متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی تاريخ پخش :: 1384/1/25
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
يكي از مسائل مهم اجتماعي مسئله ازدواج است من ميخواستم در اين زمينه صحبت كنم ديدم بحثها طولاني است ده دوازده جلسه ميخورد و اين به محرم و صفر ميخورد گفتيم صبر كنيم محرم و صفر تمام بشود بحث را شروع كنيم بحث مهمي است و نياز به يك عزم ملي و نهضت دارد و اگر اينطور كه هست داريم پيش ميرويم روز به روز فساد بيشتر خواهد شد چارهاي هم نيست موعظه هم كارساز نيست يعني يك كسي كه تشنهاش است شما هر چه براي او حديث بخواني تشنهاش است بنابراين ما انشاء الله اگر خدا توفيق بدهد ميخواهيم مقداري راجع به ازدواج صحبت كنيم و مسئله گير و گوري هم نيست كه حل نشود يعني از بيرون كردن شاه خيلي آسانتر است از جنگ هشت ساله خيلي آسانتر است از خيلي كارها خيلي آسانتر است منتهي كار فرهنگي بايد كرد بحثهاي مختلفي است حالا من كه ديشب يادداشت هايم را ديدم خيلي يادداشت بود حالا ميگوئيم بعد هم قرآن چقدر حرف دارد روايات چقدر حرف دارند از دفاتر طلاق و ازدواج بايد يك اطلاعاتي را گرفت از دادگاه خانواده بايد يك حرفهايي را شنيد من فكر ميكنم بحث مفيدي باشد براي اينهايي هم كه داماد و عروس نشدهاند و هم اينهايي كه داماد و عروس شدهاند براي بچه هايشان يا براي برادر و خواهرهايشان و همكارانشان براي ازدواج بايد به جوانها بگوئيم كه اولين مسئله ازدواج اين است كه انسان يك مقداري باورش بيايد كه بي عيب نيست خدا رحمت كند شهيد مظلوم بهشتي را ميگفت روي كره زمين دنبال فرشته نگرديد همين هست كه هستند يك دامادي ميخواهد كه از هر جهت خوب باشد خوب پس بنشين كه بنشين يعني حضرت امير(عليه السلام) ميفرمود مسجد كوفه خيلي ثواب دارد اما بالاخره ميبيني كه آنجا فرش نيست زميناش خاكي است مسجدالحرام بهترين جا است باز ميبيني هوايش داغ است در زمين دنبال هيچكس. . . يكي مدرك ندارد يكي رانندگي بلد نيست يكي كامپيوتر بلد نيست يكي يك سانت پايش كوتاه است يكي پدرش شغلش مشهور نيست بنابراين ما آدمهايي ديدهايم كه سالها ازدواج را عقب انداختهاند بخاطر اينكه ميخواستهاند صددرصد همسرشان بي عيب باشد بي مشكل باشد و خدا اصلاً خلق نكرده است(دار بالبلاء محفوفه) امام علي(عليه السلام) ميفرمايد دنبال چي ميگردي. . . مثل اينكه آدم از قصاب گوشتي خواسته باشد كه استخوان نداشته باشد گوشت بي استخوان خدا خلق نكرده است ولي بايد باورمان بيايد همين است كه هست يك خورده بايد ديدمان را عوض كنيم بسياري از. . . حالا اين چيزي كه ميگويم مربوط به غير ازدواج هم هست بسياري از اشكالاتي كه گاهي ما به خدا ميكنيم بخاطر اين است كه ما ديدمان كج است مثلاً فكر ميكنيم دنيا آخور است خوابگاه است عشرتكده است ميگوئيم آقا پس چرا همچين شد فكر ميكنيم دنيا جاي خوشي است چرا چرا ميكنيم مثل آدمي كه ميآيد توي حمام فكر ميكند هتل است ميگويد پس چلوكبابش كو؟ بابا اينجا حمام است يا دكان تافتوني را ميگويد پس سنگك كو؟ بابا اينجا تافتوني است اصلاً ديدمان بايد عوض بشود دنيا جاي عشرت نيست خلاص. . .
(يكي از وزراي جمهوري اسلامي ميگفت اوايل انقلاب از بس كارها سنگين بود يك روز ديدم اين رگهاي سر دارد پاره ميشود اصطلاحاً ميپُكم، گفتم آقا اين رقمي كه كار ميكنم سكته ميكنم ميخواهم يك بيست و چهار ساعت تخت بخوابم هيچ كس با من ملاقات نكند تلفن عادي و سياسي و كرديم تا يك بيست و چهار ساعت استراحت مطلق بكنيم به رئيس دفتر هم گفتيم ميگفت رئيس دفتر ما گفت آقا يك نفر از مثلاً بندرعباس بيست وچهار ساعت توي ماشين نشسته است ميگويد من يك دقيقه بيشتر با وزير كار ندارم اگر خواسته باشيم بيست و چهار ساعت بمانم بايد بروم مسافر خانه بگيرم يك دقيقه كار دارم اگر بيش از يك دقيقه كار داشتم من را بيرون كنيد ميگفت دلم برايش سوخت كه اين همه توي اتوبوس و گراني و خرجي به وزير گفتم آقا اين از راه دور آمده است و يك دقيقه هم وقت ميخواهد قول داده كه اگر بيش از يك دقيقه شد او را از اتاق بيرون كنم آمد گفت آقا من يك دقيقه وقت دارم ولي ميترسم با تو حرف بزنم گفتم نترس گفت ميترسم گفتم نترس گفت ميترسم گفتم نترس هر چي ميخواهي بگو گفت حالا كه نميترسم الان يك دقيقه من تمام ميشود به قدري از توي وزير بدم ميآيد كه دوست دارم با چاقو تو را تكه تكه كنم يك دقيقه من تمام شد و رفت ميگفت اين را گفت و رفت اين بيست و چهار ساعت سوختم چون تصميم گرفته بودم استراحت مطلق كنم اينطور نيست كه ما به خواسته هايمان برسيم. استراحت مطلق نيست. آمد پهلوي يك نفر گفت آقا من بچه دار نميشوم گفت خانمت درجه يك است گفت بله، فرمود يك قبيلهاي هستند كه زن هايشان زشت هستند دخترهايشان قد و بالا ندارد خوشگل هايشان متوسط هستند ولي نسلشان نسل خوبي است هم تيزهوش هستند و هم. . . تمام كمالات توي نسل هست ولي زن زشت است يا متوسط شما يك خورده بايد بيائي پائينتر. . .)خدا رحمت كند علامه جعفري بالا منبر بود بحث علمي داشت جمعيت هم نشسته بودند همچين كردند. . . يعني يك خورده مسئله را عملياش را بياور پائين اين بنده خدا فكر كرد كه ميگويند يك پله بيا پائين از منبر يك پله آمد پائين باز همچين كردند. . . باز يك پله آمد پائينتر او هي ميگفت سطح مطلب را پائين بياور ايشان يك پله پائين ميآمد يك پله بايد پائينتر بيائيم. . . اگر تحمل ميكني زن يك مقدار شكلاش آنطور كه تو ميخواهي نيست اما نسلاش خوب است بگذار از نهج البلاغه بگويم(ماد القامــــ قصير الهمــــ) قامتاش كشيده است قد بلند است شاخ شمشاد اما در مقابل همت او كوتاه است(طليق السان حديد الجنان) زبانش نرم است بيانش نرم است اما قلبش مثل سنگ ميماند(قرن بسعتها فاقتها) يعني كنار توسعهها فاقهها گذاشته است يعني كنار عسل نيش زنبور هم هست كنار نرمي پوست مار زهر مار هم هست كنار گل خار هم هست كنار قله درّه هم هست.
اصل مهم اين است كه بي نقص وجود ندارد به توقع هايمان. . . مشكل خودمان توقعات است مثل آدمي كه روي ميخ مينشيند ميگويد آخ خوب بلند شو آنطرف بنشين ما خودمان گير خودمان هستيم قرآن ميفرمايد بت پرست گير خودشان گير خودشان هستند «قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ» الصافات/95 با دست خودتان بت تراشيدهايد آنوقت راست آن گريه ميكنيد؟ با دست خودمان آداب و رسومي درست كردهايم خودمان با دست خودمان توي آداب و رسوممان ماندهايم چند ميليون آدم داريم كه ميتواند يك ميليون و يك ميليون و نيم بردارد برود مكه آدم يك ميليوني و دو ميليوني خيلي داريم اما حساب ميكند من بروم مكه بايد چند ميليون سوغاتي بياورم بايد چند ميليون هم بنشينم وقتي هم برگشتم بايد خانهام را هم رنگ كرده باشم توي خانهاي اجارهاي كه نميشود بايد خانه شخصي بخريم يعني مكه را جوري گره ميزنيم كه پنجاه سالگي ميرويم مكه وگرنه اگر خرج مكه را. . . جواني هم ميشود رفت مكه يك كسي بود مكه نميرفت به او گفتم تو واجب الحج هستي ميداني چقدر چيزي داري؟ گفت اگر من بروم مكه بايد به همه شيعيان مكه يا مدينه حقوقي بدهم بنده خدا از دنيا رفت و مكه نرفت توقع را بايد كم كنيم اولويتها را بايد در نظر بگيريم.
ازدواج مهمتر است يا تحصيل من نميدانم چه حسابي است كه پدر و مادرها روي ازدواج بچهشان حساس نيستند ولي روي تحصيل بچهشان حساس هستند و حال اينكه تحصيل يك كمال است و ازدواج يك ضرورت اگر آدم بچهاش فوق ليسانس باشد بهتر از ليسانس است هر چه باسوادتر باشيم كمال است اما ازدواج يك ضرورت است دين در خطر است ولي ميبينيم پدر و مادرها آن مقداري كه براي پز و تحصيل اهميت ميدهند. . . حتي براي مدل ماشيناش حساس است از همه جا قرض ميكند خودش را به آب و آتش ميزند تا ماشيناش را عوض كند اما براي ازدواج ميگويد حالا كه جوان هستند بگذار خوش باشند يعني برايشان مطرح نيست كه بچهشان فاسد بشود يا نشود يا كم مطرح است يكي از مسائل مهم در ازدواج اين است كه هر چه سن ازدواج بالا برود توقع بالا ميرود جوان بيست و دوسه ساله كسي توقع خانه شخصي ندارد اما اگر سن ازدواج را بالا برديم داماد شد سي و پنج ساله و چهل ساله از داماد چهل ساله توقع خانه شخصي دارند يعني ما هر چه عقبتر بيندازيم توقعشان بالاتر است. يكي از مسائل اين است كه ميگويند آدم خوب طرفش را بشناسد براي اين كه خوب بشناسد ميگويند يك روابطي با هم داشته باشيم هي. . . اين روابط قبل از ازدواج ممكن است بعضي از جاها مفيد باشد ولي اگر اينها عاشق و معشوق باشند خودشان همديگر را گول ميزنند مگر انسان موجودي است كه ميتواند خودش را بشناسد انسان خودش هم خودش را نميشناسد يعني الان بنده ممكن است پنجاه جلسه راجع به عدالت اجتماعي صحبت كنم اما در يك صحنه ببينم عادل نيستم يا قرباني دادند كبابي هايش را براي خودم برداشتم اينطور نيست كه انسان بداند. . . . به امير المومنين(عليه السلام) گفتند چرا ميگويي(اهدنا الصراط المستقيم) تو كه راهت مستقيم است فرمود من خبر از يك دقيقه ديگر ندارم حضرت يوسف(عليه السلام) ميگفت «تَوَفَّنِي مُسْلِمًا» يوسف/101 خدايا من مسلمان بميرم من نميدانم يك ساعت ديگر چه ميشود به يكي از مراجع گفتند ميخواهيم براي شما بزرگداشت بگذاريم فرمود تا من زنده هستم و شيطان زنده است صبر كنيد چون ممكن است دقيقه آخر خراب كنيم بگذاريد اگر سالم مردم اگر دسته گل آب ندادم برايم قرآن بخوانيد اما تا من زندهام ميترسم بزرگداشت بگيريد بعداً بزنيد توي سر خودتان كه ما براي اين بزرگداشت گرفتيم دسته گل آب داد بسياري از آدمهاي انقلابي بعد از اينكه سالها سابقه جبهه و جنگ دارند ممكن است خطر پيش بياد آيت الله است ممكن است برايش خطر پيش بيايد قرآن خيلي آيه داريم كه ميفرمايد «فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ» خيلي عبادت كرد ولي حبط شد امام علي(عليه السلام) در نهج البلاغه ميفرمايد شيطان شش هزار سال عبادت كرد بعد ميفرمايد نميدانيم كه اين سالها سالهاي دنيا است يا سالهاي آخرت كه سال آخرت «وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» الحج/47 روز قيامت باندازه هزار سال شماست، شيطان شش هزار سال عبادت كرد حضرت ميفرمايد نميدانيم از سالهاي دنيا است يا آخرت بعد از شش هزار سال گفتند سجده كن گفت من سجده كن نيستم نژاد من بهتر است.
بعضي از جوانها دخترها و پسرها در دنياي خيال ميگويند حالا يك مدتي با هم باشيم ببينيم اخلاقمان به هم ميخورد يا نميخورد بابا اگر همديگر را دوست داشته باشد هر دو تملق ميگوئيد وقتي با هم بد شديد تملقها كنار ميرود آشنايي دوره كوتاه اينها نشانه سعادت ابدي نيست.
يكي از مسائل در ازدواج اين است كه ميخواهيم امتياز بگيريم نميخواهيم امتياز بدهيم اينها گير و گورهاي ازدواج است انگار دارند با هم كشتي ميگيرند دختر فروشي و پسر فروشي ميكنند مهر سنگين الان گروگان شده است ميگوئيم آقا مهر سنگين تو كه نميتواني بدهي بعضي وقتها آدم شك ميكند كه اين عقدها درست است يا درست نيست اينها را از مراجع تقليد بپرسيد من فتوايش را نميدانم كه آه در بساط ندارد ميگويد پانصد سكه ميگوئيم اين قيافهاش پانصد سكه تا آخر عمرش ميتواند پانصد سكه جور كند؟ چيزي كه آدم نميتواند مثلاً ميگويد كوه هيماليا را بر ميدارد فرار ميكند آخر تو الان با عصا هم نميتواني راه بروي آنوقت ميخواهي كوه هيماليا را برداري و فرار كني گاهي وقتها آثار دروغ توي مهريه پيدا است بعد به پدر عروس ميگوئيم اين كه نميتواند بدهد ميگويد اين گروگان است آنوقت داماد ميگويد اين بخاطر پولهايم زن من شده است زندگي هم كه ميكنند بخاطر گروگان است نميدانم چه خاكي به سرم كنم گير هستم زندگي گروگان گيري. ما توي مسجد به پيش نمازها گفتهايم بين دو نماز سخنراني نكنند سخنراني بين دو نماز گروگان گيري است دو تا نماز را بخوان هر كه خواست در برود هر كس خواست بنشيند ما ميگوئيم نه بعد از نماز جيم ميشوند خوب اگر جيم بشوند تو بلد نيستي چيزي بگويي كه جيم بشوند و اينكه جيم شوند كي گفته مشتريهاي ما چهل تا باشند بگذار بيست تا باشند بيست تا آزاد بهتر از چهل تا اجباري است حتي گفتهايم بين دو تا نماز استخاره نكنند چون اين يك نفر استخاره ميكند آن دويست نفر عمرشان تلف شده است آن دويست نفر چه گناهي كردهاند كه بخاطر استخاره يك نفر وقتشان تلف شود. گروگان گيري حتي توي سخنراني حتي توي نماز جماعت مهريه سنگين گروگانگيري است.
يكي از گير و گورها تحصيل است تحصيل يك عبادت است ازدواج هم يك عبادت است نبايد يك عبادت نبايد جلوي يك عبادت را بگيرد قديمها البته نه خيلي قديم چند سال پيش هر دختري كه عروس بود از دبيرستان او را بيرون ميكردند ميگفتند چرا. . . آخر ازدواج مقدس است تحصيل هم مقدس است اين دو تا مقدس نبايد با هم. . . داشته باشد الان هست يا نيست؟ اگر هست كه كار غلطي است اگر نيست كه الحمدلله چه بهتر، رضا شاه رفت بازديد از پادگاني دم آشپزخانه گفت غذا چيه؟ سرباز گفت قربان آبگوشت است رضا شاه رفت ديد پلو است گفت پسر اينكه پلو است گفت قربان چه بهتر حالا اگر برداشتهاند بايد بگوئيم آموزش و پرورش قربان چه بهتر اگر برنداشتهاند اين كار كار درستي نيست ما داشتيم از همكاران توي نهضت سوادآموزي آن شبي كه دخترش عروس شده بود ميخواستند ببرند خانه شوهر خبر دادند كه پسرت توي جبهه شهيد شد يكمرتبه شوكه شد گفت به مادر عروس و به هيچ كسي ديگر نگوئيد شهادت پسرم خيري بوده است عروسي دخترم هم خيري بوده است نبايد آن خير جلوي اين خير را بگيرد حرف قشنگي است.
حديث داريم اگر دامادي برايتان آمد، من ديروز به مادر عروسي زنگ زدم و بهش گفتم، حديث داريم اگر دامادي آمد كه مشكل اخلاقي و ديني ندارد و مشكل جسمي هم ندارد يكوقت يك داماد فلان مرض را دارد خوب اين حق با عروس است اما نه داماد سالم است متدين است از نظر اخلاق و فكر هم سالم است صرف اينكه ايشان هنوز مدركش را نگرفته يا هنوز خانهاش را تمام نشده يا هنوز استخدام رسمي نيست قراردادي است يا هنوز يا هنوز يا هنوز. . . حديث داريم اگر دامادي گيرتان آمد قبول نكرديد دخترت به فتنه عظيمي گرفتار خواهد شد. و خواهش هم ميكنم كه نگوئيد دختر ما يا پسر ما حزب اللهي است من خواهش ميكنم اين لقب را به بچه هايتان نگوئيد صرف اينكه ايشان چادرش مشكي است مسجد ميرود بسيج است و انجمن اسلامي است و. . . اينها همهاش درست اما آن هم كه من ميگويم درست است يك كسي رفت چلوكبابي بيرون آمد پول نداد گفتند كجا ميروي پول بده؟ گفت درست ميگوئيد گفت خوب بده، گفت درست ميگويي، يك نفر آنجا بود غذا ميخورد گفت آقا مردم آزاري نكن پول را بده گفت تو هم درست ميگويي يكي گفت بابا شايد ندارد گفتها! تو هم درست ميگويي! بچه شما حزب اللهي است نميگويم حزب اللهي نيست نماز هم ميخواند همه خوبيهايي كه ميگويي درست ميگويي اما من هم درست ميگويم شهوت تاريخ سرش نميشود شهوت زمان سرش نميشود مكان سرش نميشود فشار شهوت انفجار است قصه خيلي جدي است ساده نگيريم بعد هم گناه اول ممكن است بچه شما ناراحت بشود سيگار اول آدم سرفه ميكند سيگارهاي بعد آدم كيف ميكند دفعه اول اگر خلافي از او سر زد ممكن است رنگش بپرد بگويد چه گناهي كردم چرا بد شد ميرسد بچههايي كه روزي گناه نكنند ميگويند امروز روز خوشي نبود چيزي گيرمان نيامد يعني از گناه كردن لذت ميبرد ولذا در دعاي كميل داريم(اللهم اغفر لي الذنوب التي تهتك العصم) يعني آن گناهي كه ديگر من را بي حيا ميكند. براي ازدواج بايد اقدام كرد يك مقداري هم بايد توقعها را كم كنيم.
تحصيل مانع نيست، شغل مانع نيست، فقر مانع نيست، شما يك آماري بگيريد، نگاه به فاميل كن نگاه به پدرت بكن، تمام كساني كه. . . نود و نه درصد افراد وقت ازدواج چيزي نداشتند بعد از ازدواج زندگيشان خوب شده است شما الان همه تحصيلكرده هستيد كسي از شما هست بگويد من قبل از ازدواج وضعام بهتر بود؟ بسياري از رزقها مال بچه است تا بچه نباشد رزق توي خانه پدر و مادر نميآيد قرآن ميفرمايد چرا بچهات را ميكشي بخاطر خرجي؟ چرا از بچه جلوگيري ميكني؟ «نَحْنُ نَرْزُقُهُم» بعد ميفرمايد «وَإِيَّاكُمْ» الإسراء/31 هم قبل از اياكم است يعني صدقه سر بچه يك چيزي هم به تو ميدهم ما آب را ميخواهيم به مزرعه برسانيم حالا صدقه سر مزرعه جويها همتر ميشود پدر و مادر جوي هستند براي مزرعه گاهي وقتها خدا ميخواهد خيري به بچه برساند از صدقه سر بچه. . . اين خيلي قشنگ است. براي ازدواج بايد يك تصميمي گرفت امام فرمود كسي ازدواج كند پنجاه درصد ديناش حفظ شده است(من تزوج فقد احرز نصف دينه) بايد يك عزم ملي كرد حديثهاي من هم فايدهاي ندارد فقط من ميخواهم ناخنك بزنم تا افرادي حركت كنند مثلاً نميشود در هر نماز جمعهاي دختري را جهازيه بدهند هر نماز جمعهاي يك عروس و داماد توي آن باشد حالا شهرهاي كوچك هر دو تا نماز جمعه يكي چهار نماز جمعه يكي شهرهاي بزرگ در هر نماز جمعه ده تا هر كس ميآيد نماز جمعه. . . واقعاً اگر پول دسته گلها را بريزند توي صندوق ازدواج سالي صدها جوان و دختر و پسر بخاطر پول گل. . . گل پرپر ميشود جوان. . . يكسري پولها ولخرجي ميشود بعضي از افرادي كه بسياري از كارهاي مستحب را ميكنند. . . مثلاً هيئتهاي عزاداري نميتوانند در هيئت عزاداري دو تا از جوانهايي كه توي محلهشان است داماد كنند؟ منتهي رئيس هيئت به فكر داماد كردن نميافتد او ميخواهد علمات بخرد سينه بزند جوان زير علمات زن ندارد آنوقت اين آدمي كه رئيس هيئت است دهها ميليون آهن ميخرد ميگذارد روي دوش جواني كه گرسنهاش است من نميدانم از اين نوع مديريت. . . بدترين نوع مديريت است بدترين نوع فكر است كه شكم گرسنه است روي شكم گرسنه آهن ميگذارد به اسم امام حسين(عليه السلام) بودجه علمات ميدهيم و فكر هم ميكنيم كه عبادت است قربان قرآن بروم خيلي آيههاي قشنگي دارد ميفرمايد بعضيها گناه ميكنند خيال ميكنند كه عبادت ميكنند «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» الكهف/104 يعني پهلوي خودشان حساب ميكنند كه اينها نيكوكار هستند خيال ميكند. . . اصلاً اگر كسي نذر كند كه علمات بخرد شرعاً نذر او درست نيست من بعنوان يك آخوند ميگويم نذر بايد يك كار عقلايي باشد اين همه منار دراز ميخواهند چه كنند اصلاً كي است كه ميخواهد برود آن بالا؟ آن بالا هر چه داد بزني كي است كه اين پائين بفهمد؟ گفتهاند برو پشت بام براي اينكه همسايهها بفهمند ما اينقدر منار را درازش كردهايم كه ديگر بالا هر چه نعره بكشند پائين نميفهمند قاطي كردهايم هم خواص ما و هم عوام ما يك مسيرهايي ميرويم كه جوانهاي ما ازدواج نكردهاند بودجه براي تهاجم فرهنگي است همه استخر درست كردهاند بعضيها ساختمان ساختهاند حتي بعضي سازمانهاي مذهبي بودجه تهاجم فرهنگي را گرفتند استاندار يكي از استانها ميگفت فلان تشكيلات فرهنگي بودجه تهاجم فرهنگي را نود درصد بنايي كرد يك عده هم كه استخر ساختند جوان رفت توي آن شيرجه زد حال آمد وقتي حال آمد گفت حالا بايد چه كرد؟ حالا بايد چه كرد؟ (والله من كه عقلم نميرسد من يكسري حرف دارم ميخواهم بزنم ميترسم ولي حالا خدا رحم كرده است. . . من به يكي از واعظهاي درجه يك گفتم من اگر يكوقت قدرت پيدا كنم ميگويم حرام است شما منبر برويد براي اينها گفت چرا؟ گفتم اينها صدتا پيرمرد هستند اينها هم همينهايي هستند كه هستند اگر بدند ديگر خوب شو نيستند كسي كه شصت سال است كه بد است ديگر مشكل است كه خوب بشود تصادف است در تاريخ اگر بد هستند خوب شدن آنها شبه محال است اگر هم خوب هستند ديگر صابون روي صابون ميمالي گفت چه كنم؟ گفت چه كنم؟ گفتم بغل اين روضهاي كه ميخواني بيست تا پيرمرد هستند بغلش يك. . . ما كارهايمان درست نيست. . . گاهي توي يك اداره توي يك پادگان بيست تا پرسنل است شصت تا پرسنل است هر روز واعظ ميآيد با ماشين آنوقت بغل همين اداره دبيرستان هشتصد تا جوان توي آن هستند يك پيش نماز ندارند حالا اين اداره بخاطر اينكه پول دارد يا ارتش است يا سپاه است عقيدتي سياسي است بخاطر اينكه پول دارد زور دارد ماشين دارد قانون دارد هر روز نماز جماعت برپا ميشود هشتصد تا جوان بغل مدرسه پول ندارند زور ندارند بي آقا هستند اينها بايد يك كارهايي كرد نميدانم بايد چه كرد؟ خيلي بايد تصميم بگيريم مسئله ازدواج را حل كنيم چه اشكالي دارد شهرداري هر كس ميخواهد خانه بسازد بگويد يك سوئيت بيست متري هم بايد بسازي يك سوئيت بايد كنار خانهات بسازي حالا يا سرايت دار يا تلفن چي يا جواني از فاميل همسايه كارمند يك كسي كه فعلاً آغاز زندگياش است اگر خواستيد. . . چون ما ساختيم خيلي بزرگ است نه من، بعضيها، خانههاي خيلي بزرگ است منتهي جوري نساختهاند كه يك نفر ديگر از اين خانه استفاده كند يكوقت جنگ كه بود ميگفتند خانه بايد پناهگاه داشته باشد يك سوئيت بساز منتهي اختيار آن با خودت است بسيار آدمهايي هستند اگر بخواهند حرفي هم ندارند مثلاً پسر خواهرش دانشجو است فعلاً بيايد توي خانه ما بنشيند يك آدمهايي هستند كه دوستشان دارند جوان هستند جوان خوبي هم هستند سالم هم هستند ميخواهند ازدواج كنند گير يك اتاق هستند يك اتاق يك سرويس كوچولو سي متري اين خانههاي بزرگ اگر يكي يك اتاق هم بسازند هم فشار به آن كسي نميآيد كه خانههاي سنگين ميسازد هم ميتواند يك نفر را نجات بدهد ولي نقشهها نقشههايي است كه خانه چهارصد ميليون ساخته است ولي يك زن و شوهر توي آن زندگي ميكنند همين آقا يك مشت فاميل دور او هستند كه همه از بي اتاقي ميسوزند آدم بدي هم نيست ولي ميگويد من كه نميتوانم پسر مردم را بياورم پهلوي زنم؟ خوب از اول يك گوشه ميساختي كه. . . ميشود از اول جور طراحي كرد كه. . . ما يك خورده مديريتمان كم است مديريت پول خرج كردنمان كم است يك پيش نماز بود وقتي ميخواست مهر بخرد مهر چهارگوش ميخريد به او گفتند چه فرقي ميكند مهر گرد باشد يا چهار گوش گفت ببينيد من پيش نماز هستم يك بار كه پيش نماز بودم مهرم گرد بود چسپيد به پيشانيام افتاد و رفت جمعيت پشت سرم بود من فكر كردم چه خاكي به سرم كنم ديگر تصميم گرفتم مهر چهار گوش بخرم يك مهر نماز بايد روي آن مديريت بشود ما الان خانه ميسازيم سنگين اما چون مخ مديريتمان و توجه به نسل فقير در ما نيست حتي فاميلهاي خودمان را نميتوانيم. . . دنياي ورزش جوان هايمان مثلاً گاهي توي فشار جمعيت از بين ميروند بخاطر. . .) همين بازيهاي بين المللي اگر پول بليطاش را خرج ازدواج ورزشكارها بكنند توي هر بازي كه راه ميافتد بيست سي تا از اين ورزشكارها هم داماد ميشوند هم گل ميزند هم پول ندارد هم خواهرش جهازيه ندارد يعني همه گرسنه تنبك ميزنيم يك مقداري خلاصه از منارها از علماتها از تجملات يك مقداري بايد يك فكري كرد نميدانم بايد چه كرد من در حد يك طلبه بنا دارم چند جلسهاي اينها را نخ نخ كنم يك گوشههايي بزنم(شايد آن كسي كه دارد بنايي ميكند بگويد اين راست ميگويد پس ما كنار خانهمان يك سوئيت بسازيم خيليها ويلا ساختهاند جاهاي خوش آب و هوا ولي نقاشي ويلا جوري است كه جز يك خانواده توي آن عذاب ميشود و حال اينكه ميشد اينرا جوري ساخت كه من كه ميروم لذت ببرم اين آقايي هم كه فقير است همسايه است بگوئيم آقا اين كليد يك تك اتاق است آب و هوايش هم خوب است توي تابستان دو شب هم تو بگير بخواب كار به زن و بچه من هم ندارد در آن جداست راهش هم جداست سرويس آن هم جداست يك چيز بيست متري كنار ويلا بسازيم حالا كه شما توي يك ويلاي چند هزار متري لذت ميبري يكي از فقراي محله يكي از بستگان هم يك شب جمعه يك آب و هواي خنك بخورد تصميم نگرفتهايم كه كمك كنيم هنوز نيت نكردهايم اگر نيت كنيم همه با هم مشكل ازدواج مشكلتر از جنگ نيست.)
خديا يادمان بده. . . الله اكبر چه دعاي قشنگي است(اهدنا الصراط المستقيم) خدايا يادمان بده كه وظيفهمان چيه و كشور ما رهبر ما جوانهاي ما ناموس ما نسل ما دين ما رهبر ما دولت ما امت ما آبروي ما هر چه كه به ما دادهاي در پناه امام زمان حفظ بفرما.
اين نسل آسيب پذير را از همه آسيبها حفظ بفرما.
خدايا گرههاي ازدواج را باز و آسان بفرما.
غلها مراد من از غل يعني خرافات غلهايي كه خودمان به گردن خودمان انداختهايم «الْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ» الأعراف/157 قرآن ميفرمايد اينها خودشان به گردن خودشان غل انداختهاند غلها را از گردن ما از گردن جامعه ما آداب و رسوم غلط را خرافات را از فرهنگ ما برطرف بفرما.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته