متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1371/12/21
بسم الله الرحمن الرحيم.
بينندگان عزيز، اميدوارم خداوند به آبروي آبرومندان درگاهش ايام را مبارك، دعاها را مستجاب، عبادات و روزهها قبول نمايد. كم كم بينندهها به شبهاي قدر نزديك ميشوند. در جلسه قبل بحث ما بحث قرآن بود ولي حرفها تمام نشد من ميخواهم يك خرده ديگر راجع به قرآن صحبت كنم.
ماه رمضان چه ماهي است؟ قرآن نميگويند ماه روزه. ما در فارسي ميگوييم ماه رمضان يعني ماه روزه اما قرآن نميگويد ماه روزه قرآن ميگويد ماه رمضان. شهر رمضان اول تيتر بحثمان را روشن كنم. بحث نعمتها بود. يكي از نعمتها، قرآن است نعمتهاي معنوي.
موضوع بحثمان نگاهي به گوشهاي از نعمتها:
نعمتهاي معنوي كه يكي از آنها قرآن است. قرآن يكي از نعمتهاي الهي است. قانون نعمت است جامعهاي كه قانون ندارد هرج و مرج است قانون را بايد چه كسي وضع كند؟ شما براي من قانون وضع ميكنيد؟ يا من براي شما؟ چه كاره هستم من يا شما چه كسي هستي كه براي من قانون وضع كني؟ من چه حقي دارم براي شما قانون وضع كنم «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ» انعام/57. قانون و حكم فقط از آن خداست. آن شبي كه مادر مرا زاييد و آن شبي كه مادر شما را زاييد، آزاد زاييد. ما را مادر بله قربان گوي كسي نزاييد. ما حر هستيم دليلي نيست آدم حر و آزاد بله قربان گوي ديگري باشد.
به چه دليل بشر براي بشر قانون وضع كند. بشر چه حقي دارد براي بشر قانون وضع كند.
قانون بشر تبصره بردار است قانون بشر محدود است بشر شهوت دارد غضب دارد هيجان دارد محدوديت علمي دارد محدوديت تجربي دارد انسان ضعيف است گنهكار است شهوتي است عجول است، جَدُول است، انساني كه قرآن در يك جايي ميگويد: «لَفي خُسْرٍ» عصر/2(زيان كار است) انساني كه قرآن در جاي ديگر ميگويد: «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى» علق/6(طغيان ميكند) انساني كه قرآن در جاي ديگر ميگويد: «وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلاً» كهف/54. (آدم پر جدل و پر چونه) و جاي ديگر ميگويد: «وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً» احزاب/72(انسان ظلوم و جهول است) يك جاي ديگر ميگويد: «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفاً» نساء/28 جاي ديگر ميگويد: «ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» بقره/151. جاي ديگر ميگويد: «أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ» انعام/37 يك جاي ديگر ميگويد: «وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ» مائده/103 جاي ديگر ميگويد: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» اعراف/179. جاي ديگر ميگويد: «مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً» جمعه/5جاي ديگر ميگويد: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ» اعراف/176. انساني كه اگر خودش را نساخته باشد، از هر حيواني پستتر است تازه انساني كه خودش را ساخته باشد حداقل آدمي است كه جرم نميكند اما بالاخره اطلاعاتش كه محدود است انسان حق ندارد براي انسان قانون وضع كند. قانون فقط قانون خداوند و اين هم قرآن. قرآن و قانوني يك نعمت است حالا جالب اينكه ماه رمضان قرآن ميفرمايد: شهر رمضان. رمضان را يادتان نرود يعني چه. رمضان يعني سوزاندش. رمضان يعني گناه سوزي شهر رمضان يعني ماهي كه در آن گناهكار آب ميشود از بين ميرود.
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ» بقره/185 نميگويد «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» بقره/183. ميگويد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ». ماه رمضاني كه در آن قرآن نازل شد. ماه رمضان ارزشش به قرآن است شب قدر ارزش مهمش به خاطر اين است كه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ» قدر/1. شب قدر اهميتش به قرآن است. قرآن خيلي مهم است. اهل بيت خيلي مهم هستند اما قرآن مهمتر از اهل بيت است. چون وقتي پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْن»(وسائلالشيعة، ج27، ص33). دو چيز گرانبها را ميگذارم اول فرمود: قرآن، بعد فرمود: اهل بيت.
راجع به قرآن در جلسه قبل مقداري صحبت كرديم امروز هم يك مقدار ديگر صحبت كنيم.
همه چيز در قرآن هست. «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» نحل/89. ميگويد هرچه ميخواهي بيانش در قرآن هست. حديث هست از امام رضا عليه السلام كه ميفرمايند: هر چه از دهان من بيرون ميايد شما بگوييد دليل قرآني آن چيست، من يك آيه قرآن برايش ميگويم.
«لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبينٍ» انعام/59 را تفسير ميكنند بعضي به اينكه هر چه بخواهي در قرآن هست منتها بايد در قرآن استخراج كرد.
عوام وقتي ميخواهند بگويند نفت چيست؟ ميگويند نفت همان چيزي است كه در چراغ است منتها يك نفت شناس ميخواهد كه بگويد نفت چيست تا بگويد اين موكتي كه رويش نشستي از نفت است پيراهنت هم از نفت است بعد نگاه ميكني هر چه دور و برت هست از نفت است خيلي مهم است براي ما كه بدانيم بيش از هزار رقم چيز از نفت است بيش از هزار رقم مواد از نفت استخراج ميشود. ولي عوام چه ميداند؟ هزار رقم مواد از نفت چيست؟ ميگويد نفت همان است كه در چراغ است. قرآن شناس بايد باشد تا بگويد قرآن چيست آن وقت اگر ما قرآن را مزهاش را بچشيم، ديگر سراغ چيز ديگر نميرويم. اين حقيقتي است.
«فَالتَّالِياتِ ذِكْراً» صافات/3. خداوند قسم ميخورد به كساني كه فرشتگان يا مومناني كه تلاوت ميكنند.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله: «نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ»(كافي، ج2، ص610). خانه هايتان را با تلاوت قرآن منور كنيد.
روايت داريم جوان قرآن بخواند، امام صادق عليه السلام فرمود: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ هُوَ شَابٌّ مُؤْمِنٌ اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ»(كافي، ج2، ص603). اگر جوان با ايمان قرآن بخواند اين قرآن در رگ و پوستش نفوذ ميكند.
قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ فِي الْمُصْحَفِ تُخَفِّفُ الْعَذَابَ عَنِ الْوَالِدَيْنِ وَ لَوْ كَانَا كَافِرَيْنِ»(كافي، ج2، ص613).
پدر و مادر آدم اگر كافر باشند، پسرش اگر قرآن بخواند به خاطر قرآن پسر، خداوند در قبر به پدر و مادر مادرش رحم ميكند، گرچه پدر و مادرش كافر باشند.
آقاجان، براي پسرت همه رقم پول خرج ميكني يك خرده هم پول خرج كن قرآن خوان شود. بياييد در هر شهري يك مكتب قرآن، دارالقرآن يك خانه قرآن، بسازيد. قرآن در بين ما مهجور است. يكي از فضلا ميگفت: سر قبر پيامبر صلي الله عليه و آله بودم خيلي مدينه شلوغ بود قرآن هم دستم بود، يك خرده نگاه كردم ديدم مدينه ولوله است، شلوغ است گفتم: يا رسول الله! حالت خوب است، از ما راضي هستي اگر حالت خوب است من قرآن را باز ميكنم يك آيه بيايد. ميگفت: تا لاي قرآن را باز كردم اين آيه آمد. «وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» فرقان/30. پيامبر روز قيامت ميگويد: خدايا! من از مردم راضي نيستم قرآن را كنار زدند.
از قرآن نبايد استفاده تشريفاتي كنيم، روي كيف عروس ببريم، براي تشريفات يك وقت آدم قرآن ميفرستد براي عروس يعني عروس خانم بخوان. عروس و داماديم ميخواهيم زندگيمان را بر اساس قرآن تنظيم كنيم. يك وقت قرآن را ميفرستيم براي چنين عروس و دامادي.
يك وقت هم ميفرستيم براي عروس و دامادي كه اصلاً ياد قرآن نيستند فقط كلام الله مجيد شده يك تشريفات. قرآن روي كيف عروس خانم، قرآن بالاس سردر. قرآن براي تبليغات «چهار قل» براي اينكه عقرب نگزد «و ان يكاد» براي اينكه نميدانم بچهمان چيزيش نشود.
قرآن به صورت جدي بخصوص ماه رمضان كه بهار قرآن است. در مجمع البيان روايت داريم كه: بهترين عبادات تلاوت قرآن است.
قَالَ الرِّضَا عليه السلام: «مَنْ قَرَأَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَانَ كَمَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ»(فضائلالأشهرالثلاثة، ص97). ماه رمضان كسي يك آيه قرآن بخواند مثل اينكه تمام قرآن را خوانده است.
شما در ماه رمضان بگوييد «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» مثل اينكه كل قرآن را در غير ماه رمضان خوانده باشيد. ماه رمضان تا تمام نشده استفاده كنيم.
روايتي داريم در كتاب «من لايحضره الفقيه». حديث قشنگي است. حديث در «من لايحضره الفقيه» صدوق(ره) است كه اميرالمومنين عليه السلام ميفرمايد: «وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُرِيدُ عَذَابَ أَهْلِ الْأَرْضِ جَمِيعاً حَتَّى لَا يُحَاشِيَ مِنْهُمْ أَحَداً فَإِذَا نَظَرَ إِلَى الشِّيبِ نَاقِلِي أَقْدَامِهِمْ إِلَى الصَّلَوَاتِ وَ الْوِلْدَانِ يَتَعَلَّمُونَ الْقُرْآنَ رَحِمَهُمُ اللَّهُ فَأَخَّرَ ذَلِكَ عَنْهُمْ»(منلايحضرهالفقيه، ج1، ص239)
خداوند اراده ميكند گروهي را عذاب كند اما ميبيند كه چند تا جوان دارند ميروند نماز بخوانند در مسجد و جوانهايي هم نشستهاند قرآن ميخوانند، خداوند به فرشتهها ميگويد به خاطر اين چند تا جوان كه ميروند در مسجد نماز بخوانند يا مشغول قرآن هستند، من عذاب را از كل مردم دور ميكنم.
به گفته اميرالمومنين عليه السلام خواب راحتي كه شما ميكنيد صدقه سر آن جواني است كه قرآن ميخواند.
اينكه شما شب ميخوابيد زلزله نميشود به خاطر ولي خداست كه در نماز شب ميگويد «إِلَهِي الْعَفْوَ الْعَفْوَ» از العفو او رواياتي داريم: به خاطر افراد صالحي كه در بين مردم هست، خداوند قهرش را بر ميدارد.
البته بعضيها ميگويند ما قرآن را بد ياد ميگيريم. يك حديث داريم براي كساني كه ذهنشان طوري است كه قرآن را زود ياد نميگيرند. قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «مَنْ شُدِّدَ عَلَيْهِ فِي الْقُرْآنِ كَانَ لَهُ أَجْرَانِ وَ مَنْ يُسِّرَ عَلَيْهِ كَانَ مَعَ الْأَوَّلِينَ»(كافي، ج2، ص606). كسي كه به زحمت قرآن را ياد ميگيرد، دوتا ثواب دارد.
يك وقت نگوييد من رفتم ياد نگرفتم دو بار سه بار برو ياد بگير. حديثي كه در جلسه قبل گفتم آدرسش را در اين جلسه ميخواهم بگويم در اصول كافي جلد 2 داريم كه: منزلي كه در آن قرآن خوانده نشود، مثل قبرستان است اين حديث از پيامبر صلي الله عليه و آله است و در اصول كافي آمده.
قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «قارِئُ الْقُرْآنِ يَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثَةِ أَشْيَاءَ قَلْبٍ خَاشِعٍ وَ بَدَنٍ فَارِغٍ وَ مَوْضِعٍ خَالٍِ»(بحارالأنوار، ج82، ص43) قرآن خواندن قلب خاشع ميخواهد و بدنٍ فارغ و موضع خالٍ. يعني آدم بايد يك آرامشي داشته باشد. كسي كه قرآن ميخواند بايد با حضور قلب قرآن بخواند. توجه داشته باشد و شيوه خواندش هم اين باشد: يكي اينكه با وضو قرآن بخوانيم «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» واقعه/79 يعني با دست بي وضو روي قرآن نگذاريد شايد هم معنايش اين باشد: تماس نميگيرند با معارف قرآن «إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» مگر دلهاي پاك. يعني آنتن هر جوري بود نميتواند موج بگيرد آنتن مخصوص جهت مخصوص ميخواهد تا امواج را در هوا بگيرد. روح پاك ميخواهد تا معارف قرآن را بتواند درك كند.
با صوت خوب خواند تا تدبر خواندن: حديث بخوانم. امام كاظم عليه السلام وقتي قرآن ميخواندند، گريه ميكردند. يعني قرآن را باحال خواندن با صوت حزين خواندن. داريم وقتي قرآن خوانده ميشود، قرآن ميگويد: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» اعراف/204. موقع خواندن قرآن شما ساكت باشيد. كسي كه قرآن ميخواند، شما حرف نزنيد. البته مستحب است. آن كسي كه قرآن ميخواند، ساكت ساكت باشيم، وجوب آن مال پيش نماز است يعني پيش نماز وقتي مشغول نماز است ميگويد «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» فاتحه/5 شما ديگر هيچي نگو. وجوبش در نماز است يعني در قرائت نماز است ولي مستحبش در باقي قرآن است.
قرآن ميگويد: ميدانيد فلاني را براي چي پدرش را در آورديم «وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنيدٍ» هود/59. بسياري از حديثهايي كه ميخوانيم ريشه قرآن است. ما يك حديثي داريم كه با كارگر طي كنيد. نگو حالا بيايد كار كند، آخرش يك چيزي به او ميدهيم او راضي است بدبخت است هرچه بدهي راضي است.
يك روز ديدند امام رضا عليه السلام شلاق به دست گرفته و عصباني دنبال يك نفر. گفتند: آقا چه كرده؟ فرمود: او رئيس كارگرهاست بارها به او گفتهام تا با كارگر طي نكردي، مشغول كار نشو. باز آمدهام ديدهام يك غلام سياه را آورده گرفته به كار. گفتهام: آقا با او چقدر طي كردهاي؟ گفته: اين آدم بدبختي است هرچه به او بدهي راضي است. هرچه بدهم راضي است يعني چه؟ من گفتم طي كن.
بعد امام ميگويد وقتي طي كردي، غروب كه ميخواهي پولش را بدهي قبل از آنكه عرق كارگر خشك شود، پول را بده او بده بعد يك چيزي هم اضافهاش بده. مثلا طي كن فرض كن 500 تومان منتها شب 550 تومان به او بده. من ديدم اين آيه قرآن است كه مزدش را بده يك چيزي هم اضافه. در قرآن ميفرمايد كه: «فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» نساء/173يعني اجرشان را بدرستي بده وفا كن به اجرشان ولي «وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ». اين يك نكته قرآني است. معمولا نكات زيادي را ما از قرآن ميتوانيم استفاده كنيم. قرآن در مورد آدم و حوا. مثلا داريم كه: همهاش ميگويد: كُلا يعني آدم و حوا! ميل كنيد از ميوهها «وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ» بقره/35. نزديك اين گياه نشويد. خداوند به آدم و حوا گفت: در اين باغ بخوريد هرچه ميل داريد بخوريد ولي نزديك گندم، مثلا نشويد.
«فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ» اگر نزديك شويد، از ظالمها خواهيد بود. همهاش ميگويد «حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا» همهاش جفت جفت است اما به خانه كه ميرسد نميگويد «فَسكنا» ميگويد: «اُسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ» بقره/35 نميگويد مسكن شما دو تا ميگويد، مسكن تو و خانمت. در مسكن نميگويد شما دو تا ميگويد تو و خانمت. شايد بشود از اين استفاده كرد يعني در مسئله مسكن اختيار با شوهر است. خوردن زن و مرد فرق نميكند با هم غذا بخورند. «شِئْتُما»(اراده مال هر دو است) «لا تَقْرَبا» هر دو. «فَتَكُونا» هر دو. اما در مسكن نميگويد «اُسكُنا» ميگويد: «اُسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ» در مورد همه چيز جفت جفت ميگويد ولي در مورد مسكن اينها را از هم جدا ميكند.
البته زن ميتواند در عقد شرط كند كه من زن تو ميشوم، به شرط اينكه انتخاب مسكن با من باشد. اما اگر شرط نكنند، ازدواج كنند بعد ميگويد: زن بايد تابع باشد، چون مرد بايد پول پيدا كند و مرد گاهي شايد در اين شهر نميتواند پول پيدا كند بايد مسافرت كند حالا يا ماموريت برود يا شغلش را عوض كند. چون مرد بايد نان در بياورد براي نان در آوردن زن نميتواند بگويد اينجا كه من هستم خوب اينجا كه باشد نميتواند نان در بياورد بايد ببيند كجا ميتواند نان دربياورد. اينجا درآمدم نميگذرد چون مرد خرج زندگي روي دوشش است و خرج درآوردن نياز دارد به جنب و جوش و هجرت، اينجا ديگر زن را كمرنگ كرده. گفته: «اُسْكُنْ أَنْتَ» بعد هم گفته خانمت. آن چيزها كه پول ساز نيست مثل خوردن و خوابيدن و نشستن، با هم هستند اما آنجا كه بار روي دوش مرد است به زن گفته: تابع مرد باشد. آنجا كه بار به دوش زن است به مرد گفته تابع خانم باش مثل بچه. اگر زن و شوهري بخواهند طلاق بگيرند، خدا نخواسته. آن بچه شيرخواره را مادر بخواهد، چون اينجا اولويت با مادر است، مرد بايد تابع همسر باشد. يك جا مرد دنبال زن است يك جا زن دنبال مرد است و يك جا هم با هم هستند. كلمات قرآن، حروفش، الفبايش، نكته دارد. «كُلا»(الفش) «شِئْتُما»(الفش) «تَقْرَبا»(الفش) «تَكُونا»(الفش) يعني الفهاي قرآن درش نكته است. كه چرا اينجا الف دارد اينجا ندارد. درباره بهشت و جهنم داريم: بهشت 8 در دارد جهنم 7 تا در دارد
آن وقت بهشتيها را قرآن ميگويد: «وَ سيقَ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها» زمر/73، وقتي وارد شد، « وَ فُتِحَتْ» ولي در مورد جهنم ميگويد: «وَ سيقَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها» زمر/71 و «فُتِحَتْ».
اينطور نيست كه حالا يك چيزي گفته آخر ما گاهي وقتها 2 كيلو حرف ميزنيم چيزي در آن نيست همينطور ميگوييم ولي قرآن نه. قرآن روي رمزهايش حرف دارد. خوب يك صلوات بفرستيد اللهم صل علي محمد و ال محمد –
در بحار مجلسي: حالا چون اينجا اصفهان است و ساختمان مال اوقاف اصفهان است و انگورستان ملك هست و ما آمديم اينجا و ميهمان اصفهانيها هستيم از بحار مجلسي بگوييم. مرحوم مجلسي در جلد 89 بحار. آقاياني كه مجلسي را نميشناسند، بدانند. مجلسي به قدري كتاب نوشته كه هر پهلواني در جمهوري اسلامي فقط ورق بزند، مچ او درد ميگيرد. يعني به قدري ايشان نوشته مثل اينكه ميگويند فلاني به قدري پول دارد، كه هر پول شمار هر بانكي پول او را بخواهد بشمارد مچش درد ميگيرد. به شرط اينكه اسكناسهاي او 1000 توماني باشد.
مجلسي همچين كسي است كتابهايش را هيچ مچ داري نميتواند ورق بزند. حالا خدا چه جوري به اينها بركت داده من نميدانم شب نداشتند، خواب نداشتند، دو دسته مينوشتند، كسي برايشان مينوشت. . . مفيد هم همينطور است شيخ مفيد 200 تا كتاب نوشته ما الآن تحصيلكردههاي خوبمان كه ميخواهند بروند رساله فوق ليسانس و دكترا بنويسند، يك رساله مينويسند و رسالهشان مثلا بين 70 صفحه تا 200 صفحه. چه طوري ميتوان 200 تا كتاب مفيد نوشت. فيض كاشاني هم همينطور است بيش از 100 جلد كتاب نوشت. در بحار آمده: قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله نَظِّفُوا طَرِيقَ الْقُرْآنِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا طَرِيقُ الْقُرْآنِ قَالَ أَفْوَاهُكُمْ قِيلَ بِمَا ذَا قَالَ بِالسِّوَاكِ»(المحاسن، ج2، ص558) و(بحارالأنوار، ج77، ص343) كسي كه ميخواهد قرآن بخواند، مسواك كند. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ عليه السلام: «زَيِّنُوا الْقُرْآنَ بِأَصْوَاتِكُمْ فَإِنَّ الصَّوْتَ الْحَسَنَ يَزِيدُ الْقُرْآنَ حُسْناً»(جامعالأخبار، ص49). با صوت خوب قرآن بخوانيد. – داريم: اگر قرآن را در نماز بخوانيد ثوابش بيشتر است يعني به جاي «قُلْ هُوَ اللَّهُ»، سورههاي بزرگتر بخوانيد. – قَالَ الْبَاقِرُ عليه السلام: «إِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ النَّاحِلُونَ الشَّاحِبُونَ الذَّابِلُونَ ذَابِلَةٌ شِفَاهُهُمْ مِنَ الصِّيَامِ إِلَى أَنْ قَالَ كَثِيرَةٌ صَلَاتُهُمْ كَثِيرَةٌ تِلَاوَتُهُمْ لِلْقُرْآنِ يَفْرَحُ النَّاسُ وَ يَحْزَنُونَ»(وسائلالشيعة، ج6، ص191) امام باقر عليه السلام ميفرمايد: يكي از علائم شيعه اين است كه با قرآن مانوس باشد در جنگ تبوك پيامبر صلي الله عليه و آله پرچم را داد به شخصي به نام اماره وسط جنگ پرچم را گرفت داد به زيد بن ثابت، جناب اماره كه اول پرچم دستش بود. گفت: يا رسول الله! حالا وسط جنگ عزل و نصب ميكني؟ مرا از پرچم داري مياندازي؟ فرمود كه: من وسط جنگ فهميدم كه او يك خرده قرآن بهتر از تو بلد هست. وسط جنگ ديگر معطل نميكند پرچم را ميدهد به كسي كه بهتر قرآن بلد هست. يك هيئت را پيامبر فرستاد براي يمن. يك جواني را سرپرستش كرد. اين روايت را من در سنيها ديدهام در شيعه نديدهام در كنز العمال. كه شبيه كتاب مجلسي است مثل بحار شيعهها آن هم بحار سني هاست ولي تقريبا يك پنجم كتاب بحار است. يعني بحار 5 برابر آن است. ولي خوب كتاب مهمي است. كنز العمال حديثي نقل ميكند كه پيامبر يك هيئتي را عازم يمن ميكند و يك جواني را سرپرست آن ميكند. يك خرده ناراحت شدند كه چرا اين پسر جوان را رئيس ما كردي؟ فرمود: چون اين از شما بهتر قرآن بلد هست پس ايشان بايد رئيس باشد.
حضرت خواست در جنگ احد شهدا را دفن كند، فرمود كه: اكثرهم جمعا للقران. . . هر كس قرآن بيشتر بلد هست در دفن او عنايت بيشتري شود.
قَالمُوسَى بْنَ جَعْفَر عليه السلام: فَإِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ آيَاتِ الْقُرْآنِ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَ فَيَقْرَأُ ثُمَّ يَرْقَى الكافي ج: 2/ ص: 606. در بهشت درجات چه گونه است؟ ميگويند بخوان هر آيه كه توانستي بخواني يك درجه به تو ميدهيم. اين براي اين است كه ما بيشتر قرآن بخوانيم. به عدد قرآن آيهاي كه بلد هستي درجه ميدهند قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله: «الْعَبْدُ الْمَمْلُوكُ إِذَا أَحْسَنَ الْقُرْآنَ فَعَلَى سَيِّدِهِ أَنْ يَرْفُقَ بِهِ وَ يُحْسِنَ صُحْبَتَهُ»(الجعفريات، ص173). داريم: اگر بردهاي بلد هست قرآن بخواند، اربابش بايد «يَرْفُقَ بِهِ وَ يُحْسِنَ صُحْبَتَهُ». يعني اگر شاگرد شما بلد هست قرآن بخواند جناب افسر سربازي كه قرآن بلد هست بخواند تو افسر او هستي تو بايد كوتاه بيايي. او رئيس تو هست نه از نظر درجه از نظر درجه سرباز اطاعت ميكند اما چون اين سرباز قرآن بلد هست و توي افسر بلد نيستي بايد نسبت به او تواضع كن. حاج آقا پول داري، يك شاگرد را ديدي قرآن بلد هست و بي غلط ميخواند، شما شاگرد او باش اصلاً بياييم اين كار را بكنيم بشكنيم يكي از بتها، بت خود است كه آدم بايد خودش را بشكند. اگر بشكنيم آن وقت راه ميافتيم. و ما گير بت خودمان هستيم.
من يك قصه برايتان بگويم از بت بودن خودم. اول انقلاب ما ميرفتيم صدا و سيماي تهران فيلم ميگرفتيم بعد هم ميآمديم ميدان شوش سوار ميشديم ميرفتيم قم با اتوبوس. خب حالا ما را مثل عروس با ماشين ميآورند ميبرند. ولي اول انقلاب خودمان ميآمديم، ميرفتيم. ميدان شوش ايستاده بودم اتوبوس آمد و سوار شديم و از كنار بهشت زهرا عليها السلام كه ميخواستيم برويم قم، رسيدم نگاه كردم به شهدا. هنوز هم جنگ نشده بود شهداي زمان شاه(شهداي انقلاب). خواستم بگويم: براي شادي روح شهدا صلوات ختم كن. ديدم اين درشان من نيست. تو حجت الاسلام هستي درست و مرتب بنشين. اين صلوات ختم كن مال جگر فروشي، كاهو فروشي، كاميون داري نميدانم بزازي، بقالي. . . صلوات ختم كن درشان آقا نيست تو آقا هستي. ما نشستيم دو تا فحش داديم به خودماناي نامرد! تو تلويزيون رفتي از اين شهداست، اصلاً آمدن امام از اين شهداست انقلاب از اين شهداست اگر شهدا نبودند الان در تلويزيون يك رقاصه ميرقصيد. تو كه حديث ميخواني به خاطر خون اينهاست. بلند شو صلوات ختم كن. بلند شدم باز نگاه كردم به اتوبوس گفتم: زشت است من آقا هستم بگويم صلوات ختم كن. هي نشستم هي بلند شدم اين بغل دستي من گفت: آقاي قرائتي صندلي شما ميخ دارد؟ ! گفتم: نه صندلي من ميخ ندارد خودم گير دارم. گفت: گير چه هستي گفتم: گير خودم. مرگ بر سواد كه نميگذارد من صلوات بفرستم. – برو مسجد. نه آقا من فوق ليسانس هستم مرگ بر اين سواد كه تو را از صلوات و مسجد و تقوا و احترام پدر و مادر و احترام همسايه و. . . چه خبر است! گاهي وقتها آدم دو تا كلمه درس ميخواند. باد ميگيردش – خود بنده را هم باد گرفت. از بهشت زهرا عليها السلام رد شديم من بلند شدم گفتم صلوات ختم كنيد براي شهدا ولي ديگر رد شده بويدم لابد شهدا هم گفتند اين صلوات توي سرت بخورد. از راه دور فرستاديم. ولي خيلي بدم آمد از حجه الاسلامي خودم. چرا من حجت الاسلام گير خودم هستم. حالا من گير هستم تو گير نباش مثل سيگاريهايي كه به بچهشان ميگويند تو سيگار نكش. شما گير خودت نباش چه اشكالي دارد همه سرهنگها تيمسارها پهلوي سربازي كه قرآن بلد هست از او قرآن ياد بگيرند. البته الآن بحمدالله بسياري از آنها آلان قرآن بلد هستند بخوانند. چه اشكالي دارد دبير فيزيك و شيمي بيايد براي رضاي خدا خودش را بشكند به يكي از شاگردهايش بگويد من قرآن بلد نيستم شبي يك ربع بيا به من قرآن ياد بده.
اشكالي دارد تاجر پهلوي يك بچه قرآن ياد بگيرد؟ ! حديث داريم: «الْعَبْدُ الْمَمْلُوكُ إِذَا أَحْسَنَ الْقُرْآنَ فَعَلَى سَيِّدِهِ أَنْ يَرْفُقَ بِهِ وَ يُحْسِنَ صُحْبَتَهُ» اگر برده تو قرآن بلد هست شما برايش احترام قائل شو.
آموزش قرآن – بزرگترين سورهها، كوچكترين سورهها. اصلاً چه مسئلهاي است كه در قرآن نيست. همه مسائل در قرآن هست. مسائل حقوقي. شما هيچ ميدانيد بزرگترين آيات قرآن آيه حقوقي هست. بزرگترين سورههاي قرآن سوره بقره هست در سوره بقره يك آيه داريم يك صفحه است معمولا آيهها يك يا دو يا سه يا چهار سطر است اما يك آيه داريم كه يك صفحه قرآن را پر كرده، بزرگترين آيات قرآن آيه حقوقي است كه در داد و ستد براي اينكه حق، ناحق نشود، بنويسيد شاهد بگيريد چه جوري ثبت كنيد. داريم در اسلام، حقوق، كه در آن دقت شود. يك حديث هم هست براي فتوكپي. آن زمان فتوكپي نبود اصلاً ولي حديثش را من ديدم كه امام رضا عليه السلام فرمود: هر نسخهاي كه به امضاي من از خانه بيرون ميخواهد برود، دو نسخه بنويسيد يكي را اينجا بايگاني كنيد. كه اگر نامه مرا بيرون كسي خواست تصرف كند كم و زياد كند. البته حالا منگنه ميكنند و چسب ميزنند مهر و موم ميكنند. (دقت لازم)
انواع نكات زندگي در قرآن هست. شما هيچ ميدانيد ورزش بچهها در قرآن هست وقتي ميخواستند يوسف عليه السلام را از يعقوب عليه السلام بگيرند فكر كردند چه جوري ما يوسف عليه السلام را از يعقوب عليه السلام بگيريم نشستند فكر كردند گفتند مسئله ورزش را مطرح كنيم بگوييم يعقوب يوسف عليهما السلام يك نوجوان هست نياز به ورزش دارد. ما ميخواهيم برويم ورزش يوسف عليه السلام را بفرست با ما بيايد ورزش. نياز يوسف عليه السلام به ورزش مسئلهاي است كه حضرت يعقوب عليه السلام چيزي نميگويد.
اهميت قرآن: اولين آيهاي كه نازل شد چه بود؟ «اقرا» هيچ ميدانيد اين يكي از امتيازات اسلام هست من امتيازات دين اسلام را در يك صفحه يادداشت كردهام تا الآن خدمت شما هستم 70 تا نوشتهام كه هيچ ديني ندارد. البته به مرور هر چه گيرم آمد مخصوص اسلام هست مينويسم و يكي از چيزهايي كه مخصوص اسلام هست اين است كه اولين آيهاي كه به پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شد «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ» علق/1 بود. يعني خواندن و نوشتن. و ما مفتخريم كه دين ما با كلمه «اقْرَأْ» شروع شد. يعني با خواندن، با سواد. از نكاتش هست خواندن انس با قرآن تلاوت قرآن عشق قرآن وقف قرآن حفظ قرآن.
خدايا! قرآن يك مزهاي دارد، نماز يك مزهاي دارد عبادت يك مزهاي دارد. بعضيها آن مزه را چشيدند و خيليها هم آن مزه را نچشيدهاند. هر چيزي بلوغ ميخواهد مثلا شهوت بلوغ دارد به بچه 3 ساله هر چه بگويي ازدواج، نگاهت ميكند بگويي آلاسكا يا ازدواج ميگويد آلاسكا چون شهوت ندارد هنوز، نميداند يعني چه. ما به يك سري چيزها هنوز بالغ نشديم. خدايا! ما را نسبت به معارف و حلاوت آن معارف بالغ و آشنا و آن مزهاي كه به خوبها چشاندي به ما هم آن مزه را بچشان. الهي آمين – قرآن را وسيله حيات ما و حيات ما را وسيله نشر قرآن قرار بده. الهي آمين.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»