متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1372/4/17
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در محرم امسال جلساتي را راجع به امر به معروف و نهي از منكر صحبت كرديم. اين امر به معروف و نهي از منكر يك مسئله عمومي است. انتقاد از بديها و تشويق به خوبيها و اين خيلي پيچيده است و من فكر كردم آنچه از آيه و حديث پيدا كردم در اين زمينه تا آخر ماه محرم و صفر بگويم. چون اينها خيلي مهم است. اگر كسي درست امر به معروف كند چقدر نتيجه ميگيرد و اگر كسي درست شيوهاش را بلد نباشد بد است. خود انسان اصل بر همه كارهاست. اگر طرف مكانيك خوبي باشد با ماشين قراضه هم ميتواند رانندگي كند و اگر مكانيك خوبي نباشد ماشين صفر كيلومتر را هم بشكه ميكند. مسئله توانستن يك چيز خيلي مهمي است. آدمي كه ميتواند شنا كند با يك خيز سه متر جلو ميرود و آدمي كه نتواند دائم دست و پا ميزند و خودش و اطرافيانش را اذيت ميكند. جان ميكند جلو هم نميرود.
شيوههاي امر به معروف و نهي از منكر، مسئله استفاده از روحيه ملي گرايي، وطن پرستي شرك است. اما وطن دوستي يك كمال است. قرآن ميفرمايد: فلان قوم بد هستند. ميگوييم: چرا؟ ميفرمايد: «أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ»(ممتحنة/9) شما را از خانه هايتان بيرون كردند. پيداست كه علاقه به خانه يك ارزش است و اگر كسي كسي را از خانهاش بيرون كند ظلم است. ما در جبهه افرادي را داشتيم كه ارمني بودند. ميگفتند: ايران وطن من است. روي حساب عشق به وطن به كسي كه به وطن او هجوم آورده است دفاع كند. گاهي وقتها بچهها در تاريخ تجديد ميشوند. ولي اگر تاريخ شهرشان باشد علاقه به خواندن آن دارند. زبان مثل كليد است. از اينطرف بچرخاني قفل ميشود. از اينطرف در باز ميشود. ميشود آدم طوري برخورد كند كه ببندد يا باز كند. شخصي خدمت پيغمبر آمد و حضرت فرمود: كجايي هستي؟ گفت: اهل نينوا هستم. تا گفت: اهل نينوا هستم. نفرمود: همانجايي كه امام حسين(ع) كشته ميشود. فرمود: آنجا شهر حضرت يونس است. بعد فرمود: حضرت يونس هيچ كس را تحقير نميكرده است. يعني شما همشهري او هستي. شما هم بايد احترام مردان خدا را داشته باشي. گاهي وقتها آدم طرف را ميكوبد و طرف وقتي كوبيده شد ديگر گوش به حرف نميدهد. بعضي افراد ميپرسند كجايي هستي؟ تا ميگويد: فلان جا، فوراً او را ميكوبد. خوب ممكن است كه هر شهر و روستايي يك نقطه قوت داشته باشد. يك نقطه ضعفي هم داشته باشد. چرا نقطه قوت آنرا نگوييم؟ چرا نقطه ضعف آنرا ميگوييم؟ به من ميگويند: بچه كجا هستي؟ ميگويم: بچه كاشان! ميگويد: همان جايي كه خيلي ميترسند. چرا به من ميگوييد: ترسو! اولاً دروغ ميگويند. دوم اينكه چرا نقطه ضعف را ميگويي؟ ميگويند: اهل كجايي؟ ميگويد: اهل تويسركان! ميگويد: شنيدهام كه دسته بيلهاي ايران از آنجاست. مثلاً شما آنجا را از طريق دسته بيل ميشناسي؟ آنجا گردو هم دارد. هواي خنك هم دارد. انقلابي هم دارد. مثلاً بنده به همدان كه ميروم، ميگويم: اگر شما از درس تجديد شويد هواي همدان حرامتان باشد. اين يك برخورد است. يك برخورد هم اين است كه آدم بگويد: آقا اينجا شهر بوعلي سينا است. شما همشهري بوعلي سينا هستي. شما بايد رشد علميتان بالا باشد.
مسئله حج از قبل از زمان پيغمبر ما بوده است. از زمان حضرت ابراهيم(ع) بوده است. مردم ميآمدند منتهي با عقايد و افكار خودشان ميامدند. مثل احترام نوروز كه قبل از اسلام هم بوده است و براي ايران است. پيغمبر در ايام حج در مكه ميآمد. به مردم ميگفت: «الا تجلسون احدثكم» دوست دارم پيش شما بنشينم و چيزهايي را بگويم. «قالوا بلي» گفتند: بگو. آنوقت مينشست و آنها را موعظه ميكرد. از اين چند نكته ميفهميم و آن اين است كه اگر ميخواهيد با طرف حرف بزنيد، ببينيد آمادگي دارد يا ندارد؟ گاهي آمادگي ندارد. پيغمبر ميگفت: دوست داري برايت بگويم يا نه؟ علت اينكه پاي منبر خلوت ميشود اين است كه آقا ميرود بالاي منبر قبل از آنكه از مردم بپرسد نياز داريد يا نه؟ اگر مردم صلوات ختم كردند آقا بالاي منبر برود. وقتي ميخواهد بالا برود از مردم بپرسد كه چقدر حوصله دارند؟ چون گاهي وقتها آدم دو دقيقه حوصله دارد. پيغمبر از كافر اجازه ميگيرد و حرف ميزند. يعني اگر در حد پيغمبر هم هستي و اگر طرف تو هم كافر است و آمادگي ندارد، تو امر به معروف نكن. انسان بداند كه كجا موعظه كند. استفاده از مكان، استفاده از زمان، اجازه گرفتن از طرف، شروع با قرآن خيلي مهم است.
در امر و نهي بدون دستور حركت نكنيم. عدهاي نزد پيغمبر آمدند و گفتند: يا رسول الله! شما اجازه بده كه با شمشير فلان گروه را از بين ببريم. حضرت فرمود: درباره فلان گروه هنوز وحي نازل نشده است. ما بايد سعي كنيم كه خودمان فكر كنيم تحريك نشويم. اگر خودمان لخت شويم و زير دوش برويم با اراده ميرويم. اما اگر يك كسي يك ليوان آب در يقهات ريخت، زير گوشش ميزني. چون تحميل است. اما دوش اختياري است. ما بايد برويم نه اينكه ما را ببرند. بسياري از گناهان گناه صغيره است. اما پيش ما گناه كبيره است و بلعكس! متر ما بايد متر اسلام باشد. در زماني كه دشمن مشترك داريم، بحث شيعه و سني بزرگترين منكر است. بله! يكوقت بحث علمايي است درها را ميبنديم. اشكالي ندارد. امام فرمود: اوجب واجبات حفظ نظام است. يعني گاهي وقتها از نماز هم بالاتر است. حالا رشوه گرفته قبول است. ما بينيم كه افرادي خلاف ميكنند اما اين به شما اجازه نميدهد كه شما نظام را تضعيف كنيد. چون نظام با دو تا رشوه درست نشده است. با صد هزار شهيد درست شده است. با صد هزار جانباز درست شده است. هشت سال در آتش سوختند كه اين نظام را ساختند. حالا چون فلاني رشوه گرفته است نظام خراب شود. ماشين و رانندهاي كه با خون و دل حركت ميكند با اينكه چهار تا از مسافرها ته سيگار مياندازند، آدم نبايد با راننده و ماشين قهر كند. جمهوري اسلامي كه با تكه تكه بهترين جوانان ما درست شده است نبايد حالا كه چهار تا نامرد گناه ميكنند آدم دست از جمهوري اسلامي بكشد. شما وقتي دويست تومان ميدهي و سوار ماشين ميشوي ميبيني كه كنار دستيات سيگار ميكشد، شما پياده نميشوي. چون دويست تومان دادهاي. از نظام جمهوري اسلامي نبايد پياده شد. حتي اگر همه مسافرهايش هم سيگاري باشند و امر به معروف و نهي از منكر نكنند. يعني حالا كه ماشين سالم است. حالا كه راننده سالم است. مقام معظم رهبري است، از اين ماشين نبايد پياده شد. منتهي مسافرها را بايد با امر به معروف و نهي از منكر اصلاح كنيم. نبايد از ماشين پياده شد چون ماشين ديگر رانندهاش صدام است. ماشينهاي ديگر يا ماشينش ماشين نيست يا اينكه رانندهاش مست است.
توجيه حماقت است. بياييم بگوييم: مملكت ما هيچ ايرادي ندارد. چنان حرف بزنيم كه آب از آب تكان نخورده است. منتهي تضعيف جنايت است. چون ميداني كه چقدر خون داده شده است اما تكميل رسالت است. امر به معروف يعني بياييم تكميل كنيم.
مردم مثل ميوه ميمانند كه بعضي از ميوهها هفته اول ميرسند و بعضي هفته دوم ميرسند. تا حالا نبوده است امروز ميخواهد بيايد. نگو: تا امروز كجا بودهاي؟ مردم ما مردم خوبي هستند. ما آدم بد ذات خيلي كم داريم. ظهر عاشورا امام حسين(ع) سر نماز بود. ولي ما سينه ميزنيم. امسال حركت خوبي شد كه مردم وقت نماز در خيابانها نماز بجا آوردند. امام حسين(ع) براي نماز كشته شد. براي سينه زدن كشته نشد. براي شله زرد كشته نشد. شما يكي دو سال است كه به نماز امام حسين(ع) لبيك ميگوييد. يكي از چيزهاي شيريني كه در جلسات امام حسين(ع) است، اين است كه هركس با هر سليقهاي كه هست امام حسين(ع) آنها را جمع ميكند. يعني روز عاشورا ميبيند كه همه با هم هستند. البته نقاط ضعفي هم هست كه بايد برطرف بشود.
محور بايد قرآن و پيغمبر و روايات اهل بيت باشد. چند وقت پيش جايي بوديم. شخصي ميخواست عدهاي از بازاريها را بكوبد. گفت: حديث داريم «كلب اليهود افضل من اهل السوق» سگ يهوديها از بازاريها بهتر است. گفتم: از آن حديثهايي است كه بايد آنرا آتش زد. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»(حجرات/13) من بازاري سراغ دارم كه به شاگردش گفت: اگر يك وقت گفتند: اينرا چند خريدهاي و من دروغ گفتم، همان جا روبروي مشتري آب دهان در صورت من بيانداز. اگر نياندازي تو را اخراج ميكنم. بازاري داريم كه در طول عمرش احياء داشته است. بازاري داريم تا صداي اذان را ميشنود مغازه را ميبندد. هيچ موجودي را نميشود تحقير كرد. حتي براي حيوانات حديث داريم كه امام علي(ع) ميفرمايد: اگر شترهايي را گرفتي و خواستي آنها را جايي ببري، اگر مثلاً ده تا شتر هستند، ببين راه تو چند ساعت است؟ اگر پنج ساعت در راه هستي روي هر شتري نيم ساعت سوار شو. نكند كه روي يك شتر نيم ساعت سوار شوي و روي يك شتر اصلاً سوار نشوي. اگر كسي حتي بين حيوانات عدالت جاري نكند اين آدم فاسقي است. اين در نامه بيست و پنج نهج البلاغه هست. امام علي(ع) در دادگاه آمد. قاضي امام را بالا برد. تا امام را بالا برد امام بلند شد و رفت و فرمود: قاضي بايد بين افراد فرق نگذارد. يكي از چيزهايي كه جاذبه ايجاد ميكند اين است كه مردم بدانند ما هيچ فرقي قائل نيستيم. بعضيها ميگويند: ما اين كار را ميكنيم. پيغمبر شخصي را براي جنگ فرستاد. اين هم آمد و يك نفر را به نا حق كشت. بعد آمد و گفت: يا رسول الله! من يك غلطي كردهام. دسته گلي آب دادم. شما اي پيغمبر براي من شفاعت كنيد. فرمود: من براي قاتل شفاعت كنم؟ شفاعت نميكنم و نفرين هم ميكنم «لا غفر الله لك» خدا تو را نبخشد. خون بي گناهي را ريختهاي. اين هم گريه كنان بيرون رفت و بعد از چند روز به درك واصل شد. اينطور نيست كه اگر خودي باشد كوتاه بياييم و اگر خودي نباشد كوتاه نياييم. همه را با يك چشم ببينيم. اگر كسي دسته گلي آب داده است براي خوبي هايش كه هيچ! اما براي بدي هايش هم بايد حساب باز كرد. وقتي فهميدي كه امام جماعت گناه كبيره ميكند ديگر نميشود كه پشت سر او نماز خواند. مثل اينكه يك راننده ميزند و تصادف ميكند به پليس ميگويد: من بيست و دو سال است كه تصادف نكردهام. ميگويد: ما مخلص بيست و دو سال تو هستيم ولي حالا بايد جريمه شوي. اينها حسابش جداست.
مجرمي را پيش امام علي(ع) آوردند كه شلاق بزند. شلاق را به قنبر داد و گفت: بزن. قنبر جوش آورده بود سه تا بيشتر زد. فرمود: سه تا اضافه زدي. شلاق را از او گرفت. قنبر را خواباند. آن سه تا را به خودش زد. امر به معروف فقط دعوت باشد. كسي را نترسانيم. مردم با ترس كمتر خوب ميشوند. بيشتر با موعظه خوب ميشوند. «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»(نحل/125) موعظه خوب، موعظهاي است كه طرف بداند كه او را دوست دارند. من تو را دوست دارم. من دلم براي شما ميسوزد. اين كاري كه شما ميكني گناه است. حيف نيست جوان زنجير طلا گردنش باشد؟ شما چه كيفي ميكني؟ نه نشان دهنده پول است. نه نشان دهنده سواد است. تو حيف هستي. يك مقداري در امر به معروف بگوييم: ارزش تو از گناه بالاتر است. حيف است كه تو اين كلمه را گفتي.
گاهي ميخواهند جلوي فساد را بگيرند دست به يك كارهاي غلطي ميزنند. پيغمبر فرمود: اگر ميخواهيد جلوي شرك و كفر را بگيريد، يكوقت با آب مردم را مسموم نكنيد. اين شيوههاي ناجوانمردانه است. مرد اين است كه به طرف اطلاع بدهد. جنگ هم اخلاق دارد. در جنگ فحش ندهيد. امام علي(ع) ديد كه در جنگ يارانش به ياران معاويه فحش ميدهند. فرمود: من ناراحت هستم كه شما فحش ميدهيد. گفتند: آقا معاويه است. فرمود: باشد. ما حرف داريم. كسي كه منطق دارد نبايد فحش بدهد. يعني در جنگ هم بكشيد اما به او فحش ندهيد. درخت را قطع نكنيد. آب آنها را سمي نكنيد. به بچههاي كوچك كاري نداشته باشيد. با زنها كاري نداشته باشيد. با پيرمردها كاري نداشته باشيد. كسي كه دارد از جنگ فرار ميكند با گلوله به كمرش نزنيد. مجروحين را بازسازي كنيد. وقتي كسي مجروح شد او را مداوا كنيد. اگر كسي را اسير كردي غذا و خوراك به او بده. از همان غذايي كه خودت ميخوري از همان غذا به اسير بده. اسم اسير را محترمانه ببر. حيف كه دو ميليون افغاني اينجاست. اگر برخوردهايمان با اينها خوب بود، وقتي اين دو ميليون افغاني به افغانستان برمي گشتند، ما در افغانستان دو ميليون عاشق داشتيم. الان نداريم. برخوردهاي ما طوري نيست كه اگر كسي دو روز با ما بود عاشق ما بشود. با امر به معروف ميشود كره زمين مسلمان باشند. با امر به معروف ميتوانيم تمام مشكلات را حل كنيم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»