تاريخ پخش :: متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ 1371/8/21
بسم اله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
من در اين جلسه ميخواهم بحثي را داشته باشم كه در گفتنش شك داشتم، يك جا قرآن و حديث پافشاري ميكند كه بگويم و يك جا به دليل اينكه خودم در اين بحث اهل عمل نيستم شرمنده هستم. بنابراين قبل از بحث اعلام ميكنم كه اين بحثي كه ميكنم دوست دارم خودم هم عمل كنم، شما هم بحث را كوش دهيد و از خدا بخواهيد به شما و هم به ما توفيق عمل هم بدهد.
به يكي از بزرگان گفتند كه شما ودت را عادل ميداني گفت من دوست دارم عادل باشم، حالا من هم اينجا دوست دارم كه به حرفهاي امروز خودم عمل كنم.
بحث ما توجه در نماز است، به اصطلاح حضور قلب، راجع به توجه در نماز آيات و روايات زيادي داريم، من مقداري از آنها را براي شما ميگويم.
قرآن ميفرمايد: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» نساء/43، به نماز نزديك نشويد در حالي كه شما مست هستيد. «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» معناي مستي اين نيست كه فقط وقتي كه آدم شراب ميخورد گاه اسنان خواب آلود است. گيج است، گاهي عصباني است، خلاصه هرچيزي كه «تَعْلَمُوا» را از بين ببرد.
يك روز نماز جمعه بودم، يك برادري آمد بغل من نماز خواند، يك بچه دو ساله داشت، بچه بلد نبود هركاري كه ما ميكرديم بچه هم انجام ميداد بعد از نماز گفتم خدايا شاهد باش هم اين بچه دو ساله دولا وراس شد. نفهميد چرا. هم من كه ريش هايم سفيد ميشود نفهمند چرا؟ يعني هر دو دولا و راست شديم اما نفهميديم چرا. منتها شرمنده اينكه من كمي قرآن و حديث بلد هستم، اما بچه چيزي هم بلد نيست، قرآن ميگويد: وقتي نماز بخوانيد كه بگوئيد چه ميگوئيد.
آيه دوم، امام باقر(ع) ميفرمايد: «لَا تَقُمْ إِلَى الصَّلَاةِ مُتَكَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُتَثَاقِلًا»(كافي، ج3، ص299) وقتي كسل هستي سر نماز نرو.
يكي از فضلاي حوزه علميه قم ميگفت، مدتها زياد با شهيد مطهري بودم، وقتي ميخواست نماز بخواند لباس تمام ميپوشيد، مثل اينكه ميخواد منبر برود، عمامه ميگذاشت، عبا، قبا، حالا ما كه ميخواهيم نماز بخوانيم لباس رسميمان را درمي آوريم، زيرشلواري ميپوشيم. بعضيها با شورت با لنگ نماز ميخوانند. يك جمله بگويم هر مدير كل، استاندار، و وكيل و وزير و نمازخانهاش كثيف بود ولي دفتر كارش تميز بود پيداستكه اين آدم خودش را بر خدا ترجيح داده. حضرت عباسي نمازخانهها كثيف است. خوب اين براي رئيسها حالا برويم سراغ غيررئيسها هر كسي با هركسي حرف ميزند با لباس رسمي حرف ميزند، وقتي ميخواهدبا خدا حرف بزند با يك لباس سبكي حرف بزند پيداست كه خدا براي آن از خلق خدا اتبارش كمتر است.
و هر خانمي براي بيگانه آرايش كند ولي براي شوهرش آرايش نكند اين پيداست برايش بيگانهها از شوهرش بيشتر ارزش دارد.
سلام خدا و رضوان خدا بر اوليا خدا امام زين العابدين چنان لباس ميپوشيد كه وقتي به مسجد ميرفت مردم گفتند به خانه عروس ميروي، گفت به خانه خالق عروس ميروم، سر نما با لباس خوب باشيد، قرآن ميگويد مسجد مانند سالن عروسي باشد همه شيك بپوشند و همه عطر بزنند. همينطور كه بچه هاعروسي را دوست دارند مسجد را هم دوست داشته باشند در اسلام در هيچ كجا براي قشنگي و خشگلي حديث نيامده، مگر در سه جا، يكي اين كه اگر پيش نمازدو تا بود اول هر كسي كه تقوايش بيشتر است اگر تقوا دو جور بود هر كسي عملش بيشتر است اگر علم و تقوا يك جور بود هركس سن آن بيشتر است بعد از آن هر كسي سيد است اگر علم و تقوا و سن و سيدي يكي بود، در آخر ميگويد هركس خشكلتر است، اين جا پيداست كه شكل و زيبايي در جماعت اثر دارد.
گفتند امام زين العابدين كجا نماز ميخواند، گفتند آنجايي كه بوي عطر و گلاب ميدهد همان جايي است كه امام زين العابدين نماز ميخواند.
به بچه گفتند بر وعبا را بياور بد گفتند ميداني عبا چيست، گفت بله همان چيزي است كه بوي عطر ميدهد.
پيغمبر پولي كه براي عطر خرج ميكرد بيش از پول خوراكش بود.
مساله دوم «لَا تَقُمْ إِلَى الصَّلَاةِ مُتَكَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُتَثَاقِلًا»(كافي، ج3، ص299) دهن دره و كسل و خميازه، متخاسلاً سنگين.
اگر مهمان در خانه را زد و شما گفتي چه كسي است؟ پيداست مهمان عادي است مهمان عزيز كيست، مهمان عزيز كسي است كه قبل از آنكه در را بزند شما در را باز كني و برو سر كوچه دنبالش بايستي، ولذا حديث داريم هر كس قبل از ظهر وضو گرفت اين احترام نماز را گرفته، حديث اين است، «مَا وَقَّرَ الصَّلَاةَ مَنْ أَخَّرَ الطَّهَارَةَ لَهَا حَتَّى يَدْخُلَ وَقْتُهَا»(وسائلالشيعة، ج1، ص374) كسي اگر اذان را شنيد و بعد بلند شد و وضو گرفت پيداست كه اين هم براي نماز اهميت قايل نيست كسي عاشق نماز است كه منتظر نماز باشد.
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: «أَنَّهُ قَرَأَ حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَ صَلَاةِ الْعَصْرِ وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ قَالَ إِقْبَالُ الرَّجُلِ عَلَى صَلَاتِهِ وَ مُحَافَظَتُهُ حَتَّى لَا يُلْهِيَهُ وَ لَا يَشْغَلَهُ عَنْهَا شَيْءٌ »(بحارالأنوار، ج79، ص286) خوب، قلب مثل آينه است. اگر آينه را جلوي هر چيزي گرفتي همان در آن منعكس ميشود. اگر در سر نماز قلب متوجه نماز شد، نور خدا در آن نعكس ميشود ولي اگر قلبت متوجه چيز ديگري شد پس نور چيز ديگر است. قلب آينه است كسي كه سر نماز جسمش به طور فيزيكي به طرف نماز ايستاده اما روحش جاي ديگر است نور خدا در اين روح منعكس نميشود.
نمازي كه ت. جه در آن نباشد جسد بي روح است. نمازي كه توجه در آن نباشد تكان خوردن لب و كمر است كلمه اقامه براي حضور قلب است.
موانع حضور: 1ـ نگاه نابجا گفتند سرنماز نگاهت را به محل سجده بينداز، 2ـ عكس حضرت آمد نماز بخواند، ديد پرده آويزان است و به پرده عكس گل است. فرمود: فاطمه جان؟ ؟ ؟ ؟ ؟ پرده رابردار گل آن حواس من را پرت ميكند.
مكان نابجا چرا در رساله داريم جايي كه محل سيل است نماز نخوان، جلوي طوفان، جلوي سيل، جلوي راه مردم، چرا؟
صداها: خيليها هم نماز ميخوانند و هم اخبار تلويزيون گوش ميدهند وقت نماز راديو تلويزيون خاموش، گرفه: حضرت نماز ميخواند، يك مرتبه سر نماز نمازش را تند كرد بعد از نماز گفتند چرا وسط نماز نمازت را تند كردي، فرمود: بچهاي گريه ميكرد، مادر بچه پشت سر من نماز ميخواند نگران شدم گريه بچه حضور قلب مادر را از بين ببرد.
كسي اگر ادرار دارد نماز نخواند ميگويند: به حكيمي گفتند پسر شما پسر بي ادبي است گفت چطور، گفت براي اينكه همين طور كه داشتيم مسافرت ميرفتيم. تا ادرارش ميگرفت ميدويد ميرفت بيرون ادرار ميكرد، گفت نه اين پسر من نبود، گفت چرا پسر شما بود، گفت اگر پسر من بود روي شتر ادرار ميكرد. براي اينكه نگه داشتن ادرار تا موقعي كه پياده شود براي بدن ضرر دارد.
حالا يك حديث بخوانم براي تاييد اين حرف حكيمانه، شما وارد مسجد شدي وضو داري، ادرارهم داري، تا بروي ادرار كني دوباره وضو بگيري نماز جماعت تمام ميشود. اسلام ميگويد نماز فرادي بخواني بهتر از اين است كه نماز جماعت بخواني.
پغمبر(ص) ميفرمايد: «يَا أَبَا ذَرٍّ رَكْعَتَانِ مُقْتَصَدَتَانِ فِي تَفَكُّرٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ وَ الْقَلْبُ سَاهٍ»(وسائلالشيعة، ج4، ص74)، دو ركعتي كه با فكر برگزار شود دو ركعت نمازي كه با حضور قلب خوانده شود بهتر از اين است كه انسان شب تا صبح نماز بخواند و حواسش پرت باشد.
امام کاظم(ع) فرمود: «رُبَّمَا لَمْ يُرْفَعْ مِنَ الصَّلَاةِ إِلَّا النِّصْفُ»(بحارالأنوار، ج81، ص204) بعضيها فقط نصف نمازشان قبول است. ميگويند كسي رفت در يك شهري دريك قبرستاني، ديد كه روي همهسنگ قبرها نوشته شده دو ماهه، 5 ماهه، شش ماهه، گفت، حتما اينجا قبرستن بچه هاست. از مدرم پرسيد: اينجا قبرستان بچه هااست، گفتند نه ما حساب نميكرديم چند سال دارد حساب كرديم كه چقدر به درد خورد فايده داشت.
گاهي وقتها يك فردي از صبح تا شب در اداره هست ولي زمان كار مثبت فقط دو ساعت است. جان كلام چيست؟ روايت داريم: گاهي آدم چهار ركعت نماز ميخواند اما فقط يك سبحان الله آن قبول ميشود شما از يك صدوق ميوه مقدارياش را مصرف ميكنيد كه پوسيده نباشد.
قَالَ الصَّادِقُ ع: «لَا تَجْتَمِعُ الرَّغْبَةُ وَ الرَّهْبَةُ فِي قَلْبٍ إِلَّا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ فَإِذَا صَلَّيْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ يُقْبِلُ بِقَلْبِهِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي صَلَاتِهِ وَ دُعَائِهِ إِلَّا أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ بِقُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ مَعَ مَوَدَّتِهِمْ إِيَّاهُ بِالْجَنَّةِ»(منلايحضرهالفقيه، ج1، ص209) اين مصداق قرآن است. «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ» بقره/152، شما اگر به من دل بدهيد من به شما توجه ميكنم. كسي اگر به خدا توجه كند خدا هم به او توجه ميكند، اگر كسي نمازش را با توجه بخواند خداوند مهرش را در دل ديگران قرار ميدهد.
همين كه آدم با حضور قلب نماز بخواند يك نور معنوي ايجاد ميشود امام فرمود: كسي كه با توجه نماز بخواند بين او و آسمان يك نوري كشيده ميشود. درهاي بهشت به روي او باز ميشود و نماز «حَافَظْتَ عَلَيَّ حَفِظَكَ اللَّهُ»(بحارالأنوار، ج81، ص264) همانطور كه تو نماز خوب خواندي خداتو را حفظ كند. كسي كه نماز شكسته و به درد نخور بخواند نماز ميگويد: ضايع كردي، خدا ضايعت كند. روايت داريم: اگر كسي باتوجه نماز بخواند سايه رحمت خدا بر اوهست دعايش مستجاب ميشود. اگر كسي دو ركعت نماز بخواند و مواظب باشد كه در نماز حوسش پرت نشود هر دعايي كه بكند مستجاب ميشود. از پيامبر اکرم ص نقل شده «مَنْ صَلَّى صَلَاةً لَا يَذْكُرُ فِيهَا شَيْئاً مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا لَا يَسْأَلُ اللَّهَ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ»(مستدركالوسائل، ج4، ص105). هر كسي نمازي بخواند در نمازش ياد دنيا نيفتد اگر دعا كند دعايش مستجاب ميشود.
نمازرا با عجله نخوانيم، اگر كسي تند تند با شما حرف بزند شما جوابش را ميدهي؟
بعد از نماز عذرخواهي كنيم، لااقل اقرار كنيم، زن كه غذا را ميسوزاند ياشور ميكند پيش شوهرش ميرود و معذرت خواهي ميكند. امام با اينكه سر نماز كاملاً حواسش جمع بود در عين حال بعد از نماز ميگفت، اگر در ركوع وسجودش خللي بود ببخش.
توجه به معانينماز، چه كار كنيم كه سر نماز حواسمان جمع باشد، توجه به معاني نماز، الله اكبر، خدا بزرگتر از آن است اگر خدا بزرگتر است پس آمريكا كوچك است. امام كه فرمود آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند، اين ترجمه الله اكبر است.
نماز عزت ميدهد، امام ميفرمايد همين كه من بنده تو هستم بزرگ ترين افتخار من است. هرچه نزديكتر باشي افتخار بيشتر است. «إِلَهِي كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً»(روضةالواعظين، ج1، ص109)، بزرگ ترين افتخار من اين است كه سجده كنم. من بنده هيچ كس نيستم. بنده خدابودن افتخار است، بينبچه مدرسه ايها اگر پسري پدرش شخصيتي باشد ميگويد باباي من فلاني است، كسي كه خدايش چيز ديگر باشد. . . .
رفته بوديم به كشوري اين كشور كمونيسم بود، بيست ميليون هم جمعيت دارد، رفته بودم يك جايي تماشا اول همه ايستادند و سرود خواندند. اسم رهبرشان را ميگفتند، اي فلان عزت ما از توست، عشق ما به توست، ستايش ما به توست، من به مترجم گفتم سرود اين هارا براي م ترجمه كن، ديدم معنايش همين است، اياك نعبد و اياك نستعين، ما به خدامي گوئيم بنده تو هستيم آنهابه رهبرشان ميگفتند فقط يك كلمه ميگويم كه آبرويشان نرود، آن آقايي كه رهبرشان بود آن آقا تا به حال سوار هواپيما نشده و از هواپيما ميترسد. استدلالش هم اين است، ميگويدآدم عاقل زمين سخت را ول نميكند روي هوي شل راه رود. حالا ما كه به خدا ميگوئيم اياك آيا اين افتخار نيست؟ افتخار من همين بس كه ديگران بنده ديگري هستند ولي من بنده تو هستم، اين زباني كه ميچرخد چرا الله اكبر نگويد.
من يك جايي رفتم سخنراني كنم، شك كردند كه برايم كف بزنند يا صلوات بفرستند يك عده كف زدند يك عده هم صلوات فرستادند. گفتم هدف هردويتان يكي بود. هر دو هدف تشكر كردن را داشتيد اما آن كس كه كف زد از من تشكر كرد اما براي آخرتش چيزي جمع نكرد، اما كسي كه صلوات فرستاد باصلوات ازمن تشكر كرد. يك اجري هم براي قيامتش ذخيره كرد آدم عاقل كسي است كه هميشه به فكر سكه باشد چون سكه طلا هم اين طرف دنيا هست هم در ايران و هم در آن طرف دنيا طلا است. اما بعضي اسكناسها در يك كشور اسكناس است و در جاي ديگر هيچ ارزشي ندارد.
آدم كه تشويق ميكند بهتر است با چيزي تشويق كند كه معنا و بار داشته باشد.
در استاديومهاي صدهزار نفري فوتباليستهاي ما تا گل زدند سجده شكر كردند، سجده شكر تشكر از خداست، ميتوانستند مثل بقيه روي سر وكله هم بروند و همديگر را ببوسند اما چرا راه خودمان را ول كنيم و راه ديگران را ادامه دهيم.
به هر حال اميدوارم خداوند به ما توفيق دهد تا نمازمان را با توجه بخوانيم. آقازادههاي كوچولو تو كه با مادرت اينهمه حرف ميزني، با خدا هم پنج دقيقه حرف بزن، آقا تو كه دو ساعت روزنامه خواندي بلند شو و پنج دقيقه هم نماز بخوان و من دختر يازده ساله سراغ دارم كه مادرش را نمازخوان كرده، ما داريم پسرهايي كه پدرشان را نمازخوان كردهاند.
بايد تصميم بگيريم بنده خوب خدا باشيم با نماز با توجه.
خدايا ايمان و معرفت مارا نسبت به خودت روز به روز بيشتر بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»