متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1378/10/2
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
«وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ»(صحيفه سجاديه، دعاى 20) بينندگان تلويزيون ظاهراً بحث را شب نيمه ماه رمضان خواهند ديد، موضوع بحث ما امسال سر سفره امام سجاد عليه السلام هستيم كه دعايي دارد به نام مكارم الاخلاق که جمله، جمله معنا ميكنيم هر يك جمله را به مقداري كه سواد دارم توضيح ميدهم. شما جملات را بخوانيد: «وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ»(صحيفه سجاديه، دعاى 20) ميفرمايد جاري كن براي مردم بر دو دست من خير را، نميگويد «يَدِي» دستم، ميگويد: «يَدِيَ» دو دست. و اين خير مرا نابود نكن با منت كه بر سر آنها بگذارم، چند مسئله و نكته از اين جمله ميتوان برداشت کرد: الف) «أَجْرِ» صيغه امر است، يعني خدايا تو جاري كن، اگر ديگري هم خير برساند در حقيقت خدا رسانده و ما فقط واسطه هستيم. اين درست نيست که بگوييم: فلاني مرا هدايت کرد بلکه بايد گفت: فلاني واسطه هدايت شد.
قرآن، به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: «إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ» قصص/56 تو هم نميتواني هدايت كني. . . و پيامبر صلي الله عليه و اله وسلم هم در هدايت كردن افراد واسطه است. خود را مستقل ندانيد و هر كس هر چه دارد از او دارد. خداوند عقل و هوش داده براي درس خواندن، اگر فلاني نبود من نجات پيدا نميکردم!(اين شرک است) بايد گفت: خدا ما را نجات داد. ب: از «لِلنَّاسِ » ميفهميم كه من نه تنها به مؤمنين و مسلمانها بلكه بايد به غير مؤمنين هم خير برسانم، خير بايد به همه برسد. كفار دختر را زنده به گور ميكردند ولي خداوند براي يك دختر كافر در قرآن چقدر حساسيت نشان ميدهد: «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ» تكوير/6-1، زماني كه خورشيد خاموش و ستارهها كدر و سرمايهها رها و اگر و اگر. . . . بعد ميپرسند، دختر كافر را چرا زنده به گور كردهاي؟ پس حساسيت حتي نسبت به يك دختر كافر بايد باشد. اين ديد عمومي اسلام است. وقتي ميگويد با دو دست يعني با عشق پول بدهم و خدمت کنم. خير چيست؟ نميگويد: «عَلَى يَدِيَ العِلْمَ » علم يک خير است، پول، احساس، هر كدام يك خير است ولي «الْخَيْرَ» يعني همه خيرها، هم کل مردم را در نظر گرفته و هم همه خيرها را در نظر دارد اعم از مادي و معنوي. بعد هم ميفرمايد: اين خيرها همراه با منت گذاردن من نشود. نكاتي در اين موضوع ميگوييم: اين حديث که ميخواهم بگويم خيلي مهم است، ما قبلاً فكر ميكرديم «منت» يعني بر خود او منت بگذارد، من بودم كه پول عروسي و كفش و كلاه و وام به او دادم…
اما در حديثي از امام جواد عليه السلام، اينطور آمده که شخصي آمد خدمت آن حضرت و گفت: من به ده خانواده نان ولباس ميدهم. حضرت فرمود: همه ثوابهاي شما از بين رفت، گفت: چطور؟ حضرت فرمود: چون خداوند در قرآن ميفرمايد: كارهايتان را با منت خراب نكنيد «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» بقره/264 صدقات را با منت از بين نبريد. گفت: من به خودشان كه نگفتهام به شما ميگويم. حضرت فرمود: فرق نميكند بالاخره آبروي آنها رفت و چون من فهميدم كه آنها نان خور تو هستند، آنها تحقير شدند. معلوم ميشود که لازم نيست به خودش بگويي تا تحقير شود، بلکه به ديگران هم بگويي من جهازيه يا سكه براي دختر فلاني و يا پتو خريدم، بعد که ديگران فهميدند كه از فلاني است، بالاخره تحقير شد، چه در مقابل خودش يا نزد ديگران کوچک شود. پس كار بهتر و خير اين است كه تحقير نباشد و لذا اگر کار خير کردي، به احدي نگوييد. امام صادق عليه السلام به اسحاق بن عمار فرمود: زكاتهاي مالت را چه كار ميكني؟ گفت: جمع ميكنم فقرا ميآيند و ميگيرند. حضرت فرمود: همين كه آنها ميآيند درب خانه شما تحقير ميشوند. بعد حضرت فرمود: «مَنْ أَذَلَّ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَنِي بِالْمُحَارَبَةِ»(مستدركالوسائل، ج9، ص105) هركس مؤمني را اذيت كند امام صادق(ع) را اذيت كرده و اعلام جنگ با من كرده است. شما بايد بروي درب خانه فقير نه او بيايد درب خانه تو، قرآن ميفرمايد: «وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ» بقره/271 تو بايد بروي درب خانه فقير. نميفرمايد: «يَأتِيكُم الْفُقَراءَ»: فقرا بيايد نزد شما. زماني هم كه ميدهي با كرامت پول به فقرا بده.
شب تولد امام حسن عليه السلام هم هست. گفتند: يك نفر وقتي پول ميخواست بدهد خيلي گزينش و سؤال و پرسش ميكرد. تا يك روز مُرده شويي آمد پول بگيرد. گفت: شما چرا آمدي؟ گفت: مدتي است که كسي نمُرده كه ما پول بگيريم لذا محتاج شدهايم. خيلي از او سؤالهاي متفرقه كرد از آن جمله گفت: شما تلقين هم براي مُرده ميخواني؟ مُرده شور كه خيلي از اين برخورد خسته شده بود گفت: بله، بعد از اين كه تلقين خوانديم يك چيز ديگري هم كنار گوش مُرده ميگوييم. پرسيد: چه ميگويي؟ گفت: ميگويم خوب شد مُردي و محتاج اين حاج آقا نشدي. بعضيها براي پول دادن طرف را زجركش ميكنند. امام صادق عليه السلام شخصي را در راه مكه از دور ديد که تقاضاي كمك ميكند. فرمود: برويد كمك كنيد رفتند و برگشتند. حضرت فرمود: چه كار كرديد؟ گفتند: تشنه بود ولي يهودي بود ما هم به او آب نداديم. حضرت فرمود: من گفتم به او كمك كنيد نه اين كه دينش را بپرسيد او هم يك انسان است چه كار به دينش داريد. چقدر تنگ نظر هستيد. يكي از القاب امام حسن عليه السلام معروف است به كريم اهل بيت(عليهم السلام) يك روز حضرت ديد يكي خيلي نگاه ميكند. حضرت وقتي دليلش را سؤال كرد، او به حضرت گفت: اسب قشنگي داري. حضرت از اسب پياده شد و به او بخشيد. يك بقال وقتي ميبيند يكي دست بچهاش را گرفته از جلو درب مغازه رد ميشود و نگاه ميكند، بفهمد كه او ندارد بگويد: بيا ميوه ميخواهي بردار و هر وقت پول داشتي بياور و يا نداشتي هيچ. خدا هم جبران ميكند. گاهي بقال دو كيلو ميوه مفت نميدهد 200 كيلو ميوهاش ميپوسد. در كتابي ديدم فردي موقوفهاي را داده كه از حاصل آن ميوه تازه و نو بخرند براي فرزندان فقرا و تقسيم کنند، براي اين كه آنها هم هوس دارند. خيلي اجداد ما عقل داشتهاند، من چند نمونه بگويم، بنده كه الان 40 سال است آخوند و 55 سال دارم هنوز به عقلم نرسيده ما بايد افتخار كنيم كه ايرانيها فكرشان بالا بوده. نمونهها: الف) وقف براي فرونشاندن خشم، كه هر كس ناراحت شد هديهاي به او بدهيد كه خشم و غضب او فروكش كند. اصلاً به فكر ما نيامده كه پولي خرج كنيم براي فرونشاندن خشم. فرهنگ اين است. اينهايي كه ما در حوزه و دانشگاه ميخوانيم، اطلاعات است نه فرهنگ، فقط سواد زياد ميشود. رشد معنوي را ميگويند فرهنگ، و آداب و رسوم را ميگويند فرهنگ و الا محفوظات كه فرهنگ نيست. نميگويم بد است و تنها ميتواند مقدمه فرهنگ شود. ب) وقف براي خريد كوزه: گاهي افراد ميروند آب انبار آب بياورند كوزه ميشكند و پدر و مادر او ناراحت ميشود. ج) وقف براي ميوه نو براي فقراء. د) وقف جهت بيماراني كه خوب ميشوند ولي حال كار كردن ندارند. چون تا مدتي بيمار نميتواند كار بكند از اين وقف بخورد تا جان بگيرد، اين به عقل من نميآيد، چقدر فكرشان بالا بوده. ه) وقف براي قصه و داستانهاي خوشمزه براي بيماراني كه از درد و ناراحتي خوابشان نميبرد. اصلاً به عقل هيچ کس ميآيد، خيلي اجداد ما مخشان كار ميكرده. و) وقف براي يخ سقاخانه. ز) وقف براي كفن فقرا. ح) وقف براي پوستين زائر امام رضا عليه السلام كه در مسير سرما حركت ميكند. ط) وقف براي اذان گوهاي خوش صدا. ي) وقف براي براي حيوانها. دنيا حلا ميگويد: سازمان حمايت حيوانها در حالي که اجداد ما اين کارها را ميکردند. ك) وقف براي توالت عمومي در محلهاي پر جمعيت. ل) وقف شتر براي مسافرهاي سيستان و بلوچستان. به سرمايه داري خبر دادند در اين جاده حيوانها مردهاند شتر براي آنها وقف كرد. م) وقف براي پل و جاده و آب انبار. ن) وقف گردو براي بچههايي كه به مسجد ميآيند. در استهبانات درختهاي گردو را وقف کردند که هفتهاي دو روز گردوها را ببرند به مسجد براي بچههاي نماز خوان. ما كلهمان كار نميكند، مسجد هم كه ميسازيم لوستر در آن آويزان ميكنيم و لذا 20 ميليون قيمت لوستر است و زير آن هم 20 نفر پيرمرد نماز ميخواند و هر يك پير يك ميليون، كله بهتر از اين ميتواند كار كند. س) وقف براي ازدواج جوانهاي بي پول. ف) وقف براي كبوتران. ق) وقف براي كر و لالها و نابينايان. ش) وقف براي گلكاري بيمارستانها، گلهاي زيبا كه بيماران حال كنند. وقف براي اطعام و روضه خواني و جشن و. . . د) وقف براي براي صحافي كردن كتابهاي پاره. ذ) وقف مغازههايي كه از درآمدش به پزشكي بدهند براي محلهاي كه پزشك ندارد. اين حرف براي 400 سال پيش است که معلوم ميشود ايرانيها خيلي كلهشان كار ميكند. ر) وقف براي بچههاي سر راهي. ط) وقف براي بچههاي يتيم و بي سرپرست. ما حالا ميگوييم بياييم شاديهاي خود را تقسيم كنيم، و فكر هم ميكنيم كه يك كار سوپر دولوكس است. نه آقا اين چيزي است كه نياكان ما داشته و هيچ ادعايي هم نداشتند. ظ) وقف براي زايشگاه.
جمله دعا را بخوانيد: «وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ». نگوييد بحث امشب به درد ما نخورد، اين براي آدمهايي است كه پول دارند وقف كنند. انساني كه دست به خير است بي پول هم ميتواند، همين كه ميروي يك پوست خيار ديدي با انگشت پا بزن كنار براي اين كه ممكن است يك مسلمان يا غير مسلمان پا روي آن گذارده و بيفتد. با موتور ميروي ميبيني(زني)، مردي جنس سنگين دارد بگو بنشين پشت موتور من شما را برسانم، با ماشين ميروي دو نفر را هم سوار كن. برادران و خواهران، خير رساني اراده ميخواهد پول نميخواهد. امير المؤمنين(ع) با زور بازو كار ميكرد و برده ميخريد و آزاد ميكرد، و چاههاي زياد حفر ميكرد و زماني كه به آب ميرسيد وقف مردم ميكرد. خداوند قسمت شما كند بين مكه و مدينه هنوز چاههايي هست كه آبهاي آن را به شيشههايي ميريزند مثل ظرفهاي يك بار مصرف، بر روي آن نوشته «آبار علي بن ابيطالب(ع)»: يعني اين آبها از چاههاي متعلق به علي بن ابيطالب است، هنوز بعد از 1400 سال اين بركت ادامه دارد و حضرت چه وقفهاي زيادي داشت، و امام حسن عليه السلام دو، سه مرتبه همه اموالش را تقسيم كرد، و هر چه داشت نصف ميكرد. ماه رمضان بياييد با هم مهربانتر باشيم و به همديگر دعا كنيم حتي براي كساني كه از آنها ناراحت هستيم، نگو فلاني به من بد كرده و يا بد گفته و هر كس به ذهن شما آمد دعا كن. يكي از علماي درجه يك، آية الله چهل سال قبل، عالم، سيد، بزرگوار، پدر شهيد به من ميگفت: دوستي داشتيم در مدينه در مسجد النبي داشت به دوستانش دعا ميكرد، در ضمن دعا كردن يكي از رفقايش به ذهنش آمد كه اتفاقاً با او بد بود كه او را اذيت كرده بود، به اين علت او را دعا نكرد و البته آن دوست هم فوت كرده بود. وقتي آمد خانه و خوابيد همان رفيقش به خوابش آمد كه فلاني اين همه من به ذهنت آمدم چرا به من دعا نكردي؟ من محتاج هستم و گير هستم و تو در مدينه خدمت پيامبر صلي الله عليه و اله بودي، چرا دعا نكردي؟ به مرده هم رحم نميكني. اين عالم بزرگوار ميگفت: من از اين جمله فهميدم كه هر كس به يادت ميآيد معلوم است كه آنها به زحمت افتاده و محتاج هستند و با ارتباط روحي به تو التماس ميكنند. بخل نكن كه او به من بد كرده آبروي تو را ريخته، تو ديگر آبروي او را نريز. شخصي به امام حسن عليه السلام نامهاي داد، حضرت نامه را گرفت و فرمود: مشكل شما حل است. گفتند: شما كه هنوز نامه را نخواندهاي، حضرت فرمود: «اخشي ان يسئلني الله ان ذل مقامه بين يدي حتي اقرء رقعته » يعني: ترسيدم همين مدتي که در حال خواندن نامهاش هستم كه او از من سؤال و تقاضا كرده خجالت بكشد و خدا از من فرداي قيامت سؤال كند كه چرا به اين مقدار هم يك مسلمان را معطل كردي و خجالت دادي؟ خيلي كار ما زار است، يك ماه يك ماه يكي را زجر ميدهيم، يك مرتبه آبرو را ميريزيم. اين كه ميگويند غيبت مثل گوشت مرده است براي اين كه گوشت زنده را بكني جايش پر ميشود ولي گوشت مرده جايش پر نميشود و آبرو وقتي ريخته شد ديگر جايش پر نميشود. در يكي از روزنامههاي كذايي نوشته بود: آقاي فلاني و فلاني و. . . با چه پولي سفر كردند؟ چه كار داشتند؟ آن آقايان هم در كشور محترم بودند و هستند. آقاي روزنامه چي خوش انصاف با يك تلفن ميتواني حقيقت را از خودش بپرسي. چيزي كه با تلفن ميشود چرا در روزنامه مينويسي و يك مرتبه 20 نفر را با رگبار آبرو ريزي ميكني؟ در اين جمع پدر شهيد و ملا و سالها زندان و تبعيد و شكنجه ديده است، حيا كن و اول سؤال كن. اما تو با اين طور نوشتن يعني منظورت اين است که مردم اينها بيت المال را به تاراج بردهاند و معلوم هم نيست كه كارشان چه بوده. اگر در تلفن قانع نشدي بعد بگو: مردم من تلفني پرسيدم جواب درستي نداشت با پول دولت رفته و كارش اساسي نبوده در جريان باشيد. اول جرم را ثابت بعد آبرويش را بريز. اول آبرو ريزي ميكنيم تا جرمش ثابت بشود، اين درست نيست. البته من نميگويم در مملكت مجرم نيست، مجرم هست گاهي هم بايد افشاگري بشود ولي اول جرمش ثابت شود، گوشت زنده جايش پر ولي مرده پر نميشود. غيبت مثل گوشت مرده خوردن است. يعني آبرو كه رفت ديگر باز نميگردد، پول گم شود جبران ميشود و لذا گفتهاند آبرويش را بردي ديگر جايش پر نميشود. امام حسن(ع) نامهاي به او دادند و اظهار نياز كردند، فرمود: حاجت تو برآورده شد. گفتند: بخوان. فرمود: تا همين چند لحظهاي که بخوانم شرمنده ميشود و من ترسيدم كه شرمنده شود. دعا را بخوانيد: «وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ». خير برسانيد نه لحاف پاره، لباس کهنه، غذاي فاسد، اين زباله است ميخواهي دور بريزي، خير بايد خير باشد. امير المؤمنين علي عليه السلام فرمود: 5 وصق خرما – حال يادم نيست وصق چقدر است ديشب ميخواستم ببينم در ذهنم بود حالا نميدانم شما فرض كن من خرماي خوب درون ظرف كنيد درب خانه فلاني بدهيد. يك نفر گفت: يك كيلو بس است چرا پنج من، حضرت فرمود: خداوند مثل تو را در جامعه زياد نكند كه كنس هستي، من ميدهم تو نميتواني تحمل كني.
حديث داريم پول كه ميدهي به فقير آنقدر بده كه فكر كني زيادش است. البته فقير نه گداهاي حرفهاي، بعضي گداي حرفهاي هستند، سؤال: فقير حقيقي و واقعي كيست؟ جواب: قرآن: «يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً» بقره/273. حضرت فرمود: اگر من صبر كنم او بيايد درب خانه اگر چيزي بدهم اين مزد آبرويي است كه از او رفته. نگذاريد جوانهاي شما بگويند: پول ميخواهيم. همين كه كمي بزرگ شد گاهي احتياج به پول دارد. شما پول در جيبش بگذار و دختر و پسر هم شرايط پدر و مادر را ميدانند رعايت ميكنند نگذاريد بچه شما گدا بار بيايد. و به پدر و مادرها هم قبل از اين كه بگويند، بدهيد.
ما 350 بار كلمه «أَعُوذُ» داريم يعني پناه ميبرم به تو(اي خدا) از اين خطر. يكي اين است كه: امام عليه السلام ميفرمايد: پناه ميبرم به تو از اين كه پير شوم و به بچهام نياز داشته باشم. چون پدر و مادر خجالت ميكشند از فرزند تقاضا كنند ولي فرزند خجالتي ندارد. مادر و پدر پول ندارند و سر سفره شما و عروس هم نميخواهند بنشينند، بگذاريد مستقل باشند، اگر ميخواهند. چون به اشتباه فكر ميكند اگر سر سفره عروس بنشيند خوار ميشود، قرآن ميفرمايد: «فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» بقره/215. اول پدر و مادر بعد ديگران. ماه رمضان ماه خير رساني است. كتابهايي كه درخانه هاست و سال به سال مطالعه نميكنيم، تصميم بگيريم بدهيم به سازمان تبليغات و اوقاف و مؤسسات فرهنگي، و درعوض آنقدر روستاها كتابخانه دار ميشود. و هر خانه يك ساك زيادي لباس داريم، ميشوند چند قطار لباس، و آنقدر پول در بانك هاست كه ميتواند براي جوانها تأمين شغل كند، و چند ميليون پيراهن عروس در خانهها آويزان است و آنقدر دامادها براي خريدن پيراهن عروس كه گران است عزا گرفتهاند. بنابراين فكر كنيم چگونه ميتوانيم خير رساني كنيم.
خدايا توفيق خير رساني قربة الي الله بدون منت به ما رحمت بفرما.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته