متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1388/6/18
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
ايام سوگواري آقا اميرالمؤمنين است. ايامي است كه آقا ضربت خورده است. ميخواهيد يك سلامي به نجف بكنيم؟ بسم الله سلامي من ميكنم شما هم اين سلام را بدهيد. در يك جمله. «السلام عليك يا ابالحسن، يا اميرالمؤمنين، يا علي بن ابيطالب و رحمة الله و بركاته» سلام از راه دور هم زيارت است. سلام است و فرشتهها اين سلام را به اولياي خدا ميرسانند.
1- سلام خداوند به انبيا و اوليا
اولياي خدا به قدري مقام دارند كه خدا به آنها سلام ميكند. در قرآن آياتي داريم «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمينَ» (صافات/79) خدا به نوح سلام كرده است. «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ» (صافات/120) «سَلامٌ عَلى إِبْراهيمَ» (صافات/109) يعني سلام به اولياي خدا كار قرآني است. كار قرآني است. وهابيها ميگويند: شما سلام كه ميكنيد به مرده سلام مي كنيد. مرده هم مثل سنگ است. يعني پيغمبر كه از دنيا رفت انگار سنگ است. ميگوييم: خوب پس خدا كه ميگويد: «سَلامٌ عَلى إِبْراهيمَ» يعني «سلام علي سنگ»! «سَلامٌ عَلى مُوسى» يعني «سلام علي سنگ» خداي حكيم به سنگ سلام ميكند؟ قلبهاي خودشان سنگ است فكر ميكنند اولياي خدا هم سنگ هستند. انبياء و اوليا كه سر جايش، حتي آدمهاي متقّي، افراد متقّي روحشان حضور دارد. افراد با تقوا، كتاب مفاتيح را همه ميشناسيد. همان كتاب دعايي كه در همهي خانهها هست. نويسندهاش را هم ميدانيد. آ شيخ عباس قمي! ايشان از دنيا ميرود به خواب پسرش ميآيد. به پسرش ميگويد: من يك كتاب از فلاني گرفتم، در كتابخانه يادم رفته به او بدهم. اين دين مردم است به گردن من. سريع برو علامت كتاب اين است. بردار و تند برو به او بده. پسرش هم از خواب بيدار ميشود، ميدود كتاب را پيدا ميكند، همانطور كه تند ميرود به او بدهد، لب در پايش ورميخورد. كتاب از دستش ميافتد. يك خرده زخمي ميشود. اين كتاب را تميز ميكند، فوتش ميكند، به صاحبش ميدهد. دو مرتبه شب بعد پدرش ميآيد ميگويد: كتاب لب در افتاد، زخمي شد، خوب نرخش پايين آمد. بايد به صاحبش بگويي: اين كتاب، كتاب قبلي نيست. زخمي شده است. يا تو را ببخشد، يا يك پولي بگيرد، ببخشد. يعني از خراش كتاب لب در در عالم برزخ خبر دارند. نميدانم چطوري است، چرا متوجه نميشوند؟ چرا متوجّه نميشوند؟
من نميدانم اين خاطره را از من شنيدهايد يا نه؟ بشنويد. كسي هم شنيده دو بار بشنود. شب تولّد آقا امام زمان (ع) مدينه بودم. مدينه يك «قصر الدخيل» داريم. يك «فندق الدخيل» داريم. يكي از اين هتلها است. طبقهي پايينش مغازه است. روي مغازه غذا خوري است. از طبقهي دوم تا طبقهي سيزدهم حاجيها و زوّارها هستند. من طبقهي دوم نشسته بودم، شب نيمهي شعبان غذا بخورم. يك مرتبه متوجه شدم كه امشب كه شب نيمهي شعبان است، چقدر قشنگ است من پايين بروم، همين طبقهي پايين، مغازهها چند تا پيراهن بخرم، پهلوي آشپزها بروم، آن زمان آشپزها در هر هتلي خودش آشپزخانه داشت. يكجا نبود. متمركز نبود. پهلوي آشپزها بروم، بگويم: در اين هواي داغ شما پاي ديگ داغ، هواي داغ، غذا درست ميكنيد، امشب شب تولد آقا امام زمان است نفري يك پيراهني ميخواهم به شما سوغاتي بدهم. گفتم: هان! كار خوبي است. تصميم گرفتم بعد متوجّه شدم پول ندارم. يك خرده به هم افتادم. همه هم در فكر بود. لب تكان نخورد. فقط در فكر نقشه كشيدم بعد متوجّه شدم پول ندارم. گفتيم: خوب نداري كه هيچي!غذا آوردند خورديم و يك بيست دقيقهاي، نميدانم شد يا نشد. يك كسي آمد كنار من نشست. گفت: حاج آقا! گفتم: بله! گفت كه: اين آشپزها اگر آمدند تشكر كردند، شما چيزي نگويي. گفتم: آشپزها براي چه تشكّر كنند؟ گفت: من به دلم برات شد، بروم مغازههاي پايين چند تا پيراهن بخرم، به آشپزها بدهم بگويم: امشب شب تولّد آقا امام زمان است عيدي! منتهي ديدم اگر من عيدي بدهم، خواهند گفت: يك زوّار عيدي داد. اگر بگويم: قرائتي چون تو مشهور هستي آنها بيشتر خوشي ميكنند. من به نيّت تو اين كار را كردم. اصلاً ماندم. گفتم: اي حجة بنالحسن، اي امام زمان تو چه كسي هستي!تو چه كسي هستي كه من در ذهنم آمد كه به عشق تو، به ارادت به تو يك خدمتي به آشپزها بكنم، چون پول نداشتم تو به يك پولدار مأموريت دادي اين كار را كرد. نميدانم اين آقا كه بود؟ آخر چطور ميگويند: اولياي خدا توجه… اولياي خدا توجّه ندارند.
2- نگاه نادرست وهابيون به اموات و شهدا
يكي از اين وهابيها يكي از اين شيعه ها را ديد، گفت: امام حسن مُرده است. امام زين العابدين مرده است. بقيع اينها خاك هستند ديگر ول كن. سلام نكنيد. بعد براي اينكه شيعه را بكوبد، قلمش را زمين انداخت. گفت: ببين قلمم را زمين انداختم. اي امام حسن!اگر قدرت داري، بلند شو قلم را به من بده. ديدي، اينها قدرت ندارند. بي خود به اينها توسّل ميكني. ببين من قلم را انداختم. اي امام حسن بلند شو قلم را به من بده. ديدي نميتواند! اين شيعه گفت: خيلي خوب! حرفت تمام شد. گفت: بله! گفت: حالا قلم را به من بده. قلم را از اين وهابي گرفت روي زمين انداخت. گفت: اي خدا اگر قدرت داري قلم را به من بده. ديدي خدا نميدهد. پس خدا هم قدرت ندارد. گفت: معناي قدرت اين نيست كه نوكر تو باشد. تو فكر ميكني اگر خدا قدرت دارد، بايد هركاري تو گفتي بكند. ميگويد: اي خياط! اگر قدرت داري كت و شلوار مرا بدوز. ميگويد: نخير! نميدوزم. هم خياط هستم. هم لازم نيست كت تو را بدوزم. خدا حكيم است. بنده قدرت دارم يقهام را پاره كنم، اما بايد پاره كنم؟ مگر هرچه ما گفتيم بايد خدا عمل كند. ما عبد خدا هستيم، خدا عبد ما نيست. گاهي هم كه دعاها مستجاب نميشود به خاطر غلط كاريهاي خودمان است. ميگويند: يك بچه در خانه آمد. گفت: اي خدا! كوه هيماليا را سبزوار بگذار. مادرش گفت: اِ… بعد گفت: خدايا اقيانوس اطلس را در جيرفت بگذار. مادرش گفت: چه ميگويي؟ گفت: آخر امتحان جغرافي من اينطور جواب دادم. من غلط كردم حالا به خدا ميگويم: بيا درستش كن. (خنده حضار) خيلي وقتها يك غلطي ميكنيم. بعد در دعا ميگوييم: خدايا تو بيا درستش كن. خدا كه نوكر ما نيست. خدا، خداي ما است. همين كه يك اتم، همين كه يك سلول همين كه يك برگ زرد، يك برگ سبز، همين كه يك تك سلول را ميگيرد يك انسان ميسازد همين كافي است. اما خدايا اگر قدرت داري دندانهايش قهوهاي شود. چشمش زاغ شود. قدش بلند شود. ديگر نوكر تو كه نيست. همين كه يك تك سلول را گرفته. همين كه چهار تا كت و شلوار دوخت، پيداست خياط است. ولو لباس شما را ندوزد. معناي اينكه خدا قدرت دارد، اين نيست كه نوكر ما باشد. نعوذ بالله! معناي امام حسن و اهل بيت و توسل، معنايش اين نيست كه همهي دعاهاي ما مو به مو مستجاب شود. اصلاً خيلي از دعاها صلاح نيست مستجاب شود. بنده خودم بارها دعا كردم، مستجاب نشده. بعد گفتم: چه خوب شد كه مستجاب نشد. سراغ شب قدر برويم. يكبار ديگر اين آيه را ولو قبلاً گفتيم. يكبار ديگر هم من اين آيه را بنويسم و اين برادرمان هم سريع با ترتيل بخواند. بسم الله الرحمن الرحيم.
قاري: «بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ» «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/1) «وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» (قدر/2) ببخشيد! ايشان كه ميخواند تمام اينهايي كه پاي تلويزيون هستند يواش بخوانند. چون يك آيه قرآن را خواندن ثواب يك ختم قرآن را دارد. 5، 6 تا آيه را بخوانيد در ظرف چند ثانيه. از اول بخوانيد همه با هم بخوانيد.
قاري: «بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ» «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/1) «وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» (قدر/2) «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ» (قدر/3) «تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم مِّن كلُِّ أَمْرٍ» (قدر/4) «سَلَامٌ هِىَ حَتىَ مَطْلَعِ الْفَجْرِ» (قدر/5)
3- برتري قرآن كريم بر وجود انسان
خوب ما قرآن را شب قدر نازل كرديم. لذا شب قدر شب شكر است. چون بهترين نعمت هدايت است. و قرآن كتاب هدايت است. چون بهترين نعمت هدايت است. قرآن مهمتر از خود انسان است. مكتب مهمتر از انسان است. قرآن ميگويد: «الرَّحْمَانُ» (الرحمن/1) «عَلَّمَ الْقُرْءَانَ» (الرحمن/2) بعد ميگويد: «خَلَقَ الْانسَنَ» (الرحمن/3) اول ميگويد: «عَلَّمَ الْقُرْءَانَ» بعد ميگويد: «خَلَقَ الْانسَنَ» يعني اول تفكّر، اول هدايت، بعد كسي كه هدايت ميشود. چون شب قدر قرآن نازل شد و قرآن بالاترين نعمت است، ما قرآن را نشناختيم. قرآن كتابي است كه… ببينيد مقالههاي علمي گاهي يك مقاله يك بحث علمي دارد. آنهايي كه خيلي خيلي خيلي با سواد هستند، در هر صفحه اي يك بحث علمي ميگويند. آنهايي كه ديگر خيلي خيلي باسوادتر هستند، سعي ميكنند در هر سطري يك نكتهاي بگويند. نادر است كسي كه بتواند در هر كلمهاي حرف علمي بزند. قرآن در هر حرفش يك حرف علمي زده است. يعني هر حرفش يك نكته دارد. هر حرفش! همينطور كه در درياها چاههاي نفت حفّاري نشده داريم، و در زمين معادن كشف نشده داريم، در قرآن نكات كشف نشده زياد است. علامه طباطبايي فرمود:تفسير قرآن بايد دو سال به دو سال عوض شود. شبهاي قدر خوب است از منبري بخواهيم دو تا سه تا آيه براي ما تفسير كند، بعد هم دعاي «الغوث» بخوانيم. چون درست نيست كه شبي، شب قدر قرآن مطرح نباشد.يعني دو ساعت مينشينيم دعاي الغوث، الغوث ميخوانيم كار خوبي است. سينه ميزنيم كار خوبي است. عزاداري كار خوبي است. قرآن سر ميگيريم، «بك يا الله» كار خوبي است. اما در اين مسجد شب قدر يك آيه تفسير نشود. مثل اينكه نانوايي به همه نان بدهد، ولي خود نانوا در دكان خودش نان… شب قدر كه شب نزول قرآن است، قرآن تفسير نشود.
4- فرشتگان، كارگزاران نظام هستي
«تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ» وضع ملائكه چطور است؟ يك نگاهي به ملائكه بكنيم. يك صلواتي بفرستيد (صلوات حضار) فرشتهها كارگزاران هستي هستند. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» (نازعات/5) يعني خدا تدبير را به فرشتهها داده است. منتهي چند دسته فرشته هستند. يك دسته به نام نازعات هستند. بشنويد. قاري: «وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً» (نازعات/1) قسم به فرشتگاني كه جان مجرم را با سختي ميگيرند. چون قرآن ميگويد: وقتي ميخواهند جان مجرم را بگيرند، فرشته ميآيد در صورتش ميزند، به پهلويش ميزند. مثل يك مجرمي كه ميخواهند او را ببرند، پليس ميآيد او را ميگيرد. اين متن قرآن هست. مجرم وقتي جان ميدهد، سيلي ميخورد. و به پشت و پهلويش لگد ميزنند. مشت ميزنند. «يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ» آيهي قرآن است. يعني در صورتش ميزنند، اين رقمي جان او را ميگيرند. «وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً» به آن فرشتگاني قسم كه جان مجرمين را به سختي ميگيرند. دوم: «وَ النَّاشِطَاتِ» قاري: «وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطًا» (نازعات/2) قسم به فرشتگاني كه روح مؤمن را با مدارا و «نشط» يعني نشاط، يعني مؤمن وقتي ميميرد انگار گل بو ميكند. قسم به فرشتگاني كه روح مجرم را با سيلي ميگيرند، و روح مؤمن را با نشاط ميگيرند. «وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا» قاري: «وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا» (نازعات/3) قسم به فرشتگاني كه در اجراي فرمان الهي با سرعت حركت ميكنند. قاري: «فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا» (نازعات/4) قسم به فرشتگاني كه در فرمان خدا بر يكديگر سبقت ميگيرند. به ما هم گفتند: سبقت بگير. سبقت ما در ماشين و خانه و پول و دلار و ريال و پاساژ و اينها است، ولي قرآن ميگويد: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات» در كار خير سبقت بگيريد. بيشتر سلام كنيد. بيشتر به فقرا كمك كنيد. بيشتر درس بخوانيد. «سارعوا» سرعت، «سابقوا»، «فَاسْتَبِقُوا»،«فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا»،«فَالْمُدَبِّراتِ…» قاري: «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» اينها همه فرشته هستند. «تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ» شب قدر فرشتهها ميآيند.
5- اقسام فرشتگان در قرآن و روايات
ديگر فرشتهها چه كسي هستند؟ در سورههاي ديگر ميفرمايد: قاري: «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا» (صافات/1) سوگند به فرشتگان صف كشيده. در قرآن براي نظم دو تا سوره داريم. يكي سورهي صافات، يكي سورهي صف. «صافات» يعني منظّم، «صف» هم يعني منظّم. يعني اسلام براي نظم دو سوره گذاشته است. دو تا سورههاي قرآن اسمش سورهي نظم است. كار بايد منظم باشد. «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا»، «فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا» قاري: «فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا» (صافات/2) قسم به آن فرشتههايي كه لحظهي خطر ميآيند به ما هي ميزنند و ما را متوجّه ميكنند. «فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا» قاري: «فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا» (صافات/3) قسم به آن فرشتگاني كه آيات خدا را پياپي تلاوت ميكنند. در صحيفهي سجاديه امام سجاد از نوزده گروه فرشته اسم مي برد. فرشتگان مأمور باد، فرشتگان مأمور باران، فرشتگان… فرشتهي مسئول قبض روح آن را همه ميشناسيم. اسمش عزرائيل است. فرشتهي مسئول وحي است. اسمش جبرئيل است. فرشتهي مسئول صور است. اسمش اسرافيل است. نوزده گروه فرشته داريم. عدد فرشتهها را هم هيچكس نميداند. اينها جنود و لشگر خدا هستند، قرآن هم ميفرمايد: «وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُو» (مدثر/31) قاري: «وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُو» يك جا قرآن داريم كه جهنّم 19 تا فرشته دارد. هروقت آدم اين آيه را ميخواند، ميگويد: 19 تا، خدايا يكي ديگر روي آن بگذار يكباره 20 تا شود. آخر تو كه ميليارد ميليارد فرشته داري، حالا اينجا چرا اينقدر جيره بندي كردي؟ كوپني كردهاي. قرآن آيه داريم ميگويد: «عليها» بخوانيد. قاري: «عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ» (مدثر/30) يعني جهنم نوزده تا فرشته دارد. بعد ميگوييم: آخر چرا نوزده تا؟ ميگويد: مخصوصاً گفتيم: نوزدهتا ببينيم فضول چه كسي است؟(خنده حضار) مخصوصاً گفتيم: نوزده تا… «وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً» (مدثر/31) ما مخصوصاً نوزدهتا گفتيم.
ما نميدانيم چيست؟ دكتر ميگويد: اين قرص را دو ساعت بخور. آن قرص را چهار ساعت بخور. آن كپسول را شش ساعت بخور. ما به يك دكتري كه ده سال درس خوانده نميگوييم: چرا؟ به خالق دكتر ميگوييم: چرا؟ چرا نماز صبح دو ركعت است؟ هزار تا چرا به خالق ميگوييم. يكي از اين چراها را به مخلوق نميگوييم. هرچه روشنفكري است سر خالق درميآيد. ما نميدانيم. فقط ميدانيم خدا حكيم است. چون چشم ظريف است و پي است، پي اگر آب نمك قاطي نباشد از بين ميرود. و لذا اشك شور گذاشته است كه اين پي فاسد نشود. چون چشم ظريف است داخل گذاشته كه اگر مشت خورد، آسيب نبيند. چون ظريف است برايش پلك گذاشته است. پلكمان هم فنر دارد.مژه هم گذاشته است. ابرو هم گذاشته است كه آفتاب به نور چشم اذيت نكند. اين ابرو سايبان باشد. هم داخل گذاشته است. هم در كوچهي بن بست گذاشته است. هم ابرو گذاشته است. هم پلك گذاشته، هم مژه گذاشته است. هم خطوط پيشاني را طوري كرده كه عرق كه ميكنيم از اين طرف عرق بيايد. از اين طرف عرقها در چشممان… ما وقتي كار خدا را ديديم، ميدانيم خدا حكيم است. حالا يكجا هم نفهميديم بايد بگوييم: بسمهتعالي من نفهميدم. ما چه ميفهميم؟ برگ انار چرا باريك است؟نميدانم چرا باريك است؟ برگ انگور چرا پهن است؟ نميدانم چرا پهن است. ما چه چيز بلد هستيم. يك 50 تا كتاب خوانديم ديپلم شديم.100 تا خوانديم ليسانس شديم، 150 تا خوانديم فوق ليسانس شديم. نميدانيم دنيا چه خبر است. بنابراين هرچه خدا گفته است، همان كه گفته بايد گوش بدهيم. اگر يك دستوري صادر شد بايد بگوييم: چشم! بدانيم يا ندانيم. اصلاً يك سؤال بگويم. اگر كسي خواسته باشد بگويد: ما تحصيل كردگان چون بايد اسرار را حس و تا راز را حس نكنيم، نماز نميخوانيم، روزه نميگيريم. خمس نميدهيم. حج نميرويم. بالاخره به دستور دين عمل نميكنيم چون اسرار براي ما كشف، چه… نشده است. اگر اين حرف درست باشد همهي مردم كرهي زمين بايد بميرند. چطور؟ چون همهي مردم كره ي زمين مريض ميشوند، دكتر ميروند. دكتر ميگويد: اين قرص را اينطور، اين آمپول را اينطور. به دكتر بگوييم: چون من راز اين نسخه را نميدانم، از اين قرص نميخورم. دكتر ميگويد: بسمه تعالي برو… برو… برو بمير. ما به يك دكتر نميگوييم: تا راز را نفهميم عمل نميكنيم. اما به خدا ميگوييم: تا نفهميم عمل نميكنيم.
6- عبادت و تسبيح دائمي فرشتگان
حالا فرشتهها از عبادت خسته نميشوند. آيهاي داريم كه «وَ مَنْ عِنْدَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» قاري: «وَ مَنْ عِنْدَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُون» (انبيا/19) فرشتهها هيچوقت از عبادت خسته نميشوند. اصلاً خدا وقتي ميخواهد به ما بگويد: نماز جمعه برو، اول آيهي سورهي جمعه ميگويد: نگاه كن، به تو بگويم. خوب گوشت را باز كن. خوب گوشت را باز كن. «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» (جمعه/1) يعني تمام شنها دارند سبحان الله ميگويند. تو هم ميخواهي بگو، ميخواهي نگو. يعني اول ميگويد: هستي سبحان الله ميگويد. اول سورهي جمعه، وسط سورهي جمعه ميگويد:«إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ» وقتي صداي جمعه را شنيدي، «فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّه» تو هم نماز جمعه برو. بعد ميگويد: ناز تو را نميكشم. تو هم نروي، يك آيه در قرآن داريم ميگويد: اگر همهي شما هم كافر شويد ذرّهاي در من اثر نميكند.
ما بايد خدا را شكر كنيم خدا ما را با خودش آشنا كرد. صدها ميليون نفر آدم روي كرهي زمين اصلاً خدا را نميشناسد. پيغمبر را نمي شناسد. ما از علي بن ابي طالب لذت ميبريم. از اشكي كه براي مظلوميت او ميريزيم لذت ميبريم. از اشكي كه براي امام حسين ميريزيم لذت ميبريم. از افطاري دادن لذت ميبريم. اين لذتها را آنهايي كه مسلمان نيستند ندارند. زندگيهاي خاموش، بالاخره ما دور دنيا گشتيم. بارها چين رفتيم، بارها غرب رفتيم. بارها شرق رفتيم. اصلاً زندگيها همه مثل قوطي كبريت، تكنولوژيشان خوب است. ولي زندگي خاموش، خاموش، هيچ نشاطي در آن نيست. اين موجها، اين اشك ها، اين مناجاتها، اين خيلي مهم است. ايماني كه ما به اهل بيت داريم. علي بن ابي طالب ضربه خورد، خوب گوش بدهيد. يك شعار اميرالمؤمنين دارد آمريكا هنوز به اين شعار، بويش را هم نكشيده است. بوي او، بوي اين شعار به دماغ آمريكا نخورده است. چطور؟ چون اميرالمؤمنين فرمود: ابن ملجم يك ضربه به من زد، شما هم يك ضربه بزنيد. «ضربةً بضربه» يعني يكي زده شما هم يكي بزنيد. اين منطق هزار و چهارصد پيش علي است. آمريكا چه ميگويد؟ آمريكا ميگويد: چون اين دو تا برج من را خراب كردند، پس كل كشور افغانستان را بگيريد. عدالت آمريكا… تازه اگر خودشان نكرده باشند. ما ميگوييم: اگر… با دو سه ميليارد اگر. اگر تازه افغانيها و نميدانم، طالبان و چه كسي بودند؟ القاعده، اگر القاعده هم اينطور كرده باشد، حضرت امير اگر بود ميگفت: دو تا برج، به دو تا برج. آمريكا ميگويد: كل كشور به دو تا برج. حضرت علي حرفهايش عجيب است.
حالا «ضربةً بضربه»، «تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ» شب قدر ملائكه ميآيند. «وَ الرُّوحُ» روح چه كسي است؟ خوب يك عمري ميخوانيم «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوح» روح چه كسي است؟روح يك فرشتهاي بزرگتر از باقي ملائكه است. اسمش را ويژه ميبرد. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ» بعد ميگويد: «وَ الرُّوح» يعني فرشته اعظم. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ»، «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» يعني همهي كارها به اذن خداست. فرشتهها نزول هم ميكنند بدون اجازهي او، اصلاً در قرآن يك آيه داريم ميگويد: مؤمن كسي است كه بدون اجازهي رهبر جايي نرود. «وَ إِذا كانُوا مَعَه» مؤمنيني كه با پيغمبر بودند، «لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوه» (نور/62) كساني كه با پيغمبر بودند، در كار جمعي اگر ميخواستند بروند، با اجازه ميگفتند. بياجازه كسي… كساني كه بياجازه… بايد با اجازه باشد. فرشتهها «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ»، «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِّن كلُِّ أَمْرٍ» بعد ميگويد: «سَلَامٌ هِىَ حَتىَ مَطْلَعِ الْفَجْرِ»
براي دعا چند تا مسئله را بگويم. يك حديث داريم هركس ميخواهد دعايش مستجاب شود، لقمهاش حلال باشد. خلاص! حديث است. عبادت با لقمهي حرام مثل ساختمان روي شن است. لقمه بايد حلال باشد. اين يك مورد. حديث داريم شب قدر مثل خورشيد است. همينطور كه خورشيد به همه ميتابد شب قدر لطفش براي همه هست. پس به همه دعا كنيم. دعا كنيد بالاخره اين «اللهم كن لوليك» كه الحمدلله در مسجدهاي ما زياد گفته ميشود، شب بيست و سوم شب قدر زيادتر بگوييد. دعا به همه بكنيم. حتي به آنهايي هم كه به ما ظلم كردند، دعا كنيم.
7- دعا به درگذشتگان و گذشت از خطاكاران
يكي از علما ميگفت: دوست ما در مسجد النبي در مدينه داشت به رفقايش دعا ميكرد. خدايا فلاني را ببخش. فلاني را بيامرز. فلاني را بيامرز. دائم ميگفت: خدايا فلاني، فلاني، فلاني، يكي از رفقا كه با هم كتككاري داشتند، دعوا داشتند را در ذهنش آمد. گفت: نه! اين برو كنار! برو كنار! به باقيها دعا كرد. هي در ذهنش آمد، هي اين هم پس زد. شب به خوابش آمد. گفت: من و تو با هم دعوا داشتيم، كتككاري هم كرديم. فعلاً من مردم در برزخ گير هستم. تو در مسجد النبي پهلوي پيغمبر بودي، من آمدم هي خودم را نشان تو دادم، به تو التماس كردم، تو حالا كينهاي بودي؟ حالا كه من مردم بايد از ما دعا كني. اين عالم ربّاني آيت الله آ سيد مهدي روحاني خدا رحمتش كند از جامعهي مدرسيّن، ايشان ميگفت: معلوم ميشود كساني كه يادت ميآيد، آنها كساني هستند كه روحشان به شما التماس ميكند. به هر حال يك غلطي كرده است. او را ببخش. ببخشيم. «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا» (نور/22) قرآن مي گويد: بايد همديگر را عفو كنيد. «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ» (نور/22) نميخواهيد خدا شما را ببخشد؟حالا يك مسائل خانوادگي است. فاميل است. همسايه است. الو! سلام عليكم. شب قدر است، من خلافي كردم از شما عذرخواهي ميكنم. حتي به بچهات، از بچهات عذرخواهي كن. ممكن است يكبار به بچهات تشر زده باشي، بيخود! آبروي بچهرا ريختي، بيخود! بچه خفه شو، بيخود. به هر حال يك غلطي كردي. از همديگر عذرخواهي كنيد. خودمان را براي دريافت فيوض الهي آماده كنيم.
خدايا به خون اميرالمؤمنين، علي خيلي مظلوم است.الله اكبر، علي خيلي مظلوم است. مردم دو تا شاهد داشته باشند حقشان را در دادگستري ميگيرند. حضرت علي در غدير خم حدود صد هزار تا شاهد داشت، نتوانست حقش را بگيرد. اول مظلوم است. خدا علامه اميني صاحب الغدير را رحمت كند، در حرم اميرالمؤمنين ميآمد، ميگفت: «السلام عليك يا اول مظلوم» زار زار گريه ميكرد. اول مظلوم است. همسرش را اينطور شهيد كنند. حسنش را آنطور، حسينش را اينطور، برادرش جعفر طيار را آنطور شهيد كنند. پدر شهيد، برادر شهيد، همسر شهيد، اين هم چه شهيدي، خدايا به آبروي اميرالمؤمنين تمام دعاهاي شب قدر ما را و همه را مستجاب بفرما. من تقاضا ميكنم برادرمان ما را به فيض برساند، دعا را هم ديگر خودش بكند.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»