بیست روز از شروع جنگ تحمیلی گذشته است وآثاری از تحقق رویای بچه گانه صدام در فتح یک هفته ای تهران محقق نشده. مراکز حساس عراق در این مدت آماج حملات تیز پروازان نیروی هوایی قرار گرفته بود.
طراحان نیروی هوایی به دنبال اهدافی می گشتند که کم تر در این مدت مورد حمله قرار گرفته باشد. پایگاه حبانیه و پالایشگاه البکر جزو این اهداف بودند که در این مدت به دلیل بعد مسافت، کم تر مورد توجه قرار گرفته بودند.
کار طراحی بر روی این اهداف آغاز شد و دو فروند هواپیمای شکاری بمب افکن فانتوم برای این عملیات در نظر گرفته شد. قرار شد که هواپیماها راس ساعت مقرر به پرواز درآیند و پس از عبور از شهرهای مرزی در نزدیکی مرز عملیات سوخت گیری هوایی انجام پذیرد و هواپیماهای رهگیر اف – 14 نیز در کنار مرز حضور داشته باشند تا اگر هواپیماها در هنگام بازگشت از جانب گشتی های دشمن مورد تعقیب قرار گرفتند، از آنها حمایت کنند و همچنین تانکر سوخت رسان هم در محل حاضر باشد تا در صورت کمبود سوخت به کمک فانتوم ها بشتابد.
مشکل بعدی عبور از رینگ های پدافندی بغداد بود. پایگاه حبانیه و همچنین پالایشگاه البکر در 70 مایلی غرب بغداد قرار داشتند و هواپیماها برای رسیدن به این اهداف باید از فراز شهر بغداد عبور می کردند و برای این کار نیز باید از رینگ های پدافندی می گذشتند. مقرر شد پودهای جنگ الکترونیک متناسب با پدافند قدرتمند بغداد بر روی هواپیماها نصب شود و همچنین تدابیری برای جنگنده های رهگیر نیز اندیشیده شود. قرار شد پایگاه حبانیه به عنوان هدف اصلی و پالایشگاه البکر به عنوان هدف ثانویه در نظر گرفته شود.
مشکل بعدی این بود که اطلاعات دقیقی از محل و نوع پدافندهای مستقر در منطقه نبود که برای حل این مشکل نیز بنا شد یک فروند فانتوم شناسایی به محل اعزام شود و از محدوده عکس برداری کند.
در جمع بندی نهایی طراحان به این نتیجه رسیدند که ابتدا هواپیمای شناسایی از منطقه عکس برداری کند تا نقاط پدافندی مشخص شود. هواپیماهای رهگیر اف – 14 نیز در منطقه مرکزی حضور یابند و از نفوذ هواپیماهای دشمن در صورت تعقیب احتمالی فانتوم ها در مسیر بازگشت جلوگیری کنند. محل استقرار تانکر سوخت رسان نیز مشخص شد. همچنین مدت زمان لازم برای رفت و برگشت و مسیر رفت و برگشت نیز تعیین گردید چگونگی فرود اضطراری و دستورالعمل های مورد استفاده در مواقع اضطراری هم مورد بررسی قرار گرفت.
فانتوم شناسایی به سوی هدف پرواز کرد
در زمان مقرر یک فروند فانتوم شناسایی به خلبانی سروان ایلخانی از پایگاه یکم شکاری به پرواز درآمد و درحالی که باک های سوخت اضافه را در زیر بال ها و بدنه خود داشت، با کم کردن ارتفاع به سرعت از مرز عبور کرد و با رسیدن به محل های مورد نظر درحالی که دشمن در غفلت کامل به سر می برد، با گردش های از پیش تعیین شده از تمامی نقاط مورد نظر عکس های لازم را تهیه کرد. اینک پدافند عراق متوجه حضور او شده بود. از هر طرف پدافند در حال شلیک بود. اولین موشک سام به سوی هواپیما شلیک شد که کمک بلافاصله به خلبان اطلاع داد و او نیز با گردشی سریع و متحمل شدن مقدار جی بالا موفق به فرار از دست موشک شد. سرانجام فانتوم گردشی سریع انجام داد و با تمام سرعت سمت مرز را درپیش گرفت و به سلامت به پایگاه خودی مراجعت کرد، با ظهور عکس ها آخرین مرحله کار نیز انجام شد و نقاط پدافندی روی نقشه مشخص شد.
خلبانان انتخاب و مراحل نهایی کار انجام می شود
فرمانده پایگاه بعد از مطالعه طرح به دلیل حساسیت بالا و خطرات احتمالی تصمیم گرفت که خلبانان پرواز به صورت داوطلب انتخاب شوند که از بین داوطلبین چهار نفر خلبان زبده و ماهر انتخاب شدند. سرگرد محمودی به عنوان لیدر دسته پروازی و سروان عصاره نیز به عنوان وینگ من پرواز معین شدند.
کار خلبانان بر روی نقشه آغاز شد با توجه به نوع پدافند، مسیر رفت و برگشت و بررسی دستورالعمل هایی که در مواقع اضطراری پیش می آمد کدهای ارتباطی بین خلبانان رد و بدل شد و همچنین نوع بمب و مهمات نیز انتخاب گردید و قرار شد عملیات در ساعات آغازین روز شروع شود طوری که در نزدیکی هدف هوا کاملا روشن شده باشد. این ساعت با توجه به اختلاف 30 دقیقه ای طلوع خورشید بغداد با پایگاه تعیین شده بود. در نهایت قرار شد پرواز با دو فروند فانتوم دی انجام شود هر کدام از فانتوم ها مجهز به بمب های M-117 و غلاف های جنگ الکترونیک باشند.
روز موعود فرارسید. سحرگاه روز بیست و چهارم مهر ماه سال 1359 خلبانان پس از رسیدن به پست فرماندهی به اتاق تجهیزات رفتند و بعد از تحویل گرفتن تجهیزات به سمت آشیانه به راه افتادند. پرسنل گروه پروازی که از پاسی از شب مشغول آماده کردن هواپیماها بودند در کنار پرنده های آهنین بال ایستاده بودند و از خلبانان استقبال می کردند. خلبانان از زیر کلام الله مجید گذشتند و پا در پلکان هواپیما گذاشته و در کابین جای گرفتند. پرسنل پروازی مشغول کمک به خلبانان شدند تا آنها راحت تر بتوانند بندهای چتر و … را به صندلی ببندند.
با علامت دست خلبانان برق و فشار هواپیما به موتور سمت راست وصل شد و سپس موتور سمت چپ، اینک هر دو موتور هواپیما روشن شده است خلبانان شروع به بازرسی رادار و وسایل ارتباطی می کنند و پس از تماس با برج اطلاعات پرواز را دریافت می کنند.
شرح عملیات
خلبانان با اشاره دست به پرسنل کروی خاتمه بازرسی را اعلام می کنند و آنها نیز موانع را از زیر چرخ های هواپیما بر می دارند. هواپیماها به آرامی بر روی باند تاکسی کردند و اندکی بعد در ابتدای باند قرار می گیرند. با علامت برج مراقبت شبح های آهنین قدرت موتور خود را به حداکثر رسانده و به پرواز در می آیند و در دل آسمان جای گرفتند. بلافاصله بعد از پرواز خود را به ارتفاع 10000 پایی رساندند. سپس سرعت را به 400 نات می رسانند و از فراز شهرها عبور می کنند. در پایگاه های دیگر دو فروند اف 14 مسلح جهت اسکورت فانتوم ها به پرواز در می آیند و مسیر نقطه ملاقات را در پیش می گیرند. همزمان تانکر سوخت رسان 707 نیز به پرواز درآمده است تا در محل مورد نظر به فانتوم ها سوخت رسانی کند. فانتوم ها تا نزدیکی مرز ادامه می دهند. در نزدیکی مرز تانکر سوخت رسان منتظر هواپیماها بود. خلبانان ارتفاع خود را به 13000 پایی رسانده و با علامت هایی که به صورت رمز بود، شروع به سوخت گیری می کنند. بعد از سوخت گیری، فانتوم ها ارتفاع خود را به حداقل رسانده و سرعت را به 500 نات افزایش می دهند و از لابه لای دره های عمیق گذشته و از مرز عبور می کنند.
به هر قیمتی باید یکی از اهداف را منهدم کرد
قرار بر این بود که هواپیماها برای رسیدن به هدف از جنوب بغداد عبور کنند اما درحالی که هواپیماها 20 مایل بیشتر از خاک عراق را پشت سر نگذاشته بودند، توسط رادارهای عراقی شناسایی شدند. در این هنگام آژِیر خطر در بغداد به صدا در آمده بود. ثانیه هایی بعد رادار جست وجوگر سام – 2 در 30 مایلی بغداد برای پیدا کردن هدف شروع به سرچ کردن می کند که خلبانان به وسیله دستگاه جنگ الکترونیک سعی در اختلال در کار آن می کنند. لیدر دسته پروازی با توجه به حجم بالای پدافند به هواپیمای شماره دو اطلاع می دهد که حجم پدافند سنگین است و او اگر مایل است هدف ثانویه را بزند و یا ادامه دهد که خلبان شماره دو بلافاصله پاسخ منفی می دهد.
4 دقیقه تا هدف مانده هواپیماها تا ثانیه هایی دیگر بر فراز بغداد می رسند. حجم پدافند بسیار سنگین است و هر چند ثانیه گلوله هایی به بدنه هواپیماها برخورد می کنند. تمام نشان دهنده های اعلام خطر در داخل کابین هواپیماها در حال چشمک زدن است. خلبانان مجبورند جهت مصون ماندن از دید رادارهای دشمن ارتفاع خود را کاهش دهند پس بلافاصله ارتفاع خود را کم کرده و موتورها را در حالت پس سوز قرار داده و به سمت هدف ادامه طریق می دهند.
چراغ اخطار قفل راداری دشمن در کابین هواپیمای لیدر روشن می شود. موشک در تعقیب هواپیمای شماره یک است. اکنون خلبان ها بر فراز شهر بغداد قرار دارند. خیابان ها نسبتا خلوت هستند. به دلیل ارتفاع کم و سرعت بالا، مردم وحشت زده ماشین های خود را وسط خیابان رها کرده و هر کدام در جایی پناه گرفته بودند. غافل از این که تیزپروزان نیروی هوایی ایران هیچ گاه مردم بی گناه را بمباران نمی کنند و این کار تنها توسط خلبانان مزدور عراقی صورت می پذیرفت. ارتفاع به قدری کم بود که هر آن امکان برخورد با زمین وجود داشت. تهدید دیگر در این هنگام کابل های فشار قوی برق بود که هرآن امکان برخورد با آنها وجود داشت.
لیدر دسته مورد هدف قرار گرفت
هواپیمای شماره یک همچنان مشغول فرار از دست موشک است. محمودی در تلاش است که به هر نحوی از دست موشک خلاص شود ولی در این تلاش او موفق نیست. از هر طرف موشکی به سمت هواپیماها شلیک می شود و در نهایت یکی از این موشک ها به هواپیمای محمودی برخورد می کند.
هواپیمای شماره دو که اینک به شمال کربلا رسیده بود سرعت خود را به 1300 کیلومتر افزایش می دهد و ارتفاع را به حداقل ممکن می رساند تا از گزند موشک های دشمن در امان باشد. در همین زمان محمودی با او تماس می گیرد و می گوید که مورد اصابت موشک قرار گرفته.
شماره دو سریعا موقعیت او را سوال می کند محمودی می گوید در ارتفاع 2000 پایی کمی عقب تر از تو هستم.
شماره دو می دانست که در صورت ارتفاع گرفتن امکان مورد اصابت قرار گرفتن زیاد می شود ولی این کار را انجام می دهد. ثانیه هایی بعد عصاره هواپیمای شماره یک را می بیند که به سختی آتش گرفته و آتش از بال هایش زبانه می کشد. هواپیما دچار انفجارهای شدید شده بود. شماره دو فریاد می زند :
– محمودی هواپیما آتش گرفته سریعا آن را ترک کن.
خلبانان هواپیمای شماره یک مجبور به اجکت می شوند و …
ناگهان هواپیما در پیچ سختی می افتد و آتش بیشتری از آن زبانه می کشد. شماره دو درحالی که هواپیما را در دید خود داشت، مشاهده می کند که هر دو خلبان بیرون پریده و چترشان باز می شود. او تصمیم می گیرد تا موقعی که آنها به زمین می رسند در آن جا حضور داشته باشد ولی بلافاصله بعد از این که محمودی و حیدری (کمک خلبان) فرود می آیند کمکش فریاد می زند :
– موشک ! موشک سام – 6 رویمان قفل کرده سریع کاهش ارتفاع بده …
خلبان سرعت را افزایش داده و شروع به مانور می کند تا از دست موشک خلاص شود. موشک هر لحظه به هواپیما نزدیک تر می شد و خلبان هر کاری که انجام می دهد نمی تواند از دست موشک رهایی یابد. موشک درحال اصابت به هواپیما بود که خلبان به عنوان آخرین حرکت هواپیما را به شدت گردش داد. در این لحظه فشاری معادل 11 جی به خلبانان وارد می شد. این فشار برای هواپیما کم تر از اصابت موشک نبود وامکان زنده ماندن خلبان نیز در این حرکت بسیار پایین است زیرا احتمال شکسته شدن مهره های گردن و کمر بسیار بالاست. اما چاره ای نبود. با این کار موشک از بین دم و بال گذشت و به هواپیما اصابت نکرد. خلبانان درد شدیدی را در کمر و گردن حس می کردند ولی حال عمومی خوبی داشتند.
پالایشگاه البکر به سختی بمباران می شود
آنها با توجه به وضعیت پیش آمده تصمیم می گیرند هدف ثانویه را بمباران کنند زیرا درحال حاضر هم در تعقیب و گریز بودند و هم برای تشریح وضعیت هواپیمای دوست و همکارشان مجبور شده بودند از مسیر اصلی خارج شوند. علاوه بر این اگر به مسیر ادامه می دادند در راه برگشت دچار کمبود سوخت می شدند. لذا گردشی سریع می کنند و مسیر پالایشگاه البکر بغداد را در پیش می گیرند. پدافند پالایشگاه به شدت کار می کرد هواپیمای دچار تکان های شدیدی شده بود که ناشی از انفجار گلوله های ضد هوایی در زیر هواپیما بود. عصاره اینک پالایشگاه را در دید دارد او با رسیدن به پالایشگاه پاپ آپ کرده و با شیرجه بر روی هدف تمامی بمب های خود را بر روی پالایشگاه فرو می ریزد. زبانه آتش ناشی از انفجار مخازن سوخت به آسمان بلند می شود. عصاره تصمیم می گیرد بلافاصله گردش کرده و به سمت مرز حرکت کند.
میگ 23 در تعقیب فانتوم
به دلیل این که هواپیما مدت زمان زیادی در آسمان بغداد بوده رادارهای دشمن موقعیت آن را به پایگاه الرشید اطلاع دادند. در همین هنگام دو فروند میگ – 23 برای مقابله با فانتوم از پایگاه هوایی به پرواز درمی آیند. اینک هواپیما سبک شده بود ولی به علت استفاده زیاد از پس سوز موتور، سوخت در شرایط بدی قرار داشت. میگ ها در تعقیب فانتوم بودند. در فاصله 50 مایلی مرز ایران یکی از میگ های 23 اقدام به شلیک یک موشک راداری به سمت فانتوم می کند. کمک خلبان بلافاصله شروع به شکستن قفل راداری موشک می کند و در نهایت موفق می شود موشک را منحرف کند.
در همین هنگام رادار قدرتمند هواپیمای اف – 14 موفق به رهگیری میگ ها شده بود و یکی از اف 14 ها با سرعت به سمت میگ ها حرکت می کند. میگ ها که متوجه حضور اف – 14 می شوند تغییر مسیر می دهند و به سمت خاک خود فرار می کنند.
لحظاتی بعد خلبانان اطلاع پیدا می کنند که میگ ها فرار کردند و دیگر تهدیدی از جانب آنها برای فانتوم ایجاد نمی شود پس ارتفاع را زیاد کرده و به وسیله کد به رادار اطلاع می دهند که در چه موقعیتی هستند؛ همچنین می گویند به دلیل درگیری در بغداد سوخت شان درحال اتمام است و احتمالا قادر به رسیدن به مرز نیستند و از رادار می خواهند که اگر مجبور به فرود اضطراری در نوار مرزی شدند تیم امداد نجات هلی کوپتری نیروی هوایی برای نجات آنها فرستاده شود،
آیا فانتوم موفق به عبور از مرز و سوختگیری می شود ؟
در همین هنگام پایگاه با تانکر تماس می گیرد و سمت و موقعیت فانتوم را به او اطلاع می دهد. اکنون فانتوم در 30 مایلی مرز قرار دارد و خلبان تقریبا مطمئن شده که به مرز نمی رسد در همین لحظه از سوی تانکر با خلبان تماسی گرفته می شود با این مضمون:
– عقاب سمت و موقعیت شما را دارم و به داخل خاک عراق می آیم با خونسردی ادامه بده.
خلبان مخالفت می کند و می گوید :
– این کار را نکن هواپیمای شما بهترین هدف برای پدافند عراق است.
ولی خلبان تانکر نمی پذیرد و می گوید تو ارتفاع بگیر گلوله های دشمن در ارتفاع بالا به من نمی رسند تامکت ها هم مراقب هستند.
با توجه به شرایط جسمی که خلبان داشت امکان این که بتواند عمل سوخت گیری هوایی را انجام دهد بسیار کم بود چون این کار بسیار حساس است و باید با دقت زیادی انجام شود. خلبان تانکر مرتب به خلبان فانتوم دلداری می داد و می گفت تحمل کند تا او برسد.
موتور هواپیما وقتی کم تر از 500 پوند بنزین داشته باشد، خاموش می شد و اکنون هواپیما تنها 700 پوند بنزین داشت، در همین لحظه خلبان تانکر تماس می گیرد و می گوید :
– در 5 مایلی شما هستم مرا نمی بینید؟
خلبان که درد زیادی را تحمل می کرد می گوید نه نمی توانم شما را ببینم.
آمپر بنزین هر لحظه پایین تر می آمد که ناگهان خلبان متوجه تانکر می شود. تانکر در 5 درجه به سمت چپ حدودا 1000 پا بالاتر از فانتوم درحال پرواز بود. خلبان بی درنگ با تانکر تماس می گیرد :
– دلیجان شما را دیدم در چند مایلی شما هستم.
خلبان تانکر تغییر مسیر می دهد و می گوید :
من گردش می کنم به سمت مرز و اهرم سوخت گیری را پایین می دهم سرعت را نیز به 300 نات می رسانم.
عصاره با شنیدن این توضیحات کمی ارتفاع گرفته و در آخرین لحظات موفق به سوخت گیری می شود. پس از پایان سوخت گیری خلبانان فانتوم از خلبان تانکر که با شجاعت مثال زدنی خود را به عنوان یک طعمه به خاک عراق رسانده بود، تشکر کرده و به سمت پایگاه حرکت می کند.
بر اثر فشار بیش از حد جی، چند مهره گردن و کمر خلبان و کمک شکسته شده بود با نزدیک شدن به پایگاه خلبان به سختی آماده فرود می شود و سرانجام موفق می شود هواپیما را به سلامت بر زمین بنشاند. پرسنل فنی به سرعت به سمت هواپیما می آیند و خلبان و کمک را از آن خارج می کنند.
سرگرد محمودی و ستوان حیدری نیز پس از تحمل 10 سال اسارت آزاد شده و به همراه دیگر آزادگان به میهن باز می گردند.
پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی