؟ بعد ميگويد: «وَ آمَنَ» بايد ايمان هم بياوري. بعد ميگويد: «وَ عَمِلَ صالِحاً» كار صالح بكني. توبهي بيحجاب، حجاب است. توبهي كسي كه به فقرا نميدهد، شب بيست و يكم بحث را گوش ميدهيد. خودتان را براي 48 ساعت ديگر آماده كنيد. به احتمال قوي شب بيست و سوم شب قدر است. شب بيست و سوم بياييد وجوهاتتان را، خمستان را، هرچه در طول سال ميدهي، چون شب بيست و سوم يك كار ضرب در هزار مي شود. يك افطاري شب بيست و سوم يعني هزار نفر افطاري. يك گوسفند شب بيست و سوم بكشي، يعني انگار هزار تا گوسفند كشتي. بياييم اينها كه اهل خمس و زكات هستند. آنها كه اهل انفاق هستند، در طول سال كه پولهايي به اين و آن كمك ميكنيم، حتي اگرقرض ميكنيم، قرض كنيم شب بيست و سوم يكجا كنار بگذاريم. بگوييم: اين مبلغ كنار، بعد در طول سال ماه به ماه به كسي كمك ميكنيد، بكنيد. اما همهي كمكهايتان را متمركز كنيد در شب بيست و سوم. امشب شب بيست و يكم ميشود، چهل و هشت ساعت وقت داريد. بنده حساب كنم از امسال تا سال ديگر چقدر ميخواهم به چه كساني كمك كنم؟ آن مقداري كه پيشبيني ميكنم كه بايد كمك كنم، يكجا شب بيست و سوم كمك كنم. يعني كنار بگذارم و بعد تدريجاً بدهم به كسي كه بايد بدهم. وجوهاتمان را شب بيست و سوم اگر حساب سال نداريد، شب بيست و سوم حساب سال قرار بدهيد. خوب توبه واجب است. خدا توبهي واقعي را هم قبول ميكند. «وَ هُوَ الَّذي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ» تا همينجا، قاري: «وَ هُوَ الَّذي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ» (شوي/25) خداوند «يَقْبَلُ التَّوْبَةَ» توبه را قبول ميكند. خوب حالا توبه را قبول ميكند، ما را دوست دارد يا نه؟ آخر ممكن است يك پسري خلاف كند، پدرش بگويد: خيلي خوب، غلط كردي. بيا برو گمشو! ممكن است پسر را بپذيرد، اما ميگويد: نه دوستت هم دارم. «يُحِبُّ التَّوَّابين» (بقره/222) هم توبهي تو را قبول ميكنم. هم تو را دوست دارم. اين خيلي مهم است. در كنار توبه، آيات عجيب و غريبي است. آيات عجيب و غريبي است. مثلاً ميگويد: توبه همراه با رئوف است. غفور است. رحيم است. توبهي كسي كه نماز نخوانده است، نمازش را تكرار كند. دو تا چهار ركعتي بخواند. يك چهار ركعتي براي امروز، يك چهار ركعتي براي قضايي. دير يا زود ممكن است سال آخر ما باشد. به ما گفتند: وقتي ميروي نماز بخواني، «صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّع» (كافي/ج4/ص361) يعني فرض كن نماز آخر تو است. چند ميليون آدم روي كرهي زمين پارسال بودند،امسال نيستند. از كجا ما سال ديگر باشيم؟ از كجا ديگر شب قدر داشته باشيم؟ چه تضميني داري؟ در اين قرآن 14 مرتبه كلمهي «بَغْتَة» آمده است. «بَغْتَة» يعني ناگهاني، آدم ديگر نميداند يك چنين فرصتي دارد يا ندارد.
7- رعایت حال همسایگان مسجد در شب قدر
من تقاضا ميكنم. خدا آيت الله العظمي فاضل لنكراني را رحمت كند. بيمار بود رفتم. گفت: اين مسجد همسايه ديشب دعاي الغوث، الغوث گفتند، تا صبح من بال بال زدم. تو را به قرآن، تو را به اميرالمؤمنين صداي بلندگوي مسجد همسايهها را اذيت نكند. اصلاً حرام است. من چطور بگويم. شب بيست و يكم گوش ميدهيد. يكبار ديگر ميگويم. بسم الله الرحمن الرحيم. بلندگوي مسجد حرام است، حرام است، حرام است،مردم آزاري كنيم. نميشود به اسم اينكه… ما ميخواهيم دعا بخوانيم، من چه خاكي بر سرم كنم؟ من نميخواهم دعا گوش بدهم. ميخواهم بخوابم. صداي دعا بالا نرود.
يك مقداري اول ماه رمضان گفتم. دو سوم ماه رمضان گذشت. اين يك ده روز كه هست از برادران، همكاران عزيزمان، روحانيون ميگويند… يك مقداري بار قرآن را، فتيلهي قرآن رابالا بكشند. قرآن شب قدر نازل شد. يك خرده در بحثها قرآن باشد. بعضي منبرها خيلي خواب و شعر و قصه و روضه است. قرآن در آن نيست. نهج البلاغه در آن كمياب است. قرآن در آن كمياب است. يك مقدار بار قرآن را اضافه كنيد. صداي بلندگو اضافه نشود. شب احيا برنامهها متنوّع باشد. يك جوانهايي شب قدر در مسجد پيدايشان ميشود كه در طول سال كمتر ميآيند. يك بحثهايي شود كه مشكل آنها حل شود. يك نيم ساعتي پاسخ به سؤالات داده شود.
خدايا شب قدر است يك دعا ميكنيم. بينندهها شب قدر، شب بيست و يكم ميشنوند. به آبروي آن مظلومي كه گفت: ابراهيم خودش را كنار كشيد، لوط خودش را كنار كشيد. يوسف خودش را كنار كشيد. هارون خودش را كنار كشيد. يعني انبياي در طول تاريخ در فشاري قرار گرفتند، و من هم بيست و پنج سال صبر كردم مثل كسي كه استخوان در گلو و تيغ در چشمم است. به مظلوميت اميرالمؤمنين توفيق توبهي واقعي به همهي ما مرحمت كن. (الهي آمين) اگر ميخواهيد خدا شما را ببخشد، همين امشب هركجا هستيد نيّت كنيد. هركس غيبت شما را كرده است. به هر حال يك چيزي پشت سر شما گفته است. بنده در تلويزيون ميآيم يك وقت يك بحثي، افراد خوشش نميآيد، يك چيزي پشت سر من ميگويد. هركس هر ظلمي به شما كرده است، آنها را ببخشيد، تا خدا هم شما را ببخشد. از تمام بركات ماه رمضان و از تمام بركات شب قدر همهي ما را برخوردار بفرما. (الهي آمين) كساني كه در طول تاريخ شب قدر بودند و نسبت به اميرالمؤمنين و قرآن و مسجد و نماز حريم و احترامي قائل شدند،الآن زير خاك هستند، همه را بيامرز. (الهي آمين) همهي بيمارها را شفا بده. (الهي آمين) مشكلات جمهوري اسلامي و مشكلات بلاد اسلامي را حل بفرما. (الهي امين) خدايا تو ميداني دائماً دنيا براي ما طراحي ميكند. سي سال است طراحي كرده است. هر دورهاي هم طراحيهايش پيچيدهتر و فنيتر ميشود. تمام طراحيهايي كه عليه اسلام ومسلمين است طرح را خنثي و طراحش را نابود بفرما. (الهي آمين) اغفال شدهها، گول خوردههاي ما را تنبّه مرحمت بفرما. خدايا رهبر ما، امت ما، هان! ميزبان امشب حضرت مهدي، به آبروي شب قدر دل امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضي و ما را بازوي حضرت مهدي قرار بده. آنچه به ما دادهاي در پناه امام زمان حفظ بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»