به نام خدا
62 سال پیش در 14 می 1948 رژیم نژاد پرست صهیونیستی، طی برنامه مدونی که از سال ها پیش توسط آژانس یهود پیش بینی شده بود، با دسیسه استعمار پیر در سرزمین فلسطین اعلام وجود کرد.
صهیونیسم بین الملل با سوء استفاده از برخی آموزه های دین یهود و تمسک به اعتقاد برتری قوم یهود بر تمام ابنای بشر در پی آن است که تمام منابع قدرت و ثروت جهان و نیز تمام مجاری تبلیغاتی را در دست گرفته و همه ملت ها را به انقیاد در برابر حاکمیت خود وادار نماید.
صهیونیسم
“صهیون”تپه ای است در بیت المقدس که مورد احترام یهودیان می باشد و معتقدند که در آخر الزمان منجی از این کوه فرود آمده و حکومت هزار ساله خود را در اورشلیم (قدس)بنا می نهد.
آنان بازگشت یهودیان به فلسطین را تحقق وعده الهی دانسته و خود را تنها صاحبان این سرزمین می دانند.
مراحل تکوّن و تحوّل تاریخی
یهودیان بعد از ویرانی بیت المقدس (اورشلیم )در سال 70 میلادی توسط رومیان از فلسطین رانده شدند؛ و از آن به بعد به طور پراکنده در میان ملت های دیگر به صورت اقلیتی منزوی زندگی می کردند؛ و البته گاه مورد اذیت و آزار قرار می گرفتند؛ اما علی رغم پراکندگی و تشتّت وحدت دینی و فرهنگی خود را حفظ کردند. بسیاری از یهودیان همواره آرزوی بازگشت به فلسطین یا دست یابی به ارض موعود را در سر داشته اند. احساس تعلق به ارض موعود همواره الهام بخش یهودیان در طول تاریخ بود. بنابر متون مذهبی آنان سرزمین مقدس تنها در سایه رهبری پیامبری از بنی اسرائیل وبا یک حکومت کاملا دینی بدست خواهد آمد. فکر بازگشت به سرزمین مقدس در نزد برخی از مسیحیان نیز یافت می شد، اما هیچ گاه به طور جدی پیگیری نشد. در قرن نوزده جریان های یهودی ستیزی در اروپا شدت گرفت و صهیونیسم در واکنش به این جریان ها به وجود آمد.
بنیان گذار جنبش صهیونیسم
بنیانگذار جنبش صهیونیسم یک روزنامه نگار اتریشی به نام تئودور هرتزل (1860-1904)است. هرتزل با نوشتن کتاب «دولت یهود» نظریه خود را – مبتنی بر لزوم ایجاد یک دولت ملی یهودی در فلسطین – به جامعه یهودیان عرضه کرد. هرتزل صهیونیسم را از یک واژه مذهبی به یک استراتژی بلند مدت سیاسی تبدیل نمود و با طرح لزوم ایجاد دولت ملی یهود در فلسطین عقیده دیرینه وسنتی یهودیان را (مبنی بر انتظار ظهور یک پیامبر منجی وایجاد دولت الاهی در ارض موعود ) زیر پا گذاشت زیرا او خواستار دولتی سکولار در فلسطین بود. او معتقد بود با وجود فشار های خارجی یهودیان مجبورند ایجاد یک دولت ملی در فلسطین را بپذیرندو زندگی آرامی را در آنجا سپری کنند.
اولین کنگره صهیونیست ها در بال سوئیس در سال 1897 تشکیل شد. در آنجا هدف صهیونیست ها مبنی بر ایجاد یک دولت ملی در فلسطین رسماً اعلام گردید. مرکز صهیونیست ها ومقر هرتزل در وین قرار داشت و تاسال 1901 هر ساله و از آن به بعد هر دوسال یک بار، اجلاس کنگره جهانی صهیونیسم تشکیل می شد. صهیونیست ها در این زمان در میان یهودیان، در اقلیت بودند وفقط بخشی از یهودیان اروپای شرقی و مرکزی از آنها حمایت می کردند. در مقابل صهیونیسم در جامعه یهودیان اروپا جریان عمده ای قرار داشت که متاثر ازجنبش روشنفکری یهودی یا Haskala بود. این جنبش که در قرن 17 و 18 شکل گرفته بود می کوشید تا یهودیان را که به طور سنتی از جامعه و فرهنگ اروپایی منزوی بودند با فرهنگ و تمدن غربی آشنا سازد و زمینه ادغام آنان را در فرهنگ و جامعه اروپایی فراهم آورد. به همین دلیل این جریان، در مسائل غیر فردی، آموزش های غیر دینی و فرهنگ سکولار را در میان یهودیان ترویج می کرد.
هدف این گروه به طور کلی ایجاد یک فرهنگ گسترده یهودی با تاکید بر فرهنگ مدرن و ویژگی های فرهنگی یهودیت بود. هرتزل اگر چه اقدام یهودیان را در جامعه اروپایی را مطلوب می دانست ولی معتقد بود با توجه به احساسات ضد یهودی موجود در اروپا، امکان تحقق آن وجود ندارد. صهیونیست ها علی رغم تعداد اندک،از ساز ماندهی قوی وحمایت مالی گسترده برخورداربودند؛ روزنامه های آنان به بسیاری از زبان های جهانی منتشر می شد. تبلیغات وسیع و زیرکانه از شگردهای صهیونیست ها و از عوامل عمده موفقیت آنها محسوب می شود.
گزینه های مختلف برای ایجاد سرزمین یهود، هرتزل برای تحقق آرزوی صهیونیست ابتدا به سلطان عثمانی پیشنهاد داد تا خود مختاری فلسطین را اعلام کند و زمینه را برای مهاجرت یهودیان به آن منطقه فراهم آورد ؛ اما سلطان عثمانی پیشنهاد وی را نپذیرفت و او به انگلستان متوسل شد. انگلیسی ها پیشنهاد کردند تا منطقه غیر مسکونی در اوگاندا را به یهودیان واگذارند. اقلیتی از صهیونیست ها از این پیش نهاد استقبال کردند؛ اما هرتزل و اکثریت یهودیان خواهان سرزمین فلسطین بودند. در 1905 کنگره صهیونیست ها ایجاد دولت یهود در غیر فلسطین را مردود شمرد.
هرتزل در 1904 مرد و مرکز صهیونیست ها به کلن و سپس به برلین و بعدها به لندن منتقل شد. قبل از جنگ جهانی اول طرفداران صهیونیسم را اقلیتی از یهودیان ساکن روسیه و اروپای شرقی به خصوص لهستان تشکیل می دادند ولی هدایت و رهبری جنبش را یهودیان آلمانی و اتریشی بر عهده داشتند. صهیونیست ها با کوشش فراوان زبان عبری و فرهنگ یهودی را احیا کرده و گسترش می دادند و در مدت نسبتا کوتاهی موفقیت های عمده ای در این زمینه به دست آوردند. شکست انقلاب روسیه در 1905 و فشار های دولت تزاری باعث شد تا تعدادی از جوانان یهودی به فلسطین مهاجرت کنند. در 1914 حدود 90 هزار یهودی در فلسطین ساکن بودند، وحدود 13 هزار نفر مهاجر یهودی نیز در شهرک های مهاجر نشین زندگی می کردند و عمدتا توسط بارون روتمپیلد(احتمالا منظور روتچیلد بوده) ثروتمند فرانسوی یهودی – حمایت می شدند.
در بحبوحه جنگ اول جهانی، صهیونیسم رشد سریعی یافت و رهبری آن به یهودیان روسی تبار ساکن بریتانیا منتقل شد. در این زمان حییم وایزمن –که بعد ها نخستین رئیس جمهور اسرائیل شد – تلاش های گسترده ای انجام داد تا از دولت بریتانیا تعهداتی در مورد ایجاد دولت ملی یهود در فلسطین بگیرد. سر انجام در سال 1917 بالفور وزیر خارجه انگلیس اعلامیه ای صادر کرد، و در آن قول داد که دولت انگلیس از یهودیان برای ایجاد دولت یهودی در فلسطین حمایت خواهد کرد. با این اعلامیه که به (اعلامیه بالفور) مشهور است، اولین نطفه های کشوری بنام اسرائیل بسته شد. جنگ عثمانی ها و انگلیسی ها در واقع به نفع یهودیان صهیونیست تمام شد.
بعد از جنگ، امپراتوری عثمانی از هم پاشید و قیمومیت فلسطین به انگلیس واگذار شد و به این ترتیب زمان برای تحقق وعده بالفور به تدریج فرا می رسید. از سویی دیگر در فلسطین یهودیان مهاجر همچنان شهرها و روستاهای خود را بر پا می کردند و سازمان های مستقل و نهاد های آموزشی یهودی را آزادانه تشکیل می دادند. در 1925جمعیت یهود در فلسطین حدود 108 هزار نفر بود و در سال 1933 به 238 هزار نفر رسید که حدود 20% کل جمعیت فلسطین را شامل می شد. تا ظهور هیتلر روند مهاجرتها کند بود، اما فشاری که نازی ها بر یهودیان وارد کردند روند مهاجرت را تسریع کرد.
اعراب مسلمان که خطر یهودیان و حمایت انگلیس از آنها را درک می کردند بارها در طی سالهای 1929 تا 1939 شورش ها و اعتراضاتی را سازمان دادند و دولت انگلیس را دچار مشکل ساختند. در طی جنگ دوم، صهیونیسم طرفداران بیشتری یافت بخصوص یهودیان ثروتمند آمریکایی حمایت مالی گسترده ای از آن به عمل آوردند و از آن به بعد به یکی از عمده ترین حامیان صهیونیسم مبدل شدند. صهیونیست ها با تشکیل یک سازمان تروریستی به نام هاگانا جو پر آشوب و فتنه را در فلسطین به وجود آوردند.
پیشنهاد استعمار پیر
بعد از جنگ دوم جهانی که اختلافات مسلمین و یهودیان به اوج خود رسیده بود دولت بریتانیا مساله فلسطین را به سازمان ملل واگذاشت و پیشنهاد کرد دو دولت عربی و یهودی در این سرزمین تشکیل شود و بیت المقدس به عنوان شهری بین المللی انتخاب گردد. سازمان ملل این پیشنهاد را پذیرفت و قطعنامه ای در تایید آن صادر کرد. اعلام کشور اسرائیل به سرعت بعد از صدور قطعنامه سازمان ملل انجام گرفت (1948) و در پی آن اولین مرحله از جنگ های اعراب و اسرائیل شروع شد. اسرائیلی ها در جنگ بیش از آنچه طبق قطعنامه به آنان تعلق می گرفت سرزمین های عربی را اشغال کردند و 800 هزار فلسطینی را آواره ساختند و سر انجام دولت اسرائیل _ 50 سال بعد از تشکیل اولین کنگره صهیونیست ها _ ایجاد گردید.
جنبش صهیونیسم به طور کلی برای رسیدن به هدف خود از خشونت، ترور و تبلیغات گسترده استفاده می کرد. سازمان های تروریستی از همان بدو شکل گیری صهیونیسم در فلسطین به ترور مسلمانان دست می زدند و خشونت و ارعاب گسترده ای برای ترساندن و فراری دادن فلسطینی ها به کار می گرفتند، دولت اسرائیل نیز عملا از همین شیوه پیروی کرده است.
انتقال یهودیان به فلسطین
بعد از ایجاد دولت اسرائیل سازمان های صهیونیستی کوشیدند تا یهودیان جهان را به مهاجرت تشویق کنند. بسیاری از یهودیان این نظریه صهیونیستی را که یهودیان خارج از اسرائیل در تبعید زندگی می کنند و زندگی کامل و سالم یهودی فقط در اسرائیل ممکن است، نمی پذیرند، اما گروه های تندرو و متعصب صهیونیست، ایجاد یک کشور بزرگ یهودی را از راه قهر و سلطه نظامی در سر می پرورانند که به اصطلاح (از نیل تا فرات) وسعت داشته باشد.
صهیونیسم ادبی – سیاسی
پیش از تولد صهیونیسم سیاسی، صهیونیسم ادبی پدید آمد و نخستین جرقههای سیاسی کردن دین یهود را برافروخت. به دیگر سخن، صهیونیسم، نخست در عرصه زبان، گفتار و اندیشه و آنگاه در عرصه سیاست قد برافراشت. در این روند، صهیونیسم ادبی، زبان عبری را به خدمت گرفت و در گسترش آن کوشید و یهودیان عبری زبان را تشویق کرد و پاداش داد. به دنبال این تلاش چند صد ساله، زبان عبری که به گفته بنگوریون، یک زبان ناگویا بود و در قلبها میزیست و به نماز، شعر و ادبیات مذهبی اختصاص داشت، به جایگاهی دست یافت که دیگر تنها زبان زمان گذشته نبود، بلکه زبان آینده، زبان رستاخیز و زبانی بود که میتوانست یهودیان را به عنوان یک ملت یگانه در زیر بیرق خویش گرد آورد.
در عرصه قلم، اندیشه، هنر، داستان، رمان و نمایشهای بسیاری پدید آمد که به ایفای نقش در تولد صهیونیسم پرداختند که در بین آنها اشعار مذهبی بن هاله وی (متوفای 519 شمسی(1140 میلادی) به سود مقاصد صهیونیستی به کار رفت. کتاب «تلمود» (نگارش 1129 شمسی(1750 میلادی) اندیشه بازگشت به ارض موعود را رواج داد. بنجامین دیزرائیلی (benjamin disraeli) در رُمان «دیوید آلروی» (تألیف 1212 شمسی(1833 میلادی) شکلی از نژادپرستی افراطی یهودی را به تصویر کشید. زیگموند فروید (متولد 1235 شمسی(1856میلادی) بر لزوم اجرای تربیت صهیونیستی تأکید ورزید. جورج الیوت (georg eliot)در رمان «دانیل دروندا» (تدوین 1255 شمسی(1876میلادی) که مهمترین سند ادبی صهیونیسم به شمار میرود، ناممکن بودن ادغام یهودیان در تمدنهای دیگر را گوشزد کرد. افزون بر این تلاشها، نگارش «دایرةالمعارف صهیونیسم و اسرائیل» (تألیف 1259شمسی(1880میلادی) به سهم خویش، زمینهساز صدور اعلامیه بالفور گردید که آن نیز، از زمینه های اساسی تأسیس اسرائیل به شمار می رود.
برخی از افسانه ها نیز در پدید آوردن صهیونیسم دخیل بوده اند. مهمترین این افسانه ها، افسانه «یهودی سرگردان» یا یهودی دورهگرد است. این افسانه برای نمایاندن زندگی سراسر آمیخته با رنج، محنت، سرگردانی و بی پناهی یهودیان به کار رفت و به تدریج زمینه ذهنی ضرورت تلاش برای رهایی یهودیان صهیونیست را در اواخر قرن دوازدهم شمسی(نوزدهم میلادی) فراهم آورد.
ادبیات صهیونیستی، تنها به ترسیم چهره یهودی یا یهودیان ناراضی نپرداخته، بلکه کوشیده است چهرهای نیک و انسانی از یهودیان به دست دهد تا آنان راه کسب امتیازات اجتماعی بیشتری را بازیابند و آن را برای ظهور صهیونیسم به کار گیرند. در مجموع، ادبیات صهیونیستی کوشیده است، تا با رواج همبستگی یهودیان جهان، مبارزه با تبلیغات ضد صهیونیستی، رنج و ستمدیدگی یهودیت را به تصویر کشد و به پندار خود، وحشیگری اعراب علیه یهودیان را نمایان سازد و به ترویج اندیشه برتری قوم یهود بپردازد.
نویسنده : سید علی هاشمی