متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛تاريخ پخش :: 1378/2/9
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهي انطقني بالهدي والهمني التقوي
در اين جلسه ميخواهيم کمي درباره امام سجاد عليه السلام صحبت کنيم مابايد امامان عزيزمان را بهتر بشناسيم چون امامان ما يک مشترکاتي داشتند ويک مختصاتي.
اصول مشترک:
1- دعوت به توحيد
2- مبارزه باطاغوت
3- تربيت مردم
4- نشر فرهنگ اسلام
منتهي طاغوت کيست؟ ومردم چگونهاند وشرائط تاريخي وجغرافيايي و….؟ شرائطي پيش ميآيد که عملکرد فرق ميکند.
شايد اين مثل زشت باشد ولي از امام سجاد معذرت ميخواهيم که اين مثال را ميزنم دريک بازي فوتبال هر طرف يازده نفر هستند وهدف اين است که گل بزنند البته ممکن است يکي کنار دروازه باشد ويکي توپ رادر هوارهاکند يکي توپ رازير پايش نگه داردحرکات فرق ميکند ولي هدف يکي است دولب قيچي برخلاف يکديگر حرکت دارند، اما هدف يکي است پارچهاي را ميخواهي آب بکشي براي فشار دادن حرکتها متضاد است ولي هدف آب کشيدن است پس بنابر اين حرکتها وعکس العملهاي مختلف دارندامامان ما ولي هدف يکي است اين يک اصل است که بايد بپذيريم.
شرائط زمان امام سجاد عليه السلام
امام سجاد عليه السلام 35 سال امام بود. وقتي امام حسين(ع) را شهيد کردند سه، چهار نفر بيشتر اعتقاد واقرار به امامت او نداشتند. ياران امام کم ولي حضرت با زحمات فراواني توانست تا 137 نفر را تربيت کند. در زمان او خيلي شرائط سخت ولي بعد از آن حضرت آسانترشد.
حکام زمان آن حضرت ميگفتند که هر کس به ما «اتَّقُوا اللَّهَ» بگويد او را ميکشيم. ابن زياد بعد از شهادت امام حسين عليه السلام حرفها زد يک نفرخواست اعتراض کنداورا کشتند، دهها هزار نفر عريان درزندان بودند. دهها هزار نفر را سربريدند يکي از حکام درآن زمان ميگفت: شيرين ترين چيز براي من کشتن انسانهاست من از کشتن آنها لذت ميبرم.
خاطرهاي از امام باقرعليه السلام از کتاب بحارالانوارجلد46، صفحه360(امالي طوسي، صفحه154) ميگويد: عَنْ خَالِدِ بْنِ الْعَلَاءِ عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: «كُنْتُ جَالِساً مَعَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيْهِ السَّلَامَ قَالَ الرَّجُلُ كَيْفَ أَنْتُمْ فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدٌ أَ وَ مَا آنَ لَكُمْ أَنْ تَعْلَمُوا كَيْفَ نَحْنُ إِنَّمَا مَثَلُنَا فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ يُذْبَحُ أَبْنَاؤُهُمْ وَ تُسْتَحْيَا نِسَاؤُهُمْ أَلَا وَ إِنَّ هَؤُلَاءِ يَذْبَحُونَ أَبْنَاءَنَا وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَنَا زَعَمَتِ الْعَرَبُ أَنَّ لَهُمْ فَضْلًا عَلَى الْعَجَمِ فَقَالَتِ الْعَجَمُ وَ بِمَا ذَلِكَ قَالُوا كَانَ مُحَمَّدٌ مِنَّا عَرَبِيّاً قَالُوا لَهُمْ صَدَقْتُمْ وَ زَعَمَتْ قُرَيْشٌ أَنَّ لَهَا فَضْلًا عَلَى غَيْرِهَا مِنَ الْعَرَبِ فَقَالَتْ لَهُمُ الْعَرَبُ مِنْ غَيْرِهِمْ وَ بِمَا ذَاكَ قَالُوا كَانَ مُحَمَّدٌ قُرَشِيّاً قَالُوا لَهُمْ صَدَقْتُمْ فَإِنْ كَانَ الْقَوْمُ صَدَقُوا فَلَنَا فَضْلٌ عَلَى النَّاسِ لِأَنَّا ذُرِّيَّةُ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ خَاصَّةً وَ عِتْرَتُهُ لَا يَشْرَكُنَا فِي ذَلِكَ غَيْرُنَا فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ فَاتَّخِذْ لِلْبَلَاءِ جِلْبَاباً فَوَ اللَّهِ إِنَّهُ لَأَسْرَعُ إِلَيْنَا وَ إِلَى شِيعَتِنَا مِنَ السَّيْلِ فِي الْوَادِي وَ بِنَا يَبْدُو الْبَلَاءُ ثُمَّ بِكُمْ وَ بِنَا يَبْدُوا الرَّخَاءُ ثُمَّ بِكُمْ»(أمالي طوسي، ص154)
من نزد امام باقر(ع)نشسته بودم مردي آمدوبرآن حضرت(ع) سلام کرد حضرت جواد سلام اوراداد آن مرد از حضرت سئوال کرد: حالتان چطور است؟ حضرت فرمودتوهم نميداني حال ماچطوراست؟ زندگي ما مثل بني اسرائيل است در زمان فرعون نسل مردهارا ميکشند، زنها رازنده نگه ميدارند عربهامي گويندمااز عجمها بهتر هستيم(چون محمد عرب است) وقريشها ميگويند مااز عرب بهتر هستيم چون محمد قريشي بوده، ولي ما که فرزند آن پيامبر هستيم مارا اذيت ميکنند.
مثل کسي که دستکش وعصاي آقا رامي بوسد ولي دست وپاي اورا قطع ميکند. آن مرد به زبانحال حضرت دلش سوخت وگفت: به خدا قسم من(از شيعيان شما هستم) وشمارا دوست دارم.
فرمود: خودت را براي سختيها آماده کن. چون زماني است که اگر کسي طرفداري واظهار دوستي با اهل بيت کند بني اميه حقوق اورا قطع ميکنند واورا تبعيد و…واين از زمان معاويه شروع شد. يک کرامتي از حجربن عدي براي شما بگويم که براي خودم اتفاق افتاده: حجربن عدي از ياران علي ابن ابي طالب عليه السلام گفتند: بگومن از اوبيزارم وبه اوعلاقه ندارم وگرنه تورا اعدام ميکنيم.
گفت: به خدا قسم اگر سرمراهم قطع کنيد من چنين نخواهم کرد. (بالاخره اورا به دارزدند وسراز بدنش جداکردند)
قبر او 20 کيلومتري دمشق است مارفتيم سرقبر او يک نفر از من پرسيد او کيست؟
گفتم: يکي از ياران اميرالمومنين عليه السلام که براي خاطر شيعه بودن اورا اعدام کردند. و پيش از اين اطلاعاتي نداشتم. بعد رفتيم سر قبر او سالن بزرگي است ووسط آن قبرش، زيارت کرديم وقرآن خوانديم، آنجا يک قفسه کتاب بود نگاهم خورد به کتابي که 10 جلد بود ونامش اين بود «اعلموااني فاطمه»(بدانيد من فاطمه هستم) چون حضرت در يکي از سخنرانيها يش اين جمله را گفته بود که بدانيد من فاطمه هستم وبراي شما حرف دارم. من هم اين کتاب را هنوز نديده بودم دست کردم وبدون دليل جلد دهم از آن را برداشته وبازکردم واتفاقي بازکردم کتابي که اصلا درباره حجربن عدي نبود. به آن نگاه کردم ديدم در احوالات حجر نوشته که موقعيکه اورا تهديد به مرگ کردندگفت:
«اقطعوا رأسي فوالله لا اتبرأ من علي ابن ابي طالب» سر مرا قطع کنيد پس به خدا قسم از علي ابن ابيطالب بيزاري نخواهم جست من از اين واقعه اتفاقي ميفهميدم که حجربن عدي خواست به من بگويد که آمدهاي براي من فاتحه تخواني من اينچنين کسي هستم. آخه من چهل سال است آخوند هستم اين يک هديهاي همينطور دست کردم کتاب «اعلموا اني فاطمه» ده جلد کتاب قطور جلد دهم کتاب درباره فاطمه زهرا سلام الله عليها اورابازکردم در احوالات حجر نوشته بود. خداوند رحمت کند علامه اميني رادر70 هزار منبر به علي عليه السلام ناسزا ميگفتند تشديد شد بخشنامه شد اگر کسي هم فراموش ميکرداورا به ناسزا گفتن يادآوري ميکردند. اين وضع زمان امام سجاد(عليه السلام)
اما وظائف امام سجاد عليه السلام در سخترين زمانهاي خفقان
1- حفظ دين از تحريف، بدعت، تجمل گرايي
2- رهبري وشاگرد پروري
3- حمايت از مستضعفان ومحرومان
4- موضع گيري در برابر حکومتهاي ظلم
5- زنده نگه داشتن عاشورا
6- احياء قرآن
اينها گوشهاي از وظائف امام سجاد عليه السلام است که درباره آنها صحبت ميکنيم. از قرآن مورد آخري شروع کنيم امام سجاد(عليه السلام) يک صوت وآهنگ بسيار خوبي داشت چنان قرآن ميخواندکه مردمي که ازآن محل رد ميشدند جذب شده ميايستادند وگوش ميکردند بعضي از سقاها با اينکه مشک آب بردوش داشتند ايستاده وگوش ميدادند(ودر حالي که از مشکها قطره قطره آب ميرفت آنقدر جذب ميشدند ومي ايستادند که آب مشک آنها تمام ميشد)
وفرمود اگر نزد من يک قرآن باشد وروي کره زمين هيچکس نباشد من وحشتي ندارم وحال آنکه حاکم آن زمان قرآن راپرت کرده وگفت من ميخواهم حکومت کنم، خيلي مهم است که يکي دين ميخواهد که حکومت کند ويکي حکومت ميخواهد که دينداري کند.
پس خوب گوش بدهيد حرف بزرگي است که امروز هم ما احتياج داريم که حکومت براي دين يا دين براي حکومت. اگر از دين ميگوئيم وچون دين(ن) نون نان دارد مااورا ميخواهيم ولذا اگر ديديم يه چيزي بگوئيم بي حجابها خوششان ميآيد وبه ما رأي ميدهند دين را ميگذاريم کنار ويا اينکه فلان گروه(مثل سلطنت طلبها)خوششان ميآيد، يك چيزي هم براي آنها ميگوئيم ميخواهيم رأي جمع کنيم اين مردود است. پس يك وقت دين را ميخواهيم براي حکومت. ويا حکومت را ميخواهيم براي دين حتي حاضر نميشويم يک دروغ هم بگوئيم چون دل چه کسي راضي ميشود؟ پس با هم فرق ميکند خداوند رحمت کند شهيد مطهري را ميگفت: بعضيهاتون ميخورند که کتاب بنويسند وبعضيها کتاب مينويسند تانون بخورند. کسي که کتاب مينويسد تا نون بخورد هر چه شد مينويسد گرچه چرند، رمان دروغي را خلق کن مينويسد که نون بخورد والبته انسانهايي هم هستند که براي هدف(مقدس) کتاب مينويسد البته از آن نون هم ميخورند(وتأمين هم ميشوند)
پس حکومت براي دين يادين را يدک ميکشد تا به حکومت برسد واگر لازم شود از اطراف دين ميسايد تا به مقصود برسد. بعضي از کشورها واين نامردحاضر نيست حتي يک ليوان شراب راازسر سفره برداردبراي بزرگترين شخصيت ما کسي که حتي از يک ليوان عرق عقب نشيني نميکنند ما دست از اصول براي اين پفيوزها برداريم، اينها يك شال گردن به ما نميدهند چرا ما ميخواهيم قبا را پيراهن وحجاب را براي آنها بدهيم؟ براي افرادي که سرسوزن دست از آداب خود هم برنمي دارند. دست برداشتن از اصول
اصول ما چي بود؟
1- استقلال
2- مرگ برشاه
3- حمايت از مستضعفين وفلسطينيها
4- مرگ برآمريکا
اميرالمومنين علي عليه السلام:
طرفدارهاي معاويه برباطل خود محکم وطرفداران من در حق خود سست چرا؟
شما يه کلاه نمدي ببريد اروپا به يک اروپايي بگوئيد من صد دلار ميدهم اين کلاه را به سربگذاريد اين کار را نميکند ولي چقدر ايراني بدون يک دلار انواع واقسام لباسهاي آنها را تقليد ميکننداين خود باختگي است تو شکل من باش چرا من شکل توباشم.
(يه کسي گفت انگشترت را بد ه گفت چرا ميخواهم هر وقت ميبينم به يادت باشم گفت نميدهم هر وقت ديدي نيست به ياد من باش) تو شکل من باش من شکل تو ميشودچطور تو شکل من نميشوي من شکل تو شوم، وقتي من شکل تو شوم براي تو ارزش قائلم ولي ارزش براي خودم قائل نيستم اصلا من براي خودم يك کسيام.)
چرا لهجه را عوض کنيم، يزدي، يزدي، واصفهاني، اصفهاني حرف بزند. چرا خودت را باختي به اسم روستاي خود باشيم چرا شهري؟ شما از آب ونان آن روستا مصرف کردهاي چرا تحقير ميکني؟ چطور شهر پزش بيشتر است(چرا بگويي از کاشان بگو از روستايي کاشان. اگر مشهور شدي روستاي تو مشهور شود نه شهر يه مقداري خود باختگي داريم) منبر ومسجد 35 سال دست بني اميه بود قرآن وحديث به نفع آنها تفسير ميشد قوه قضائيه هم به دست آنها اعدام، زندان، مصادره، تخريب همه به دست قاضيهاي آنها حجاج دهها هزار نفر را کشت.
امام باقر عليه السلام فرمود: «مَا بِمَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ عِشْرُونَ رَجُلًا يُحِبُّنَا»(شرحنهجالبلاغهابنابىالحديد، ج4، ص104) در کل مکه ومدينه 20 نفر نيستند که ما را دوست داشته باشند. چقدر اينها مظلوم بودند اين روايت را در کتاب ابن ابي الحديدکه يکي از علما درجه يک اهل سنت است ديدم جلد چهارم صفحه 104. اگر به کسي ميگفتند کافر وزنديق مشکلي نداشت ولي اگر شيعه بود گرفتار ميشد. در زمان طاغوت(شاه)هم اينچنين بود مدرسه وکتاب وآمرزش براي يهوديها ومسيحيها آزاد وبلامانع بود ولي کتابهاي اين واسلامي کنترل ودر تنگناها قرار داشت.
يکي از مسئولين آموزش وپرورش ميگفت مابراي افتتاح يک مدرسه که همه محصلين دختردر آن با حجاب باشند به رئيس آموزش وپرورش نامه نوشتيم که ما ميخواهيم چنين مدرسهاي داشته باشيم وشما فرض کنيد ما يهودي هستيم وبه ما اجازه بدهيد. چطور آنها در دينداري خود آزاد هستند.
نمي دانم بگويم يا نگويم، مي گويم اگر اين مطلب وداستان را که يک دادستاني گفته که 30 سال است اورا ميشناسم نميگفت باور نميکردم گفت اين پرونده دست من است بيا ببين خيلي سريع ميگويم براي نسل نوشيدن اينها واجب است ميفرمايد:
«وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً فَكَثَّرَكُمْ» اعراف/86، «لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ في ضَلالٍ مُبينٍ » انبياء/54.
ياد کنيد زماني که شما کم بوديد، وبوديد شما در گمراهي
تاريخ نبايد فراموش شود وما چي بوديم خداوند به پيامبرش ميفرمايد:
«أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى» ضحى/6، يادت هست يتيم بودي ما تورا پناه داديم
50 سال انگليس وآمريکا به خاطر نفت بر ايران مسلط شد آنها تهران وقسمتي د رخوزستان چه خانه وحقوق وعياشيهايي که داشتند کم کم مردم شروع کردند به مرگ بر شاه ومرگ بر آمريکاوآنها شروع کردند به فرار کردن از خوزستان يکي از مهرههاي آمريکايي ميخواهد بروداز تهران ابلاغ ميشود که با تجليل او را بدرقه کنند، مسئولين منطقه او را بدرقه کرده ويک قالي ابريشم به او هديه ميدهند واو هم در آخرين لحظات بسته بندي را به عنوان هديه براي شاهنشاه اين مملکت ميدهد بعد اورا به استانداري آورده(وبه نقلي ازاستانداري به تهران واز وزارت به کاخ) بالاخره وقتي باز ميکنند ميبينند(2 کيلو) مقداري دستمال کاغذي که او(خائن) در دستشويي مصرف کرده به عنوان هديه براي بالاترين شخصيت اين مملکت فرستاده، پنجاه سال خوردند وبردند وعياشي کردند وموقع رفتن به شاه ايران دستمال آلوده دادند.(اين بود ايران زمان شاه) واما ايران زمان جمهوري اسلامي خداوند رحمت کند شهيد رجايي را رفت آمريکا براي سخنراني در بين الملل، رئيس جمهور آمريکا از اين معلم با فضيلت وقت ملاقات خواست به او نداد.
ايران ذليل وايران عزيز يادمان نرود.
پس کار امام حفظ دين از تحريف بود.
حضرت(امام سجاد عليه السلام) يک انگشتر داشت روي آن نوشته بود: «شقي من قتل الحسين عليه السلام»
بدبخت و(سيه روي)شد کسي که حسين عليه السلام را کشت. هر کس آن را ميديديعني مرگ بر آمريکا را روي انگشترش نوشته، اين نقش نگين بود.
امام سجاد عليه السلام از خاک قبر امام حسين عليه السلام تسبيحي درست کردودر جلسه يزيد وابن زياد آنرا بدست داشت گفتند اين چيست؟ فرمود: اين خاک قبر حسين عليه السلام است فکر نکنيد اورا کشتيد، تمام شد در تاريخ مردم با تبرک به قبر حسين عليه السلام در مقابل طاغوتها خواهند ايستاد وشما نيست خواهيد شد.
وبااين کار طاغوتها را ميسوزاندند اگر چه بعضي وقتها در حال تقيه بودند.
يك روز هشام آمد ببخشيد منصورگفت: اين امام صادق عليه السلام مثل استخوان تو گلويم گير کرده نميدانم چکار کنم. شيعه معنايش اين است که استخوان در گلوي دشمن باشد يک خاطره از سيد حسن نصرالله رئيس حزب الله لبنان ايشان ميفرمود: فردي آمد نزد من وگفت من فقط اسلام امام خميني وه را قبول دارم گفتم چطور گفت آيهاي در قرآن داريم که فقط او به آن عمل کرده وآن اينکه: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ» مائده/82
کينه توزترين مردم نسبت به اهل ايمان يهوديها هستندومن ميبينم يهوديها سخت ترين دشمن را براي خود امام خميني ره ومردم وانقلاب ايران ميدانند معناي اين آيه خوب براي من مشخص شد. چون اسرائيل از بقيه دولتهاي اسلامي ترس وواهمهاي ندارد. بله ممکن است در حد روزنامه انتقاداتي هم بشود براي مصلحت روزگار. پس من از اين آيه فهميدم که هر کس را يهوديها بيشتر به آنها کينه ميکنند(ودشمني ميورزند) «لِلَّذينَ آمَنُوا» آنهايي هستند وفعلا يهوديها بيشترين کينه را نسبت به امام وايرانيها دارند. ايشان فرمودند ولذا او آمد نزدمن وشيعه شد. (اين کينه ودشمني مرام طاغوتهاست).
گفتند يک روز خليفه قرآن را باز کرداين آيه آمد که:
((ما از ظالمان وستمگران انتقام خواهيم گرفت))اوگفت از من انتقام ميگيري امروز من از تو انتقام ميگيرم قرآن را گذاشت ودستور داد آن را تير باران کردند. روزگاراين چنين بود. در فيلم امام علي عليه السلام ديديد که کسي(در آن زمان) پيش نماز(اما جماعت) شد که مست بودسه چهار رکعت نماز بيشتر خواند وگفت من امروز حالم خوب است ميخواهيد بيشتر بخوانم.
ببينيد مسير حکومت از اميرالمومنين عليه السلام به کجا رفت. يزيد سال اول امام حسين(ع) را شهيد وسال دوم مدينه را قتل وغارت وسال سوم کعبه را به منجنيق بست، حال امام سجاد عليه السلام در چنين زماني اين مسائل را ميديد ودعا ميکرد:
خدايا اگر طاغوتي را ديدم واورا احترام کردم مرا ببخش.
يعني غلط کردي احترام کردي ميگويند به درب بگوتا ديوار بشنود به مردم نميگفت ولي اينچنين دعا ميکرد. اول انقلاب سمينار حجي بوددر آفريقا دعوت شديم آنجا اعلام کردندکه غير از مسائل حج مطالب ديگري گفته نشود، از شيعه از سني از وهابيت وطاغوت و… من هم ديدم خيلي حرف براي زدن دارم يک عکس قبر پيامبر(ص) پيدا کردم(کشيدم) به يک نفردادم گفتم بالاسرمن نگه دارتوي سمينار من هم خطاب به اعضاء گفتم همه سخنرانها روبه مردم ميکنند من ميخواهم پشت به شما کنم، روبه عکس وقبر پيامبر(ص) کردم وگفتم:
السلام عليک يا رسول الله، يارسول الله شمابايک مسجد10 ستوني دنيا راتکان داديد ومسلمانها(امروز) با مسجد هزارستوني هيچ جا را تکان ندادهاند. يا رسول الله فرمودي کاري کنيد که دشمن ازشما بترسد ماکاري کردهايم که مااز دشمن ميترسيم و… خلاصه يک زيارتنامه عربي که يا رسول الله تو آنچنان بودي وما اينچنين هستيم واينکه اين دين که ماداريم آن دين رسول الله نيست مگر ميشود اسلام آمريکايي.
قرآن ميفرمايد: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» بقره/256 ويومن بالله مگر ميشودانسان «يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» باشد و «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» نباشد اول «يَكْفُرْ» است. بعد «يُؤْمِنْ».
يا رسول الله 70 جنگ کردي مسلمانها امروز حال دفاع کردن از خود را ندارند خطبههاي نماز جمعههايي محتواشده، يک ميليارد مسلمان اطراف شما خاصيتي ندارند، منابع نفتي از آنها است استفاده صحيح نميکنند و…
جمعيت شروع کردند به گريه که اگر من روبه آنها ميکردم ومي گفتم شما اينچنين هستيد سخنراني مرا قطع ميکردند. اين خط رامن از امام سجاد عليه السلام آموختم که حضرت اگر صريح به مردم ميگفت جلو طاغوت تعظيم نکنيد ميگرفتند واعدام ميکردند در ضمن دعا ميفرمود: خدايا نکند من طاغوتي را تعظيم ودوات اورا مرکب کرده باشم ويا قلم ومداد او را تراشيده باشم ويا به روي او لبخند زده باشم. يعني مردم کارهاي شما غلط است.
• رهبري وشاگردي(شاگردپروري آن حضرت)
من کتابي را پيدا کردهام چاپ از آستان قدس رضوي که نام 172 نفر از شاگردان امام سجاد(ع) را نوشته که معروفترين آنها: محمدبن شهاب زهري وابوخالد کابلي، وابان ابن تغلب، وابوحمزه ثمالي(دعاي ابوحمزه ثمالي از اوست) جابربن عبدالله انصاري، ابورافع و…
يکي از کارهاي حضرت در حالي که حوزه علميه ودرس ومنبر وخطبه ممنوع بود، شاگرد پروري بود از طريق يک کلاس سري، خريدن برده هاوتربيت آنها وآزاد کردن آنها شب عيد فطر.
(ما دريک کشور عربي ميخواستيم تبليغ کنيم با جمعي نميگذاشتند گفتم ما با فرد مورد نظر قرار ميگذاريم درمسجد وروزنامه روي صورت ميکشيم به عنوان اينکه خواب هستيم از زير روزنامه حرفهاي خود را ميزنيم گاهي انسان بايد خود را به خواب زده وحرفها را بزند.)
ويا دو ايراني بنشينند وحرف بزنند وجنگ زرگري ولي مقصود اين باشد که ديگران بشنوند(مثل آمپول از طريق عقب) يعني شيوههاي تبليغ فرق ميکند.
دانشکده سري فارغ التحصيل شب عيد فطر ولي درقالب(برده خري) برده خريداري وبرده داري.
امام سجاد عليه السلام کتابي دارد بنام صحيفه سجاديه که اين کتاب 54 دعا درآن است که سند آنها به فرزندان حضرت ميرسد مثل زير که شهيد شد وامام باقر عليه السلام.
البته صحيفه سجاديه از(علمايي) مثل شيخ حر عاملي وميرزاي نوري داريم چند رقم داريم مثل نهج البلاغه که همه خطبههاي علي عليه السلام در نهج البلاغه نيست، بلکه اين کتاب بخشي از سخنان حضرت است البته کتابهايي هست که مستدرک است.
مستدرک يعني هرچه نويسنده قبلي جا گذاشته ودسترسي نداشته ويا فراموش کرده آمده مثل مستدرک صحيح تخاري، مستدرک وسائل، مستدرک سفينه البحار، مستدرک زياد است. مستدرک نهج البلاغه زياد است از چيزهايي که سيدرضي به آنها دستيابي نداشته با وجود کامپيوتر براي همه کتابها ميشودمستدرک نوشت.
پس 54 دعا سيماي دعا، معرفت، محبت، صفات خدا، عبادت، سياست، رسالت وپيام است.
يکي گفت ديدم امام سجاد عليه السلام در مسجد الحرام زياد گريه ميکند عرض کردم شما که فرزند پيامبر(ص) هستيد چرا اينقدر گريه ميکنيد حضرت فرمود مگر قرآن نخواندهاي که ميفرمايد:
«فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ» مومنون/101 درقيامت نسبت داشتن به حال انسان فايدهاي ندارد. اما اينکه پيامبر(ص) شفاعت ميکند ميفرمايد:
«وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى» انبياء/28 از کسي شفاعت ميشود که خدا از اوراضي است ومن نميدانم که خدا از من راضي هست يا نه.
اينکه ميگويي رحمت خدا وسيع است ميفرمايد:
«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ» اعراف/56 رحمت خدا به محسنين نزديک است ومن نميدانم از محسنين هستم يا خير.
در دعاي هشتم(صحيفه سجاديه) به دعاي کوچک وکوتاه يک صفحهاي حضرت چهل خطر را گوشتزد کرده کدام استاد ودانشگاه وآيت الله ميتواند يک صفحه بنويسد که چهل نکته درآن باشد.
«اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ»(صحيفه سجاديه، دعاى 8) خدايا من از خطرها به توپناه ميبرم.
(خطرها چيست؟)
«هَيَجَانِ الْحِرْصِ» زياده خواهي، ما الان چقدر زندان داريم که از روي حرص رفت کارش را توسعه بدهد گرفتار شد ودر رانندگي گاز بي جا داد، «وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ»
چقدر زنهايي طلاق گرفته وخانه نشين شدهاند براي اينکه با شوهر قانع نبودهاند، حالا آبگوشت يا نان وپنير آنقد رارزش داشت که بي همسر بماند به خاطر پشم ونخ زندگي را متلاشي کرديم که زيلو يا قالي، چه مشکلاتي است که قناعت را از بين ميبرد حرص وغفلت چه عوارضي دارد.
چهل خطر که جامعه را سرنگون ميکند حضرت دريک دعا همه را برشمرده. دعاهاي حضرت پراست از معارف ونکته واسرار است.
ماچند طلبه شديم يک ماه رمضان از شب تا به صبح فقط شرح يکي از دعاهاي حضرت را بنام((مکارم الاخلاق))شرح آنرا نوشتيم آنهم کوتاه. يکي ازبرکات شيعه اين مناجات هاودعاهاست. جوري با خداحرف ميزند(انگار خدارا محاکمه ميکند). خدايا مرا ميبري به جهنم من فرياد ميزنم که تورا دوست دارم، اگر مرا به دوزخ ببري شيطان خوشحال واگر ببخشي پيامبر(ص) خوشحال ميشود حال با خودت که ببخشي يا نبخشي.
امام سجاد عليه السلام را نشناختيم مثل بقيه ائمه. خوب چون اين بحث روز شهادت امام سجاد عليه السلام پخش ميشود از برادر آقاي طاهري دعوت کرديم که جلسه بوي عزاداري بردارد
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»