متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1383/8/6
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
در محضر مبارك گروههايي هستيم كه بد نيست در يك دقيقه اسم آنها را ببريم در دقايق اول يك بسيج دانش آموزي استاني است كه زير يك ميليون جمعيت دارد ششصد و چهل دانش آموز شهيد داده است يعني در كل ايران نسبت كه جمعيتش استان كهكيلويه شهيدش از همه بيشتر است در محضر مبارك اينها هستيم كه بحث هم در آستانـﺔ روز دانش آموز پخش ميشود روز شهادت حسين فهميده(رحمه الله عليه) در محضر مبارك همكارانمان هستيم در نهضت سوادآموزي كه كار بسيار سختي را ميكنند كه تك تك بايد در خانهها را بزنند بي سوادها را جمع كنند خيلي كار سختي است توي روستاها با اقل حقوق و بهرحال. . . من يكوقت خدمت امام بودم عروس امام يك مدتي توي نهضت سوادآموزي بودند احوال نهضت را كه پرسيدند كه ما چه جور بي سوادها را جمع ميكنيم حقوق ما چقدر است و من خدمتشان رسيدم فرمود توي شهرها كه ميرويد سلام مخصوص من را به آموزشياران نهضت سواد آموزي برسانيد ما از زحمات شما تشكر ميكنيم. در محضر مبارك جهاد كشاورزي هستيم كه امسال خيلي كار قشنگي شد الحمدلله بعد از سالها بيست و پنج سال است كه توي انقلاب هستيم قبل از انقلاب هم زمان شاه ما گندم ميخريديم و امسال الحمدلله اولين سالي است كه جمهوري اسلامي از نظر گندم خودكفا شد و اميدواريم كه خداوند به همـﺔ شما سلامت بدهد اين. . . حالا بحث من راجع به كل كشور است بحث من راجع به نهضت سواد آموزي و بسيج و سازمان كشاورزي نيست ولي چون مخاطبين هستند لازم بود كه يك اظهار ارادتي به شما بكنم بحث من تفسير قرآن است كه به درد همـﺔ مردم بخورد بخصوص كه داريم به شبهاي قدر هم نزديك ميشويم عرض كنم به حضور شما كه مسئله امسال ما موضوع اين بود كدام آيات قرآن اشاره دارد كه برجسته ترين نمونهاش اهل بيت هستند موضوع رمضان هشتاد و سه در ياسوج اين است قرآن و اهل بيت(عليهم السلام) آياتي داريم گرچه عام است اما بالاترين و برجسته ترين نمونهاش اهل بيت هستند.
1- خوف بندگان خدا از عذاب دوزخ
يكي آيات آخر سوره فرقان است كه ميفرمايد «وَعِبَادُ الرَّحْمَانِ» بندگان خوب خدا كساني هستند كه دو سه تا را جلسـﺔ قبل گفتيم حالا «وَالَّذِينَ يَقُولُونَ» كساني هستند كه ميگويند «رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا» الفرقان/65 بندگان خوب خدا صفاتي دارند چند تا صفت را در جلسـﺔ قبل گفتيم حالا اين صفت. . . ميگويند پروردگارا عذاب جهنم را از ما باز گردان كه عذاب آن دامن گير است(غرام) به مصيبتي ميگويند كه آدم نتواند از آن فرار كند يعني روي دوشش افتاده التزام و تعهد روي دوشش افتاده چارهاي هم ندارد مثل اينكه ما ميگوئيم تاوان آنرا بايد بدهي ميگويند خدايا عذاب جهنم را از ما برگردان اين كلمـﺔ برگردان يعني آمده و من از خدا ميخواهم اينكه آمده برگردد يعني بندگان خوب خدا هم در معرض آسيب هستند كه امام باقر(عليه السلام) فرمود مراد از اينها اهل بيت هستند يعني بهترين نمونهاش اهل بيت هستند.
2- دعا براي نجات از دوزخ در ماه رمضان
بگذاريد يك خورده روشنتر بگويم در وسط ماه رمضان دعائي هست توي ماه رمضان بنام دعاي مجير كه شصت هفتاد بار هي ميگويد سبحانك يا قدوس سبحانك سبحانك بعد ميگويد اجرنا من النار يا مجير اين كلمـﺔ اجرنا من النار يا مجير يعني خدايا مرا از دوزخ نجات بده شب قدر دعاي(الغوث الغوث) صدر مرتبه سه تا شب قدر داريم سيصد مرتبه اولياء خدا ميگفتند(الغوث الغوث خلصنا من النار)(خلصنا من النار) يعني من را از نار خلاص كن پس پيداست آدم توي آن هست يعني الان ما توي فساد هستيم بايد بيائيم بيرون يعني شيطان هوس شايعه سوء ظن اصلا گناها ما را احاطه كرده بايد زود با طناب تقوا بيرون بيائيم اين تعبيرها پيداست كه انسان را احاطه كرده(خلصنا) يعني توي آن افتاده ام(اجرنا) يعني توي آن افتادهام من را بيرون بياور(اصرف عنا) يعني منصرف كن از ما، يعني عذاب آمده ما را از آن منصرف كن برگردان اين خودش يك نكته است كه انسان اگر غافل بشود يك چيزي است كه. . . چون گناه اول مثل يك قطر? سياه مثل اينكه روح انسان يك جاي آن آسيب ميبيند يك ذره يك ذره مثل ميكرب سرطان يعني هي همه جا را ميگيرد گاهي وقتها كه يك موش وارد خانه ميشود همينطور ميبيني با يك فاصله همـﺔ كتاب را ميخورد همـﺔ آستانـﺔ در را ميجود گناه را بايد اول جلويش را گرفت يعني اولين گناه بايد مقاومت كنيم ديگر انسان توي آن كه افتاد ديگر هي گناه گناه ميزاد هر گناهي سبب گناهي ديگر ميشود يعني اول تخم مرغ ميدزدد يعد دستش عادت ميكند مرغ ميدزدد بعد ماشين ميآورد كل دام را ميدزدد تا كم كم ميبيني كشتي نفت را توي دريا دزديد بعد ميبيني افغانسان را دارد ميدزدد يعني دزد از ريز شروع ميشود صفتهاي بد ذره ذره رشد پيدا ميكند بندگان خوب خدا مواظب هستند هي ميگويند خدايا عذاب دوزخ را از ما دور كن.
3- اقدام عملي براي نجات از دوزخ
بعد ميفرمايد «إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا» الفرقان/66 كه اين دوزخ جايگاه بد و منزلگاه بدي است البته فرار از دوزخ با زبان هم نيست بايد با عمليات باشد امام علي چاهاي زيادي را ميكند خدا قمست كند برويد مكه بين مدينه و مكه از مدينه كه بيرون ميآئيد اسمش هست(آبار علي) آبار، جمع بئر است بئر يعني چاه يعني چاههايي كه امام علي كنده و وقف كرده جالب اينست كه ما رفتيم آنجا الله اكبر اين آبها شيرين است آبهاي اطراف شور و ديديم كه شيعيان مدينه با ماشين ميآمدند آنجا آن آبها را ميبردند هم بخاطر شيرينياش هم بخاطر اينكه يادگار حضرت علي است الان هم حكومت سعودي ليوانهاي آبي دارد كه بسته بندي ميكند روي آن نوشته آبار علي يعني اين آب از همان چاه است امام وقتي اين چاهها را ميكند توي فيلم هم بود كه يك لحظهاش اين بود كه از چاه خاك بيرون ميريخت با دست خودش چاه ميكند يكي از اين چاهها تا به آب رسيد آب مثل گردن شتر بيرون ريخت گفتند بشارت يا علي چه آبي؟ ! چقدر آب زياد چقدر زلال بشارت، فرمود به من بشارت ندهيد من همـﺔ اين چاهها را ميخواهم وقف مسلمانها كنم بعد وقف ميكرد توي وقف نامهاش مينوشت خدايا من اين آب را وقف كردم تو هم علي را از جهنم نجات بدهد يعني اينطور نيست كه يك پولدار همينطور بخواند(اجرنا اجرنا) يك خورده پولش را بايد چند تا دختر جهازيه بدهد چند تا پسر را داماد كند چند تا بيكار را كار بدهد يعني نجات از جهنم فقط اين نيست كه(يقولون) درست است كه قرآن ميفرمايد يقولون با زبان ميگويند اما با عمل بايد انسان يك كارهايي را بكند.
امام سجاد چون نميتوانست حوزه علميه داشته باشد امام حسين را كشتند بعد از امام حسين امام سجاد امام شد حكومت بني اميه ترس وحشت خفقان ملاقاتها ممنوع امام سجاد هيچ كاري نميتوانست بكند نه سخنراني نه حوزه علميه هيچي، بعد امام سجاد(عليه السلام) برده ميخريد برده خريدن آزاد بود برده ميخريد توي خانه به اسم برده با آنها كار ميكرد اينها را تربيت ميكرد شب عيد فطر اينها همه را آزاد ميكرد يعني اسم آن برده خريدن و اينها بود اما واقعش يك دانشكده سري بود كه فارغ التحصيل هايش برده. . . بعد امام سجاد شب عيد فطر ميفرمود خدايا من برده هايم را آزاد كردم بعد ميگفت خدايا تو هم امام زين العابدين را از آتش جهنم آزاد كن يعني اينكه ميگويند بندگان خدا ميگويند خدايا عذاب جهنم را از ما دور كن گاهي بايد يك زنداني را پول داد از زندان آزادش كرد امروز برده نيست بسياري از زندانيها به خاطر يك مبلغ گرفتار شدهاند خوب بعضي زندانيها مجرم هستند خوب ما مجرم را كاري نداريم اما نه آدم خوبي بوده اما تصادفاً داشته ميرفته يك كسي آمده جلوي ماشينش به او خورده يعني ناخودآگاه جريمه پيدا كرده آنهايي كه ناخودآگاه هستند اسيرند بسم الله خدايا بيا ما امشب دو تاي اينها را آزاد كنيم ما كه سپرده توي بانك داريم ما كه سرمايه داريم پنج تاي اينها آزاد چه اشكالي دارد؟ گاهي ميشود خيلي كارها را كرد استان فارس چند روز پيش خيرين آن دور هم جمع شدند و جمعيت زيادي را از زندانيها آزاد كردند در تهران باز اين هست جاهاي ديگر هم هست.
4- قيام در شب، نشانه بندگان خدا
آيهاي كه در جلسـﺔ قبل من گفتم و شما نبوديد اين است بندگاه خوب خدا كساني هستند كه «وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا» الفرقان/64 يعني شبها تا صبح گريه ميكنند عبادت ميكنند در عين اينكه عبادت ميكنند مغرور نيست يعني يكوقت كسي اگر چهار تا روزه گرفت چهار تا ختم قرآن كرد غرور او را نگيرد بندگان خوب خدا اولياء خدا اءمـﺔ اطهار با اينكه امام رضا ماه رمضان ده مرتبه همـﺔ قرآن را ميخواند فرمود من ميتوانم بيشتر هم بخوانم منتهي چون توي هر آيهاي فكر ميكنم كه اين آيه كجا نازل شد و مربوط به چي است زمستان نازل شد يا تابستان در جبهه بود يا در غير جبهه نميدانم موضوع آن چي بود چون من با توجه به معاني دارم ميخوانم ده مرتبه افرادي هستند چندين برابر ما عبادت ميكنند و خدا اسمش را گذاشته(و عباد الرحمان) اينها بندگان خوب خدا هستند اما با همـﺔ اينكه شب زنده دار هستند باز هم(يقولون) ميگويند خدايا ما را ببخش يعني يكوقت كسي با عبادت خودش مغرور نشود آخر ما زود مغرور ميشويم بعضي از ما.
5- ميانه روي در انفاق و كمك به محرومان
يكي ديگر از خوبيهاي بندگان خوب خدا اين است «وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا» بنده خوب خدا كسي است كه وقتي پول خرج ميكند «لَمْ يُسْرِفُوا» الفرقان/67 زياد خرج نكند اسراف نكند «وَلَمْ يَقْتُرُوا» يعني تنگ هم نگيرد نه ولخرجي كند و نه مشت آن هم باشد پس چه جوري باشد «وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا» الفرقان/67 بين اين ولخرجي و مشت همي(قوام) مسئله قوام با فتح قاف، قوام به معناي حد وسط است قِوام وسيله قيام است اينها معنايش فرق ميكند مثل كلمـﺔ جِنازه كلمـه جَنازه جِنازه مال آن چوب زير است جَنازه مال آن بدني است كه رو است چون بدن رو است آنرا ميگويند جَ چوب زير است ميگويند جِ، در اينجا هم قَوام است يعني حد وسط بيائيم روي اين صحبت كنيم پول خرج كردن چقدر بايد باشد؟ آخر امروز وسائل كمك آموزشي ميگويند پيغمبر ما وسائل كمك آموزشياش كم خرج بود گفت بيائيد من حد وسط را به شما بگويم حديث داريم كه دست برد يك مشت سنگ ريزه برداشت محكم گرفت گفت اين اقتار است(لم يقترو) يعين مشتش هم است اين رقمي نباشيد سنگها ريخت كنار دو مرتبه دست كرد سنگ برداشت دستش را شل كرد همـﺔ سنگها ريخت فرمود اين رقمي هم نباشيد اين هم اسراف است دفعـﺔ سوم يك مقداري سنگ برداشت آسان گرفت چند تاي آن ريخت چند تا ماند فرمود اين درست است نه مشت را هم بگذاريد كه هيچي از شما به هيچكس نرسد نه همچين مشت خودتان را شل كنيد كه هرچي داريد خرج كنيد فردا به گدايي بيفتيد پيغمبر ما سه سنگ ريزه مشت كرد يك بار دستش را شل كرد همـﺔ ريخت فرمود اين اسراف است يك مرتبه چنان بست كه هيچي از آن نريخت فرمود اين تقطير است(لم يقتروا) يك مرتبه ميانگين كه بخشي از آن ريخت و بخشي از آن. . . يعني با اين وسيله تبليغات سمعي و بصري آموزش داد كه متوسط باشيد.
در هر كاري حد وسط من يك ماه رمضان راجع به(اهدنا الصراط المستقيم) صحبت كردم ميانه روي در هر كاري كمال است دعا ميخواهي بخواني به مقداري كه حال داري بخوان حال نداري نخوان با كسي دوست ميشوي يكمرتبه همچين دوست ميشود كه قربانش ميرود بدون او نه ورزش ميرود نه پارك ميرود نه حمام ميرود نه مدرسه ميرود اصلا هر جا ميرود مثل دو قلو به هم چسپيدهاند گاهي هم چنان با هم قهر ميكنند كه شش ماه به شش ماه نه به هم تلفني نه نامهاي نه سلامي نه عليكي رفاقت ميانه عبادت ميانه.
6- ماجراي انفاق پيراهن توسط پيامبر
يك زني آمد گفت برو پهلوي پيغمبر بگو پيراهنت را من ميخواهم براي تبرك آمد گفت مادرم سلام رسانده گفته پيراهني كه پوشيدهاي براي تبرك به من بده حضرت هم پيراهنش را داد ظهر شد بلال اذان گفت پيغمبر هم همان يك پيراهن را بيشتر نداشت توي خانه نشست لخت كه نميتواند برود مسجد آيه نازل شد پيغمبر كي گفت اين رقمي خرج كني؟ «وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ» نه مثل آدمهايي باشد كه دستش به گردنش غل و زنجير است يعني هيچوقت اين دست توي كيسه نميرود اين رقمي نباش كه دستت توي كيسهات نرود «وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ» الإسراء/29 اينطور هم نباشد كه تو يك دانه پيراهنت را ميدهند مردم قد قامت الصلا? ميگويند نماز جماعت تعطيل ميشود خدا به پيغمبر هم فرمود خرج كردنت ميانه روي باشد نه آنچنان به درس بچسپيم كه اسلحه بلد نباشيم نه آنقدر صبح تا شام توي اسلحه باشيم كه درسمان شانزده تا تجديدي بياورد يعني ميزانِ ميزان دفاع اندازه دارد تحصيل اندازه دارد عبادت اندازه دارد خوردن اندازه دارد «وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا» الأعراف/31 خوردن اندازه دارد مطالعه اندازه دارد حتي در اصول كافي بابي داريم(باب الاقتصاد في العباد?) اقتصار يعني ميانه روي يعني در عبادت هم بايد انسان ميانه رو باشد بندگان خوب خدا كساني هستند كه در خرج كردن هم ميانه رو هستند انسان مالك هست اما در خرج كردن محدوديت دارد نگو آقا مال خودم است مگر مال خودت است ميتواني خرج كني مال خودت است مالك هستي اما حق خرج كردن نداري.
7- تصرف در اموال در چهارچوب قوانين الهي
به حضرت شعيبِ پيغمبر گفتند تو چرا اجازه نميدهي ما هر جور دلمان ميخواهد توي مال خودمان تصرف كنيم چون حضرت شعيب اجازه نميداد مردم در مال خودشان هم طبق سليقـﺔ خودشان خرج كنند «أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ» آيا نمازت تو را وادار كرده كه اينطور بر ما حكومت كني تو بخاطر نمازي كه ميخواني اجازه نميدهي ما در يك تيكـﺔ آيه يادم رفت اين تيكه كه يادم هست اينست «أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ» هود/87 انجام بدهيم در اعمالمان هي چي دلمان ميخواهد تو بخاطر نمازت ميگويي اين رقمي خرج كن اين رقمي خرج كن به تو چه؟ ما ميخواهيم هر جور دلمان ميخواهد خرج كنيم آقا من هر جوري دلم ميخواهد ميخواهم بيايم توي خيابان نه خير، اين قيافهاي كه ميآيي توي خيابان هواسها را پرت ميكند خيابان مال شهرداري است خيابان مال نيروي انتظامي است خيابان مال كل جمعيت شصت ميليوني است خوب بنده مثلا عمامهام را بگذارم روي دماغم خوب شوفور تاكسي اينقدر ميخندد كه ميزند به كسي ديگر مگر كسي ميتواند هر جوري كه دلش ميخواهد. . . هر چيزي كه هواس عمومي را پرت كند اصلاً اسم شهدا توي جادهي بين قم و تهران بود برداشتند از قم تا تهران هر چه عالم شهيد بود عكسش روي اتوبان بود نيروي انتظامي گفت اين عكسها باعث ميشود كه راننده نگاه ميكند ببيند اين كي بود تصادف ميكند ما عكس آيت اللهمان هم وقتي باعث تصادف است ميگوئيم بردار كلماتي كه بيش از دو تا كلمه توي تابلو نبايد باشد حالا البته بعضيها بي سليقه هستند تابلو مينويسند مثل اينكه اين آقا بازنشست شده يك عينك هم گذاشته روي يك چهارپايه نشسته ميخواهد بخواند كنار جاده دو تا كلمه حسن آباد خلاص، نماز يك كلمه، تابلويي كه آدم عبور ميكند بايد يك كلمه بيشتر نباشد يكوقت يكي از شهرداريها ميخواست براي نماز پول خرج كند حالا نميگويم شهرداري كجا بود آبروريزي است پول داد به يكي از اين، آخر اين هنرمندها هم اين وسط بعضي ميآيند فرصتي دست ميگيرند هنر نمايي كنند همهشان نيتشان هنر است و كارهاي خدمت اما خوب بايد ديد كه اين هنر. . . يك پول سنگيني از شهرداري گرفت زير يكي از اين پلهاي شهر يك عكسي كشيد چند صد هزار تومان بعد هم به من گفت آقاي قرائتي براي نماز تبليغات كردهام برو ببين زير پل چه خبر است؟ ما هم عبوري، حالا نرفتيم براي آن پل ولي عبورمان رسيد ترمز كردم هر چي نگاه به اين عكس كردم نفهميدم با تلفن همراه زنگ زدم كه آقا من الان زير پل هستم از اين چيزي نميفهمم گفت ببين اين عكس چهل متر است گفتيم خيلي خوب با تاكسي ميرويم سر و ته آنرا ميفهميم اين چيه؟ گفت ببين نوك آن يك ماهي نيست؟ گفتم چرا عكس كلـﺔ ماهي را ديدم، گفت دُم آنرا ديدي؟ حالا برو، گفتم خوب رفتم دم آنرا هم ديدم گفت توي سينـﺔ ماهي يك چيزي است مثل بقچه، گفتم آره ديدم، گفت اين حضرت يونس است! در شكم ماهي گير كرده اين «سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنْ الظَّالِمِينَ» الأنبياء/87 اين مثل سبحان ربي العظيم و بحمده نماز است پس تبليغ نماز است گفتم اُه اُه! من بايد صبر كنم بازنشست كه شدم يك چهارپايه بياورم بيايم اينجا يك عينك بزنم چهل دقيقه نگاه كنم خودت طراح هم بيايد بگويد غرض من از اين طرح چي بود؟ بابا ول كنيد به اسم هنر مردم را گيج ميكنيد هنر اين است كه آدم در ساده ترين نگاه مطلب را به ديگران منتقل كند اگر من شما را گيج كردم و بعد از گيجي يك چيزي ياد تو دادم اين كه هنر نيست هنرمند اينست كه. . . قرآن بخوانم چرا از خودم بگويم قرآن ميگويد خدا هنرمند است بخاطر اينكه «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ» القمر/17 هنر اين است كه انسان با يك طرحي، عكسهاي گل آقا هنرمند است يعني يك عكس ميكشيد مقايسه ميكرد آدم با يك نگاه كلي چيز ميفهميد هنر اين است كه انسان با يك نگاه مطالب زيادي بفهمد اگر با وقت كم مطلب زياد فهميدي هنر است اما اگر با وقت زياد مطلب كم فهميدي. . .) اقتصاد هم همينطور است در بحث اقتصاد اگر توليد زياد بود مصرف كم اين اقتصاد پيش ميرود چون يك ميليون گير ميآورد دويست هزار تومان خرج ميكند اين ميشود پس انداز اين موفق است بعضي آدمها توليدشان كم است مصرفشان زياد است يعني اگر با كار كلفت نان نازك خوردي پس انداز داري اگر با كار نازك نان كلفت خوردي باقي. . . اگر به اندازه بود يعني مصرف و توليد يك جور بود هيچوقت پس انداز نداري انسان بايد هميشه. . . حديث داريم(من سئله في صغر اجاب في الكبر) اگر بچگيات سوال كردي از استاد هي نوشتي بزرگ كه بشوي جواب ميدهي اگر بچگي آدم بي تفاوتي بودي سر كلاس كه نشستي همينطور مثل بشكه هيچوقت بزرگ بشوي پاسخگوي مردم نيستي اما اگر بچه عقب دبير رفت عقب استادش رفت ما سراغ داريم كه مرحوم شهيد مطهري وقتي ميآمد قم درس ميداد طلبه توي ماشين ايشان مينشست توي جاد? قديم تهران دو سه ساعت ميرفت تا تهران توي ماشين از ايشان سوال ميكرد تهران پياده ميشد و برمي گشت يعني دوسه ساعت ميرفت و برمي گشت كه چند تا سوال از مرحوم مطهري بكند حضرت موسي به شعيب. . . حضرت موسي به خضر گفت اجازه ميدهي توي بيابانها عقب تو بيايم به شرطي كه گاهي يك چيزي ياد من بدهي(من سأل في صغر) كسي كه در بچگياش هي سوال كند بنويسد سوال كند بنويسد اين مهم است.
8- دوري بندگان خدا از اسراف
برادرها و خواهرها اينرا تكرار ميكنم اسراف گناه كبيره است گناه كبيره سبب اين ميشود كه آدم فاسق بشود اسراف در آب اسراف در برق ريـﺔ سالم را شما با سيگار دودي ميكني اين اسراف نيست؟ بارها گفتهاماي كاش سيگاريها هر وقت ميخواستند سيگار بكشند يك اسكناس هزاري آتش ميزدند بنده الان بعنوان يك طلبه بگويم اگر كسي اسكناسش را آتش بزند گناهش كمتر از اين است كه سيگار بكشد چون اسكناس كه آتش بگيرد پولم رفت اما ريهام هست وقتي اسكناس دادي سيگار كشيدي هم پول ميرود هم ريه ميرود هر كس ميخواهد سيگار بكشد يك اسكناس را بردار آتش بزند بريزد دور اسكناس را پاره كني بريزي دور پول تو از بين رفته ولي ريهات سالم است سيگار ميخواهي بكشي خوب سيگار مصداق اسراف نيست؟ بنده خوب خدا نبايد سيگاري باشد ترياكي كه ديگر هيچ ميانه روي در هر كاري عبادت است.
9- معناي درست شرك و توحيد
«وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ» الفرقان/68 بندگان خوب خدا كساني هستند كه. . . بعضيها كه ميگويند كار نيست راست ميگويند اما بعضيها كار هست حال كار نيست. امام جمعهاي ميگفت، در يكي از اين مناطقي كه گوسفند زياد است ميگفت يك جواني آمد گفت من جوانم ميخواهم كار بكنم گفت ما چهار نفر را دعوت كرديم از كميتـﺔ امداد از محترمين از خيرين مثلا ده تا گوسفند گرفتيم به شما داديم گفت آقا شما ده تا گوسفند به من بدهي كي اينها را بچراند؟ امام جمعه گفت والله من جمعهها خطبه دارم باقياش را ميخواهي من بيايم برايت بچرانم! باقياش را ميخواهي من بيايم برايت چوپاني كنم، جوان گوسفند به او ميدهي. . . بله يكوقت منطقه منطقـﺔ دامداري است كس اهل كار باشد ميتواند از درآمدهاي كم كار بكند بعضي وقتها كار نيست بعضي وقتها عار نيست يعني همت و غيرت كار نيست بعضي وقتها كتاب نيست بعضي وقتها كتاب هست انگيزه مطالعه نيست آدم اگر خواسته باشد نماز بخواند با برگ هم نماز ميخواند مهر نماز نيست با برگ ولي آدم هم اگر نخواسته باشد نماز بخواند انواع سجادهها توي خانهاش است نميخواند بسيار آدمهايي داريم كه در محدوديتها رشد كردهاند و بسيار آدم داريم كه در رفاهها شكست خوردهاند چقدر وقت داريم؟ دو دقيقه،
مي فرمايد «وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ» بندگان خوب خدا كساني هستند كه دعوت نميكنند ديگران را همراه خدا. . . حالا ما با سنّيهاي ايران مشكلي نداشتهايم و نخواهيم داشت انشاءالله ولي يك مشت سنّي هستند اينها سنّي نيستند وهابي هستند وهابيها يك عقيده بسيار بدي دارند كه سنّي قبول دارد نه شيعه مثلا ميگويد شما كه ميگويي يا ابوالفضل مشرك هستي يا حسين مشرك هستي ميگوئيم چرا؟ ميگويد بگو ياالله چون قرآن گفته «وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ» دعوت نميكنند با خدا خدايي ديگر را، ميگوئيم ما امام حسين را بعنوان خدا دعوت نميكنيم آنكه شرك است اينست كه انسان كسي را صدا بزند بعنوان اينكه تو هم خدا هستي ان شرك است اما اگر گفتيم يا ابوالفضل يا فاطمه زهرا يا مهدي اين توسلهاي ما دعوت ميكنيم غير خدا را اما بعنوان خدا دعوت نميكنيم بعنوان ولي خدا دعوت ميكنيم فرق ميكند يكوقت ميگوئيم حسين تو خدايي يكوقت ميگويم حسين تو شهيد شدي در راه خدا، اينكه ميگويد با خدا كسي را نخواهيد اين تيكه را فهميدهاند با خدا كسي را نخواهيد قبول است اما با خدا كسي را بخواهند قرآن ميگويد بعنوان الها آخر يعني بعنوان خدا نخواهند چَشم ما هيچكس را بعنوان خدا نميخوانيم پس شرك ممنوع اين آيه ميگويد شرك بعد ميگويد «وَلَا يَقْتُلُونَ» كسي را هم نميكشند «وَلَا يَزْنُونَ» زنا هم نميكنند شرك به هيچ عنوان قابل قبول نيست هيچوقت شرك جايز نيست هميشه شرك ممنوع است زنا هميشه ممنوع است اما قتل هم قتل حق داريم هم قتل باطل ولذا درباره قتل گفته «وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ» اگر به حق بود او را بكش مگر كشتن حق هم داريم؟ بله، قاتلي كه يك نفر را كشته بايد او را كشت زناي با محرم كشتن است مرتد كشتن است اينها قتل حق است زناكاري كه زن را مجبور بكند آن زناكار را بايد كشت زناي كسي كه همسر دارد قتل است كسي كه ادعاي پيغمبري ميكند قتل است كسي كه مثل سلمان رشدي به پيغمبر به اولياء خدا به حضرت زهرا جسارت كند قتل است كسي كه با سحر و جادو افكار عمومي را منحرف كند قتل است مفسد، كسي كه اسلحه دست بگيرد مردم را توي خيابانها بترساند قتل است كسي كه بر امام عادل خروج كند قتل است ما سه تا گناه داريم ميگويد مومن سه تا خلاف را نميكنند شرك قتل زنا شرك هميشه حرام است و ممنوع اما قتل به حق جايز است كشته بايد او را كشت كسي كه امنيت عمومي را به خطر انداخته يك كسي كه اسلحه دست گرفته توي كوچه راه ميرود همـﺔ زن و مرد از او ميترسند خوب اين امنيت عمومي را بهم زده محارب است ناموس مردم را با تهديد وادار به زنا كرده با محرم خودش خلاف كرده بنابراين اين كلمـﺔ لا يقتلون) كلمـﺔ(الا بالحق) آمده پس ببينيد قرآن چه قشنگ است شرك(الا) ندارد زنا(الا) ندارد اما قتل(الا) دارد يعني بعضي گناهان همه جا هميشه براي هر كسي ممنوع است بعضي كارها در صورتي حلال است در صورتي حرام است كه موردش را بايد خود اسلام تعيين كند.
(حرفهايم تمام توي اين جلسه چه گفتيم؟ گفتيم آياتي كه برترين مصداق آن اهل بيت هستند آخر سوره فرقان چند تا آيه هست جلسـﺔ قبل شروع كرديم اين جلسـﺔ دوم بود قرآن و اهل بيت بندگان خوب خدا كساني هستند كه دو تا صفت را جلسـﺔ قبل گفتيم اين جلسه هم گفتيم «رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ» الفرقان/65 گناه كه ميكنند عذاب جهنم را ميبينند ميدانند كه اين گناه پاخور دارد «إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا» الفرقان/65 عذاب آن دامنگير است جدي است و شوخي ندارد در پول خرج كردن نه ولخرج هستند نه كنس بعد به اين مناسبت گفتيم در عبادت در ورزش در تفريح در جبهه در خدمت به مادر همه كارها ما بايد ميانه رو باشيم حتي خدا به پيغمبر فرمود تو كه يك پيراهن داري چرا دادي؟ نه بايد اينقدر خرج كنيم و نه بايد دست هايمان مثل غل به گردنمان بسته باشد بعد هم فرمود عباد الرحمان سه تا گناه نميكنند شرك زنا قتل شرك همه جا زنا همه جا قتل(الابالحق) قتل ممنوع است مگر در مواري كه طرف جان كسي را گرفته امنيت جامعه را گرفته ناموس مردم را گرفته در مواردي كه حاكم شرع دستور ميدهد و ديگر مربوط به قوه قضائيه است.)
خدايا داريم تفسير عباد الرحمان را ميكنيم تو را به آبروي عباد الرحمان ما را از عباد الرحمان قرار بده. ما را از خطرات مختلف، چون انسان دو تا گناه دارد گناهان ما از دو غريزه است يا غضب است يا شهوت توي يك آيه ميگويد غضب(يقتلون) قتل است آدم قتل روي غضب است شهوت زنا است از نظر عقيده فكر، فكر كج عمل كج توي عمليات يا بخاطر غريزه غضب است ميكشد يا بخاطر غريزه شهوت است زنا ميكند. خدايا در همـﺔ حوادث ما را از طوفان حوادث و از انحراف فكري و عملي و زباني از همـﺔ انواع انحراف نسل و ناموس ما را حفظ بفرما. بار ديگر از تك تك شما كه تشريف آوردهايد تشكر ميكنم.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته