متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1384/8/26
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«أَلَمْتر كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ » الفيل/1، سوره فيل را در جلسات قبل گفتيم، تا آخر آيه که ميفرمايد که «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ » الفيل/5، بعد ميفرمايد: «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ» قريش/1. من يک مقداري راجع به اين صحبت کنم.
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قريش/1-4.
خوب، ماجراي فيل را حتما شنيديد که در يمن پادشاهي به نام ابرهه ساختماني ساخت به مردم گفت دور همين ساختمان طواف کنيد، عربي به ساختمانش جسارت کرد عصباني شد گفت من هم ساختمان مکه را خراب ميکنم. لشکري را سوار فيل کرد بياورد کعبه را خراب کند، به نزديک کعبه که رسيدند خداوند فوج فوج پرندگاني را زير منقارشان چيزهايي داشتند حدود بين عدس و نخود، فوج فوج اين پرندهها آمدند بالاي سرِ لشکر فيل سوار، اين ذرات را پرت کردند روي مخ اينها «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ » الفيل/5 عَصْفٍ يعني کاه، مَأْكُولٍ يعني خرده شده، کاه جويده شده، يعني پِهِن مثلاً، کاهِ، پودر شدند اينها. از اين معلوم ميشود که هر وقت دشمن به اسلحه جديدي مسلح شد، خداوند هم با اسلحه جديدي دشمن را تار و مار ميکند. چون لشکر فيل سوار در تاريخ بي نظير بوده اين رقم هم نابود کردن در تاريخ بي نظير بوده، بي نظيرش با بي نظير جواب داده شد.
1- تلاش و کوشش علمي براي رسيدن به وضع مطلوب
«وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ » الأنفال/60، اگر کسي طرح ابتکاري دارد، ما هم بايد با طرح ابتکاري در مقابلش بايستيم. اگر با اسلحه حمله کردند امت ما با اسلحه ميرود جلويش، هشت سال هم نشان داد، اگر در دنياي ورزش آمدند ما هم با ورزش ميرويم، اگر در دنياي علم آمدند ما هم با علم، يعني ما بايد هميشه چيزيمان عقب نيفتد. با هر شيوهاي آمدند ما هم بايد با همان شيوه. کما اينکه پيغمبران هم همينطور بودند. زمان حضرت عيسي علم پزشکي رشد کرد عيسي هم از طريق پزشکي مرده را زنده ميکرد. زمان موسي سحر و جادو بود، حضرت موسي عصا انداخت اژدها شد. زمان پيغمبر ما با سخنراني و فصاحت و بلاغت بود، پيغمبر ما هم قرآن آورد. زمان ظهور امام زمان چون علم و تکنولوژي رشد کرده، شايد معجزات حضرت مهدي هم با تکنولوژي و علم باشد، چون بايد هميشه سنخيت داشته باشد. يعني براي خياطها بايد از نظر خياطي هنرنمايي کرد، براي نقاشها از فن نقاشي. اگر براي نقاشها يک خياط ماهر را بياوري اين نقاش نميفهمد چه ميگويي بايد خودش هم اهل آن کار باشد تا بفهمد که شما شيرين کاريات چه بود، اگر مردم در هر وادي بودند ما بايد از همان وادی باشيم. خود قرآن هم ميفرمايد از هر دري بيايي من هم از همان در ميآيم،
«تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ » محمد/7، «زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ» الصف/5، «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمْ اللَّهُ مَرَضًا » البقرة/10 مريضي، مرضت را اضافه ميکنم، کج شوي کجيات را اضافه ميکنم، خوب شوي، خوبيات را اضافه ميکنم.
«كُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاء وَ هَؤُلَاءِ» الإسراء/20 از هر در بروي من در همان راه تو را کمکت ميکنم. اين سنخيت بين امدادهاي الهي.
2- لزوم احترام به مقدسات ديني
حالا، سوء قصد به کعبه، اين مقدسات را بايد حفظ کرد، چيزهايي که مقدس است، احترام به مقدسات. چرم پوست گاو است، اگر کفش شد ما کفشمان را نميبوسيم، همين پوست گاوي که چرم است، اگر اين چرم جلد قرآن شد ما ميبوسيم. ابولهب را الان بگيريمش ميزنيم توي گوشش، اما تا مادامي که اسم ابولهب توي قرآن است، دستِ بي وضو هم به ابولهب نميشود گذاشت. احترام به مقدسات. ما بايد حساب کنيم يک چيزي که مقدس است، قداستها را نشکنيم. شهيد مقدس است، جانباز مقدس است، انقلاب مقدس است، عالِم رباني مقدس است، مرجعيت مقدس است، سيد، اولاد پيغمبر، مقدس است، مسجد مقدس است، حسينيه مقدس است، اسم الله مقدس است، حتي يا مهدي، اگر خواستيم يا مهدي به پيشاني بچسبانيم، اگر وضو نداريم حق نداريم پارچه بزنيم. يعني يک چيزي که مقدس شد، برخورد با مقدسات نابودي تويش است. کعبه مقدس است، فيل سوارها پودر شدند، مثل کاه شدند، چون ميخواستند قداست را بشکنند.
حالا اين براي سوره فيل بود که، چون بعدش ميگويد «لِإِيلَافِ»، «لِإِيلَافِ» يعني براي الفت قريش. چرا فيل سوارها نابود شدند، ميفرمايد «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ » قريش/1، براي اينکه قريش با هم الفت پيدا کنند. دوباره ميگويد «إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ » قريش/2، اين قلع و قمع فيل سواران براي اين بود که قريش الفت پيدا کند به اين سرزمين تا مقدمه ظهور اسلام باشد. الفت دادن براي سفرهاي زمستاني به يمن، تابستاني به شام بود. «إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ» قريش/2، براي اينکه زمستان و تابستان بروند. ما کعبه را حفظ کرديم، فيل سواران را نابود کرديم تا قريش نان و آبشان به هم نخورد تا اين ظرف براي پيدا شدن اسلام، حفظ بماند. ظرف کعبه و ظرف مکه را نگه داشتيم براي ظهور اسلام.
گاهي وقتها خدا يک کاري ميکند براي اينکه يک کاري بعد در آينده ميخواهد بکند. مثل يک دختر سه ساله در سه سالگي عروسک قنداق ميکند، چرا؟ براي اينکه بيست ساله اگر زائيد بلد باشد بچه قنداق کند. از سه سالگي اين را وادار ميکند به عروسک بازي، براي اينکه بعدا که بچه دار شد بلد باشد چه کند. خود کعبه هم همينطور است، يکي از بزرگان يک شعري گفته، ميگويد اين کعبه را خداوند طراحش بوده، معمار اصلياش خدا بوده، بعد ابراهيم آمده سنگ تراشي کرده، اسماعيل بنايي کرده، يعني قرن به قرن اين کعبه را نگه داشتند، چه خبر است؟ خداوند مهمان دارد، مهمانش که حضرت علي است که بايد در کعبه متولد شود.
يک وقت تولد حضرت امير بود، شعرش را خواندم در تلويزيون. ميفرمايد که:
اين کعبه را بايد خدا در اصل معماري کند
آدم بنايش برنهد، جبريل هم ياري کند
آن را اولوالعزمي دِگر، يک چند حجاري کند
آن را اولوالامري دگر، منقوشِ گچکاري کند
اينسان خدا از خانهاش چندي نگه داري کند
تا از دوستي يک ميهمان داري کند
ما فيل سوارها را نابود کرديم تا کعبه حفظ بماند، براي اينکه قريش در سفرهاي زمستاني و تابستان، نان و آبشان به هم نخورد.
3- برقراري الفت و محبت ميان اقوام مختلف
«لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ » قريش/1، قلع و قمع فيل سواران براي الفت قريش بود. «إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ » قريش/2، الفت دادني براي سفرهاي زمستاني به يمن، تابستاني به شام.
خوب، دو تا کلمه ايلاف آورده؛ ايلاف يعني الفت. در زماني که ديد مردم از عربها ديدِ خاصي بود، دو مرتبه کلمه ايلاف آورده، يعني الفت، يعني محور الفت است. ما برايمان بايد از قرآن خط بگيريم. قرآن ميفرمايد «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى » النجم/43، خدا هم ميخنداند و هم ميگرياند. أَضْحَكَ قبل از أَبْكَى است، پيداست اصل بر شادي است، ايام سوگواري ما بايد عزاداري کنيم، غير از ايام سوگواري اصل بر أَضْحَكَ است، چون أَضْحَكَ را خدا قبل آورده. يک زماني جنگ است، بله، ما جنگ ميکنيم اما اصل بر جنگ نيست، اصل بر اين است که زندگي مسالمت آميزي داشته باشيم با همه. با همه رفيق باشيم، با همه الفت داشته باشيم، با همه رفيق باشيم، بله اگر خواستند به ما تجاوز کنند وظيفهمان است.
4- برقراري امنيت، مقدمه انجام عبادت
بعد ميفرمايد: «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ » قريش/3 حالا که من کعبه را نگه داشتم و دشمنان شما را، ولو سوار فيل بودند، نابود کرديم فَلْيَعْبُدُوا، پس بياييد عبادت کنيد. حالا که صدام را نابود کرديم، حالا که بسيج، ارتش، سپاه، مردم، حالا که بالاخره ما نگذاشتيم يک وجب خاک ايران تحت تصرف کسي قرار بگيرد، فَلْيَعْبُدُوا، بيائيد عبادت کنيد. عبادت چي است؟ کار عبادت است، فکر عبادت است، خدمت به مردم عبادت است، از همه مهمتر نماز عبادت است، روزه عبادت است، يعني تمام اينها بخاطر اين است که، حتي ميگويد «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ، آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ » قريش/4، حالا که مشکلهاي اقتصاديتان حل شد، حالا که گندم ديگر ايران از خارج نميخرد، «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ، آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ » قريش/4، حالا که تهديدها ديگر کاري به شما ندارد، فَلْيَعْبُدُوا، در اين ظرف، ظرفِ عبادت است آن هم با ابعاد مختلف. من يک کمي درباره اين زمينه صحبت کنم.
بعضيها که راجع به نماز سرسنگين هستند يا راجع به هر کاري، مثلا ميگويد مگر من نوکرشم؟ من نان بگيرم بدهم به او بخورد؟ مگر من نوکرشم؟ به من چه؟ به من ابلاغ نشده، تأمين اعتبار نشده، کسي به ما پولي نميدهد، يک سيمايي از عبادت برايتان بنويسم. عبادت زنجير نيست، کمند است. ببينيد، گاهي وقتها به يک کسی ميگويند کفش پا کن، مثل اينکه به خانمها ميگوييم حجاب داشته باش، فکر ميکند اين حجاب اذيتش ميکند، بله از آزادي شما کم ميشود، اين هم شوخي نداريم، آدم پايش پابرهنه باشد آزادتر است، اما اين پابرهنگي و آزادي آفت دارد، پس شما پايت را بکن توي کفش، کفش درست است پاي شما را گير ميگذارد، اما عوضش پاي شما را حفظ ميکند. اگر کفش پا را حفظ ميکند، حجاب هم خواهران ما را حفظ ميکند. هرچه ولنگاري بيشتر شود آمار فساد بيشتر ميشود. در يکي از کشورهاي غربي در همه پرسي که کرده بودند، از کشورهاي پيشرفته، گفته بودند 85 درصد ما مشکل خانواده داريم، يعني نظام خانواده گسسته شده، چون آزادي جنسي هست، هرکس با هرکس دلش ميخواهد هست، بنابراين ما نميدانيم بالاخره اين شوهرمان شب ميآيد خانه، نميآيد خانه، دوستمان دارد يا ندارد، صبح تا حالا با زن ديگري بوده، نبوده، مرد ميگويد نميدانيم اين خانمِ ما بالاخره به کس ديگر هم دل بسته، به کس ديگر دل نبسته، 85 درصد کشورهايي که وِل کردند حجاب را، حالا بعد از چند سال ميآيند ميگويند مشکلِ ما خانواده گسسته شده، پايت توي کفش باشد، آزادياش کم ميشود اما حفاظتش بيشتر ميشود.
5- عبادت، اهرم حل مشکلات
عبادت چي است؟ عبادت زنجير است؟ نه، کمندِ حفاظت است. بار است؟ نخير اهرم است. بعضي وقتها ميگوييم نماز بخوان، آه، آقا بيا سرِ شيفتت، آخ، همين که مثلا بناست شيفت بدهد، بناست يکي درس، درس، امتحان است؟ اه، از امتحان ناراحت است، از هر کاري که يک خورده مشکل باشد ناراحت است. بار نيست، اهرم است، اگر امروز درس بخواني، فردا رشد ميکني. اين نماز امروز بار نيست، اهرم است. قرآن ميگويد «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ » البقرة/45 مشکلاتتان را با اهرم نماز حل کنيد. نماز به سود خدا نيست، مصلحت ما است. ما اصلا همه نماز بخوانيم يا نخوانيم براي خدا يک ذره فرق نميکند. مثل اينکه همه مردم، بارها مثل زدم، همه مردم رو به خورشيد خانه بسازند يا همه مردم پشت به خورشيد خانه بسازند، همه رو به خورشيد خانه بسازند چيزي گيرِ خورشيد نميآيد، همه پشت به خورشيد خانه بسازند، چيزي از خورشيد کم نميشود. نماز و عبادت به نفعمان است.
کميته امداد، دو تا سه تا از مسيحيها که زندان بودند، ارمنيها، بخاطر اينکه بخاطر يک مبلغ کمي اينها زندان بودند البته اکثراً مسلمان بودند منتهي توي اين مسلمانها دو تا سه تا هم ارمني بودند گفتند خوب اينها را هم آزاد کنيد، تا آزاد کردند از نميدانم فلان کشور غربي يک خانه دربست به اسم کميته امداد کردند. يعني دو ميليون دادند، پانصد ميليون گرفتند. اينطور نيست که اگر شما يک بسيجي توي مسجد، پايگاه مقاومت، گفتي توي اين منطقه، شانزده تا بچه تجديدي داريم، از فرهنگيان نمونه بسيج بيائيم يک کلاس بگذاريم اين بچههايي که تجديد شدند کمکشان کنيم، اگر مشکل علمي بچه را حل کني، اين بچه خودش ميآيد بسيجي ميشود. اگر يک پيرزن، پيرمردي، توي برف و يخ، نميتواند، دو تا نان گرفت بسيج مقاومت بيايد خانهاش داد، فردا اين پيرمرد خواست بميرد خانهاش را وقف بسيج ميکند، برمي گردد اينها. خداوند ميگويد که يک وجب بيايي رو به من، من يک گام ميآيم رو به تو، حديث داريم، حديث داريم که اگر طبيعي بيايي رو به من، من هروله کنان ميآيم رو به تو، يعني با هيجان ميآيم. يک کارِ عبادت بکني، « فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا »الأنعام/160، ده برابر کمکت ميکنم. اينها برمي گردد، نگو مگر من نوکرتم، مگر من کلفتم. اين درس خواندنها، اين خدمات، شما هشت سال زحمت کشيديد، يک عمر عزيزيد. اگر من بگويم عزيزترین، لااقل از عزيزترين کشورهاي دنيا جمهوري اسلامي ايران است، از عزيزترين کشورهاست، با اينکه همه، به کوري چشم حسود همه ميخواستند اصلا ما نباشيم، با اينکه ميخواستند محو کنند، ميگويد هشت سال شما صبر کرديد الان ديگر عزت داريد.
6- عبادت، عامل وارستگي از دنيا
حالا، فَلْيَعْبُدُوا، عبادت به سود خدا نيست، مسئوليت ما است، سربار نيست، سرمايه است. چه قشنگ است اين کلمات تابلو بشود، توي راهها، توي ساختمانها، اصلا فرمانداريهاي شهرستانها اينها را بنويسند توي شهرها بزنند. بندگي خدا سربار نيست، سرمايه است، پرداخت نيست، گرفتن است. کلمات قصار است. وابستگي نيست، وارستگي است. تو اگر وابسته به خدا شدي کسي ديگر نميتواند حريفت نميشود، يک بچه اگر دستش را گذاشت توي دست باباش، هر لاتي نگاهش کند ميگويد ميزنمت، دستم توي دست بابام است. دستت را بگذاري توي دست خدا قوي ميشوي، دستت را از دست بابات برداري هر هرزهاي نگاه بد به تو ميکند. : «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ » قريش/3، جبر نيست، جذب است، رابطه مالک و مملوک نيست فقط، رابطه عاشق و معشوق است، عبادت ذلت نيست، عزت است، : «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ » قريش/3، عبادتِ غير او يا جهل است يا جنون. ما خيلي بايد خدا را شکر کنيم، در کل دنيا فرماندههاي کل قوا فاسق هستند، تنها در جمهوري اسلامي فرمانده کل قوا عادل است، بله قربان گوي عادل هستيم، دنيا بله قربان گوي فاسق است.
عبادت، : «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ » قريش/3، عبادت تشکر از گذشته هاست، حيات براي آينده است. اصلا عبادت همراه با خلقت است، قرآن بخوانم، «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»، توي قرآن هم داريم «سَبَّحَ لِلَّهِ » الصف/1 فعل ماضي، هم داريم «يُسَبِّحُ لِلَّهِ» فعل مضارع. «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ»، «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ » الجمعة/1 شما اگر(سُبْحَانَ اللَّهِ) گفتي با همه هستي شريک هستي، اگر نگفتي وصله هم رنگ هستي نيستيم. قرآن بخوانم، قرآن ميگويد «كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ » الروم/26، کل هستي در حال قنوت است، تو اگر اهل قنوت و تواضع نباشي وصله هم رنگ هستي نيستي.
7- کمال آفرينش، در گرو پرستش خدا
خوب، «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ » قريش/3، «الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ » قريش/4. آفرينش براي عبادت است. قرآن ميفرمايد «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِي » الذاريات/56، اصلا انسان و جن را آفريدم براي عبادت، تمام انبياء آمدند براي عبادت. البته عبادت به معناي جامع. عبادت به جز خدمت خلق نيست، اين حرف درست نيست. عبادت، خدمت خلق هم عبادت است. امام حسن دارد طواف ميکند، يک مرتبه طوافش را رها ميکند ميگويند آقا چرا طواف را ول کردي؟ فرمود يک نفر با من کار داشت، گفتند آقا در حال طواف بودي، گفت باشه بعداً طواف ميکنم. خدمت به خلق ميارزد که امام حتي اعتکافش را، با اينکه سه روز بايد معتکف بشويم روز سوم بود ظاهراً، با امام حسن کار داشتند اعتکاف را شکست. خدمت به خلق خيلي مهم است، خيلي مهم است خدمت به خلق. حديث داريم امام فرمود شما اگر ميخواهيد به ما محبت کنيد دستتان به ما نميرسد به مسلمانها کمک کنيد، کمک به مسلمانها مساوي است با کمک به ما. امام کاظم فرمود مشکل مسلماني را حل کنيد انگار مشکل ما را حل کرديد. اگر يک کشوري باشد همه آماده باش، همه چابک، همه مجهز، همه باسواد، همه با هم رفيق، هيچ کس پشت سر همديگر حرف نزند، اين چه ميشود مثلاً، چه ميشود؟
آفرينش، اصلاً خلقت ما براي عبادت است، «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ » قريش/3، همه انبياء آمدند، «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولً » النحل/36، در هر امتي پيغمبر فرستاديم، که چي؟ «أَنْ اُعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ » النحل/36. يک بار کسي فکر نکند خدا به نماز ما نياز دارد؟ «إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ » العنكبوت/6، قرآن ميگويد خداوند قطعاً غني است و هيچ نيازي به شما ندارد. گاهي وقتها خدا ميگويد که خيلي نازت را نميکشمها، ميخواهي نماز بخوان، ميخواهي نخوان، اگر استکبار کردند، اگر تکبر کردند از عبادت، خداوند فرشتههايي دارد ميلياردها ميليارد فرشته دارد که دائماً عبادت ميکنند و هيچ خسته هم نميشوند.
8- مقايسه ارزش دنيوي و اخروي عبادت
اصلاً عبادت ما چند ميارزد؟ ميخواهي قيمت کنم عبادتها را؟ اگر يک کسي بميرد و نماز نخوانده باشد، وارثينش برايش مثلا خواسته باشند نماز بخوانند، يک سال نمازش فرض کنيد حالا با کم و زيادش صد هزار تومان، اگر ميانگين عمر را بگوييم هفتاد است، شصت و پنج سال، پنجاه و پنج سال، حالا براي اينکه حسابمان رند باشد، پنجاه سال ميخواهيم براي آقا نماز بخوانيم، پنجاه تا صد هزار تومان ميشود پنج ميليون، پول يک پيکان، پنج سال هم روزه، فرض کنيد آن هم ميشود فرض کنيد پنج ميليون، پول دو تا پيکان. پول يک موتور هندا هم ميرويم مکه، کل عبادات ما اگر خواسته باشند بعد از ما بگيرند دوازده ميليون، دوازده ميليون يک مرغداني به آدم ميدهند تهران. يعني يک مسکني ميدهند که بسيار کوچک، حالا شهرهاي دور مثلا حالا يک خانه معمولي به آدم ميدهند. کل عبادتهاي ما ده، دوازده ميليون بيشتر نميارزد، آن وقت ميگويد اگر عبادت کني ميداني چه بهت ميدهم؟ «جَنَّةٍ» باغي به تو ميدهم در بهشت «عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ » الحديد/21 وسعتش به اندازه همه آسمانها و زمين است. يعني عبادت ما چيزي نميارزد. اينکه ميگويند عبادت کن مثل پدري که ميگويد دستت را بده، ميخواهد تو نيفتي، وگرنه حالا او بگويد نخير من دستم را توي دست تو نميگذارم، ميگويد خوب به درک، برو بيفت.
يک بار ديگر بخوانم آيه را، «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ » قريش/1، من لشکر ابرهه را نابود کردم چون آنها ميخواستند قداستها را بشکنند. مردم عزيز، به خانوادههاي شهدا جسارت نکنيد، اينها مقدسند. گفتم چرم اگر جلد قرآن شد مقدس است، اين خون در راه خدا ريخته، مقدس است، به خانواده شهدا جسارت نکنيد. خوب حالا به من چه که رفتي جبهه، رفتي که رفتي، اصلا نبايد بگذاري برود. زينب کبري دو تا پسر داشت کربلا شهيد شدند، به ياري برادرش امام حسين، جلسه فاتحهاي گرفتند در مدينه، يک نفر که آمد فاتحه بخواند گفت حالا نبايد برود کربلا، تا گفت نبايد برود کربلا، همان در جلسه فاتحه گرفتند کتکش زدند، البته من نميگويم شما اين کار را بکنيد، ما افتخار ميکنيم که بچهمان شهيد شد. جانبازها مقدسند. مرکب همين که روي کاغذ اسم الله نوشت، اين مرکب ميشود مقدس. مقدسات را نشکنيد. ابرهه سوار فيل شد آمد مقدسات را بشکند، خداوند توي قرآن خيليها را نابود کرده، قوم عاد و ثمود و. . . . منتهي قوم عاد مثل تنه درخت ميافتادند، «أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ » الحاقة/7، قرآن ميگويد مثل تنه درخت افتادند. هيچ قومي را، مثلا قارون هم نابود شد ولي خوب سالم رفت توي گِل، فرعون هم سالم رفت توي آب، هيچ کس پودر نشد، تنها گروهي که پودر شدند لشکر ابرهه بودند و او بخاطر اينکه ميخواستند قداستها را، چي؟ بشکنند، قداستها را. توهين به يک روحاني، توهين به قرآن، توهين به مسجد، توهين به معلم، توهين به مادر، توهين به پيرمرد، بابا ريشش را در اسلام سفيد کرده، چرا سر به سرش ميگذاري؟ هر چيزي که مقدس است، قداست را، قداست را شکستند خدا پودرشان کرد. يعني از قوم عاد و ثمود، از قارون و فرعون بدتر شدند. چرا ما اين توهين به مقدسات را نابود کرديم؟ «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ » قريش/1 براي اينکه قريش يک سر و ساماني داشته باشد، در سفرهاي زمستاني و تابستاني اقتصادشان جور بشود. اقتصادشان جور شد؟ حالا وقتِ فاليعبدوا. اگر حساب کنيم صداميان و بعثيان ابرهه زمان ما بودند، اگر حساب کنيم برخورد ايرانيها با آنها برخورد ابابيل بود و آنها نابود شدند، اگر حساب کنيم «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ » قريش/4 مشکل گندم حل شد، اگر حساب کنيم مشکل آب دارد حل ميشود، همين بسيج و سپاه بالاي صد، سد و راه را دارند ميسازند. اگر باور کنيم که حالا که يک کمي نرخ نفت رفت بالا، بسياري از توطئهها خنثي شد، حالا فَلْيَعْبُدُوا، بيائيم به هم کمک کنيم، عبادت به ابعاد مختلف، نه عبادت بجز خدمت خلق نيست.
درست نيست که وقت نماز جماعت آقا ميگويد(قَد قامت الصَّلَاةِ) پايگاه مقاومت بعضي هايشان ميروند نماز، بعضيها نميروند. قفل کنيد، در را ببنديد نماز. آقا يک بار ميبيني يک کسي تلفن دارد، بسمه تعالي، تلفن نداشته باشد. شما انشاءالله خدا قسمت کند برويد مکه، مکه تا گفتند(قَد قامت الصَّلَاةِ) طواف قيچي ميشود، حساب نميکنند دور هفتمش است، زنِ حامله است، يک دقيقه صبر کن، يک دقيقه صبر کن نه، (قَد قامت الصَّلَاةِ) طواف تعطيل. طواف يک امت اسلامي مهمتر است يا نماز جماعت؟ نماز جماعت، نماز جماعت طواف تعطيل ميشود. دو، يک دقيقه کسي گوشي را برندارد چه ميشود؟ اصلا توي تلفنها ميزنند، آقا الان وقت ظهر است ده دقيقه ديگر.
آن وقت اگر نمازمان را فرادي بخوانيم، امام داشت نماز ميخواند(الله اکبر، بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ) هي دستش را همچين ميکرد، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ. . . » الحمد/2-5 و. . . هي همچين ميکرد. يکي از سرداراني که ميگفت که دويدم رفتم گفتم آقا سرِ نماز همچين ميکند چي است؟ بيائيد ببينيد چشه؟ دويدند ديدند آقا همچين ميکند ميگفت آقا ميگويد نگذاريد من تنهايي نماز بخوانم يکي بيايد به من اقتدا کند، توي اتاق، حتي، ببين آخه يکي به يکي اقتدا کند، هفتاد و پنج برابر ميشود. دو تا بيشتر، سه تا بيشتر، ده تا که شد هيچ کس ديگر حسابش را ندارد. مثل انگشت، انگشت يکي داشته باشي تلفن ميکني، دو تا داشته باشي سطل ماست بلند ميکني، سه تا داشته باشي پياز و سيب زميني برمي داري، چهارتا داشته باشي سطل آب برمي داري، پنج تا داشته باشي آمپول ميزني، همينطور، ده تا که شد ديگه ده تا که شد ديگه هيچ کس حسابش را ندارد، يعني انگشتها به ده تا که رسيد هيچ کس يعني در تاريخ بشريت هيچ کس نگفته يک شغلي پيدا شد يازده تا انگشت ميخواهد متأسفانه چون من ده تا داشتم من را استخدام نکردند. شد؟ بايد وقتي(قًد قامت الصَّلَاةِ) ميگويند همه برويم نماز، اگر بچهها تجديد شدند همه بسيج شويم توي اين خيابانها بچه تجديدي نداشته باشيم. در نظافت، در بهداشت، شما نمونههاي خوبي انجام داديد، توي اين قطره چکان، اسمش را يادم رفت، فلج اطفال، يکي دو روزه بسيج حل کرد، ما مملکتمان هر کاري همه با هم باشيم و همه بسيج بشويم هيچ مشکلي توي مملکت نيست. مشکل مسکن حل ميشود، مشکل وام حل ميشود، مشکل کتاب حل ميشود. آنقدر کتاب زيادي در خانهها هست و آنقدر آدم داريم پول کتاب. آنقدر قرآن زيادي توي خانهها هست و آنقدر آدم هم ميخواهد قرآن بخواند، قرآن ندارد. توي هر خانهاي از يک چمدان تا يک کاميون ظرف اضافه يا لباس هست، خانههاي فقير به اندازه يک ساک لباس اضافه هست، خانه پولدارها به اندازه يک کاميون. اگر لباسهاي اضافي را بياوريم بيرون اصلاً ديگر برهنهاي در مملکت ما نيست، در همه کاري، همه، مثلا فصل زمستان که ميشود بسيج شويم تمام لباسهاي زائد نو را، نه لباس کهنه، لباسهاي زائد نو را از همه خانهها بکشيم بيرون تقسيم کنيم، برهنهاي نيست، اصلا کسي سرما نميخورد، کسي سرما نميخورد.
خدايا به ما توفيق «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ » قريش/3 مرحمت بفرما. (الهي آمين).
«أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ، آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ » قريش/4 ميگويد گرسنگيتان را حل کردم، امنيتت را حل کردم، براي اينکه فَلْيَعْبُدُوا، حالا بيائيد بنده خدا شويد. خدايا از امکانات موجود به ما توفيق بده جوري استفاده کنيم که روز قيامت شرمنده خون شهدا نباشيم. (الهي آمين)
اگر تا حالا قداستي شکستيم، آبروي مؤمن مقدس است، شما که غيبت ميکني يک قداست را ميشکني، اگر تا حالا قداستي را شکستيم، امام صادق فرمود کعبه عزيزي، بعد فرمود آبروي مؤمن از تو هم عزيزتر است، اگر تا حالا عزتي را شکستيم، گذشته ما را ببخش و بيامرز(الهي آمين).
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته