کانال تدافعی جاده فلم – ام القصر برای ما محل امنی بود تا به حراست از خط بپردازیم . در بیم ما امداد گر دلاوری بود به نام بهرام توکلی . که در آن وضع خطرناک و حساس به اندازه چند پزشک مار آیی داشت و هر گاه یکی از بچه ها ی کانال مجروح می شد ، آقا بهرام او را سریع پانسمان می کرد و به پست امداد می فرستاد .
روزهای سخت حفاظت از خط پدافندی تمام شد و قرار شد جابی ما با افرادی دیگر عوض شود تا مات به استراحت بپردازیم .
روزهای سخت حفاظت از خط پدافندی تمام شد و قرار شد جابی ما با افرادی دیگر عوض شود تا مات به استراحت بپردازیم .
روزی که مشغول تحویل خط بودیم ، ترکش بزرگی به امداد گر ما اصابت کرد . تا دست به کار پانسمان و فرستادن او به عقب شدیم ، اقا بهرام پرواز کرده بود !
حدود سه ماه بعددر منطقه کربلای 5 ، به یکی از امدادگران بهداری گفتم :
شما شهید توکلی را می شناختی ؟
گفت بله هر که او را بشناسد سعادتمند است !
و بعد ادامه داد بهرام دانشجوی دانشگاه اصفهان از بهترین امداد گرهای بهداری بود از موقعی که با او آشنا شدم ، احساس سعادت می کردم ولی او تنهایم گذاشت !
اما این تنهایی طولی نکشید و در همین عملیات او ( باقری) نیز به دئستش (توکلی ) ملحق شد
حدود سه ماه بعددر منطقه کربلای 5 ، به یکی از امدادگران بهداری گفتم :
شما شهید توکلی را می شناختی ؟
گفت بله هر که او را بشناسد سعادتمند است !
و بعد ادامه داد بهرام دانشجوی دانشگاه اصفهان از بهترین امداد گرهای بهداری بود از موقعی که با او آشنا شدم ، احساس سعادت می کردم ولی او تنهایم گذاشت !
اما این تنهایی طولی نکشید و در همین عملیات او ( باقری) نیز به دئستش (توکلی ) ملحق شد
سلیمان سلیمانی