متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1378/10/8
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
السلام عليك يا ابا الحسن يا امير المؤمنين
بينندگان بحث را شب بيست و يكم ميبينند كه به گفته بعضي روايات شب قدر، شب بيست و يكم يا بيست و سوم است، و اين شب هم مصادف با شهادت امير المؤمنين(عليه السلام) هم هست. علي عليه السلام فرمود: انس من به شهادت از انس طفل به سينه مادرش بيشتر است.
علي عليه السلام هفتاد كمال دارد كه در هيچ يك از آنها هيچ انساني شريك نيست و تنها فردي است در عالم هستي كه هم خود و هم همسرش معصوم است و هم فرزندش، و كسي كه جاي بدن او در جنگ احد زخمي شده بود وپيامبر(صلی الله عليه و اله وسلم) كه اعلام فرمودند زخميها در جنگ شركت كنند روي هفتاد زخم لباس پوشيده و درجبهه شركت كرد كه قرآن در اين باره ميفرمايد: «مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ« آل عمران(172) و كسي كه خداوند به وجود او مباهات كرد. روزي حضرت در حالي كه پيشانيش عرق كرده بود خدمت پيامبر(صلی الله عليه و اله و سلم) رسيد و حضرت دستي به عرقهاي پيشانيش كشيد و بعنوان تبرك به لباسهاي خود كشيد.
سؤال: چطور تير را از پاي علي(عليه السلام) كشيدند و او متوجه نشد؟
جواب: جواب را قبلاً هم گفتهام مثل فوتباليستها كه گاهي استخوان پايشان در بازي ميشكند و متوجه نميشوند، چنان عاشق بود كه توجه نداشت.
به حضرت پيشنهاد كردند كه يك سخنراني كند كه در كل آن حرف و كلمه نقطه دار نباشد آن حضرت فوري خطبهاي ايراد فرموده كه در همه آن يك نقطه هم بكار نرفته.
و پيشنهاد يك سخنراني كه در آن حرف «الف » نباشد حضرت ايراد فرمودند.
و اين دو خطبه به كاشي كاريهاي حرم حضرت عبد العظيم هست. نخلستان خرما داشت پاي هر درختي دو ركعت نماز ميخواند. تمام وجودش دين و ايمان بود.
در مسير به يتيمي برخورد كرد كه هر چه با او صحبت كرد كه او را خوشحال كند نشد حضرت با دست و پا راه و صداي گوسفند و بزغاله كرد. گفتند يا علي شما رييس حكومت هستي چرا اين كار را ميكني، فرمود: ميخواهم بچه يتيم بخندد، و ميارزد كه علي(عليه السلام) صداي بزغاله كند كه يتيمي بخندد.
امسال ماه رمضان سر سفره امام سجاد(عليه السلام) دعاي مكارم الاخلاق بوديم.
(وَ أَبْدِلْنِي مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ) خدايا دلها دست توست. خيليها فكر ميكنند اگر بخواهند محبوبيت پيدا كرده بايد عكسشان بزرگتر باشد، و من به يك نفر گفتم چرا به فلاني رأي ندادي با اينكه دوست توست گفت ديدم عكسهاي بزرگي چاپ ميكند به خود گفتم ازكجا ميآورد؟ فكر ميكنيم عكس ما اگر 30 در 40 متر باشد به ما رأي خواهند داد. دلها دست اوست و به شيك پوشي و عكس نيست و به سور و سفره و مقام و ماشين و. . . نيست. فكر ميكند اگر او را خراب كند خود بجاي او مينشيندبراي خودش بدتر ميشود. افرادي بسيج ميشوند يك نفر را خراب كنند عزيز ميشود مثل اين كه برادران يوسف او رادر چاه انداختند عزيز شد.
همه قلدرهاي مكه هر كدام يك نماينده فرستادند تا پيامبر(صلی الله عليه و اله و سلم) را بكشند. حضرت هجرت كرد و عزيز شد.
و صد سال با بخشنامه معاويه همه خطبهها به امير المؤمنين علي(عليه السلام) ناسزا ميگفتند در نماز جمعهها الان علي(عليه السلام) عزيزتر است يا معاويه؟ 43 راديو به امام(خميني) ناسزا ميگفت و از صدام تجليل ميكرد. الان مرده امام از زنده صدام عزيزتر است. فكرمي كنيم با كارهايي مثل نمامي، دروغ و تظاهر و ريا عزيز ميشويم. خداوند در قرآن ميفرمايد: مودت دست اوست.
«وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي« طه (39) محبت از اوست. قبر امام حسين(عليه السلام) را 17 مرتبه به آب بستند، انسان ممكن است براي ختم و هفت و چهل براي مرگ پدر گريه كند، مردم بعد از 1400 سال براي امام حسين(عليه السلام) گريه ميكنند.
و در جاي ديگر ميفرمايد: «ان الذين امنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن وداً» «ود»: مودت و محبت دست خداست، و تغيير و تبديل دست خدا.
آب زباله از اين طرف داخل خاك شده از آن طرف آب زلال بيرون ميآيد و اوست كه زباله را زلال ميكند.
حضرت ميفرمايد حال كه همه چيز دست توست من چند تغيير و تحول ميخواهم.
1 – خدايا بغض دشمن را تبديل به محبت كن.
كتابي از يكي از علماء اصفهان ديدم كه از موارد زيادي نوشته ميآمدند به دشمني نزد اهل بيت(عليهم السلام) و آنها بامحبت و برخورد خوب آنها را تبديل به دوست ميكردند.
2 – و حسد حسود را تبديل به محبت كن
«بغي » يعني حسادت يا ظلم
در قرآن ميفرمايد: «لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً« البقره(109) ميخواهند شماها را از ايمان به كفر برگردانند. بعد در يك آيه ميفرمايد: «بغياً» در يك آيه ميفرمايد: «حسدا»
و چون هر دو كلمه بعد از اين جمله آمده معلوم ميشود «بغياً» و «حسداً» معنايش يكي است و گاهي هم بخاطراينكه حسادت بخواهد ظهور و جلوه كند متوسل به زور و ظلم ميشود. يعني وقتي حسود شد دست به ظلم هم ميزند.
سؤال: فرق «محبت » و «مودت » چيست؟
جواب: محبت يك علاقه است و مودت علاقه است كه انسان از دشمن متنفر است. محبت عميقتري كه دنبال آن عمل هم باشد.
خداوند ميتواند چهرهها را در ظاهر و باطن عوض كند.
در قرآن ميفرمايد: »كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ« البقره(65) عدهاي را به خاطر نافرماني به شكل ميمون كرد و در جاي ديگر درباره تغيير باطن و روحيه ميفرمايد درباره ساحراني كه آمدند آبروي موسي را بريزند به فرعون گفتند:
»إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبينَ« الاعراف(113) اگر ما غالب شديم اجر و پاداش به ما ميدهي فرعون گفت: «قال نعم » گفت بله
بعد همينها بعد از چند لحظه وقتي ايمان به خداي موسي آوردند، گفتند:
فرعون دنيا چيزي نيست و ارزشي ندارد هركاري ميخواهي بكني بكن.
3 – بي اعتماديها نسبت به من تبديل به وثوق و اعتماد شود
اين مشكل مملكت ماست كه مشكل اخلاقي بالاتر از مشكلات فكري و اقتصادي است.
چند ميليون خانواده داريم كه چون زن و شوهر به همديگر اعتماد ندارند زندگي آنها از هم پاشيده، و اگر اعتماد بود مااين همه بازرس ميخواستيم؟ كه خود آنها هم يك بازرس ميخواهند.
4 – دشمني و بي مهري نزديكان را تبديل به ولايت كن
«ولايت »: دوستي و سرپرستي همراه با عشق است، و ولايت غير از حكومت است چون ممكن است كسي حكومت كند ولي مردم او را دوست نداشته باشند.
هم مادر و هم دايه طفل راتر و خشك ميكنند ولي مادر با عشق است.
گفت چه فرقي است بين حكومت زمان شاه و زمان ولايت فقيه چيست؟
جواب داد فرق است حكومت براساس زور و ترس و ظلم و نوكري آمريكا و حكومت بر اساس محبت و علاقه وانتخاب انسان.
فرق است بين اينكه ميگويد الله اكبر خميني رهبر و عشق ميورزد خود تعيين ميكند و دوست دارد اين ميشودولايت، يكي را آمريكا تعيين و من عشق ندارم از او ميترسم.
پس نظام نصب آمريكا و وحشت دروني يك سيستم و نصب خودم و عشق خودم يك سيستم ديگر. زمان شاه و الان زور هست قبلاً هم گفتم زور خوب است ظلم بد است حاكم الان قدرت را خودم به دستش دادم كه تو وكيل، تو وزير و تو رييس جمهور. رأي دادم شوراي شهر شود قانون را عمل كنم. قبلاً حكومت بود و حال حكومت به اين گشادي قبلاًزور خارجي بود و حال زور با رأي خود ماست. فرق ميكند بين كسي كه دارد ميرود يك استكان آب به يقهاش ميريزند و كسي كه خود لخت شده و ميرود زير دوش هر دو بدنتر ميشود يكي تحميلي است يكي انتخابي.
5 – عاق و قطع نزديكان را تبديل به وصلت و نيكويي كن
6 – خواري نزد بستگان را به نصرت و ياري تبديل كن و بر و نيكويي.
«خذلان » جايي است كه انسان از كسي توقع دارد و عمل نميكند.
7 – علاقههاي مداراتي را به جدي تبديل كن.
بعضي دوست و رفيق، همسر و پدر هستند از باب مجبوري و رودربايستي، و مداراتي يعني اگر نكنم چه كنم مجبورهستم. معاشرتها از درد لاعلاجي نباشد.
روحاني دعوت كرده و مجبور هستيم بنشينيم و يك وقت به خاطر اين كه استفاده كند مينشيند.
كارمند اداره است از كار فرار ميكند و يك وقت به كار عشق ميورزد، لذت ميبرد كار يك مسلمان حل كرده و راه بيندازد.
8 – دوستي و معاشرت با دوستانم كريمانه باشد.
(وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ) دوستاني كه با انسان بوده و از نقاط ضعف و قوت اطلاع دارند، يعني رفيق داري من خوب باشد.
9 – و بجاي ترس از ستمگران مرا به شيريني امنيت برسان
بنابراين دلها به دست خداست و دلهاي عروس و داماد با جهازيه و مهريه و. . . عشق نميآورد. قرآن ميفرمايد: «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً« الروم(21) خدا بين آنها مودت دوستي و رحم قرار ميدهد.
از خداوند چه بخواهيم شب رمضان
غسل شب قدر و دعاي جوشن و مراسم قرآن و دعاي ابوحمزه و يك انقلاب دروني هم از جهت حقوق مالي وخمس و انقلاب فكري، و عرفاني رابط ه با خدا براي خود و ديگران بخواهيد و چون شب دعا هست اين جمله رابگويم:
آمد خدمت امام(عليه السلام) گفت من دعا ميكنم مستجاب نميشود.
امام فرمود:
1 – از خدا تجليل كن
2- لغزشها را مخفيانه اقرار كن
3 – نعمتها را بشمار
4 – عذر خواهي كن
5 – الحمد لله بگو
6 – درود بر پيامبر صلی الله عليه و اله و سلم
خدايا به حق كساني كه به شبهاي قدر به عشق امير المؤمنين ادب ميكردند همه را با آن حضرت محشور بفرما.
آنچه براي همه خوبان در اين شب قدر مقدر ميكني براي ما هم مقدر بفرما.
ايمان كامل، بدن سالم، فكر بلند، علم مفيد، نيت خالص، رزق حلال و اولاد صالح و عزت دنيا و آخرت و حسن عاقبت نصيب همه ما بگردان
دين و دنيا و رهبر و ملت و نسل و ناموس و عقايد و افكار مرز و آب و خاك ما حفظ بفرما. شر اشرار برطرف و مشكلات فردي و اجتماعي را برطرف بفرما.
حال عبادت و مناجات و مزه آنرا به ما بچشان
هر چه به عمر ما اضافه ميكني به ايمان و عقل و علم و عمق و بركت و كار ما بيفزا.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته