متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1369/12/16
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانهي بهار هم بهار طبيعت و هم بهار قرآن(ماه رمضان) در ايامي كه كشاورز و تمام آنهايي كه باغچهاي دارند وقت آن است كه درختي بكارند و كساني كه نسل نو هستند و در رابطه با درخت كاري نيستند درختي را دل بكارند.
بحث ما بحث قرآن است بدليل اين كه ميخواهيم وارد ماه قرآن بشويم. قرآن به قدري مهم است كه قرآن نميفرمايد كه ماه رمضان ماهي است كه روزه واجب شد، ميگويد: ماه رمضان ماهي است كه قرآن در آن نازل شد «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدي لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدي وَ الْفُرْقان» بقره/185 نميگويد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ».
در نظر ما ماه رمضان را ماه روزه ميگوييم. درست است كه ماه رمضان ماه روزه است، اما شعارهاي ما بيشتر روي اين است كه ماه رمضان ماه قرآن است.
ميخواهم بحثي در بارهي قرآن داشته باشم. به اميد اين كه اين بحث جرقهاي باشد براي مساجد براي طلبهها، براي مسؤولين مساجد، مدارس، بخصوص امسال كه نصف ماه رمضان به خاطر تعطيلات عيد تعطيل است بسياري از دانشجوها، دبيرستانيها، خواهر و برادرها فرصت دارند يك حركت قرآني، يك بسيجي براي قرآن آموزي داشته باشيم.
من همين طور سر انگشتي قرآن را يك چهره از آن ترسيم ميكنم. قرآن مسائلي دارد ميشود گفت: قرآن كتاب اعتقادي است. كتابي اجتماعي است. چقدر مسائل اجتماعي را مطرح كرده است. عبادي است. سياسي است. نظامي است. طبيعي است. اخلاقي است. تاريخ است. علمي است. خانوادگي است. هنري و ادبي است.
در قرآن تقريباً همه اين مسائل مطرح شده منتهي ما هنوز خيلي هايمان نميدانيم كه قرآن چيست؟
مثلاً وقتي به عوام ميگويي نفت چيست؟ ميگويد: نفت همين كه توي چراغ است. بله با ديد ظاهري همين كه توي چراغ است، اما واقعش آن است كه اروپا و آمريكا و صدام و كويت را به هم ريخت. نفت اين نيست كه در چراغ است. نفت آن است كه اگر در دست يك كارشناس بدهيد ميگويد: صدها نوع چيز از اين نفت درست ميشود.
ما ساده ميگيريم، ميگوييم خاك همين است كه زير پايمان است. نه، خاك همين نيست كه زير پايمان است. از اين خاك هزارها چيز توليد ميشود فقط در اروپا يك باغي تشكيل دادند پنج هزار رقم انگور از اين خاك در ميآوردند. تا ببينيم اين باغ دست كدام كشاورزي افتد. اين نفت دست كدام كارشناس بيفتد، تا ببينيم قرآن دست چه كسي افتد.
قرآن در نزد ما همان است كه ميدهيم روي كيف عروسي ميگذاريم، استخاره ميكنيم. سر قبر مرده ميخوانيم. قرآن پهلوي ما(العياذ بالله) خيلي تحقير شده است. به سر ميگيريم و «بِكَ يا اللَّه» ميگوييم. خانهي نو كه خريديم قرآن و آينه ميبريم. بالاي سر مسافر ميگيرم كه ماشينش چپ نكند. «ان يكاد» را به شاخ گاو ميبنديم كه شيرش زياد بشود. قرآن پهلوي ما بسيار كم رنگ است، اما قرآن چيست؟
من خودم هم گيجم كه بگويم. قرآن همه چيز را گفته است. يك وقت ميبيني بحث قرآن از يك مسائلي است اگر من توي تلويزيون بگويم، ميگويند آقاي قرائتي زشت بود اين حرفها را زديد. جاي اين حرفها توي تلويزيون نيست. ولي قرآن ميزند. آميزش زن و مرد در هر ماه، چند روزي كه زن مانع دارد حرام است «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ» بقره/222 راجع به آميزش زن و مرد كه چه موقع آميزش جنسي بكنند، اين در قرآن است و معراج هم توي قرآن است «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهي» نجم/14، «سُبْحانَ الَّذي أَسْري بِعَبْدِه» اسراء/1 يعني هم معراج را ميگويد، هم آسمان هفتمين را ميگويد، هم آميزش جنسي را.
خيلي مهم است معمولاً كتاب نظامي، اقتصادي نيست. كتاب اقتصادي، نظامي نيست. معمولاً يك آدمي كه اهل جنگ است، اهل گريه نيست. كسي كه زود گريه ميكند اهل جنگ نيست. اگريك كتابي هنري بود جهت علمياش كم رنگ است. اگر علمي بود هنري نيست و لذا ميگفتند اين تابلو علمي است. اين تابلو هنري است. ما آدم هايمان هر هنري داشته باشند هنر ديگر نميتوانند داشته باشند.
كتابهايمان در هر وادي قوي باشد، در وادي ديگر ضعيف است. اين قرآن است كه همه چيز دارد، قرآن ميگويد: بچه كوچولو، بچه كوچولو «وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ» نور/58 آقا زادهاي كه كوچولو هستي، وقتي ميخواهي وارد اتاق مامان بشوي در بزن.
براي «وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَمايقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً» توبه/36 يعني يك مرتبه دستور ميدهد ده هزار نفر را بكشيد با شرايطي، گاهي موقع ميگويد در زدن يادت نرود.
اين خيلي مهم است، آيات قرآن آدم را گيج ميكند. گاهي دو تا آيه پهلوي هم است كه يكبار از شتر ميگويد، «أَ فَلاينْظُرُونَ إِلَي الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ وَ إِلَي السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ» غاشيه/18-17 گاهي نگاه به شتر كن، نگاه به كره كن، نگاه به آسمان كن يعني همهي هستي يك كتاب است منتهي بايد با ديدِيك متفكر «انظر إِلَي الْإِبِلِ» نگاه به شتر كرد.
ميگويند مرد حكيمي بود كه شتر را نديده بود. گفتند: حيواني است كه ميخوابد. بار رويش ميگذارند، پا ميشود. مقداري فكر كرد، چون مرد متفكري بود گفت: بايد گردنش دراز باشد. گفتند از كجا فهميدي، تو كه نديدي. گفت: خوب، خوابيده بار ميگذارند و بلند ميكنند اهرم ميخواهد. اگر يك بار سنگين راخواستند از زمين بكنند حتماً اهرم ميخواهد و من فكر كردم بايد گردنش اهرم باشد.
گاهي ميگويد: آسمانها را «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزانَ» الرحمن/7 هستي توازن دارد، تو هم پشت دكان عطاري مراعات توازن را بكن. يعني به يك نمك فروش در كشيدن وزن نمك ميگويد: مواظب وزن باش. همانطوري كه ما در كرات مواظب وزن هستيم. كرهي مريخ را با يك مثقال نمك. . . اين خيلي مهم است. اين مثل اين ميماند انسان برود به محضر حضرت امام، امام بگويد: آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند، قاشق چاي خوري را بردار بده به اين بچه. اين خيلي مهم است كه يك توجهاش به غلط نكردن و يك توجهش به اين قاشق چاي خوري كه مثلاً تميز كنيد بدهيد به بچه. از كجا تا به كجا معمولاً كسي كه حرفهاي بزرگ ميزند از حرفهاي كوچك خود داري ميكند و كسي كه حرفهاي كوچك ميزند حرفهاي بزرگ را بلد نيست بزند.
قرآن همگي هم ادبي، هم هنري، هم عاطفي، هم نظامي، هم سياسي، هم علمي و هم اقتصادي است. بنابراين هرچه انسان جلو ميرود، احساس حقارت ميكند، آخرش ميرسد به اين كه ما كه نفهميديم وقتي آدم فهميد كه نفهميده است خودش يك چيزخوبي است.
يك مقدار از عظمت قرآن بگويم. خيلي از بخشهاي مسائل اعتقادي را كه ما نميدانيم. راجع به توحيد چه گفته، راجع به نبوت چه گفته، راجع به معاد چه گفته است، حدود هزار آيه فقط راجع به معاد بحث كرده است فعلاً ما راجع به اعتقاديات حرف نميزنيم. فقط آيات اجتماعي را اشاره ميكنم.
مسائل اجتماعي قرآن
امر به معروف و نهي از منكر: يعني در جامعه بي تفاوت نباشيد و به خوبيها تشويق كنيد.
جلوي مفاسد را بگيريد زماني شما امت خوبي هستيد كه جلوي مفاسد را بگيريد زماني امت خوب و نمونهاي هستيد كه نسبت به خوبيها تشويق كنيد.
مسأله آبرو: آنقدر دربارهي آبرو آيه داريم «وَيلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» همزه/1 واي به حال كسي كه حتي با ابرويش نيش ميزند ويك نفر را تحقير ميكند.
مسئلهي انزوا: كسي حق ندارد برود توي خانه بنشيند و بگويد آقا ما كاري به اين كارها نداريم. ما ميرويم به كار خودمان ميرسيم. اصلاً كاري به مسائل اجتماعي نداريم. ميشود يك كسي پايش را كنار بكشد، قرآن انتقاد كرده است «وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ» حديد/27 قرآن ميفرمايد ما هيچ وقت انزوا و گوشهگيري را براي هيچ كس واجب نكرديم. و انتقاد ميكند از آنهايي كه پايشان را بيرون ميكشند و ميگويند: «دين از سياست جداست. يا اگر ميخواهي متدين شوي كاري به كار كسي نداشته باش. »
گاهي وقتها در جامعه بايديك كسي را بايكوت كرد. يعني همهتان عليه او اعتصاب كنيد.
يك كاري كنيد كه او توي جامعه تحقير بشود.
حمله شد به مسلمانها، پيغمبرصلي الله عليه وآله فرمان بسيج داد. همه رفتند جبهه، سه نفر نرفتند. پيغمبرصلي الله عليه وآله فرمود: همهي مسلمانها اين سه نفر را بايكوت كنند. يعني با اين سه نفر حرف نزنيد تا اين سه نفر تحقير بشوند كه چرا در جبهه و بسيج عمومي شركت نكردند. اين قدر اينها ناراحت شدند. گفتند: حالا كه مردم با ما حرف نميزنند، ما خودمان هم با هم حرف نميزنيم. هر كدامشان رفتند يك منطقه و شروع كردند به گريه تا آيه نازل شد بس است، اعتصاب را بشكنيد.
يكي از مسائل اجتماعي اين است كه اگر در جامعه جنگ پيش آمد، حوادث تلخ و شيريني پيش آمد، يك گروه مظلومي آواره شدند، جامعه بايد به اين آوارگان پناه بدهد. جمهوري اسلامي اين افتخار را داشته است كه از بسياري كشورها به ايران پناه آوردند. عراقي داريم. افغاني داريم. كويتي داريم. فلسطيني داريم. ما مادر مظلومان، مادر محرومان شدهايم. ايران گهوارهي محرومان شده است.
پناه دادن به آوارگان از مسائل اجتماعي است كه قرآن روي آن تكيه كرده است. يكي از مسائلي كه در جامعه مطرح است و مملكتها را به آتش ميكشد تعصّبات قومي است. هيئت حسني و هيئت حسيني، محلهي بالا با محلهي پايين، شهر ما و شهر شما، روي تعصّبات ميگويند: شهر ما بايد از اين استان جدا شود. آيا ميشود اين شهر را از اين استان جدا كنيم؟ تعصّب يكي از مفاسد اخلاقي در جامعه است، قرآن رويش نظر دارد.
تعصّبهاي جاهلي بد است، البتّه گاهي انسان روي حرف حق تعصّب دارد، يعني انسان حرف حق را ميزند و روي حرف حق هم سماجت ميكند. همه جا تعصّب بد نيست. تعصّب بر حق ارزش دارد. تعصّب در منطقه تعصّب بر عربيت، عجميت، تعصّب بر هر كسي، فارس، تعصّب روي نژاد فاميلي، محله و. . . اين تعصّبات شرك است. اما تعصّب روي حرف حق، من حرف حقي را ميزنم و رويش هم متعصّبم. اين كمال است.
راجع به تعزيرات حكومتي آيه داريم. راجع به خدمت به مردم آيههاي زياد داريم آن وقت خدمت هم زياد است. دربارهي دوا رساني آيه داريم. دربارهي آب رساني آيه داريم. دربارهي نان رساني آيه داريم. دربارهي راهنمايي كردن آيه داريم. دربارهي ارشاد كردن آيه داريم. دربارهي قرض الحسنه آيه داريم. راجع به برادري آيه داريم.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» حجرات/10 مؤمنين همه برادرند. راجع به عزت داشتن آيه داريم، اصلاً اسلام ميگويد: مؤمنين همه بايد عزيز باشند. ما الان ميتوانيم بگوييم كه كشور جمهوري اسلامي مسلمان است، چون در دنيا جمهوري اسلامي عزيز است، تمام كشورهاي ديگر ولو در مسلمان باشد. ولي به خاطر حكّام فاسدشان عزّت ندارند. وابسته هستند. مسلمان بايد نفوذناپذير باشد، تشرها، باتومها در آن اثر نكند. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لايعْلَمُونَ» منافقون/8 مؤمن عزيز است يعني نفوذناپذير است. عربها وقتي دست چرب است، دستي كه چرب است وقتي آب ميريزند چون دست چرب است، چربي دست آب را پس ميزند. به اين دست ميگويند عزيز است يعني آب را نميگيرد.
مؤمن عزيز است يعني پول نميگيرد. زور نميگيرد. زميني كه بيل تويش نميرود هر چه كلنگ درآن ميزنند سوراخ نميشود. عربها ميگويند ارض عزاز اين زمين عزيز است يعني نفوذناپذير است.
مؤمن عزيز است يعني اگر نان خالي هم بخورد، رخنه بردار نيست.
يك كسي ممكن است در حد امير كويت پول داشته باشد، ولي عزيز نباشد و يك كسي ممكن است در در حد ابوذر ساده باشد روي گوني بنشيند، امير كويت ذليل است و ابوذر عزيز است.
مسلمانها نبايد زير بار ذلت روند. هيچ قانوني، هيچ پيماني، هيچ قراردادي، هيچ مسافرتي و هيچ حركتي كه رنگ ذلت داشته باشد نبايد تصويب شود و اگر تصويب شد شوراي نگهبان نبايد تأييد كند. عزت بايد داشته باشيم. حركتشان، تابلوهاي توي خيابانشان، لباس پوشيدنشان، مسلمان هر حركتي بكند كه نشان دهندهي خودباختگي است ممنوع است. حتي كفار نبايد ساختمانشان از ساختمان مسلمانان بالاتر باشد. اگر خانههاي مسلمانان چهار طبقه است، كفار حق ساختن ساختمان پنج طبقه را ندارند.
صداي ناقوس نبايد بلندتر از صداي اذان باشد.
اگر كسي توي جامعه وحشت به وجود آورد، يك شايعهاي توي روزنامه و راديو گفت و يك ولولهاي انداخت و دلهره به وجود آورد، اسلام ميگويد: بگيريد و بكشيدش. چون ايشان امنيت جامعه را به هم زده است. اين متن قرآن است. اگر افرادي كه توي جامعه دلهره به وجود ميآورند، امنيت را به هم ميزنند. اگر دست برندارند ما دستور قتلشان را صادر ميكنيم.
قرآن هنوز براي ما كشف نشده است ما از قرآن لب تكان دادن را ميدانيم. روخواني قرآن را هم نميدانيم تا چه رسد به محتوايش.
اول بياييد استغفار كنيم كه چرا ما انگليسي بلديم و قرآن بلد نيستيم؟ چرا شعر و سرود بلديم، چرا دخترهاي ما خياطي، قالي بافي بلدند؟ چرا كدبانوهاي ما انواع غذاها را بلدند و قرآن بلد نيستند بخوانند.
يك دختر دبيرستاني كه بلد است معلم بشود و دو تا هم كه بلد نيستند عارشان نشود. اگر كسي يك ساعت عار شاگردي تحمل نكند، عمري عار بي سوادي تحمل خواهد كرد. يك حركتي، بسيج بشويم.
مربي قرآن آموزي:
ما در جمهوري اسلامي روز داريم. روز درخت كاري كه شما برادران جهاد سازندگي براي همين اين جا جمع شدهايد. خوب، درخت كاري خيلي مهم است. ما يك روز، روز ارتش، روز سپاه، اما قرآن براي خودش ميگويد: ماه قرآن. نميگويد: هفتهي قرآن يا دههي قرآن، ميگويد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ» بقره/185.
زمان شاه به دانشكده كشاورزي رفته بودم براي درخت كاري يك حديث خواندم.
حديث داريم «إنْ قامَتِ السّاعَةُ» اگر قيامت به پا شد، خيلي مهم است چنان كوهها ميلرزد «اذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» زلزال/1 زمين چنان تكان ميخورد كه كوه كنده ميشود و بيرون ميآيد، بعد «الْجِبالُ فَدُ كَّتا دَكَّةً واحِدَة»الحاقّه/14 كوهها چنان قطعه قطعه ميشود بعد «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا. فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا» الواقعه/5و6 كوهها به هم ميخورد تا بالاخره مثل شن ميشود. چنان زمين تكان ميخورد كه مغز زمين كه داغ است ميخورد بر شكم اقيانوسها و آنها به جوش ميآيد «وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ» تكوير/6 چنان صحنهي قيامت خطرناك است كه هر كسي هرچه دارد رها ميكند و فرار ميكند «وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ» تكوير/4، «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» تكوير/1 ماه گرفته ميشود «وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ» تكوير/2 ستارهها به هم ميريزند. اصلاً نظام هستي به هم ميريزند. روز قيامت اين گونه است.
شاعر ميگويد:
اين زمين در آن زمان پر بلا ناگهان چون «زُلْزِلَت زِلْزالَها»
از درونش «أَخْرَجَتِ أَثْقالَها» با تعجب «قالَ الْإِنْسانُ ما لَها»
مردگان خيزند بر پا «كُلُّهُمْ» تا همه مردم «يره أَعْمالَهُمْ»
هر كه آرد «ذَرَّةٍ خَيْراً يرَهُ» يا كه آرد َ «ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ»
آن زمان خورشيد تابان «كُوِّرَتْ» كوههاي سخت و سنگين «سُيِّرَتْ»
آبها در كام دريا «سُجِّرَتْ» آتش دوزخ به شدت «سُعِّرَتْ»
چون در آن هنگام «جَنَّةُ أُزْلِفَتْ» خود بداند هر كسي «ما أَحْضَرَتْ»
همان زمان كه مردهها ميخواهند از گور بيرون بپرند و زمين لرزه ميشود، رَسُولَ اللَّهِصلي الله عليه وآله فرمود: «إِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَ فِي يَدِ أَحَدِكُمُ الْفَسِيلَةُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَةُ حَتَّى يَغْرِسَهَا فَلْيَغْرِسْهَا» مستدركالوسائل ج: 13/ص: 460/ ح15894. اگر يك درخت داري بنشان گيج نشو. يعني در خطرناكترين ايام دست از كشاورزي برندار. اگر بناست كه قيامت به پا شود ولي در دست شما نهال است اگر ميتواني بنشاني بنشان.
چه ديني داريم از يك دانه هسته خرما نميگذرد. از يك نصفه ليوان آب نميگذرد. شخصي آب خورد و ته ظرفش را ريخت توي بيابان. حضرت فرمود: چرا چنين كردي؟ گفت: چه كنم زياد آمد. گفت: خوب بريز توي رودخانه. گفت: توي روخانه اين همه آب است. فرمود: اين همه آب هست ولي تو هم ته ليوانت را دور نريز. عجب ديني داريم مو را از ماست ميكشد.
راجع به طبيعت سورههاي قرآن چه ميگويد؟ سورهي بقره، سورهي مائده، سورهي انعام، سورهي نور، سورهي نحل، سورهي كهف، سورهي نمل، سورهي فاطر، سورهي دخان، سورهي قمر، سورهي شمس، سورهي حديد، سورهي صف، سورهي انسان، سورهي ناس، سورهي انفطار، سورهي انشقاق، سورهي بروج، سورهي فجر، سورهي ليل، سورهي تين.
خداوندا! چه كردي؟ گاهي به خورشيد قسم ميخوري كه از عظمت نميشود نگاهش كرد و گاهي به انجير قسم ميخوري كه كيلويي 4 تومان است.
اسلام چقدر راجع به طبيعت دقت كرده است درخت، آب، زنبور، مورچه، هدهد، ملخ، طاووس، يك سخنراني دارد اميرالمومنين راجع به طاووس يك سخنراني دارد راجع به رود همه اينها توي نهج البلاغه است. توجهاي كه اسلام به طبيعت كرده است همراه با اين است كه ميگويد «لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» نحل/12 فكر كن تفكر كن. حدود هزار آيه در قرآن راجع به تفكر و تعقل و علم است.
در مسائل مختلف خانوادگي:
يك كسي ميخواهد داماد شود، بسم الله برويم سراغ قرآن:
انتخاب همسر: اول ببينيم با بي پولي ازدواج بكنيم يا نه؟ يك كسي پيش من آمده بود، گفت: آقاي قرائتي! من خودم را يافتم. گفتم: چرا؟ گفت: ميترسم. گفتم: از چه چيزي ميترسي؟ گفت: از آينده. گفتم: خدا به سوسكهاي سوراخها روزي ميدهد، به مورچهها روزي ميدهد، نترس. از ازدواج نترسيد يك كسي كه زن ميگيرد جاي عروس عوض ميشود تا ماه قبل، عروس خانه پدرش بود، حالا از خانهي پدرش به خانه شوهرش ميآيد جاي عروس عوض ميشود، روزي عروس كه قطع نميشود. يا ميگويد خدايا اگر دو نفر باشيم تو زورت ميرسد اما اگر سه نفر بشويم ما شك داريم «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» نور/32 ما هنوز از طبيعت استفاده نكرديم اينقدر زمين، آب، درخت و خيلي چيزهايمان هدر
ميرود.
انتخاب همسر:
حالا چه زني بگيريم؟ در انتخاب همسر ميگويد: دختر كه ميخواهي بگيري اول فكرش را حساب كن، طرز تفكراصل است. شكلش هم اصل است ولي فكرش را حساب كن اميرالمومنين فرمود: وقتي ميخواهيد زن بگيريد زني بگيريد كه ترسو نباشد چون زن ترسو بچههايش هم ترسو ميشوند «وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ» بقره/221 اصل ايمان است.
نفقه:
خوب حالا عروس انتخاب شد، خرجي زن و بچه چقدر باشد؟ بالاخره ماهي هزار تومان بدهيم؟ ماهي دوهزار تومان بدهيم؟ پول توجيبي به خانم چقدر بايد بدهيم؟ لباس و خوراك خانم چگونه باشد؟ قرآن ميگويد: زندگي هركس درشان خودش بايد باشد. اگر كمرنگ است، كمرنگ است. اگر پررنگ است، پررنگ. هيچ اسلام حدي تعيين نكرده است. فقط گفته است كه اسراف نباشد اما اگر كمي بيشتر دارد، بيشتر بدهد، ندارد، كمتر بدهد.
براي آميزش جنسي آيه داريم. براي زايمان آيه داريم. اسم گذاري دستور داريم. بعد چقدر بچه را شير بدهيم، راجع به تغذيه كودك قرآن ميگويد: دو سال شير بدهند. بعد دربارهي محبت به بچه دستور داريم. بوسيدن بچه، مقدار محبت، كم گذاشتن محبت، زياد محبت كردن كه لوس بشود. . .
اصلاً قرآن را ما هنوز باز نكردهايم. يك پيرزني نشسته بود فوتبال ميديد، ميگفت: اين همه جوان عقب يك توپ ميدوند. اين دولت چند تا توپ بخرد كه به هر كدام يكي بدهد. اصلاً حاليش نيست اون فوتباليست عشق ميورزد ولي اين پيرزن پاي تلويزيون نميداند.
ما نسبت به قرآن(بلا تشبيه)، مثل آن پيرزن نسبت به فوتبال هستيم. خود ماه رمضان را درك نكردهايم. امام سجادعليه السلام ميگفت: به به! بيا كه منتظرت هستم. من چند روز است كه روزه ميگيرم كه به استقبال تو بروم. آدمهاي با معرفت ميفهميدند كه چه چيزي هستي و به استقبالت ميآمدند و آنهايي كه حاليشان نيست، بالغ نشدهاند، ميگفتند: خوب شد تمام شد.
بعضيها هنوز نسبت به بعضي چيزها بالغ نشدند. ما هنوز نسبت به قرآن بالغ نشدهايم. اگر بالغ شده بوديم، ساعت مچيمان را ميداديم و قرآن ياد ميگرفتيم. كفشمان را ميداديم و با دمپايي ميرفتيم و قرآن ياد ميگرفتيم. اگر بالغ ميشديم هر كس را كه حافظ قرآن است، بيش از اين تجليل ميكرديم. حافظ قرآن كه وارد ميشد پيشانيش را ميبوسيديم.
پيغمبر توي جبهه يك مرتبه پرچم را از يكي گرفت و به كسي ديگر داد، گفتند: يا رسول الله! چه كرديد؟ فرمود: اين آقا قرآن بيشتر حفظ است. به خاطر همين پرچم را به او دادم.
در جنگ احد پيامبرصلي الله عليه وآله خواست نماز بخواند، فرمود: شهداي احد كدامشان بيشتر قرآن حفظ است؟ فرمود: هر شهيدي كه قرآن بيشتر حفظ باشد من اول براي او نماز ميخوانم.
امام باقرعليه السلام ميفرمايد در قيامت ميگويند: «اقْرَأْ وَ ارْقَ»(كافي، ج2، ص601) هر چه قرآن بلدي بخوان و درجه بگير. اما در ايران اين طور نيست. حتي در حوزهي علميه هم اين طور نيست. اين طور هم نيست كه همهاش قرآن باشد.
ديدي كه قرآن و نهج البلاغه نسبت به قرآن دارد، اين است كه قرآن، نور است. شفاعت و رحمت است. حبل الله است آن طور كه قرآن خودش را معرفي ميكند و آن طور كه اميرالمؤمنين قرآن را معرفي ميكند كه قرآن بطني دارد و بطنش بطني دارد و بطنش بطني دارد. يعني قرآن 70 درون دارد. يعني اگر تو قرآن را خواندي و تفسيرش را هم ياد گرفتي تازه اين پوست قرآن است. 70 تا مغز درون اين مغز است. آن قرآن كه خودش خود را معرفي ميكند و اميرالمؤمنين قرآن را معرفي ميكند. هنوز عظمتش براي ما جا نيفتاده است.
و لذا كسي را سراغ نداريم كه بگويد: «بسم الله الرحمن الرحيم. من يك ميليون ميدهم براي اين كه همهي مردم شهر ما قرآن خوان بشوند. من صدهزار تومان ميدهم براي اين كه صد نفر قرآن خون بشوند. من اگر يك كسي حافظ قرآن بشود، دامادش ميكنم. من اگريك دختر تفسير سورهي نور را بلد باشد، تمام جهيزيهاش را ميدهم. » قرآن هنوز پهلوي ما جا نيفتاده است.
چه مانعي دارد در ماه رمضان برنامهها قرآن باشد. آقاي واعظ و طلبه برود قرآن مطالعه كند و تفسير كند. قرآن را وا كنند، يك آيه بخوانند و تفسير كنند و بيش از نيم ساعت هم طول نكشد.
زشت است كه ما هنوز نميدانيم «اللَّهُ الصَّمَدُ» اخلاص/2 يعني چه؟ زشت كه هنوز نميدانيم «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» فاتحه/ يعني چه؟ به خيلي از ما بگوييد عوض «قُلْ هُوَ اللَّهُ» يك سورهي ديگر بخوان، قاطي پاتي ميكنيم. ما نسبت به قرآن بالغ نشديم.
خدا به آبروي قرآن و به آبروي اوليائي كه در قرآن تعريفشان را كردي، ما را نسبت به قرآن عارف، عاشق قرار بده.
توفيق قرائت، تبليغ، تلاوت، تدبر، عمل، بانيّت قربة الي الله به ما عنايت بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»