بیانات دراجتماع بزرگ زائران ومجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
تاریخ: ۱۳۸۸/۰۱/۰۱
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
الحمد للَّه ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیهاللَّه فى العالمین
خداوند متعال را از اعماق دل شکرگزاریم که توفیق عنایت کرد و مهلت داد تا یک بار دیگر سعادت تشرف به این آستان مقدس و دیدار مردم عزیز مشهد و زائران این بارگاه بلندپایگاه نصیب شود. از خداوند متعال درخواست میکنیم که این عید سعید را و این سال نو را بر همهى ملت عزیز ایران مبارک فرماید.
امسال اولین سال دههى چهارم انقلاب است که به نام «دههى پیشرفت و عدالت» نامیده شده است. به این مناسبت عرایضى را عرض میکنم؛ هم در زمینهى برخى از مهمترین مسائل کشورمان در داخل، و همچنین اشارهاى به بعضى از مسائل مهم بینالمللى و خارجى. این دهه را ده سال پیشرفت و عدالت کشور و نظام جمهورى اسلامى نامیدیم؛ در حالى که از آغاز انقلاب، ملت ایران با حرکت عظیم خود و با ایجاد و استقرار نظام جمهورى اسلامى، به سمت پیشرفت و عدالت حرکت کرده است. ده سال آینده چه خصوصیتى دارد که آن را به عنوان دههى پیشرفت و عدالت نامگذارى کردهایم؟ به نظر ما تمایز ده سال آینده با سه دههى گذشته، در آمادگىهاى بسیار وسیع و عظیمى است که در کشور عزیزمان براى پیشرفت و عدالت به وجود آمده است، که این آمادگىها به ملت بزرگ و مصمم ما اجازه میدهد که در این زمینه یک جهش و یک گام بلند نشان بدهد. ملت، آمادهى یک حرکت پرشتاب و بزرگى به سمت پیشرفت و عدالت است؛ چیزى که در دهههاى قبل، این امکان با این گستردگى براى ملت فراهم نبود.
اگر بخواهیم عوامل اصلى و عناصر اصلى این آمادگى را مشخص کنیم، من عرض میکنم چند عنصر تأثیر زیادى دارد: یکى حضور نسل جوانِ تحصیلکردهى ماست. امروز میلیونها جوان پرنشاط و تحصیلکرده، در میدان علم، در میدان تحقیق، در میدان فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى حضور دارند. حضور این همه جوان دانا و تحصیلکرده و آماده در کشور ما یک پدیدهى بسیار بزرگ و قابل توجه و اهتمامى است.
عنصر دیگر، تجربه است. نخبگان و مسئولان کشور در طول سالهاى گذشته در مواجههى با مشکلات گوناگون، تجربههاى بسیار ذىقیمتى کسب کردهاند. این تجربهها امروز در اختیار مردم است.
در زمینهى این تجربهها اگر بخواهیم نمونه و مثال عرض کنیم، یکى از آثار آن، اجراى سیاستهاى اصل ۴۴ قانون اساسى است. توجه به این سیاستها، ناشى از تجربهى طولانى چند ده سالهى گذشته بود که نخبگان کشور را به این نقطه رساند.
نمونهى دیگر، همین مسئلهى هدفمند کردن یارانههاست، که این ناشى از تجربهى بلندمدت نخبگان کشور است که در طول این سالها به این نقطه رسیدهاند که یارانههائى که از کیسهى بیتالمال – یعنى از جیب عموم مردم – بیرون میرود و به عموم تعلق میگیرد، بیشتر متوجه به قشرهائى بشود که نیاز آنها بیشتر است؛ یعنى قشرهاى محروم و طبقات متوسط به پائین جامعه، از بیتالمال و از کیسهى عمومى ملت بیشتر برخوردار شوند تا طبقات بسیار مرفه و کسانى که در حقیقت احتیاجى هم به این یارانهها ندارند. رسیدن به این حقیقت و تصمیم و عزم راسخ بر اجراى آن، ناشى از تجربهى طولانىمدتى است که در طول این سالها متراکم شده است و به مرحلهى عمل درآمده است.
عنصر دیگر، زیرساختهاى کشور است. امروز کشور ما مثل دههى اول یا دههى دوم انقلاب نیست که زیرساختهاى علمى و مورد نیاز را در کشور فاقد باشد. امروز جوانهاى ما و متخصصین ما و دانشمندان در هر رشتهاى که وارد میشوند، میتوانند کارهاى بزرگ انجام دهند؛ لذا امروز در کشور آن چیزهائى که براى یک پیشرفت وسیع در زمینهى ارتباطات، در زمینهى مواصلات، در زمینهى تحقیقات علمى، در زمینهى ساخت و سازها مورد نیاز است، بحمداللَّه آماده است. ما از لحاظ راههاى مهم و بینالمللى، از لحاظ ساخت فرودگاه، از لحاظ ارتباطات بیسم و باسیم، شبکههاى ارتباطى، از لحاظ ساخت سدها، احتیاجى به دیگران نداریم. یک روزى بود که به خاطر کسى خطور هم نمیکرد که عناصر داخلى و متخصصین داخلى بتوانند سد بسازند، سیلو بسازند، بزرگراه بسازند، فرودگاه بسازند، کارخانهى فولاد بسازند؛ در همهى این چیزها چشم ملت ما به بیگانگان بود. بعد هم که بیگانگان دستشان قطع شد، ما از این جهت در کشور فقیر بودیم؛ اما امروز از این جهت توانائى زیادى داریم. جوانان ما کارخانههاى پیچیده را میسازند، کارهاى پیچیدهى علمى و فناورى را انجام میدهند، نیاز کشور را برآورده میکنند، به کشورهاى دیگر هم به عنوان مستشار و به عنوان کسانى که تجارت علم و فناورى میکنند، کمک میرسانند. در این جهت، کشور وضعیت شاخصى پیدا کرده است؛ این پیشرفت کمى نیست. یک روزى جوانهاى ما حتّى گلولهى آر.پى.جى را نمیتوانستند پرتاب کنند و نمیشناختند؛ امروز همان جوانها موشک پرتابگر ماهواره میفرستند که چشم دانشمندان جهان را به خود جلب میکند، همه را متوجه میکند. یک روزى ما براى استفادهى از نیروگاههائى که در کشور داشتیم، احتیاج به متخصص داشتیم؛ امروز جوانان کشور ما خودشان آنچنان در صنعت پیشرفت کردند که پالایشگاه، نیروگاه و امکانات گوناگون را خودشان میسازند و تولید میکنند. یک روزى در زمینهى مسائل زیستشناسى، کشور دچار فقر مطلق بود؛ امروز به پیشرفت در دانشهاى زیستى، از جمله همین مسئلهى سلولهاى بنیادى که بسیار در دنیا چیز مهمى است، دست پیدا کرده است. امروز این امکانات در کشور وجود دارد. اینها همه زیرساختهائى است که پیشرفتهاى آینده براساس این زیرساختها آسان میشود. علاوهى بر اینها – همان طورى که عرض کردم – تجربهى مدیران، یک تجربهى بسیار عمیق و وسیعى است. کشور امروز در مقابل چشم مدیران و نخبگان کشور، مثل یک صحنهاى است که میتوانند براى پیشرفت آن برنامهریزى کنند. همین سرکشى کردن مسئولین به گوشه و کنار این کشور، نقاط محروم، استانهاى دوردست، در استانها به شهرهاى گوناگون رفتن، با مردم تماس گرفتن، اوضاع را از نزدیک دیدن، با چشم مشکلات را مشاهده کردن، یک تجربهى عظیم و گرانقدرى براى مأمورین ما و مسئولان کشور به وجود آورده است؛ اینها زمینهى یک جهش است براى اینکه کشور بتواند انشاءاللَّه در طریق پیشرفت و عدالت حرکت کند؛ و این ایجاب میکند که دههى آینده – یعنى ده سالى که از امسال آغاز میشود – براى کشور ما و براى نظام جمهورى اسلامى، ده سال پیشرفت و عدالت باشد؛ که همه باید در این قسمت تلاش و کار کنند.
یک جملهى کوتاه در مورد مفهوم پیشرفت، یک جملهى کوتاه هم در مورد مفهوم عدالت عرض میکنم؛ تفصیل این اجمال را بایستى مسئولان، گویندگان، کسانى که با افکار مردم سر و کار دارند، باز کنند؛ هم تحقیق کنند، هم به مردم اطلاعرسانى کنند. مقصود ما از پیشرفت چیست؟ پیشرفت در یک جهتِ محض نیست. مقصود از پیشرفت، پیشرفت همه جانبه است. از همهى ابعاد در کشور، این ملت، شایسته و سزاوار پیشرفت است: پیشرفت در تولید ثروت ملى، پیشرفت در دانش و فناورى، پیشرفت در اقتدار ملى و عزت بین المللى، پیشرفت در اخلاق و در معنویت، پیشرفت در امنیت کشور – هم امنیت اجتماعى، هم امنیت اخلاقى براى مردم – پیشرفت در ارتقاى بهرهورى. ارتقاى بهرهورى معنایش این است که ما بتوانیم از آنچه که داریم، بهترین استفاده را بکنیم. از نفت موجود، از گاز موجود، از کارخانهى موجود، از راه موجود و از آنچه که در اختیار هست، بیشترین و بهترین استفاده را بکنیم. همچنین پیشرفت در قانونگرائى و انضباط اجتماعى؛ که اگر ملتى دچار بىقانونى بشود، قانونشکنى بر ذهن و عمل مردم حاکم بشود، هیچ پیشرفت معقول و درستى نصیب آن ملت و کشور نخواهد شد. پیشرفت در وحدت و انسجام ملى؛ چیزى که دشمنان از اول انقلاب سعى کردهاند آن را به هم بزنند؛ اما خوشبختانه ملت ما اتحاد و انسجام خود را با همهى زمینههائى که ممکن بود براى تفرقه مورد سوء استفاده قرار بگیرد، حفظ کرده است؛ این را ما باید هرچه بیشتر کنیم و ارتقاء ببخشیم. پیشرفت در رفاه عمومى؛ همهى طبقات بتوانند از رفاه برخوردار شوند. پیشرفت در رشد سیاسى؛ که درک سیاسى، رشد سیاسى، قدرت تحلیل سیاسى براى جمعیت عظیمى مانند جمعیت ملت ما، مثل یک حصار پولادین در مقابل بدخواهىهاى دشمنان است؛ لذا ما باید رشد سیاسى خود را بالا ببریم. مردم ما از لحاظ رشد سیاسى، امروز هم از بسیارى از ملتها جلویند؛ اما باز در این جهت هم باید پیشرفت کنیم. مسئولیتپذیرى، عزم و ارادهى ملى؛ در همهى این زمینهها باید پیشرفت بشود. البته با حرف نمیشود، با الفاظ نمیتوان کارى انجام داد، نوشتن این چیزها روى کاغذ اثرى ندارد؛ تحرک و برنامهریزى لازم دارد، که بعد اشارهاى عرض خواهم کرد.
اما عدالت. پیشرفت اگر با عدالت همراه نباشد، پیشرفتِ مورد نظر اسلام نیست. اینى که ما تولید ناخالص ملى را، درآمد عمومى کشور را به یک رقم بالائى برسانیم، اما در داخل کشور تبعیض باشد، نابرابرى باشد، عدهاى آلاف و الوف براى خودشان داشته باشند، عدهاى در فقر و محرومیت زندگى کنند، این آن چیزى نیست که اسلام میخواهد؛ این آن پیشرفتى نیست که مورد نظر اسلام باشد. باید عدالت تأمین بشود. عدالت هم یک واژهى بسیار عمیق و وسیعى است که بایستى خطوط اصلى آن را جستجو و پیدا کرد. به نظر ما عدالت، کاهش فاصلههاى طبقاتى است، کاهش فاصلههاى جغرافیائى است. اینجور نباشد که اگر یک مرکزى، یک استانى، یک شهرى، یک کوره دهى از مرکز دور است، در یک نقطهى دور جغرافیائى کشور قرار گرفته است، دچار محرومیت باشد؛ اما آنجائى که نزدیک است، برخوردار باشد؛ این عدالت نیست. هم فاصلههاى طبقاتى باید برداشته شود، فاصلههاى جغرافیائى باید برداشته شود، هم برابرى در استفادهى از امکانات و فرصتها باید به وجود بیاید. همهى آحاد کشور، آن کسانى که استعداد دارند، آن کسانى که امکان دارند، بتوانند از امکانات عمومى کشور استفاده کنند. اینجور نباشد که نورچشمىها مقدم باشند و افراد متقلب و خدعهگر جلو بیفتند. کارى کنیم که افراد گوناگون کشور، همه بتوانند در برابر امکانات کشور، از فرصت برابر استفاده کنند. البته اینها آرزوهاى بزرگى است، لیکن دستیافتنى است؛ دستنیافتنى نیست. اگر تلاش کنیم و کار کنیم، میتوانیم به آن برسیم. سخت است، اما شدنى است.
یکى از مصداقهاى عدالت، مبارزهى با فساد مالى و اقتصادى است که بایستى جدى گرفته شود. من سالها پیش هم این را گفتهام، بارها هم تأکید کردهام، تلاشهاى خوبى هم انجام گرفته است و دارد انجام میگیرد؛ اما مبارزهى با فساد، کار دشوارى است؛ کارى است که انسان، مخالف پیدا میکند. شایعه درست میکنند، دروغ میگویند و آن کسى که در این میدان جلوتر از دیگران حرکت کند، بیشتر از همه مورد تهاجم قرار میگیرد. این مبارزه هم لازم است و باید انجام بگیرد. خوب، کسانى که بخواهند این کارهاى بزرگ را چه در زمینهى پیشرفت، چه در زمینهى عدالت انجام دهند، باید مدیرانى باشند که به این چیزها معتقد باشند؛ حقیقتاً عقیده داشته باشند که باید عدالت برقرار شود، باید با فساد مبارزه شود. مدیران معتقد و مؤمن به این مبانى که داراى شجاعت باشند، داراى اخلاص باشند، داراى تدبیر و عزم راسخ باشند، قطعاً میتوانند این مقاصد و این اغراض عالى الهى را تحقق ببخشند. این مطلب اوّلى که لازم بود عرض کنم.
یک اقدام اساسى در زمینهى همین پیشرفت و عدالت، آن مسئلهاى است که من در پیام نوروزى خطاب به ملت عزیز ایران عرض کردم؛ و آن مسئلهى مبارزهى با اسراف، حرکت در سمت اصلاح الگوى مصرف، جلوگیرى از ولخرجىها و تضییع اموال جامعه است؛ این بسیار مسئلهى مهمى است. البته بار اوّلى نیست که ما این مطلب را مطرح میکنیم. من در همین دیدار اول سال، در نوبتهاى متعددى در همین جا خطاب به مردم عزیزمان دربارهى اسراف، دربارهى ولخرجى و تضییع اموال و لزوم صرفهجوئى مطالبى را عرض کردم؛ اما این مسئله تمام نشده است؛ این مقصود، آنچنان که باید و شاید برآورده نشده است. لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئلهى صرفهجوئى را در خطوط اساسى برنامهریزىهایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم. مردم عزیزمان توجه داشته باشند که صرفهجوئى به معناى مصرف نکردن نیست؛ صرفهجوئى به معناى درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارائى داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است. جامعهى ما باید این مطلب را به عنوان یک شعار همیشگى در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعهى ما از لحاظ مصرف، وضع خوبى نیست. این را من عرض میکنم؛ ما باید اعتراف کنیم به این مسئله. عادتهاى ما، سنتهاى ما، روشهاى غلطى که از این و آن یاد گرفتهایم، ما را سوق داده است به زیادهروى در مصرف به نحو اسراف. یک نسبتى باید در جامعه میان تولید و مصرف وجود داشته باشد؛ یک نسبت شایستهاى به سود تولید؛ یعنى تولید جامعه همیشه باید بر مصرف جامعه افزایش داشته باشد. جامعه از تولید موجود کشور استفاده کند؛ آنچه که زیادى هست، صرف اعتلاى کشور شود. امروز در کشور ما اینجورى نیست. مصرف ما به نسبت، از تولیدمان بیشتر است؛ این، کشور را به عقب میرساند؛ این، ضررهاى مهم اقتصادى بر ما وارد میکند؛ جامعه دچار مشکلات اقتصادى میشود. در آیات شریفهى قرآن بارها راجع به پرهیز از اسراف در امور اقتصادى تأکید شده؛ این به خاطر همین است. اسراف، هم لطمهى اقتصادى میزند، هم لطمهى فرهنگى میزند. وقتى جامعهاى دچار بیمارى اسراف شد، از لحاظ فرهنگى هم بر روى او تأثیرهاى منفى میگذارد. بنابراین مسئلهى صرفهجوئى و اجتناب از اسراف، فقط یک مسئلهى اقتصادى نیست؛ هم اقتصادى است، هم اجتماعى است، هم فرهنگى است؛ آیندهى کشور را تهدید میکند.
من یکى دو تا از این آمارهاى تکاندهنده را عرض بکنم؛ اسراف در قلمهاى مهم مصرفى کشور، از جمله اسراف در نان. بر حسب بررسى میدانىاى که در تهران و بعضى از مراکز استانها شده است، گفته میشود که ۳۳ درصدِ نان ضایعات است. یک سوم همهى نانى که در این شهرها تولید میشود، دور ریخته میشود. فکرش را بکنید شما؛ یک سوم! آن وقت کشاورز ما با آن زحمت گندم را تولید کند و اگر یک سالى بارندگى کم بود – مثل سال گذشته که تولید گندم در کشور کم شد – دولت از پول عمومى، از بودجهى مردم گندم از خارج وارد کند، این گندم آرد بشود، خمیر بشود، نان بشود، بعد یک سوم از این همه ثروت دور ریخته شود. چقدر تأسفآور است! متأسفانه این واقعیت دارد، این هست.
در مورد آب بررسىهائى که کردهاند، میگویند تلفات آب در مصرف خانگى تا حدود ۲۲ درصد است. کشور ما کشور پرآبى نیست. حداکثر صرفهجوئى را ما مردم ایران در آب باید انجام دهیم. آن وقت این آبى که با این زحمت تولید میشود، از راههاى دور آورده میشود، با بهاى سنگین سدهائى به وجود مىآید؛ این همه دانش، تجربه و تلاش به کار میرود تا این آب به خانهى ما بیاید؛ بعد در خانهى ما ۲۲ درصد از این آب هدر برود! این فقط مصرف خانگى است؛ مصرف کشت و مصرف صنعت هم یک جور دیگر اسرافهائى دارد. آنچه که برحسب بررسىها به عنوان آمار در اختیار ماست، ما مجموعاً بیش از دو برابر مصرف متوسط جهان در انرژى – چه برق، چه حاملهاى انرژى – مصرف میکنیم؛ یعنى نفت، گاز، گازوئیل، بنزین. مصرف این چیزها در کشور ما از دو برابر متوسط جهان بیشتر است. خوب، این اسراف است. اسراف نیست؟
شاخصى به نام شاخص شدت انرژى وجود دارد؛ یعنى نسبت بین انرژىاى که مصرف میشود، با کالائى که تولید میشود؛ که هرچه انرژىاى که مصرف میشود، کمتر باشد، براى کشور سودمندتر است. در این زمینه گاهى نسبت به بعضى از کشورهاى پیشرفته، مصرف شدت انرژى ما هشت برابر بیشتر است! اینها اسرافهائى است که در جامعه دارد انجام میگیرد.
در مصارف گوناگون شخصى و خانوادگى، اسرافِ فردى صورت میگیرد. تجملگرائىها، چشم و همچشمىها، هوسرانى افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چیزهاى غیر لازم خریدن؛ اینها از موارد اسراف است. وسائل تجملات، وسائل آرایش، مبلمان خانه، تزئینات داخل خانه؛ اینها چیزهائى است که ما براى آنها پول صرف میکنیم. پولى که میتواند در تولید مصرف شود، سرمایهگذارى شود، کشور را پیش ببرد، به فقرا کمک کند، ثروت عمومى کشور را زیاد کند، این را ما صرف میکنیم به این چیزهاى ناشىشدهى از هوس، چشم و همچشمى، آبرودارىهاى خیالى. مسافرت میروند، مىآیند، میهمانى درست میکنند – گاهى خرج آن میهمانى، از مسافرت مکهاى که رفتهاند، بیشتر است! – عروسى میگیرند، عزا میگیرند؛ هزینهاى که براى این میهمانىها مصرف میکنند، هزینههاى گزافى است؛ انواع غذاها! چرا؟ چه خبر است؟ در کشور ما هنوز هستند کسانى که از اوّلیات هم محرومند. باید کمک کنیم کشور پیش برود. نمیگوئیم پول را بردارید بروید حتماً انفاق کنید – البته اگر انسان انفاق بکند، بهترین کار است – اما حتّى اگر انفاق هم نکنند، همین پولى که صرف این تجملات میشود، در تولید براى خودشان به کار بیندازند، در کارخانجات سهیم شوند و تولید کنند، باز براى کشور مفید است. ما به جاى این کارها میهمانى درست میکنیم، عزا درست میکنیم، هى رخت و برِ روزبهروز دگرگون براى خودمان درست میکنیم؛ چرا؟ چه لزومى دارد؟ عقلاى عالم این کار را نمیکنند؛ این فقط سخن دین نیست. قرآن میفرماید: «و لاتسرفوا انّ اللَّه لا یحبّ المسرفین»، «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا»؛ بخورید، بیاشامید، اما زیادهروى نکنید. در آیهى شریفهى دیگر: «کلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقّه یوم حصاده و لاتسرفوا انّه لایحبّ المسرفین». خداوند اسرافکنندگان را دوست نمیدارد. ما بندگان خدا هستیم. اینها حرف دین است و روایات فراوانى در این زمینه وجود دارد. در روایت دارد که کسى میوهاى را خورد و نیمى از میوه ماند، آن را دور انداخت. امام (علیهالسّلام) به او نهیب زد که اسراف کردى؛ چرا انداختى؟ در روایات ما هست که از دانهى خرما استفاده کنید. تا این حد! خردههاى نان را استفاده کنید. آن وقت در هتلها میهمانى درست کنند و به یک عدهاى میهمانى بدهند؛ بعد هرچه که غذا ماند، به بهانهى اینکه بهداشتى نیست، توى سطل آشغال بریزند! این مناسب یک جامعهى اسلامى است؟ اینجورى میشود به عدالت رسید؟
باید خودمان را اصلاح کنیم. باید الگوى مصرف جامعه و کشور اصلاح شود. ما الگوى مصرفمان غلط است. چه جورى بخوریم؟ چه بخوریم؟ چه بپوشیم؟ تلفن همراه توى جیبمان گذاشتهایم؛ به مجرد اینکه یک مدل بالاتر وارد بازار میشود، این را کأنّه دور مىاندازیم و آن مدل جدید را باید بخریم؛ چرا؟! این چه هوسبازىاى است که ما به آن دچار هستیم.
مسئولان موظفند. اسراف فقط در زمینهى فردى نیست؛ در سطح ملى هم اسراف میشود. همین برق و انرژى که گفتیم اسراف میشود، بخش مهمى از این اسراف در اختیار مردم نیست؛ در اختیار مسئولین کشور است. این شبکههاى ارتباطاتى، شبکههاى انتقال برق، سیمهاى برق، اینها وقتى فرسوده بشود، برق هدر میرود. برق را تولید کنیم، بعد با این شبکهى فرسوده آن را هدر بدهیم، که بخش مهمى هدر میرود. یا شبکههاى انتقال آب اگر فرسوده باشد، آب هدر میرود. اینها اسرافهاى ملى است؛ در سطح ملى است؛ مسئولین آن، مسئولین کشورند. اسراف در سطح سازمان هم اتفاق مىافتد. رؤساى سازمانهاى گوناگون مصرف شخصى نمیکنند، اما مصرف بىرویّه در مورد سازمان خودشان اتفاق مىافتد؛ تجملات اداره، اتاق کار، تزئیناتش، سفرهاى بیهوده، مبلمانهاى گوناگون؛ باید با مراقبت و نظارت از این کارها جلوگیرى کرد. هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمانها بایستى نگاه عیبجویانهى به اسراف وجود داشته باشد. همان طور که عرض کردیم، با حرف هم تمام نمیشود؛ باید برنامهریزى کنند. قوهى مقننه و قوهى مجریه موظفند به پیگیرى. برنامهریزى کنند، قانونگذارى کنند، قانون را با قاطعیتِ تمام اجراء کنند. این پیشرفتى که ما در این ده سال خواهیم داشت، بخش مهمىاش مربوط به همین قضیه است.
این صرفهجوئىاى که لازم است، از تولید تا مصرف تا بازیافت: آب را صرفهجوئى کنیم؛ یعنى از سدهایمان صیانت کنیم، شبکههاى آبرسانى را اصلاح کنیم، آبیارىهاى باصرفهى در کشاورزى را آموزش بدهیم که چه جورى آبیارى بشود. البته این کارها خوشبختانه در این سالها به میزان زیادى انجام گرفته، اما این کافى نیست؛ باید توسعه پیدا کند. زمینهسازى کنیم براى کاهش مصرف آب خانگى. اینکه گفته میشود از کسانى که مصرف زیاد دارند، مالیات بیشترى گرفته شود، یارانهى کمترى به آنها داده شود، حرف بسیار معقولى است، حرف خوبى است. آن کسانى که مصرف کمى دارند، از کمکهاى دولتى، از کمکهاى عمومى بهرهمند شوند. بعضىها هستند به قدرى کم آب مصرف میکنند که اگر دولت از آنها پول آب را هم نگیرد، مانعى ندارد. بعضىها ده برابر آنها، بیست برابر آنها آب مصرف میکنند؛ خوب، اینها بایستى هزینهى بیشترى بدهند.
در امر نان، تولید گندم خوب، تولید آرد خوب، نگهدارى درست، پخت خوب، بعد هم مصرف درست؛ همهى اینها لازم است. این مسئلهى اسراف و صرفهجوئى بود، که لازم بود من عرض کنم.
موضوع دیگر در زمینهى مسائل داخلى کشور، مسئلهى انتخاباتى است که ما در پیش داریم؛ که یک اشارهاى هم به آن مسئله بکنم. البته تا انتخابات وقت هست؛ اگر عمرى بود، عرایضى را که لازم بدانم، با مردم عزیزمان در میان میگذارم – دیر نیست – لیکن چند نکته را عرض میکنم: اولاً انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشى نیست. پایهى نظام ما همین انتخابات است. یکى از پایهها، انتخابات است. مردمسالارى دینى با حرف نمیشود؛ مردمسالارى دینى با شرکت مردم، حضور مردم، ارادهى مردم، ارتباط فکرى و عقلانى و عاطفى مردم با تحولات کشور صورت میگیرد؛ این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانى و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. این مردمسالارى، عامل پایدارى ملت ایران است. اینکه شما توانستهاید در طول این سى سال از نهیب ابرقدرتها نترسید، اینکه ابرقدرتها هم غیر از نهیب نتوانستند ضربهى اساسى به شما بزنند، اینکه جوانان کشور در ورود به میدانهاى گوناگون این شجاعت و اخلاص را نشان میدهند، ناشى از مردمسالارى دینى است؛ این را باید خیلى قدر بدانیم. انتخابات سرمایهگذارى عظیم ملت ایران است؛ مثل اینکه شما سرمایهى سنگین و عظیمى را در بانک میگذارید، بانک با آن کار میکند و شما از سودش استفاده میکنید؛ انتخابات یک چنین چیزى است. ملت ایران سرمایهگذارى عظیمى را میکند، سپردهگذارى بزرگى را انجام میدهد و سود آن را میبرد. آراء یکایک شما مردم سهمى است از همان سرمایهگذارى و سپردهگذارى. هر رأیى که شما در صندوق مىاندازید، مثل این است که یک بخشى از پول آن سپرده را دارید تأمین میکنید. یک رأى هم اهمیت دارد. هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنانش دیده خواهد شد؛ براى ملت ایران حرمت بیشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنیا خوشحال میشوند. عظمت ملت ایران را حضور مردم در انتخابات نشان میدهد؛ انتخابات این است. بنده همواره در درجهى اول در انتخابات سعیم بر این است که به مردم عرض کنم حضور شما در این انتخابات مهم است. این، تصدیق و تأیید و مستحکم کردن نظام جمهورى اسلامى است. مسئله فقط یک مسئلهى سیاسى و فردى و اخلاقىِ محض نیست؛ یک مسئلهى همهجانبه است. انتخابات با سرنوشت مردم سر و کار دارد؛ بخصوص انتخابات ریاست جمهورى که سپردن قوهى اجرائیهى کشور به دست یک نفر و یک مجموعه است که کشور را براى مدت چند سال اداره کنند؛ اینقدر انتخابات اهمیت دارد.
یک مطلب هم خطاب به نامزدهاى محترمى که یا تا حالا اعلام حضور کردهاند یا بعد از این اعلام حضور خواهند کرد، عرض بکنم. کسانى که براى انتخابات خود را نامزد میکنند، بدانند که انتخابات یک وسیلهاى است براى بالا بردن توان کشور، براى آبرومند کردن ملت؛ انتخابات فقط ابزارى براى قدرتطلبى نیست. اگر بناست این انتخابات براى اقتدار ملت ایران باشد، پس نامزدها بایستى به این اهمیت بدهند و این را در تبلیغاتشان، در اظهاراتشان و در حضورشان رعایت کنند. مبادا نامزدها در اثناى فعالیتهاى انتخاباتىِ خودشان جورى رفتار کنند و حرفى بزنند که دشمن را به طمع بیندازند. رقابتها را منصفانه کنند، حرفها را منصفانه کنند، از جادهى انصاف خارج نشوند. خوب، به طور طبیعى هر نامزدى حرفى دارد و حرف مقابل خود را رد میکند؛ این رد و ایراد فى نفسه اشکالى ندارد؛ اما مشروط بر اینکه تویش بىانصافى نباشد، کتمان حقیقت نباشد. میدان براى همه باز است؛ بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند. اختیار با مردم است؛ مردم هر جورى که فهمیدند، تشخیص دادند، هشیارى آنها به آنها کمک کرد، انشاءاللَّه همان جور عمل خواهند کرد.
انتخابات به فضل الهى و به حول و قوهى الهى انتخابات سالمى است. من مىبینم بعضىها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن. این چه منطقى است؟ این چه فکرى است؟ این چه انصافى است؟ این همه انتخابات در طول این سى سال انجام گرفته است – در حدود سى انتخابات – مسئولان وقت در هر دورهاى رسماً متعهد شدهاند و صحت انتخابات را تضمین کردهاند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.
من به مسئولین انتخابات هم سفارش و تأکید میکنم؛ به طور حتم بایستى انتخابات را جورى برگزار کنند که پرشور باشد؛ دست همهى نامزدها باز باشد؛ مردم آزادانه بتوانند انتخاب کنند و انتخابات، سالم و با امانت کامل انشاءاللَّه انجام بگیرد و انجام خواهد گرفت.
این را هم در باب انتخابات به شما عزیزان و همهى ملت عزیزمان عرض بکنم؛ دربارهى موضع رهبرى در مورد انتخابات، گمانهزنى و شایعه و اینها همشیه بوده و خواهد بود. بنده یک رأى دارم، آن را در صندوق مىاندازم. به یک نفر رأى خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کى رأى بدهید، به کى رأى ندهید؛ این تشخیص خود مردم است. بنده گاهى از دولت حمایت میکنم، دفاع میکنم؛ بعضى سعى میکنند براى این کار معناى نادرستى جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر دولتى بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانهاى میشود، بیشتر دفاع میکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من میگویم باید منصف باشیم. رفتارها را نگاه کنیم؛ این ربطى به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بىانصافى است. حمایت کردن از خدمتگزاران در کشور، وظیفهاى است که هم من دارم، هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام موضع انتخاباتى نیست. بنده از هر حرکت خوبى، از هر اقدام خوبى، از هر پیشرفتى، از هر خدمتى به مردم، از هر دلجوئىاى از محرومین، از هر ایستادگىاى در مقابل ظلم و استکبار استقبال میکنم و از آن کسى که این کار را کرده است، تشکر و سپاسگزارى میکنم؛ هر دولتى باشد، هر شخصى باشد؛ این وظیفهى من است.
در مورد مسائل بینالمللى کشورمان من فقط به یک مسئله اشاره میکنم و آن مسئلهى ما و آمریکاست. یکى از آزمونهاى مهم انقلاب از روز اول همین مسئله بوده است. از روز اوّلى که انقلاب پیروز شد، در مواجهه و نوع تعامل با دولت ایالات متحدهى آمریکا، میدانى به عنوان یک آزمون بزرگ براى ملت ایران باز شد. در طول این سى سال، همواره این آزمون مهم و بزرگ ادامه داشته است. دولت آمریکا از اول با این انقلاب با روى عبوس و چهرهى ترش و با لحن مخالفت روبهرو شد. البته آنها با محاسباتِ خودشان حق هم داشتند. ایران قبل از انقلاب در مشت آمریکا بود؛ منابع حیاتىاش در اختیار آمریکا، مراکز تصمیمگیرى سیاسىاش در اختیار آمریکا، عزل و نصب مراکز حساس در اختیار آمریکا؛ مرتعى بود براى چراى آمریکائیان و نظامیان آمریکائى و غیر آنها. خوب، این از دستشان گرفته شد. میتوانستند مخالفت خود را اینجور خصمانه ابراز نکنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمریکا – چه رؤساى جمهور جمهورىخواهشان، چه رؤساى جمهور دمکراتشان – با نظام جمهورى اسلامى بدرفتارى کرد؛ این چیزى نیست که بر کسى پوشیده باشد. اولین کارى که از طرف امریکائىها انجام گرفت، تحریک مخالفین پراکندهى جمهورى اسلامى و کمک به حرکتهاى تجزیهطلب و تروریستى در کشور بود؛ از اول این کار را شروع کردند. در هر نقطهاى از نقاط کشور که حرکتهاى تجزیهطلب در آنجا زمینهاى داشت، انگشت آمریکائىها را ما دیدیم؛ گاهى پول آنها را، و حتّى در مواردى عناصر آمریکائى را ما در آنجا دیدیم؛ این براى مردم ما خسارت زیادى داشت. متأسفانه این کار هنوز هم ادامه دارد. همین شرورهائى که در مناطق مرزى ایران و پاکستان هستند، بعضى از آنها ما شنودهایشان را داریم؛ اینها با عناصر آمریکائى مرتبطند؛ یعنى با بیسیم با آنها حرف میزنند، دستور میگیرند. شرورِ تروریستِ آدمکش مرتبط با افسر آمریکائى در یک کشور همسایه! این هنوز هم متأسفانه ادامه دارد. شروع کارشان از اینجا بود، بعد تصرف و حبس دارائىها و اجناس ایران. رژیم گذشته پول بىحسابى را در اختیار آمریکائىها گذاشته بود، براى اینکه از آنها هواپیما بگیرد، بالگرد بگیرد، سلاح بگیرد. بعضى از این وسائل، آنجا تهیه هم شده بود. وقتى انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را که میلیاردها دلار بود، ندادند؛ و عجیبتر اینکه این وسائل را در یک انبارى جمع کرده بودند، نگه داشته بودند، انباردارى براى خودشان قائل شدند، خود را طلبگار کردند و از حساب قرارداد الجزائر انباردارى برداشتند! مالى را از یک ملت غصب کنند، پیش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انباردارىاش را هم بگیرند! این رفتارى بوده که از آن روز شروع شده، الان هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ایران آنجاست؛ هم در آمریکاست، هم در بعضى از کشورهاى اروپائى است؛ که ما در طول سالها به اینها مراجعه کردیم که اموال ما را بدهید، اینها پولهایش دریافت شده؛ گفتند چون زیر لیسانس آمریکائىهاست، آمریکائىها اجازه نمیدهند و نمیدهیم؛ نگه داشتند. هنوز هم که هنوز است، مال ملت ایران آنجا موجود است.
به صدام چراغ سبز دادند؛ این یک اقدام دیگر دولت آمریکا بود براى حملهى به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریکا را نمیگرفت، بعید بود به مرزهاى ما حمله کند. هشت سال جنگ را بر کشور ما تحمیل کردند؛ قریب سیصد هزار جوانهاى ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال – بخصوص در سالهاى آخر – همیشه آمریکائىها پشت سر صدام بودند و به او کمک میکردند – کمک مالى، کمک تسلیحاتى، کمک کارشناسىِ سیاسى – خبرهاى ماهوارهاى میدادند و امکانات خبررسانى داشتند. تحرک نیروهاى ما را در جبهه در ماهوارههایشان ثبت میکردند، بعد آن را همان شبانه براى قرارگاههاى صدام میفرستادند که از آنها علیه جوانهاى ما و نیروهاى ما استفاده کند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند. فاجعهى حلبچه اتفاق افتاد، زدن شهرهاى متعدد کشور ما با موشک اتفاق افتاد، خانهها را خراب کردند، در جبههها شیمیائى به کار بردند، چشمهایشان را بستند، اصلاً و ابداً تعرضى نکردند، به صدام کمک کردند. این هم یکى از کارهاى این دولت بوده است در طول این سالها با ملت ما و با کشور ما. بعد در آخر جنگ، هواپیماى مسافربرى ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریکائى با موشکى که از ناو جنگى شلیک کرد، ساقط کرد. قریب سیصد نفر مسافر در این هواپیما بودند، که همهشان کشته شدند. بعد به جاى اینکه آن افسر توبیخ شود، رئیس جمهور وقت آمریکا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما اینها را فراموش کند؟ میتواند فراموش کند؟ از تروریستهاى جنایتکارى که در داخل کشور ما مرد را، زن را، جماعت را، فرد را کشتند، علماى بزرگ تا بچههاى خردسال را ترور کردند و کشتند، حمایت کردند؛ به اینها اجازه دادند که در کشورشان فعالیت کنند؛ دائماً علیه کشورمان تبلیغات خصمانه کردند. رؤساى جمهور آمریکا در طول این سالها – بخصوص در دورهى هشت سالهى رئیس جمهور زائلشدهى قبلى – هر وقت علیه ملت ایران، علیه کشور ما، علیه مسئولین ما، علیه نظام جمهورى اسلامى صحبتى کردند و حرف مهمل و چرندى گفتند، اهانتى به ملت ایران کردند. در طول این سالها همیشه همین جور بوده است. امنیت منطقهى ما را، امنیت خلیج فارس را، افغانستان را، عراق را دچار اغتشاش و آشفتگى کردند؛ براى مقابلهى با جمهورى اسلامى – و البته در واقع براى پر کردن جیب کمپانىهاى سلاح – سیل سلاحها را به کشورهاى منطقه سرازیر کردند؛ از رژیم صهیونیستى بىقید و شرط حمایت کردند؛ رژیم ظالمى که یک نمونهى از ظلم آن را شما در ماجراى غزه در این دو سه ماه پیش ملاحظه کردید که چه فاجعهاى درست کردند؛ چقدر بچه کشتند، چقدر مرد و زن کشتند؛ در ظرف بیست و دو روز، پنج هزار آدم را در غزه با بمباران، با موشک، با تیر مستقیم کشتند؛ در عین حال دولت آمریکا تا آخرین لحظه از آن رژیم حمایت کرد. هر وقت شوراى امنیت خواست علیه رژیم صهیونیستى قطعنامهاى بگذراند، آمریکا سینهاش را سپر کرد، آمد جلو و دفاع کرد و نگذاشت. در هر مناسبتى و بىمناسبت کشور ما را تهدید کردند. دائم گفتند حمله میکنیم، گفتند طرح نظامى روى میز ماست، چنین میکنیم، چنان میکنیم. هر وقت علیه کشور ما حرف زدند، ملت ما را تهدید کردند. البته این تهدیدها در ملت ما اثر نکرد، اما آنها دشمنى خودشان را از این راه نشان دادند. به ملت ایران، به دولت ایران، به رئیس جمهور ایران بارها اهانت کردند. یکى از آمریکائىها چند سال قبل گفت ریشهى ملت ایران را باید کند! در همین سالهاى اخیر یکى از مسئولین آمریکائى گفت ایرانىِ خوب و معتدل ایرانىاى است که مرده باشد! به این ملت بزرگ، به این ملت با شرف، به این ملتى که فقط گناهش این است که از هویت و استقلال خود دفاع میکند، اینجور اهانتها کردند. سى سال کشور ما را تحریم کردند، که البته این تحریم به سود ما تمام شد. ما باید از آمریکائىها از این بخش تشکر کنیم. اگر ما را تحریم نمیکردند، ما امروز به این نقطهاى از علم و پیشرفت که رسیدهایم، نمیرسیدیم. تحریم همیشه ما را وادار کرده که به خود بیائیم، به خود فکر کنیم، از درون خود بجوشیم. ولى آنها قصدشان این خدمت نبود، آنها میخواستند دشمنى کنند. سى سال با ملت ایران اینجورى رفتار کردند. حالا دولت جدید آمریکا میگوید ما مایلیم با ایران مذاکره کنیم، بیائید گذشته را فراموش کنیم. میگویند ما به سمت ایران دست دراز کردیم. خوب، این چه جور دستى است؟ اگر دستى دراز شده باشد که یک دستکش مخمل رویش باشد، اما زیرش یک دست چدنى باشد، این هیچ معناى خوبى ندارد. عید را به ملت ایران تبریک میگویند، اما در همان تبریک، ملت ایران را به طرفدارى از تروریسم، دنبال سلاح هستهاى رفتن و از این قبیل چیزها متهم میکنند!
من نمیدانم تصمیمگیر در آمریکا کیست؛ رئیس جمهور است؟ کنگره است؟ عناصر پشت پردهاند؟ لیکن من میخواهم بگویم ما منطقى داریم. ملت ایران از روز اول تا امروز با منطق حرکت کرده است. ما در زمینهى مسائل مهمِ خودمان احساساتى نیستیم؛ از روى احساسات تصمیم نمیگیریم؛ ما با محاسبه تصمیم میگیریم. میگویند بیائید مذاکره کنیم، بیائید روابط ایجاد کنیم. شعار تغییر میدهند؛ خوب، این تغییر کجاست؟ چه تغییر کرده؟ این را براى ما روشن کنید؛ چه تغییر کرده است؟ دشمنى شما با ملت ایران تغییر کرده؟ کو علامتش؟ دارائىهاى ملت ایران را آزاد کردید؟ تحریمهاى ظالمانه را برداشتید؟ از لجنپراکنى و اتهامزنى و تبلیغات سوء علیه این ملت بزرگ و مسئولین مردمى آن دست برداشتید؟ دفاع بىقید و شرط از رژیم صهیونیستى را کنار گذاشتید؟ چه تغییر کرده؟ شعار تغییر میدهند، اما در عمل تغییرى مشاهده نمیشود. ما هیچ تغییرى ندیدیم. حتّى ادبیات هم عوض نشده است. رئیس جمهور جدید آمریکا از اولین لحظهاى که رسماً به ریاست جمهورى رسید و نطق کرد، به ایران و دولت جمهورى اسلامى اهانت کرد؛ چرا؟ اگر راست میگوئید تغییرى انجام گرفته است، کو این تغییر؟ چرا چیزى دیده نمیشود؟ من این را به همه میگویم؛ مسئولین آمریکائى هم بدانند، دیگران هم بدانند؛ ملت ایران را نه میشود فریب داد، نه میشود ترساند.
اولاً تغییر در الفاظ کافى نیست – که حالا ما چندان تغییرى در الفاظ هم ندیدیم – تغییر باید تغییر حقیقى باشد. این را هم به مسئولین آمریکائى بگوئیم؛ این تغییرى که شما اسمش را مىآورید، براى شما یک ضرورت است؛ چارهاى ندارید، باید تغییر کنید؛ اگر تغییر نکنید، سنتهاى الهى شما را تغییر خواهد داد؛ دنیا شما را تغییر خواهد داد. باید تغییر کنید؛ اما این تغییر نباید فقط لفاظى باشد، نباید با نیتهاى ناسالم باشد. یک وقت بگویند ما میخواهیم سیاست خودمان را تغییر دهیم، اما هدفها را عوض نمیکنیم، تاکتیکها را عوض میکنیم؛ این تغییر، تغییر نیست؛ این خدعه است. یک وقت تغییر، تغییر واقعى است؛ آن وقت باید در عمل مشاهده شود. من نصیحت میکنم به مسئولین آمریکائى، به هر که در آمریکا تصمیمگیر است – چه رئیس جمهور، چه کنگره و چه دیگران – این وضعى که در گذشته دولت آمریکا داشته است، به ضرر ملت آمریکا و به ضرر خود دولت آمریکا هم هست. شما امروز در دنیا منفورید؛ اگر نمیدانید، بدانید. ملتها پرچم شما را آتش میزنند، ملتهاى مسلمان در همهى نقاط عالم «مرگ بر آمریکا» میگویند. علت این منفوریت چیست؟ این را هیچ بررسى کردهاید؟ تحلیل کردهاید؟ عبرت گرفتهاید؟ علت این است که شما با دنیا قیممآبانه برخورد میکنید، متکبرانه حرف میزنید، میخواهید ارادهى خودتان را در دنیا تحمیل کنید، در امور کشورها دخالت میکنید، در دنیا معیارهاى دوگانه به کار میبرید؛ یک جا یک جوان فلسطینى را که از شدت فشار ناگزیر میشود یک حرکت شهادتطلبانه انجام دهد، سیل تبلیغات را بر سر او میریزید؛ اما از طرف دیگر رژیم صهیونیستى که در ظرف بیست و دو روز آن فاجعه را در غزه به وجود مىآورد، جنایتهاى او را ندیده میگیرید؛ آن جوان را تروریست میخوانید، این رژیم تروریست را میگوئید ما به امنیتش متعهدیم؛ اینهاست که شما را در دنیا منفور کرده است. این نصیحت به شماست؛ براى خیر خودتان، براى صلاح خودتان، براى آیندهى کشور خودتان، از لحن تکبرآمیز، از روش مستکبرانه، از حرکتهاى قیممآبانه دست بردارید؛ در کار ملتها دخالت نکنید؛ به حق خودتان قانع باشید؛ براى خودتان منافعى در همه جاى دنیا تعریف نکنید؛ خواهید دید چهرهى آمریکا در دنیا بتدریج از آن منفوریت به شکل دیگرى تبدیل خواهد شد. این حرفها را گوش کنید. نصیحت من به مسئولین آمریکائى – چه رئیس جمهور و چه دیگران – این است؛ روى این حرفها با دقت فکر کنید، بدهید برایتان ترجمه کنند – البته به صهیونیستها ندهید ترجمه کنند! – از انسانهاى سالم مشورت بخواهید، نظر بخواهید. تا وقتى دولت آمریکا روش خود را، عمل خود را، جهتگیرى خود را، سیاستهاى خود را، مثل این سى سال علیه ما ادامه دهد، ما همان آدم سى سال قبل، همان ملت این سى سال هستیم. ملت ما از اینکه باز هم شما شعار بدهید که «مذاکره و فشار»، ما با ایران مذاکره میکنیم، در عین حال فشار هم وارد مىآوریم – هم تهدید، هم تطمیع – بدش مىآید. اینجور با ملت ما نمیشود حرف زد. ما سابقهاى از دولت جدید و رئیس جمهور جدید آمریکا نداریم؛ نگاه میکنیم، قضاوت خواهیم کرد. شما تغییر کنید، ما هم رفتارمان تغییر خواهد کرد. شما تغییر نکنید، ملت ما این سى سال را روزبهروز آبدیدهتر و متحملتر و قوىتر و باتجربهتر شده است.
من دو سه تا دعا کنم: پروردگارا ! به محمد و آل محمد لطف و رحمت خود را از این ملت باز نگیر. این را هم به ملت عزیزمان عرض کنم؛ ما متأسفانه خبردار شدیم که همسر گرامى و یار دیرین امام راحلمان امروز رحلت کردند و دار دنیا را وداع گفتند. براى ملت ایران این بانوى معظم خیلى عنصر ارزشمندى بود. ایشان دهها سال در کنار امام عزیز ما – که قبلهى دلهاى این ملت بود – در همهى آزمایشهاى دشوار، صبر و استقامت کرده بود، با امام همراهى کرده بود؛ خانمى برجسته و خود یک شخصیت بود. من فقدان ایشان را به ملت ایران تسلیت عرض میکنم، به بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم و امیدواریم رحمت و مغفرت الهى شامل حال ایشان باشد. پروردگارا ! این بانوى معظم را با اولیائت محشور بفرما. پروردگارا ! امام بزرگوار ما، فرزندان عزیزش و همسرش را در کنار اولیائت جاى بده. پروردگارا ! ما را همواره قدردان امام عزیزمان قرار بده. پروردگارا ! آحاد ملت ما، بخصوص جوانان عزیز ما را مشمول هدایت و دستگیرى و لطف خود قرار بده. پروردگارا ! باران رحمتت را بر سراسر این کشور، بر زمینهاى تشنهى ما و کشتهاى ما و مردم ما نازل بفرما.
والسّلام علیکم و رحمهاللَّه و برکاته
________________________________________
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
[www.Leader.ir]