اين چهارشهروندايراني در ديپلماسيخارجي و رسانهاي، نهتنها جايگاهيندارد، بلكه بهصورت يك خاطرهفراموش شده درآمدهاند، كهبايد آنرا ديپلماسيتغافل ناميد، عدمآزادي گروگانهايايراني، همواره يك برگمنفي درسياستخارجي كشوربرجاماند.
جناب آقايحسين اخوان، بهعنوان برداركاظم، لطفبفرماييد و براي ما از اقداماتاوليهاي كه پساز اسارت كاظم وهمراهانش انجامشدبگوييد:
اخوان:اقداماتاوليه كه آنچناننبود، ولييكماه پساز اينكه كاظم وهمراهانش بهاسارت درآمدند، نمايندگان رسانههايخبريخارجي كه درايران مستقربودند، باانتشار بيانيهايمشترك باعنوان «عكاسايراني را آزادكنيد» ازكليه سازمانها وسنديكاهايمطبوعاتي وبينالمللي كه بهمنظور حفاظتازجان خبرنگاران دربرابرخطرات وارعاب ايجادشدهاند، خواستندتا اقداماتعاجل و فوري را براي آزادي او از اسارت شبهنظاميان مسيحيلبنان بهعملآورند.
ـ وزارتامورخارجه ايران وساير مسئولينكشور، چگونه اين مسئلهمهم را پيگيري كردند؟
اخوان:همان موقع مسئولين وزارتخارجه پيگيرشدند ولي خب بهنتيجهاي كهبايد، نرسيدند. دراينجا بايدمتذكرشوم كه ما قصدنداريم به اقدامات انجامشده بهصورت سياهوسفيد نگاهكنيم؛ بههمين لحاظ بههمه تلاشهاي انجامشده ارجمينهيم، اما اگر نسبتبه عملكرد مسئولينذيربط وحتي رسانههايجمعي انتقادجدي داريم، آنرا بهجا ومنطقيميدانيم ومعتقديم اقداماتي كه تاكنونانجامشده، پراكندهومقطعي بوده ونهريشهاي وبرنامهريزيشده. هركس هم كه مدعياست درست عملشده، حاضريم با او بهمناظره بنشينيم كه از دوحال خارج نيست:يا نتوانستهاند ويا نخواستهاند كه مسئله را بهموقع و بهجا حلكنند كه امروزميبينيم در بيستمينسالگرد مفقودي چهارشهروندايراني، ازسرنوشتآنان خبرموثقي دردستنيست. بهدلايلي، تاسال1365 قضيهاسارت چهارايراني مسكوت مانده بود تا اينكه بهدنبال اظهارات آقاي هاشميرفسنجاني دريك كنفرانسمطبوعاتي درپاسخ بهسوال خبرنگارانگليسي درباره وضعيت وسرنوشت تري ويت فرستادهويژه كليسايكانتربريانگليس بهلبنانـكه بعداً معلومشد ازسوي سازمانجاسوسيآمريكا سيا، مأموريتويژهاي داشتهـكه درخواست اسقفاعظم آنكليسا را از ايران براي پيگيريمسئله تريويت و اينكه وي درتماس با مجامعمسيحيلبنان تلاش خواهدكرد تا وضعيت چهارگروگانايراني نيز روشنشود، رئيسوقت مجلسشوراياسلامي درپاسخي مورخه 18/12/1365 بهوي اطمينانداد كه ازدوستانخودمان درلبنان وسوريه خواستهايم جداً براي پيداكردن اثري از تري ويت اقدامكنند وجنابعالي نيز هرچه زودتر نتيجه تلاشخودتان را دربارهيافتن چهارايراني ربودهشده و برگرداندن آنان بهآغوش خانوادههايشان اعلامنماييد.
ـ آيا اين مكاتبات ونامهنگاريها نتيجهاي هم بهدنبال داشت؟
اخوان:خير. البته برايغربيهاچرا! چون تريويت وتمامي گروگانهايغربي، باوساطت سازمانمللمتحد وتلاشوهمكاري جمهورياسلاميايران آزادشدند، وليسرنوشت گروگانهاي ايراني همچنان نامشخص ماند ومتاسفانه پساز بازتاب آزادي گروگانهايغربي در رسانههاي گروهي وخبري جهان مبنيبر بستهشدن پرونده گروگانها درلبنان، اين موضوع در رسانههايخبري داخلكشور نيز بههمينشكل وبدوناشاره بهمشخصنشدن سرنوشت چهارايراني منعكسشد. حالاينسوال بهجاماند كه:آيا مسئولين دستگاهديپلماسي ايران نميتوانستند درهنگامآزادي گروگانهايغربي، خواهان اعمالنفوذ آنها برفالانژها وحتي رژيمصهيونيستي براي روشننمودن تكليف گروگانهايايراني شوند ويا تضمينكاري براي پيگيري اين مسئلهبگيرند؟
ـ پساز رهايي گروگانهايغربي، درحاليكه شما اولينقربانيان بحرانگروگانگيري اتباعخارجي درلبنان بوديد، چهاقداماتي انجامداديد؟
اخوان:غربيها در روند آزادسازيگروگانها، بهصورت يكطرفه، تمامي آنها را آزادكرده، به كشور وخانوادههايشان بازگرداندند. جالباينجاست كه حتي بعداز آزادي، غرامت همگرفتند؛ اماسرنوشت شهروندانايراني همچنان دربوتهفراموشي فرورفت. پسازگذشت دوسال و عدمپيگيري وزارتامورخارجه، كه بهنظرميرسيد پروندهگروگانهايايراني جزو پروندههايبسته آنان درآمدهاست، و اين چهارشهروندايراني در ديپلماسيخارجي و رسانهاي، نهتنها جايگاهيندارد، بلكه بهصورت يك خاطرهفراموش شده درآمدهاند، كهبايد آنرا ديپلماسيتغافل ناميد، عدمآزادي گروگانهايايراني، همواره يك برگمنفي درسياستخارجي كشوربرجاماند. مرحومپدرم رضا اخوان، كه سالها يعقوبوار چشمبهراه زيست، وقتي شرايط را چنينديد، در ارديبهشتسال 1372 طي يك رنجنامه مطول باعنوان «از رويا تا واقعيتتلخ» كه در روزنامهجمهورياسلامي منتشرشد، ضمن نقد عملكردمسئولين، بهتشريح ابعاد مختلف قضيهپرداخت. ما درطول يكسال ونيم حضورمداوم كاظم در عرصههاي دفاعمقدس، همواره آمادگي دريافت خبراسارت و ياشهادت او راداشتيم.
چهاردهم تيرماه سال1372 درسالگرد اسارتآنها، باهماهنگيهاي بهعملآمده با ديگرخانوادهها، طي يك بيانيهاعتراضآميز كه صادرشد، نسبت به بيتوجهي مسئولينامر انتقادكرديم و از مجلسشوراياسلامي وكميسيونسياستخارجي درخواستكرديم كه بهموضوع رسيدگينمايند. درسالهاي 73 و 74 همين بيانيه در برخي ازمطبوعات درسالگرد فقدان آنان ، مجدداً منتشرشد كه خانواده سيدمحسن موسوي با مرحومپدرم تماسگرفتند وگفتند: «وزيرخارجه ناراحت شده، ديگر اينكار رانكنيد كه بهضرربچههاست!» من درسال 1375 همانبيانيه را براي تعدادي از نمايندگان واعضايكميسيون سياستخارجي درمجلسچهارم ارسالكردم كه دراسفند همانسال، موضوع دركميسيون با حضورمسئولين وزارتخارجه بررسيشد، ولي آنان بهجاي پاسخ بهمسئله، بهيكباره صورت مسئله را پاككردند. درست يكماهبعد، رئيسانجمن حمايتاز زندانيان دربند رژيمصهيونيستي، اعلامكرد كه چهارايراني در زندانهايمخفي اسرائيل بهسرميبرند. البته وي اسامي آنهارا مشخص نكردهبود.
ـ بهنظرميرسد خانوادهها در دههاول اسارت آنان، و پساز سال 1372، نسبت بهپيگيري قضيه منفعلانه برخوردكرده وهماهنگي لازم را دردنبالكردن امرفوق ندارند وشايد بتوان گفت عزمشان آنچنان كه تصورميرود، جزمنيست؛ مثل پيگيري برخي خانوادههاي زندانيان اخير كه بهجرائممختلف ازجملهخيانتو… بازداشتشدهاند وخانوادههايشان شديدپيگير مسئلهشانشدند تا بهنتيجه مطلوب نظرخودشان برسند.
اخوان: ببينيد، اگرچهاين دوموضوع بهلحاظ ماهيتي بايكديگر كاملاًمتفاوتهستند، اما من اذعانميكنم كه خانوادههايگروگانها نيز در پيگيريهايشان قصورداشته و يا باهم هماهنگ نبودهاند. مشكلديگر ايناستكه سهنفر از آنان مجردبوده و داراي همسر وفرزند نبودهاند. خب اين درانگيزهپيگيري تأثيردارد. ما درمشهد ساكنهستيم، خانوادهتقي رستگار درقم زندگيميكنند، خانوادهحاجاحمد متوسليان هم كه پدر ومادرش ساكنتهران هستند ولي بهدليل كهولتسن توانپيگيري ندارند، خانواده سيدمحسن موسوي هم كه درتهران هستند، بنابردلايلي كه عنوانميكنند چون موسوي كارمند وزارتخارجه بوده و… لذا محذوراتي درطرح وپيگيري قضيهدارند؛ لذا بديهياست كه پيگيري مستمر و برنامهريزي شده خانوادهها، ميتوانست تأثيربيشتري داشتهباشد. جادارد تا مسئلهاي را برايتان شرحدهم و آن اينكه:يكي ازعواملي كه حتي باعثشد مسئله گروگانهاي آمريكايي منجربه ماجراي «ايرانگيت» شود، اقدامات خانوادههايآنانبود. يكيازكاركنان سازمانجاسوسيآمريكا دركتابش باعنوان «زندگيمندرسيا» وقتي بهمسئله ايرانگيت ميرسد، مينويسد: «مشكل گروگانهايلبنان، اين فاجعهبغرنج كه بربسياري از فعاليتهاي دولتآمريكا سايهافكندهبود، قطعاً تأثيرعميقي بركاخسفيد داشت. نگرانيهاياخلاقي وانساني، فكر ريگان را بهخود مشغول كردهبود و او دائماهمكاران خودرا ترغيبميكرد كه راهي برايحل اينمعضل پيداكنند. خانوادههاي گروگانها دائما بامطبوعات مصاحبهميكردند وبر سيا وساير سازمانهايدولتي فشار واردميكردند كه كاري انجامدهند.»
خب البته شرايطما چون دريك كشور جهانسوم هستيم، فرقميكند. يعنيجايي كه با خيلياز مسائل سادهانگارانه وسطحي برخوردميشود واين برميگردد بهتلقي وحساسيت دفاعاز حقوق اتباعايراني درخارجازكشور نزددولت، دستگاهسياستخارجي، رسانههايجمعي و مجلسشوراياسلامي. ما از تيرماهسال 1380 بنا را براينگذاشتيم كه بهطورمستمر و بهطرق مختلف، از راههايي كه امكان پيگيري وجود داشتهباشد، مسئله را بهطورجدي دنبالكنيم تا انشاالله در بيستمينسالگرد آنعزيزان بتوانيم به پاسخيروشن برسيم. علاوه براينمعتقديم حتي بايدسرنوشت سايرناپديدشدگان كه 3 نفر ديگرنيزهستند، وبراي اولينبار درسال 1372 سفارتايران دربيروت اعلامكرد كهدرهمان سال1361 سهشهروند ايرانيديگر درلبنان ناپديدشدهاند، روشنشود.
ـ لطفاً برايما بفرماييد كه طي يكسالگذشته چهاقداماتي انجامدادهايد؟
اخوان: علاوهبر نامهسرگشادهاي كه ازسوي خانوادهها درسالگرد اسارتآنان به رئيسجمهوري ارسال شد، 18/4/1380 خانوادهها ديداري با رئيس مجلسشوراياسلامي جناب آقايكروبي داشتندكه ايشان بر «ضرورتتشكيل كميتهاي درمجلس بهمنظور پيگيريموضوع» تاكيدداشتند واظهار اميدواريكردند كه: «با تلاش نمايندگانمجلس، گامهاياساسي دراينزمينه برداشتهشود.» همچنين بهمناسبروزخبرنگار، بهسراغ خبرگزاريجمهورياسلامي ـايرناـ وخبرگزاريدانشجويان ـايسناـ رفتيم و مصاحبههايي انجامشد و به رياستكميسيون امنيتملي و سياستخارجي نامهاي با عنوان «انتظارخانوادههاي گروگانهايايراني ربودهشده درلبنان از مجلسششم» باتوجه بهاقدامات ادوارگذشته مجلسشوراياسلامي، نوشته ومجدداً درخواست تشكيل كميتهحقيقتياب را براي روشنشدن موضوع نموديم، كه رونوشت نامه نيز براي كليه اعضايكميسيون و هيئترئيسه و رياست كميسيوناصل 90 مجلس ارسالشد. پساز گذشت 6 ماه ازمكاتبه با رئيسجمهوري، و همينطور رئيس كميسيونامنيتملي وسياستخارجي مجلس كهپاسخي دريافتنكرديم، با دبيركميسيون حقوقبشراسلامي مكاتبهكرديم ودرخواست پيگيري موضوع راداديم كه رونوشتايننامه نيز پيرومكاتباتقبلي، براي همهمسئولين ذكرشده ارسالشد. امسال نيز بهمناسبت آغازسالنو، مجدداً نامهاي براي رئيسجمهوري نوشتيم. باتوجه بهكشتهشدن ايلي حبيقه ومطالب مطرحشده درمطبوعات مبنيبر «كشتهشدن قاتل گروگانهايايراني»، وپيشاز اين نيز اخبار غيررسمي درخصوص شهادت اينعزيزان كه در داخل وخارج ازكشور منتشر شدهبود، وحتي در يك ماهنامه با تيتردرشت و بهصورت علني شهادتآنان اعلام شدهبود، كه ايندستمطالب هيچگاه ازسوي وزارتامورخارجه تكذيبنشده وشواهد وقرائن مختلف نيز نشانگر آناست كه موضوع چهارگروگانايراني بهطورجدي در دستوركار مسئولينامر قرارندارد، لذا بيشاز اين نبايد روح وروان خانوادهها آماج چنيناخباري قرارگيرد و حقيقت هرچه كههست، بهما اعلام شود وچنانچه عدهاي تعمدا بخواهند موضوع را درهالهاي از ابهام وتاريكي نگهدارند، اينعمل غيرانساني است و براي چندمين بار درخواست ملاقاتحضوري خانوادهها با ايشان عنوانشد. رونوشتايننامه نيز پيرومكاتباتقبلي، براي هيئترئيسهمجلس، رئيس و تكتكاعضاي كميسيون امنيتملي وسياستخارجي، رئيس كميسيوناصل90 و دبيركميسيون حقوقبشراسلامي ارسال شد؛ علاوه براينها، تلاشميكنيم تا ازطريق نمايندگانمجلس، موضوع درقالبسوال ازوزيرامورخارجه، درجلسه مجلسشوارياسلامي طرحشود.
ـ آيا پيگيريهاي شما درطول يكسال اخير، نتيجهاي هم درپي داشتهاست؟
اخوان: متاسفانه جناب آقايخاتمي و دفترايشان، پاسخ هيچكدام از نامههايما را ندادهاند ودرخصوص درخواستهايمكرر برايملاقات نيز جوابمثبتي دريافتنكرديم. نميدانم شايد دربرابر بيستسال زندگي خانوادهها دربيم واميد، ديدار با رئيسجمهوري انتظار زيادياست! من فكرميكنم پساز دودهه صبر وپايداري، زمانآن فرارسيده باشد كه مسئولين پاسخروشني به مابدهند. آنچيزي كه برايما مهمميباشد، حقيقتاست. در ديدار بارئيسمجلس نيز ايشان برتشكيل كميتهپيگيري درمجلس تأكيدداشتند، عملاً اقدامي صورتنگرفت وهيچخبري از تشكيل چنينكميتهاي نشد! رئيسكميسيون امنيتملي و سياستخارجي نيز عليرغم سهمرحله مكاتبه، هيچپاسخي بهماندادند واطلاعينداريم كه آيا اقداميشده يانه. ازميان ديگر اعضايكميسيون كه رونوشتنامه براي آنها ارسال شدهاست، فقطآقاي «اعلمي» نامهاول ما را ودرخواست كميتهحقيقتياب را براي وزيرامورخارجه ارسالداشتهاند كه همينجا لازم ميدانم از ايشان تشكركنم كه حداقل به نامهما توجهكردند. همچنين كميسيوناصل90 مجلس، پس از وصلنامه ما، درتاريخ 26/10/1380 با معاونكنسولي وامورمجلس وزارتامورخارجه مكاتبهنموده كه از پاسخمربوطه اطلاعي دريافتنكردهايم. كميسيون حقوقبشراسلامي نيز درپاسخ به نامهما اعلامداشته كه بخش بينالملل كميسيون، طي سالهاياخير مكرراً موضوع را بهمراجع طرفتماس درصحنهبينالمللي منعكسنموده ولي نتيجهموثري دربرنداشته است وپس از وصلنامهشما، مجدداً ارسالنامههايي دراين زمينه خطاب بهسازمانهاي مختلف طرفارتباط، در دستوركارميباشد. همچنين مكاتبهايبا بخشمربوطه وزارتامورخارجه انجامپذيرفت تا بهعنوان نماينده حكومتجمهورياسلامي ومسئول حمايت از اتباعكشور خود، پيگيريهاي موثري را عينيتبخشد. خانمدكتر «الهه كولايي» نمايندهتهران درمجلس، نيز طييادداشتي بهتاريخ 18/2/1381 درپاسخ به آخريننامه ما نوشتند: «متأسفانه وضعيتدردناك برادرشما و ديگرعزيزان دربندومفقودشده، ناشي ازمشكلات موجود در سياستخارجي ماست كه اميدوارم با بهبودآن، اينمشكل هم حلشود.»
ـ باتوجه به منشوشخصيت آقايخاتمي، بهنظرشما چرا ايشان پاسخنامههاي خانوادهها را نداده و يا درخواستملاقات با آنان را نپذيرفتهاند؟
اخوان: من احتمالميدهم كه معذوراتاخلاقي باشد. من اينسخن ايشان را درمراسم تحليف دوميندوره رياستجمهوريشان بهياد ميآورم كه گفتند: «خواهم كوشيد درنسبت ميان اخلاق وسياست، اخلاق را مقهورسياست نكنم.» يكدليل ديگرهم، ميتواند بحث شهادت اينعزيزان باشد؛ لذا انگيزهلازم وجودندارد، چون تاكنون اخبار ضدونقيضي در اين ارتباط درداخل وخارج كشور منتشر شدهاست، اما وقتي آنها را كنارهم ميگذاريد، بهيك نتيجهمشخص نميرسيد؛ مثلاً ابتدا سمير جعجع ادعاميكرد كه چهارگروگانايراني بهدستور فرمانده بخشامنيتي اين نيروهاـ ايلي حبيقهـ كشتهشدهاند، ولي حبيقه مدعيبود كه آنان توسط سمير جعجع بهقتل رسيدهاند؛ درحاليكه پساز انحلال واضمحلال نيروهايفالانژ و اعلام عفوعمومي درلبنان، ايلي حبيقه تشكيلحزب داد و بهنمايندگي پارلمان وحتي وزارت در دولتلبنان رسيد. درآنجا بود كه وي اعلامكرد اين چهارتن سال 1366 توسط سمير جعجع ازطريق دريا، بهاسرائيل منتقلشدهاند و براينقضيه حتي تاچندي قبلاز كشتهشدنش درحادثه انفجار درسال 1380 درلبنان، تأكيدداشت. اما فردي بهنام روبير حاتم معروف به كبرا، كه طي بيستسالگذشته محافظشخصي ايلي حبيقه بودهاست وهماكنون درفرانسه اقامتدارد، علاوه برانتشار كتابخاطرات خود باعنوان «ازاسرائيل بهدمشق»، درمصاحبه با هفتهنامه الوطنالعربي چاپپاريس، و روزنامه الشرقالاوسط چاپلندن وشبكهتلويزيوني الجزيره، تاكيدكرد كه چهارايراني ربودهشده درسال 1982 بهدستور شخص ايلي حبيقه بهقتلرسيدهاند. ازطرفديگر نيز اسرائيل روشنشدن سرنوشت اين چهارتن را منوطبه مشخصشدن وضعيت ران آراد دانستهاست. متاسفانه تابهمن سالگذشته كه ايلي حبيقه زندهبود، دولتايران آنگونه كه انتظارميرفت، بر دولتلبنان فشارنياورد وسرانجام يكياز عواملاصلي ومهم اسارت چهارايراني، كشتهشد. البته بديهيبود كه حبيقه بهعنوان يكنماينده ويا وزير دولتلبنان، تحت شرايطعادي به هيچوجه ايناتهام رانپذيرد؛ اما درهنگامه محاكمه سمير جعجع، اين امكان وجودداشت كه بهدادگاه احضارشود. آنچه مسلماست، وي باموقعيت وسمتي كهداشت، بهعنوان مسئول بخشامنيتي واطلاعاتي حزبفالانژ، قطعاً از سرنوشتآنان آگاه بودهاست. بههرحال ازشخصمرده نميتوان اطلاعاتي كسبكرد، اماهنوز سرنخهايي وجوددارد. دستيافتن بهحقيقت غيرممكننيست، البته اگر مسئولينبخواهند. اولاً اينكه جعجع يكياز عواملاصلي گروگانگيري كه چندسال پيش بهدليل جناياتبيشمار درلبنان، دستگير ومحاكمه وسرانجام بهحبسابد محكوم شدهاست، هماكنون دورانمحكوميت خود را طيميكند وهيچ بعيدنيست عفوبخورد وآزادشود. متأسفانه درزمان رسيدگي بهپرونده وي، ازسوي وزارتامورخارجه مسئلهربودن چهارايراني بهعنوان يكياز اتهامات او بهطورجدي دنبالنشد. جعجع وحبيقه درزمان اسارت گروگانهايايراني بهصورتمشترك عملميكردند و نقشكليدي داشتهاند؛ بنابراين وي درجريان آنچه برآنانگذشته، قراردارد و دولتايران بايدبراي روشنشدن حقيقت، ازطريق دولتلبنان وحتي نفوذ دولتسوريه، تلاشكند. ثانياً كسانيكه گفتهميشود درجريان كشتهشدن ويا انتقال آنان بهاسرائيل نقشداشتهاند، ويا اطلاعاتي دراينزمينه دارند، قابلدسترسي درداخل وخارج لبنانميباشند. فقط كسيبايد بهآنها مراجعهكند؛ خصوصاً با كشتهشدن حبيقه، هم دولتايران محذوراتگذشته راندارد، وهم فرماندهاننيروهاي اسبقفالانژ، بدوندغدغه ميتوانند حقايق را آشكاركنند. فقط نيازبه پيگيريدارد واينكه دولتلبنان نيز درقبال تعهداتمتعارف خود بهعنوان يكدولت، پاسخگوباشد. مشكلاصلي ازآنجا ناشيميشود كه يك عزمملي براي پيگيريموضوع وجودندارد و ازطرفي هم كسينيز دربرابر خانوادهها وافكار عمومي پاسخگونيست.
ـ بهنظر شما چرا موضوع بهعنوان يك مسئلهملي وانساني مطرح نشدهاست؟
اخوان: يكياز اشتغالاتذهني من درطول اينسالها، يافتن پاسخي براي اينسوال بود كه چرا ما برعكسغربيها، در دفاعاز حقوقشهروندانمان درخارجازكشور، جدينيستم؟! چرا حقوقآنان بهراحتي پايمالميشود؟ خب دولت و وزارتخارجه، مجلسشوراياسلامي و رسانههايخبري، بايد حساسيتلازم را داشتهباشند كهندارند. غربيها همواره سعيميكنند جهت بالابردن احترامبينالمللي خود، وجهه واحترام اتباعكشورشان را درنقاط مختلفدنيا بالاببرند و شديداً درپي حفظ آن و درصورت امكان بالابردن مرتبه و شاناتباع خودهستند؛ چراكه اينامر ازنظر رواني درطرف مقابل موثراست، بهشكلي كه متوجهباشد هرگونه تعرض نسبت بهحقوق اتباعغربي، هزينهسنگيني دارد. براي هميناست كه وقتي يك شهروندغربي دركشور ديگري مشكل پيداميكند، براي حلآن، پيشرفتهترين شيوههايديپلماسي را بهكار ميگيرند؛ درحاليكه ما درخصوص ارائه مظلوميت واحقاق حقوقخود درحد زندهنگهداشتن آن در شكلجهاني، فاقدهرگونه سياست برنامهريزيشده هستيم؛ اگرچه آقايخاتمي بهاهميت موضوع دفاعاز حقوقشهروندان توجهداشتهاند.
ـ آيا طي اين بيستسال، در وزارتامورخارجه كميتهاي ويا ستادي وحتي اشخاصخاصي براي پيگيري موضوع، وجود داشته ويا فرد مشخصي تاكنون ازسوي اين وزارتخانه باشما درارتباط مداوم بودهاست؟
اخوان: نخير. پاسخ اينسوال پرغصه است. هيچيك از مواردي را كه سوالكرديد وجود نداشته وندارد. فرزندآقايموسوي نيز سالگذشته در گفتوگو با مجلهشما، اين موضوع را تاييدكردند؛ درصورتي كه وزارتامورخارجه ما حتينسبت بهكشورهاي توسعهيافته، يكياز عريض وطويلترين وزارتخارجههاي دنياست وگفته ميشود7000 پرسنلدارد، كه دوسه برابر بسياري ازديگر كشورهاست. متأسفانه بايدگفت اين دستگاهبوروكراتيك، فاقد تحرك وبرنامه دراين زمينه است واز همه مهمتر اينكه، خود را پاسخگو نميداند. اگردولت پاسخگوست، بايد بپذيريم كه از وزارتامورخارجه نيز انتقادبشود.
ـ عملكرد رسانههايجمعي شامل شبكههايمتعدد راديووتلويزيوني سازمان صداوسيما، خبرگزاريجمهورياسلامي ومطبوعات را در دفاعاز كاظم اخوان بهعنوان يكخبرنگار وهمكار، چگونه ارزيابيميكنيد؟
اخوان: دراينجا وظيفه خودميدانم از پيگيريها وطرحجدي مسئله چهارگروگانايراني توسط مجلهفكه، درشرايطي كه ديگران توجهيندارند، تشكر وقدردانيكنم. همچنين از روزنامهسلام كه درگذشته، اصولي قضيهرا دنبالميكرد، و روزنامهكيهان كه درحالحاضر مسئلهرا دنبالميكند، وچون ساير نشريات و روزنامهها ملاحظهكاري نميكند، تشكركنم. ببينيد، قبلاز اينكه بخواهم پاسخشما را بدهم، بايد بهيك خصلتبد كه همان مردهپرستي است اشارهكنم، كه نتوانستهايم آنرا اصلاحكنيم؛ لذاست كه ميبينيم نسبتبه سرنوشتكاظم اخوان وهمراهانش، در رسانههاي ما اقبال چنداني معطوف نشدهاست. چنانكه پيشاز اين نيز اشارهكردم، يكياز مشكلاتما ايناست كه مفهوم دفاعاز حقوقشهروندان در رسانههايگروهي ما درستتبيين نشدهاست و بامنافع و ضرر وزيان مادي و معنوياي كه ممكناست متوجه ما شود، آشنانيستند. وقتيكه «هلموت هوفر» شهروندآلماني، درايران محكومشد، علاوهبر دولتمردان، تمامي رسانههايگروهي وخبريآنكشور عكسالعملنشاندادند. دريكي ازبرنامههاي «گزارشهفتگي» كه پساز آزادي گروگانهايغربي درلبنان، از صداوسيماي جمهورياسلاميايران پخششد، اعلام گرديد: «غربيها براي 7 گروگانخود كه ازسال 1364 بهبعد درلبنان بهگروگان گرفتهشدهاند، دربعد اخلاقي و گروگانگيري 000/700 سطرمطلب نوشته و 7000 برنامهتلويزيوني تهيهكردهاند.» غرب، دست بهيك پوششخبري ـ تبليغي حسابشده زد، اما دركشورما، دردهه اول اسارتكاظم وهمراهانش، موضوع چهارگروگانايراني، ازنظر خبري وتفسيري جايگاه بسيارضعيف وحاشيهاي مييابد و بعداز آن، درحاليكه روندآزادسازي گروگانهايغربي منعكسميشود، سرنوشت گروگانهايخودمان موردتوجه قرارنميگيرد و بهفراموشي سپردهميشود. جالباست بدانيد كه صداوسيماي ما، درطول بيستسال گذشته، فقط 3 برنامه درمورد آنان تهيه كردهاست. البته صداوسيما درگذشته بيشتر خط وزارتامورخارجه، يعنيسكوت را دنبالميكرد؛ فقط درچندسالاخير قدري فعالشده كه آنهم دريكمقطعي دليلداشت. خبرگزاريجمهورياسلامي نيز نسبت بهسرنوشت كاظم كه خبرنگار وفرستاده خودآنان بوده، كارنامهدرخشاني ندارد وحتي سردبيران وخبرنگاران آن، نه تنها يكبيانيه درحمايت ازهمكار خود صادرنكردهاند، بلكه اخبارمربوط بهاو را سانسور همكردند. بهعنوان مثال نامهاي كه براي دبيركميسيون حقوقبشر نوشتيم، وفقط گفتهبوديم كه عليرغمگذشت ششماه كه به رئيسجمهوري و رئيسكميسيون امنيتملي وسياستخارجي مجلس نامهنوشتهايم پاسخي نگرفتهايم، توسطآنها سانسورشد. درطول بيستسالگذشته، يك مصاحبه بامسئولين وزارت امور خارجه دراينخصوص نداشتهاند. پساز 18 سال كه از اسارت كاظم ميگذشت، براي اولينبار شخصي ازخبرگزاري، از خانواده اخوان خبرگرفت. در ديدار با رئيسدفتر آقاي «فريدون وردينژاد» مسئولسابقخبرگزاري، ومسئول روابطعمومي سازمان، گفتم:فكر نميكنيد پساز 18 سال دير آمدهباشيد؟ حالا كه تشريفآورديد، قدمتان رويچشم، خوشآمديد. خبرگزاري كه اعلامميكند هرماه 24 ميليونكاربر درجهان از پايگاهاينترنتيايرنا استفادهميكنند، شما بياييدكاري كه چندسالپيش اسرائيلبراي ران آرادكرد، بكنيد ويك سايتاينترنتي ويا حتي يكصفحه سايت خودتان را بهكاظم اخوان اختصاصدهيد كه هركس از آنچهارنفر خبري ويا اطلاعاتيدارد، بفرستد. گفتندكه پيشنهادخوبي است؛ اما همچنان اقدامي نشدهاست. دريك جلسهديگر بايكي ازمسئولين خبرگزاري گفتيم: شما كه در 32 كشور مهمجهان نمايندگي رسميداريد، فرماندهانفالانژ اينك هركدام بهيك كشور رفته وپناهنده شدهاند، اينهم نامكشورها واساميآنان، يكنفر بهآنها مراجعهكند ميتواند ازآنها اطلاعاتبگيرد، امامتاسفانه دراينجا نيز تاكنونكاري انجامنشدهاست. خبرگزاري كه مدعياست با 70 خبرگزاريجهان به تبادلاخبار واطلاعات ميپردازد، براي كاظم اخوان چه كردهاست؟ شما ازخبرگزاري سوالكنيد، در دودهه اخير، چندباراز محافلخبريجهان ونهادهايي كه برايصيانت از حرفهروزنامهنگاري وخبرنگاري فعاليتميكنند، خواستهاند تابراي روشنشدن سرنوشتكاظم اقدامكنند؟ ما در روزخبرنگار گفتيم:ازخبرنگاران و رسانهها انتظارداريم همكاردربندشان را فراموشنكنند وبراي روشنشدن سرنوشتاو وهمراهانش، دستگاههاي ذيربط داخلي ازجمله وزارتامورخارجه را بهتحركبيشتري وادارند. برادرمكاظم، آيتياز مظلوميتخبرنگاران ونماد غمبار دفاعخبرنگاران است. ما ازمطبوعات انتظارمعجزه نداشتيم، وليآنها ميتوانستند درمقاطع مختلف، موضوع را بهمسئولين يادآوريكنند. نامههايي كه در نوزدهمينسالگرد اسارتآنان به رئيسجمهوري نوشتهشد، فقط در دوروزنامه جمهورياسلامي وكيهان منتشرشد. در روزخبرنگار، با اينكه من عكسكاظم را براي روزنامهها ارسالكردم، فقط يكروزنامه ازعكس استفادهكرده و بهياد اومطلبي نوشتهبود. اما براي روزنامههايي كه مدعيدفاع ازخبرنگاران وحقوق آنهاهستند، انتشار عكسبزرگ زوجهنرپيشه هاليوود كه پساز جدايي ميخواهند دريك فيلممشترك بازيكنند، آنهم درست در روزخبرنگار، مهمتراز سرنوشت يكخبرنگار مظلومايراني است! خب دنيايعجيبي است. اگر نشريات بيستسال گذشته را بررسيكنيد، بهازاي هرسال يك سرمقاله و يا يادداشت كه نشانگر اهميتموضوع براي روزنامهاست، نمييابيد كه درمورد چهارگروگانايراني باشد. دفاعازخبرنگار دربعضي جاهاگم و دربعضي جاها پيدا ميشود. نبايد در دفاعاز خبرنگاران گزينشي عملشود. نامهاي كه براي رئيسكميسيون امنيتملي و سياستخارجي در روزخبرنگار نوشتيم، فقط چندخط آن در يكروزنامه منتشرشد. نامهاي راهم كه براي دبيركميسيون حقوقبشراسلامي فرستاديم كه توسط خبرگزاريسانسورشد، تنها در يكروزنامه منتشرشد. مگر كاظم اخوان خبرنگارنبود؟! اميدواريم تمامي مدافعينحقوقبشر در دنيا، و انجمنهايصنفي وحرفهايخبرنگاران و روزنامهنگاران درداخل وخارج كشور، وكليهكساني كه خود را ملزم بهپيگيري سرنوشت خبرنگاران بهعنوان وظيفهايانساني وصنفي ميدانند، مساعيخود را بهكارگيرند تا شاهدروشنشدن سرنوشت كاظم وهمراهانش باشيم. اين بزرگترين گام جهتتكريم خبرنگاران و اقدامي در راستاي حفاظت از امنيت وحقوقخبرنگاران است.
ماهنامه فكه |