متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1373/1/11
بسم الله الرحمن الرحيم
در خدمت عزيزاني فرهنگي از خواهران و برادران محصل هستيم. بحثمان بحث ازدواج است. همسر خوب کيست وقت ازدواج چه وقت است. در انتخاب همسر چه کسي را ميشود گرفت. از چه دختري يا شوهري. . . خواستگاري. چه کسي خواستگاري کند. مهريه، جهيزيه، عقد، مراسم عروسي. اين موضوع بحث. بحثي است که هر کسي که ازدواج نکرده خيلي لازم است گوش دهد هر کس ازدواج کرده براي بچههايش گوش بده چون ازدواج دوم که حرام است به فتواي تمام زنها و به فتواي علماي ما چون اکثر مردم عادل نيستند، چون شرط زن دوم عدالت است و چون 99 درصد مردها عادل نيستند ازدواج دوم ممنوع، مگر براي افراد استثنائي که خيلي عادل هستند و با تقوا وگرنه ازدواج. . . گفت خدا يکي، همسر هم يکي هر کس اين بحث را گوش دهد براي خودش يا پسرش يا دخترش بحث خوبي است.
عرض کنم به حضور شما که مسئله ازدواج- انتخاب همسر و صفات او – امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد: همسر به منزله گلوبند است مراقب باش چه گردن بندي به گردنت ميکني يا به به گردنت مياندازي. امام صادق(عليه السلام) فرمود: «انْظُرْ أَيْنَ تَضَعُ نَفْسَكَ وَ مَنْ تُشْرِكُهُ فِي مَالِكَ وَ تُطْلِعُهُ عَلَى دِينِكَ وَ سِرِّكَ»(كافي، ج5، ص323). همسر آشنا به اخلاق است، آشنا به دين و مال و اسرار توست مواظب باش چه کسي را انتخاب ميکني. همسر بد آدم را پير ميکند. پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) فرمود: «أَعُوذُ بِكَ مِنِ امْرَأَةٍ تُشَيِّبُنِي قَبْلَ أَوَانِ مَشِيبِي»(منلايحضرهالفقيه، ج1، ص335) پناه به تو ميبرم از همسري که قبل از آنکه به سن پيري برسم مرا پير کند. در انتخاب همسر احساسات غلبه نکند. يک ضرب المثلي است ميگويند: لَنگ را براي خريد اسب نفرستيد، جوان را براي خواستگاري نفرستيد چون آدم لنگ نميتواند راه برود هر اسبي را ميگويد خوب است.
احساسات غلبه نکند و در حديث داريم: همسر مثل گلوبند است مواظب باشيد در حديث داريم: همسر شريک در هر کاري است سر و اسرار و دين و اخلاق و مال و اينها همه در روايات آمده بخش زيادي از اختلافات خانوادگي اين است که در انتخاب همسر عجله ميکنند. گاهي مادر از يک خانميخوشش ميآيد چون از اين فاميل خوشش ميآيد ميخواهد دختر آنها را براي پسرش بگيرد اصلاً کار ندارد که پسر چه جور است. ميگويد من رفتم از خانه و زندگياش خوشم آمد و لذا در انتخاب همسر بايد با چند نفر مشورت کرد. صرف اينکه خانواده خوبي است، آقا پدرش بسيار آدم خوبي است خوب گيرم پدر تو آدم فاضل است ما وقتي ببينيم پسر پيامبر بد از آب در ميآيد شما چه حساب ميکنيد. به خانواده تمام تکيه نکنيد البته خانواده مهم است اما تمام شرائط خانواده نيست.
انتخاب همسر، انتخاب لباس نيست آدم دور بيندازد، انتخاب شريک نيست که آدم متارکه کند، انتخاب همسر اگر بد از آب در بيايد روي يک نسلي و نسل روي نسلش و نسل به نسل روي نسلش. . . يعني در انتخاب همسر دقت کنيد.
يک وقت ميبيني يکي دو قرن خانوادههايي به فساد کشيده ميشود ازدواجهائي که با يک تلفن آشنا ميشوند يا يک پارک و بستني و باغ وحش و نمايشگاه و لب چهارراه و خانه عروسي و همينطور مثلاً کيلويي. يک کسي بود ميگفت اين دختر ندارد. به او گفتند تو از کجا ميداني آدم خوبي است. گفت از هيکل او خوشم آمد، مثلاً آدمها را کيلويي حساب ميکرد. اگر آدم 120 کيلويي ميديد ميگفت اين. . . کيلويي نيست بسياري از آدمهاي کيلويي بچهشان ريز هستند و بسياري پدر و مادر ريز بچههايشان درشت هستند. خيلي شده ما گاهي وقتها ما نگاه ميکنيم در انتخاب همسر.
مسئله استخاره چيست در انتخاب استخاره آني که هست اين است که در روايات سه رقم استخاره آمده که آدم وقتي ميخواهد تصميم بگيرد دو رکعت نماز بخواند بعد از نماز دستهايش را بلند کند و بگويد خدايا ميخواهم اقدام کنم کمکم کن، دستم را بگير، کمکم کن.
استخاره يعني طلب خير کردن. اينکه لاي قرآن را باز کنيم يا با تسبيح اين استخاره يک رقم خيلي ساده است ولي واقع استخاره که در حديث آمده اين است استخاره معنايش لاي قرآن باز کردن نيست، فقط استخاره معنايش اين است که آدم هر کاري ميخواهد بکند که شک دارد اول استشاره مشورت به استخاره مقدم است در مشورت آدم بايد راستش را بگويد، غيبت هم شد, شد.
دو سه رقم استخاره هست که حالا همه آنها را اينجا در تلويزيون نميخواهم بگويم. امام صادق(عليه السلام) فرمود: چون وقت نماز وقت خوبي است که شيطان در حال نماز از انسان دور ميشود بعد از نماز انسان اگر قرآن را باز کند اولين آيهاي که به چشمت رسيد توجه کن هر چي به قلبت القا شد همان را عمل کن. اين همه راجع به استخاره به قرآن که روايت داريم بعد از نماز انسان استخاره کند.
اما صفات همسر که عمده بحث من است: اول: ايمان، فکر و عقيده بر هر چيزي مقدم است. قرآن ميفرمايد که: «وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ» بقره/221 کنيزي که عقيدهاش درست باشد بهتر از زن آزادي است که عقيدهاش درست نباشد «وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ» گرچه آن خانميکه مشرک است خيلي خوشرنگ و آب است.
بعد ميفرمايد: «وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ» بقره/221 برده مؤمن بهتر است از مشرک.
خواستگار ميآيد سراغ دختر آدم. يک خواستگار بسيار شغلش کمرنگ است اما از نظر فکري بسيار سالم است. يک خواستگار از لحاظ تفکر و عقيده ميلنگد اما خانهاش، فاميلش، پدرش خيلي سرمايهدار و خيلي هم خوشتيپ است اما از لحاظ فکري ميلنگد هر کس طرفدار قرآن است. قرآن اين را ميفرمايد: سوره بقره آيه 221، ميفرمايد که: «وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ» برده با ايمان بهتر است از آزاد بيدين است «وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ». بعد ميفرمايد ميدانيد چرا؟ «أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ» فکر بد اگر باشد ترا به جهنم ميبرد ولي فکر خوب شما را اصلاح ميکند. اين اصل اول – تفکر و عقيده – امام صادق(عليه السلام) فرمود: «إِذَا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ لِمَالِهَا أَوْ جَمَالِهَا لَمْ يُرْزَقْ ذَلِكَ فَإِنْ تَزَوَّجَهَا لِدِينِهَا رَزَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَالَهَا وَ مَالَهَا»(منلايحضرهالفقيه، ج3، ص392) اگر هدف از ازدواج شکل و پول باشد. خدا او را به همان شکل و پول واگذار ميکند. پول، پولدارتر پيدا ميشود، شکل هم باز ايمان و مريضي و پيري تغيير ميکند و لذا علاقه ثابت نيست آدم روز اول خيلي دوستش دارد کم کم. . . اما اگر بر اساس کمال انتخاب همسر کرد کمال ثابت است.
مسئله دوم در انتخاب همسر – عقل و هوش – اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: با آدمهاي احمق ازدواج نکن که زندگي با آن بلاست. براي تشخيص عقل و هوش هم دختر و پسر ميتوانند با هم صحبت کنند. اصولاً آدم با کسي مينشيند از حرف زدنش ميفهمد تا مرد سخن نگفته باشد. . . . اين را بايد عوض هم کرد تا زن سخن نگفته باشد. . . البته اينجا که ميگويند مرد، شامل زن هم ميشود مثل رئيس شهرباني، رئيس نيروي انتظاميوقتي ميگويد عابرين محترم هم عابرات , در روايت هم داريم که حديث داريم: مرد ولي مراد هم مرد است و هم زن. مثلاً ميگويند: «رَجُلً شَکَّ بَينَ ثَلاثَ وَ اَربَع» مردي شک بين سه و چهار کرد، در نماز شک کرد رکعت سوم است يا چهارم آن وقت امام ميگويد چه کنيم. اينکه ميگويند مرد شک کرد معنايش اين نيست که اگر زن شک کرد وظيفهاش چيز ديگر است اينجا مرد شامل زن هم ميشود. مثل شعر، شعر ميگويد: تا مرد سخن نگفته باشد. . . به شاعر بگوييم پس زن چي؟ ميگويد زن هم همينطور. «رَجُلً شَکَّ، إِمرأَت. إِمرأَتُ» هم همينطور.
گفتگوي. . . گاهي آدم از دعا ميفهمد مغزش چه ميکشد. نحوه دعا: يک کسي دعا ميکنداي خدا. . . از نوع دعا ميفهميم که طرف چقدر فکرش ميکشد. يک دعا از اميرالمؤمنين ديدم. ديدم بَه بَه اين را ميگويند دعا. عجب دعائي است. معمولاً دعايي که ما ميکنيم که خدايا تب ما را بياور پائين، خدايا يک اتوبوس زودتر بيايد سوار شويم. خدايا صف نانوايي خلوت باشد بعد خدايا قرعه به نام ما بيفتد، کوپن اعلام شود. خوب اينها هم مشکلات زندگي است حق دارند مردم. اما بعد که ميرويم دعا، کنکور قبول ميشويم، جهيزيه دختر جور شود، بنّايي تمام شود بعد يک خورده، يک خورده. . . . مسائل جنگ حل شود، اقتصاد خوب شود همينطور يک ذره، يک ذره ميرويم بالا تا ببينيم دعاي اميرالمؤمنين چيست؟ اميرالمؤمنين دعا ميکند اينطور: گوش بدهيد. توجه بفرمائيد. ميگويد: خداوندا آنچه کمال در طول تاريخ، گذشتگان از تو گرفتهاند آنچه کمال و لطف الان مردم کره زمين از تو دريافت ميکنند و آنچه کمال و لطف و خير و برکت در آينده انسانهائي که هنوز متولد نشدهاند بعداً از تو خواهند گرفت همه را به همه ما بده.
آنچه لطف گذشتگان، آنچه لطف موجودين، آنچه لطف آيندگان، اين را ميگويند دعا.
آدم گاهي وقتي به خانه کسي ميرود از عکسهاي داخل اتاقش ميفهمد که طرف چگونه فکر ميکند يک آدم عکس خود را قاب کرده زده تاقچه. حالا مثلاً که چي. يک آدم قوطي کبريت جمع ميکند، يک آدم تمبر جمع ميکند. بعضي از آدمها سيگار جمع ميکنند. بعضي آدمها آلبومهاي مختلف دارند ازنوع آلبومها، نوارها، عکسها، شعرها، دعاها، رفيقها، از نوع محفوظات آدم ميفهمد که طرف چه شعري را حفظ کرده است. از نوع شماره تلفنهايي که دارد. اگر شما دفتر تلفن مرا آوردي بيرون بعد ديدي در دفترم هر چي تلفن است تلفن چلوکبابي، ساندويچي، بستني. . . عجب آدم شکمويي است، بد نيست براي اينکه خودتان را بشناسيد هر کسي دفتر تلفن خود را يکبار ديگر نگاه کند. ببينيد مثلاً چند تا آدم باتقوا در آن هست. چند تا دانشمند در آن است با چه کسي رفيق هستي براي چه رفيق هستي از نوع شماره تلفن از نوع محفوظات از نوع دعاها. . . بهر حال آدم خيلي قشنگ ميتواند عقل و هوش کسي را حساب کند – آرزويت چيست – از طريق سؤال و تحقيق ميشود آدم عقل و هوش طرف را بفهمد.
مسئله ديگر – اخلاق – همسر خوب از لحاظ اخلاق، ميگويد به امام رضا(عليه السلام) نوشتم آقا من يک فاميل دارم آمده سراغ دخترم، دخترم را به او بدهم يا نه ولي «فِي خُلُقِهِ سُوءٌ فَقَالَ لَا تُزَوِّجْهُ إِنْ كَانَ سَيِّئَ الْخُلُق»(منلايحضرهالفقيه، ج3، ص409) خلق او خوب نيست. فرمود: «إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ»(كافي، ج5، ص347) اگر يک جوان آمد خلق او خوب است و دين او خوب است معطلش نکنيد، خانه ندارد، نداشته باشد، حقوق او کم است، کم باشد. بالاي 90 درصد جوانهايي که ازدواج ميکنند بالاي 90 درصد آنهايي که در ايران خانه دارند هنگام دامادي خانه نداشتند بيش از 90 درصد جوانهاي ايران هنگام ازدواج خانه نداشتند. خانه نداشتن عيب نيست اصولاً نداري عيب نيست آن چيزي که عيب است بيغيرتي و بيديني و بياخلاقي و بيفکري و بيسوادي و. . . اينها عيب است بيپولي که عيب نيست وگرنه حضرت امير بيپول بود. بيپولي عيب نيست نداشتن چيزهاي ديگر عيب است اگر دخترتان را زود شوهر ندهيد ميفرمايد که: «وَ الَّذينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبيرٌ» انفال/73 اگر دختر را در خانه نگه داريد به جرم اينکه جوان خانه ندارد، پول ندارد به اين دليل دختر به او ندهي «تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبيرٌ» در زمين فتنه و فساد بزرگ ميشود و پدر و مادر هم شريک است.
زيبايي- زيبايي فطري است و براي همسر هم يک مزيت است، اصل نيست و معناي زيبايي خوشگلي نيست گاهي شکل نمرهاش بالا نيست اما داماد که ميبيندش دوستش دارد همين که دوستش دارد کافي است گاهي هم شکل خيلي قشنگ است اما آدم هر چه نگاهش ميکند دوستش ندارد. مسئله اين است که طرف بايد طرف را بپسندد. زيبايي و زشتي هم نسبي است خيلي افرادي که شما خيال ميکنيد زشت هستند پيش چشم ديگران خوشگل هستند تمام مردميکه داماد شدند زني که گرفتهاند خانم آنها خواستگاري ديگر قبل از او داشتهاند که آن خواستگارها خانم ايشان را نپسنديدند ولي مادر شما او را پسنديد. اينطور نيست که. . . . ما زشت مطلق نادر داريم. وگرنه همه قيافهها که پهلوي اين آقا کمرنگ است پهلوي يک آقاي ديگر پررنگ است و بايد مواظب باشيم دين و اخلاق را فداي زيبايي نکنيم. گاهي يک کسي يک عيب جزئي دارد اما اينقدر کمال دارد که آن عيب جزئي چيزي نيست.
بگذاريد يک مثال بزنم، آمدند گفتند: يا رسول الله اين بلال زبانش گير ميکند شين نميتواند بگويد در اذان عوض اينکه بگويد: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» ميگويد: «أسْْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» شين را سين ميگويد اجازه بدهيد کس ديگر اذان بگويد. فرمود: بلال آنقدر کمال دارد که حالا ما کار به سين و شين نداريم. يک وقت ميبيني يک عروس هر رقم کمالي دارد پايش کوتاه استاي بابا يک وقت ميبيني يک نفر دانشجو هست يک انگشت او کج است خوب کج باشد.
صرف اينکه يک انگشت پايش، يک انگشت دستش. . . بهر حال زيبايي را فداي کمالات نکنيم چون زن سه رقم است. زن خيلي زيبا، زن خيلي زشت، متوسط. زن خيلي زيبا دردسر است، زن خيلي زشت دردسر است. متوسطها، معطل نکنيد.
مسئله ديگر شرافت خانوادگي. خانواده – «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» اعراف/58 در قرآن ميفرمايد: زمين طيب، شهر طيب و دلپسند ميتواند ميوه خوب بدهد(شرافت خانوادگي). شرافت خانوادگي خيلي مهم است. داريم دختر زيبايي که در خانواده ناجور است مثل گل زيبايي است که ريشهاش در خاکهاي کثيف است. داريم در صفات همسر از صفات دائي بررسي کنيد چون ميگويند اولاد حلال زاده به دائيش ميرود اين ريشه اسلاميدارد.
علم و سواد و تحصيلات – البته تحصيلات، تحصيلات مفيد. متأسفانه گاهي دختر و پسر تحصيلات، يعني کلهاشان پر از علم است اما علم مفيد نيست ما در آموزش و پرورشمان علم غير مفيد زياد است در دانشگاهمان هم است در حوزه علميهمان هم هست. علم است اما فايدهاي ندارد.
يک روز ما با دوستمان يعني دوستمان بيشتر زحمت کشيد. ميگفت: تمام مفاتيح را گشتم 300 تا «أعوذُ» در مفاتيح است «أعوذُ» يعني پناه ميبرم. يکي از چيزهائي که حضرت هر روز دعا ميکرد ميگفت پناه ميبرم، پناه ميبرم، پناه ميبرم ميگفت: «أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ»(كنزالفوائد، ج1، ص385) پناه ميبرم از علميکه فايدهاي ندارد. دختر ميبيني کوه هيماليا چند متر است. ميگويد اقيانوس اطلس چند متر است. ميگويد کلهاش پر از محفوظات است اما آن چيزي که بلد نيست خانهداري، بچهداري، شوهرداري، هنر خياطي، هنر طباخي، هنر روانشناسي کودک – البته الان در کتابهاي دبيرستان دخترانه و اينها سر و کله علم مفيد براي آئين همسرداري هم پيدا شده، علم غيرمفيد آدم را مغرور و پرتوقع ميکند خاصيتي هم ندارد.
تناسب سنّي – دختر و پسر در هنگام ازدواج تناسب سنّي مهم است البته حالا تناسب نبايد يک جور باشد اين را ديگر خود مردم تشخيص ميدهند باز اگر يک کمالي داشت سن مهم نيست. ممکن است حالا داماد و عروس يک سال فرق داشته باشند بهتر اين است که عروس و داماد چند سال فاصله داشته باشند، چند سال عروس جوانتر باشد اما يک وقت ميبيني يک مواردي است به قدري اين پسر کمال دارد به قدري دختر کمال دارد که سن فدا شود اشکالي ندارد.
سلامتي – در روايات داريم با افرادي که امراض مسري دارند مثل جزام که ديگر اين را خود مردم ميدانند. البته سلامتي مسري – اما افرادي هستند مريض هستند يا مشکلي دارند ولي مسري نيست مثلاً يک دست او قطع است به خصوص جانبازان عزيزي که يک چشم يا دو چشم يا دست خود را. . . . ولي باز توان جسميدارد مشکل ندارد ما در انقلابمان زنان ايثارگري بودند که با اينها ازدواج کردند.
نسبت به شرابخوار – به هيچ قيمتي دختر ندهيد ولو شرابخوار 10 تا کارخانه داشته باشد، روايت داريم باکره بودن يک ارزش است، باز باکره بودن ارزش است نه به معناي اينکه – يک امتياز است اما گاهي وقتها طرف کمالاتي دارد که آن کمالات بر باکره بودن ميارزد.
خانواده شهيد است باکره نيست، شوهرش رفته جبهه شهيد شده زن باکره نيست بيوه است، اما اين زن جوان بيوه آنقدر کمالات دارد که يک دختر باکره گاهي ندارد اصولاً اصل همانها است. تفکر و عقيده اصل اول، عقل و هوش اصل دوم، اخلاق سوم، اصول دين ازدواج اينهاست.
بعد ديگر زيبايي يک امتياز است اما گاهي يک چيزي ميآيد زيبايي را کنار ميزند- تحصيل تناسب سن- باکره بودن – امتيازاتي است که. . . .
با افرادي نميتوان ازدواج کرد – ازدواج با محارم – پدر و مادر – البته شما اينها را ميدانيد متأسفانه در کشورهاي غربي اين کارها هست که ميبيني پدر با. . . اي آخر حالا چه عرض کنم. آن چيزي را که من بايد اينجا بگويم اگر کسي يعني اگر کودکي يک شبانه روز به طور کامل از خانميشير مکيد يا 15 مرتبه پشت سر هم اگر يک بچه يک شبانه روز به طور کامل يا 15 مرتبه پشت سر هم از يک زني شير خورد و مکيد نه اينکه شير را بريزند در استکان يا سر شيشه. اگر شير را از خود مادر مستقيم دريافت کرد حالا يک شبانه روز يا 15 مرتبه اين بچه با خود زن محرم ميشود اگر دختر است که با شوهرش محرم ميشود با فرزندانش محرم ميشود با خواهر و برادر و عمه و عموي زن، پدر و مادر زن، پدر و مادر شوهر با همه محرم ميشود. بنابراين به اين ميگويند خواهر و برادر رضايي اين را بايد بدانيم.
چيز ديگري که بايد بگويم اين است که اگر کسي با مردي يا پسري لواط کند نميتواند با مادر و خواهرش يا دخترش ازدواج کند. کسي اگر با کسي لواط کند خواهر آن پسر براي اين حرام ميشود حتي اگر نميدانسته با برادر کرده و خواهر او را گرفته، بعداً اگر چند تا بچه هم پيدا کند سريع بايد از هم جدا شوند. اين احکام را بايد به مردم گفت.
زن مسلمان به هيچ عنواني نميتواند زن مرد کافر شود، مرد مارکسيسم است خدا و پيامبر را قبول ندارد امامها را قبول ندارد اسلام را قبول ندارد اگر مردي کافر است به هيچ عنواني زن مسلمان نميتواند زن او شود و بالعکس فقط يک راه است و آن اينکه مرد مسلمان ميتواند زن اهل کتاب را يعني يهود و مسيحيت را در ازدواج موقت ميتواند ازدواج کند. مرد مسلمان ميتواند زن اهل کتاب را به عنوان موقت بگيرد نه دائم. اما دائم به هيچ عنوان. خواستگاري بايد مرد سراغ زن برود اصولاً هميشه در همه موجودات نر و ماده قانون طبيعت اين است که نر دوست دارد بگيرد در حيوانها اين طوري است در پرندهها اين طوري است در انسان هم همينطوري هست اصولاً خواستگاري از مرد است اين قانون طبيعت است بعضي چيزها طبيعت است.
يک کسي ميگفت ميداني براي چه زن از مرد کوچکتر است. گفت چيست؟ گفت: براي اينکه زنها هي تحقير شدند، چادر سر کردند، کوتاه شدند. گفت: خوب مرغ هم از خروس کوچکتر است مرغ که ديگر چادر سر نکرده، بعضي چيزها طبيعي است، طبيعت اين است که خواستگاري از طرف مرد است اما خواستگاري زن از مرد در يک مواردي استثنائي اشکالي ندارد مثل خديجه که خودش از پيامبر خواستگاري کرد. در تاريخ ميشود يا پدرزن خودش ميآيد ميگويد دخترم را بگير. داريم هفتههاي قبل گفتم. پسر اگر خواست داماد شود لازم نيست بابايش اجازه دهد، دختر به دليل اين که لطيف است زود باور است خجالتي هست، پسر يک خورده پرروتر است، دختر خجالتي هست چون دختر خجالتي است و شرم و حيا دارد گفتند بايد پدرت در انتخاب همسر کمکت کند زير نظر پدر يا جد پدري باشيد. اما اگر يک دختري پدر ندارد و برادر ديگر حق دخالت ندارد. منتهي خود دخترها اين حاليشان است که به همان دليلي که ممکن است شرم و حيا و زودباوري و خجالت و عاطفه زيادي که دارند در تصميمشان بهتر اين است که يک مرد باشد و چه کسي بهتر از برادر بزرگ. آنها خودشان مشورت ميکنند اما عقد فقط اگر خواستيد شرط کنيد شرط اين است که دختر بايد زير نظر پدر يا جد پدري باشد. کس ديگري حق دخالت ندارد. اگر دسترسي به پدر نيست پدرش مفقودالاثر است پدر اسير است و اين دختر اگر خواسته باشيم سالها صبر کنيم تا پدرش آزاد شود يا مفقود است يا زندان درازمدت است اگر شرائطي بود که نگه داشتن دختر مصلحت نبود آنجا ديگراجازه نميخواهد.
– مهريه – به مهريه صداق ميگويند. کلمه صداق از صدق است نه که مرد ميرود سراغ خانم به او ميگويد دوست دارم شما را. خانم نميداند اين کلک ميزند يا راست ميگويد. ميگويد اگر راست ميگويي 100 هزار تومان بده، اين 100 هزار تومان نشانه صداق است به مهريه ميگويند صداق چون مهريه نشان دهنده صداقت مرد است وگرنه مفت که خيليها خيلي را دوست دارند. چقدر شما حاضريد مهريه بدهيد. صداق نشان دهنده صداقت مرد است. نرخ من نيست که اگر مهريه کم بود بگويند او مرا کم دوست دارد. روايت داريم – حالا صداق هر چه ميتواند باشد پول – ملک- طلا- يا کار ارزشمند. خانم ازدواج ميکند به شرط اينکه شما که پول نداريد حالا که بنّا هستيد اين قطعه زمين را بسازي. خانم سيکل است به شرط اينکه خانم را تا ديپلم برساني. قرآن بلد نيست، ازدواج ميکنند با شما به شرط اينکه قرآن يادش بدهي، خياطي ياد بدهي، يا هنر يا شغل – مقدار مهريه تعيين نشده.
اما مهريه زياد کينه ميآورد، مهريه کم يأس ميآورد و لذا مهر نه کم باشد و نه زياد اميرالمؤمنين فرمود: «لَا تُغَالُوا بِمُهُورِ النِّسَاءِ فَتَكُونَ عَدَاوَةً»(وسائلالشيعة، ج21، ص252) مهر را زياد نگيريد. «فَتَكُونَ عَدَاوَةً» مهر زياد کينه ميآورد چون مرد احساس ميکند دوشيدند او را. مرد احساس ميکند بارش کردهاند. تحميل شده به او. مهريه کم هم حديث داريم که امام باقر(عليه السلام) فرمود: «اني لأکرمُ أَن تَکُونَ المَهر أَحَّل مِن أَسُرتِ دَرَهِم لَعَلّا يشفَهُ مَهرَ البَيع» مهريه اگر کم باشد شبيه زنا ميشود. حديث داريم مهريه کم بد است. مهريه معقول اگر بقيه شرائط خوب است به خاطر مهريه عروسي را بهم نزنيد. آقا اخلاق، دين، تفکر همهاش خوب است فقط به خاطر مهريه به هم نزنيد عروسي را با کمال تأسف جلسات بله برون هست همه کمالات و شرائط در عروس و داماد هست براي خاطر، سر سکه بله برون و عقد به هم ميخورد. بسيار کار زشتي است.
مهريه بالا عوارضي دارد: 1- دل دخترهاي فقير ميسوزد. 2- کينه ميآورد 3- چشم هم چشميرا رونق ميدهد. خيلي به ما گفتهاند که بگوييد مهريه را کم کنند اما تا حالا يک نفر کم ميشود از جوانها بگويد آقاي قرائتي بگو جهيزيه را کم کنيد. پدر دخترها ميگويند بگو جهيزيه کم. پسرها ميگويند بگوييد مهريه کم. جهيزيه واجب نيست ولي مهريه واجب است. جهيزيه يک خدمتي است.
در عروسي اميرالمؤمنين پيامبر فرمود: يا علي تو ميخواهي دختر مرا بگيري چي داري؟ حضرت امير فرمود: من يک شتر دارم، شمشير دارم، زره هم دارم. فرمود: شمشير را که براي جنگ ميخواهي، شتر را هم براي کار ميخواهي، حالا زره را نميخواهي برو زره را بفروش. زره را فروخت و از پول زره جهيزيه تهيه کرد بنابراين از اين ميفهميم که اشکال ندارد اگر مردي پول ندارد جهيزيه بخرد ولي داماد وضعش خوب است مقداري از مهريه را نقد بدهد که از همان مهريه نقد پدر جهيزيه بدهد. از همان مهريه نقد چه اشکال دارد.
يک آداب و رسوم بدي است در خانه ما که خيلي اتفاق افتاده مثلاً ما ميهمان برايمان آمده برايمان گز آورده ميگويند برو از بيرون شيريني بخر. ميگويم بابا همين گز را باز ميکنيم. ميگويند آخر خودش آورده بد است حالا اگر ميهمان يک صندوق پرتقال آورده بايد من بروم دو کيلو از بيرون پرتقال بخرم. پيامبر پول نداشت به داماد گفت پول را بده به ما. مهريه را گرفت و از همان مهريه جهاز تهيه کرد. خيلي خودمان را گير انداختهايم درست مثل بتپرستها- بتپرستها بتي ميتراشيدند زار زار گريه ميکردند در مقابل بتي که خودشان درست کرده بودند ما خودمان يک آداب و رسومي درست کردهايم خودمان در آداب خودمان گير کردهايم فقط چند تا شهيد رجائي ميخواهيم خط شکن باشد. تمام اين آداب الکي را بشکند.
پدر عروس تمکن مالي را در نظر بگيرد. بعد از عقد ديگر حق ندارد در مهر زن تصرف کند مهر زن مال خودش است ما از يک قاضي پرسيديم دليل اينکه عروس و داماد و زن و شوهر با هم اختلاف ميکنند چيست؟ چند تا دليل دارد يکي از آن دليل ميگفت اين است که مرد در مهر زن يا در حقوق زن دخالت ميکند. همين که مهريه را تعيين کرديد اول اينکه نقد بدهيد اگر نداريد نسيه دوم اگر نقد بود يا نسيه مرد دخالت نکند اگر خانم حقوق و درآمدي دارد مرد دخالت نکند ولي براي اينکه زندگي گرم باشد خود زن پول را واگذار کند و لذا داريم اگر زندگي ميخواهيد شيرين باشد مهريه که تعيين شد خود خانم مقداري از مهريه را به شوهرش ببخشد. زندگي گرم ميشود در اسلام سفارش شده عقد بگيريد خوب است که وقتي آدم داماد شد بعضيها داماد ميشوند شب داماد ميشوند صبح ميروند سر کار، کارغلطي است آدم وقتي داماد شد چند روز اول در خانه بماند احترام عروس است خيلي ساده نگيريد جلسه عقد باشکوه باشد پيامبر ميخواست عقد کند حضرت زهرا(سلام الله عليها) را در مسجد عقد کرد. فرمود: برويد خرما بگيريد به همه مسجديها شيريني بگيريد، شيريني طبيعي و صيغه عقد را در مسجد خواند و فرمود که اين مراسم احترام به زن است.
يکي از اين جوانهايي که اول انقلاب خيلي حزب اللهي بود گفت من عروس آوردم شب عروسي به همه فاميل نان و ماست و خيار دادم من هم صاف گفتيم خيلي خري. طرف مرا خورد گفتيم اين خيلي توهين است. تو و در ثاني تو اين ماست و خيار را که داري ميدهي پز ميدهي که آدم خوبي هستي اول از اينکه الان ماست و خيار با چلوکباب يک قيمت ميشود. دوم اين پزي که تو ميدهياي کاش کباب بدهي ولي پز ندهي چون بعضيها روي گوني مينشينند ميگويند مرا ميبينيد من روي گوني نشستهام ترا به خدا روي قالي بنشين و اينقدر نگو به مردم بنابراين پز يک عارضه هست اصولاً احترام به زن، بچه احترام دارد گفتهاند وقتي بچه به دنيا آمد گوسفند بکشيد، عقيقه کنيد. عروس آمده خانه تو پذيرايي کن، احترام بگذار به شخصيت عروس. جمع ميشوند هدايا و کمکهايي که ميکنند بسيار کار خوبي است همين چشم روشني آنقدر ما دختر داريم که واقعاً پدر و مادرش در فشار است اما جمع ميشوند هر کدام کادو ميآورند راه مياندازند. قصه، عروس وقتي ميآيد خانه داماد، داماد برود استقبال. کفشهاي عروس را داماد در کند.
حديث داريم که: فرمودکه: فاطمه را شب عروسيشان است به زنها گفت: فاطمه را آرايش کنيد، عطر بزنيد، صيغه عقد در مسجد به همه مردم تغذيه داده شد(تغذيه آن زمان) جهازيه عروس ساده باشد، جهازيه عروس يک پيراهن بود از حضرت زهرا(سلام الله عليها) يک پيراهن سفيد بود يک روسري بزرگ بود، يک حوله بود دو تا تشک بود، تخت خواب بود، چهار تا بالش بود يک آسياب دستي بود کاسه مسي بود، مشک چرمي بود، تشت لباسشوئي بود، کاسه شير بود، ظرف آبخوري، پرده، کوزه، پوست و فرش، دو کوزه ديگر، زندگي ساده با همان فروش زره به دست آورد و بعد حضرت رسول(صلي الله عليه و آله) فرمود: عروس را نگذاريد تنها برود، خانمها با او بروند و شب عروسي حتماً يک عده زن باشند. يک روز پيامبر فرمود: امشب که شب عروسي حضرت امير است زنها بروند يک زن نرفت. پيامبر فرمود: گفتم زنها بروند. اميرالمؤمنين و حضرت زهرا شب عروسيشان است، خانه خلوت باشد همه بروند بيرون. يک زن نرفت ماند. پيامبر فرمود: چرا نميروي بيرون؟ گفت: خديجه وقتي ميخواست از دنيا برود به من گفت: که من از دنيا ميروم دخترم زهرا شب عروسي مادر ندارد تو حتماً باش و چون خديجه وصيت کرد که من حتماً باشم، بايد باشم.
چه زندگي خوبي است زندگي که زن تقاضا از مرد نکند. چه زندگي خوبي است که شوهر بيش از اندازه – بعضي از شوهرها فکر ميکنند زن کلفت است ميگويند بلند شو براي مادرم – ميگوييم شما حق نداريد بگوييد بخاطر مادرم غذا بپز. ميگويد: مادر پيدا نميشود ولي زن پيدا ميشود. خيلي فکر غلطي است زن پيدا ميشد اما زن کلفت مادرت نيست. توقع بيخود از زن نداشته باشيم ولي زن اگر بداند که اگر يک مادر پيري در خانه هست احترام بگذارد اين ذخيره قيامتش ميشود کارها بايد براساس محبت باشد.
حالا صد تا سکه، 50 تا سکه، 20 تا سکه، يک سکهاش را آدم به شوهرش ببخشد اين دل شوهرش را با يک سکه گرفته. شما يک شوهر را ميخري با يک سکه که ميبخشي يک کاسه آشي که ميدهي به مادر شوهر اين طور نيست که از تو کم شد دل شوهرت را جذب ميکني با يک کاسهاش. ما اگر زنهايمان عاقلتر – به جاي اينکه بگويند نه من لازم نيست، واجب نيست مادرش را ببرد خانه آن يکي پسرش به هر حال زندگيها ميتواند شيرين باشد آن وقت اگر شيرين باشد زندگي براي سلامتي که اينقدر امراض به خاطر اعصاب است و اينقدر اعصاب به خاطر جر و بحثهاي داخلي است و اين قدر جر و بحثهاي داخلي آخرش به يک بشقاب پلو بر ميگردد. يا اينکه من گفتم پلو عدس، او گفت پلو ماش. سر چيز جزئي.
ما زنهاي خوبي داشتيم، زنهايي که بزرگوار هستند. يک حاجي ميگفت از مکه آمدم با دو تا چمدان سوغاتي به خانم گفتم: اين چمدان مال تو و بستگانت اين چمدان مال من و بستگانم. خانم هم گفت: دست شما درد نکند ما يک زن اين طوري در تاريخ ديديم باقي زنها ميگويند: نه بگذار ببينم براي مادرت چه آوردي؟ به رنگ و گل و. . . . حساسيتهاي بيخودي. نصف درگيريها و مشاجرات سر حساسيتهايي است که به جايي بند نيست ولي ما در تاريخ خودمان ديديم زني که يک چمدان گفت مال شوهر، مال عروس – اين مال فاميل تو اين مال فاميل من، هيچ حساسيتي نشان نداد بگذاريد مردها راست بگويند اگر گفت چي داري؟ بگويد سه تا ربع گرفتهام دو تا براي اينجا يکي براي بستگانم. مرد را دروغگو بار نياوريد. زنهاي حساس مردشان را منافق ميکنند يعني مجبور است يک چيزي که دارد قايم کند پول که دارد مثلاً 100 تومان، 50 تومان آن را قايم ميکند. حساسيت نشان ندهيد تا مردتان با شما صاف باشد. حساسيت بيخودي مرد را منافق ميکند.
«والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته»